دوشنبه 20 مهر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

ما همه اعدامی هستيم! علی کشتگر

علی کشتگر
کودتاگران در گذشته بارها نقش بمب گذاری در اماکن عمومی را خود برعهده گرفته اند تا با نسبت دادن آن به مخالفان بهانه برای اعدام و سرکوب پيدا کنند. برسر دفاع از حقوق اساسی شهروندی دربرابر کودتاگران ما همه با هم هستيم" ما همه آزاديمان را می خواهيم، اگر پاسخ آزاديخواهی اعدام است، ما همه اعدامی هستيم

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


* هيچ گونه خط و مرز سياسی وعقيدتی و نيزهيچ نوع اعتراف و اقراری که دژخيمان زير شکنجه و تهديد از قربانيان خود می گيرند نمی تواند کوچک ترين خللی در دفاع از حقوق شهروندی قربانيان شکنجه و سرکوب وارد کند.


آيت الله خامنه ای پس از چهار ماه خونريزی، شکنجه و تجاوزبه جای آن که دربرابر پايداری مسالمت جويانه اما شجاعانه و پيگيرمردمی که آزادی و عدالت طلب می کنند سرتسليم فرود آورد ، شکست استراتژی سرکوب و خونريزی را بپذيرد، و در مقام رهبر نظام حاکم برای خروج از بحرانی که خشونت راه برون رفت از آن نيست راه نوينی پيدا کند، همچنان بر ادامه خشونت وخونريزی اصرارمی ورزد. او و دولت دست نشانده اش از آنجا که ظرفيت پذيرش راه حل های مسالمت جويانه را از دست داده اند، درادامه سياست خشونت و ارعاب حالا صدور احکا م اعدام را به دستگاه قضايی سفارش داده اند. حکم اعدام به قصد ايجاد رعب و وتفرقه در جنبش سبز. و اين يعنی تشديد خشونت عليه جنبشی که خشونت های وحشيانه چهارماهه گذشته آن را ژرف تر، منسجم تر و هوشيارتر کرده است.

تاکنون حکم اعدام ۴ نفر صادر شده است: محمدرضا علی زمانی، حامد روحی نژاد، آرش رحمان پور، ناصر عبدالحسينی.اين زندانيان سياسی را پس از هفته های متوالی شکنجه، به اعدام محکوم کرده اند. کودتاگران اميدوارند که "اعترافات" اين اسرا به گرايش سلطنت طلبانه و يا به عضويت در گروههای معتقد به مشی مسلحانه و يا اقراربه همکاری با سازمان های اطلاعاتی بيگانه که زير فشارها و شکنجه های جسمی و روحی گرفته شده، موجب شود که رهبران جنبش سبز از ترس انگ خوردن در دفاع از اين قربانيان سرکوب پيگيری لازم نشان ندهند.غافل از آن که بلوغ جنبش دموکراسی خواهی کنونی اين محدوده ها را پشت سر گذاشته است.

اتفاقا مشکل کودتاگران به هيچ روی جريان های طرفدار براندازی و عوامل بمب گذاری و پيروان مبارزه مسلحانه که نقشی در جنبش سبز آزاديخواهانه ندارند، نيستند. حکومت حضور آنان را جعل و بزرگنمائی می کند تا از آن عليه جنبش عظيم و پويای طرفدارعدم خشونت بهره برداری کند. کودتاگران در گذشته بارها نقش بمب گذاری در اماکن عمومی را خود برعهده گرفته اند تا با نسبت دادن آن به مخالفان بهانه برای اعدام و سرکوب پيدا کنند. لازم است که همه فعالان و رهروان جنبش دموکراسی خواهی کنونی با قاطعيت به کودتاگران نشان دهند که هيچ گونه خط و مرز سياسی وعقيدتی ونيزهيچ نوع اعتراف و اقراری که دژخيمان زيرشکنجه و تهديد از قربانيان خود می گيرند نمی تواند کوچکترين خللی در دفاع از حقوق شهروندی قربانيان شکنجه و سرکوب وارد کند.

ايرانيان در جنبش هوشيارانه و مسالمت جويانه بزرگ چهارماه گذشته به جهانيان نشان داده اند که دررژيم کودتا زندانيان سياسی را زير شکنجه و فشارهای طاقت فرسا وادار به اعتراف به کارهای نکرده ای می کنند که بازجويان می خواهند، که دادگاهها چيزی مگر ابزار ظلم و ستم و اعمال بی عدالتی عليه آزادی خواهان و حق طلبان نيستند.که هرحکمی که از اين دادگاهها عليه قربانيان شکنجه و سرکوب صادر شود باطل است و هريک از ايرانيان که در چنگال اين ستمگران اسير شود هر اعترافی هم که از او گرفته باشند همه در دفاع ازاوهمراه و مصمم اند.

اگر می بينيم جنبش دموکراسی خواهی کنونی تا به امروز با وجود همه جنايات و کشتارهای وحشيانه کودتاگران پويايی و رشد خود را حفظ کرده قبل از هرچيز به اين دليل است که در ورای منافع خطی و گروهی برای آرمان ملی آزاديخواهانه يکپارچه به ميدان آمده است (" ما همه با هم هستيم"). ميليونها زن و مرد ايرانی که از کودتا تا به امروز با پيگيری و شجاعتی اميدبخش پنجه در پنجه اهريمن دروغ و زورگويی انداخته اند به خوبی می دانند که برای حاکم کردن يک خط و يک فکر – يعنی آنچه هم اکنون هست- مبارزه نمی کنند. بلکه پيدايش جنبش سبزومبارزه و فداکاری های آن برای استقرار شرايطی است که همه تعلق ها و گرايش های سياسی و عقيدتی در کنار هم از حق حيات و حق رقابت آزادانه برخوردار باشند. وهيچ شهروند ايرانی بخاطر انديشه سياسی و يا عقيده مذهبی اش از حقوق خود محروم نشود. اتفاقا رمز پويايی و شکست ناپذيری جنبش دموکراسی خواهی نيز درهمين است.

شکست از آنجا آغاز می شود که پيش از رهايی از چنگال استبداد و کسب آزادی مرزبندی ها و خط کشی های سياسی جنبش دموکراسی خواهی را تکه پاره کند. هدفی که کودتاگران دنبال می کنند. اما به باورمن هوشياری و بلوغ جنبش دموکراسی خواهی کنونی اين گونه ترفندها را خنثی خواهد کرد. اين چهارزندانی هر اعترافی که زيرشکنجه کرده باشند، هر فکر و عقيده سياسی که دارا باشند به همان اندازه مستحق حمايت همه ايرانيان آزاديخواه و جهانيان هستند که هر زندانی سياسی ديگری با هر فکر و گرايشی ديگر.

محمد رضا علی زمانی در دومين جلسه دادگاه نمايشی محاکمه معترضان درجريان قرائت اعتراف نامه ای که متن آن از پيش تهيه شده بود گفت: عضو انجمن پادشاهی ايران است و مدتی را در عراق با سازمانهای اطلاعاتی آمريکا که برنامه های گسترده ای برای انتخابات ايران تدارک ديده بودند همکاری کرده است. از جمله مطالب ديگری که وی از روی متن اعتراف نامه قرائت کرد آن بود که بمب گذاری فروردين ماه ۱۳۸۷ در حسينيه شيراز را انجمن پادشاهی ايران به اجرا گذاشته است.

هيچ عقل سليمی و هيچ قانونی اعترافات متهمان که به زور شکنجه و تهديد کسب شده باشد را ملاک قضاوت قرار نمی دهد.اما علی خامنه ای همين اعترافات را برای دستگاههای بيدادگر قضائی حجت و سند معتبر اعلام کرده است. گناه محمد رضا علی زمانی، حامد روحی نژاد، آرش رحمان پور، ناصر عبدالحسينی و محمد رضا علی زمانی مثل همه زندانيان سياسی ديگر، مخالفت با کودتاگران، واحتمالا گرايش به يک خط فکری و سياسی معين است.محکوم کردن هريک از آنها به اعدام به منزله محکوم کردن همه معترضان به کودتا يعنی محکوم کردن اکثريت عظيم ملت ايران است.
در نخستين روزهای پس از انقلاب، مقامات رژيم پيشين را بدون وکيل و در بسياری موارد بدون دليل و مدرک اعدام کردند که سرآغازی بود برای اعدام های بعدی. يکی از بزرگترين اشتباهات نيروهای سياسی در آن زمان سکوت در برابر آن فجايع بود. رژيم در آن زمان نخست هويدا، ژنرال های ارتش ومقامات رژيم پيشين را اعدام کرد و بعد نوبت به اعدام چپ ها، مجاهدين و نيروهای ملی – طرفداران بنی صدر- و نهايتا قتل عام زندانيان سياسی از همه گرايش ها رسيد. کسانی که امروز در راس حکومت کودتا قرار دارند اگر بتوانند از گذشته هم بدتر می کنند.

اما امروز شرايط ايران و جهان بکلی دگرگون شده است. اين بار مخالفان حکومت کودتا به نوعی هم بستگی تاريخی که نتيجه يک قرن تجربه مبارزات آزاديخواهانه ايرانيان است دست يافته اند. فعالان جنبش کنونی به اين بلوغ رسيده اند که بدانند هرگونه تبعيض و يا مسامحه در دفاع از زندانيان سياسی به دلايل تفاوت های خطی و عقيدتی به منزله نابودی جنبش دموکراسی خواهی است. بايد همه - بويژه رهبران جنبش سبز- به کودتا گران نشان دهند که درورای اختلافات عقيدتی و سياسی موجود برسر دفاع از حقوق اساسی شهروندی دربرابر کودتاگران ما همه با هم هستيم". خون هيچ يک از ما رنگين تر از خون نداها و سهراب ها و زندانيانی که هم اکنون جانشان به خطر افتاده است نيست. ما همه يک چيز می خواهيم، آزادی، اگر پاسخ آزاديخواهی اعدام است، ما همه اعدامی هستيم.

دوشنبه ۲۰ مهرماه ۸۸
علی کشتگر


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016