پنجشنبه 7 آبان 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تهديدهای خامنه ای از سر ضعف، در آستانه ۱۳ آبان، علی کشتگر

علی کشتگر
خامنه ای به کمک برخی از اصول گرايان در هفته های گذشته کوشيده بود با دادن برخی امتيازات بی ارزش ووعده های سرخرمن به رهبران جنبش سبز آنان را از مردم جدا کند. هدف از آشتی ملی و يا وحدت ملی که از زبان برخی اصول گرايان در روزهای گذشته تکرار می شد، آن بود که نوعی وحدت بدون ملت از بالا سرهم شود تا بدين وسيله با دلسرد کردن مردم بحران به نفع کودتای خامنه ای حل شود. اما

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


علی خامنه ای چهارشنبه، ششم آبان ماه در سخنرانی برای جمعی از طرفداران خود (نخبگان!) بر سبيل عادت با لحن فرعونی و تهديد آميز هميشگی اش بارديگر مخالفان کودتا يعنی اکثريت عظيم ملت را به تنها چاره ای که می شناسد يعنی سرکوب و خشونت حواله داد.

با نزديک شدن ۱۳ آبانماه و با توجه به اعتراضات عظيم جمعه قدس که نشان داد تهديدها و سرکوب ها ی وحشيانه، مردم را عليه دستگاه جباريت او جسورتر و مصمم تر کرده است، خامنه ای بازهم صدای خود را عليه مردم بالا برد. او که از چهارسال و اندی پيش يعنی از زمان برگماشتن احمدی نژاد در پست رياست جمهوری با اشتباهات فاحش سياسی خود را رسوای خاص و عام کرده، آبروی نظام حاکم را نه در ايران که در همه جهان به باد داده و رژيم را در بحرانی عميق غرق کرده است، ضمن چسباندن مدال درايت سياسی به سينه خويشتن سياستمداران مخالف خود را به بصيرت و شعور و درايت درسياست فراخواند و گفت: " کسانی که وارد عرصه سياست می شوند بايد مثل شطرنج بازماهر، حرکات و تغييرات بعدی عرصه را نيز محاسبه و پيش بينی کنند" او افزود که پيش از نماز جمعه ۲۹ خرداد به رهبران معترضان: " پيغام خصوصی و نصيحت لازم داده شده اما وقتی انسان ناچار می شود، برخی مسايل را علنا ابراز می کند."

خامنه ای با اشاره به شعارهای مردم در جمعه روز قدس پرسيد: " معنای واقعی مخالفت و خط زدن شعار مرگ بر اسرائيل و مرگ بر آمريکا در برخی حوادث اخير" چيست؟

در پاسخ به اين پرسش بايد گفت:
۱ – مردم ساليان درازی است احساس می کنند برای زندگی کردن در صلح و امنيت نيازی به دشمنی با ديگران و آرزوی مرگ آنان، ندارند. مردم درک کرده اند که سياست دشمنی با آمريکا و اسرائيل وسيله ای برای تحکيم استبداد و سرکوب های داخلی است.

مردم می دانند که شعار دشمن خارجی وسيله سرکوب داخلی است که رژيم برای تحکيم خود در داخل در ماههای اخير نشان داده است که حاضر است هم به آمريکا امتياز بدهد و هم به هر دولت بيگانه ديگری به شرط آن که آنان نسبت به نقض حقوق بشر در ايران بی تفاوت باشند. بنابراين ديگر فريب اين بازی ها را نمی خورند.

۲- مردم با " خط زدن " آن شعارها و تکرار هر روزه شعار مرگ بر ديکتاتور اعلام می کنند که دشمن نه در خارج مرزها که در درون خانه شان يعنی در ايران عليه آنان کمين کرده است. معنای آن " خط زدن " اين است که مردم رژيم کودتا و شخص خامنه ای و دست نشاندگانش را دشمن خود می دانند. اين سربازان آمريکائی و اسرائيلی نبودند که روز روشن مردمی که با آرامش و مسالمت دست حق طلبی دراز کرده بودند را به گلوله بستند. اين سربازان آمريکائی و اسرائيلی نبودند که به زن و مرد در زندانها تجاوز کردند. اين سربازان آمريکائی و اسرائيلی نيستند که هم اکنون گروهی از بهترين فرزندان اين مرز و بوم را در شکنجه گاهها زجرکش می کنند تا دست از خواسته های به حق خود بردارند و رژيم کودتا را تاييد کنند. اين بيگانگان نيستند که رای ملت را دزديده اند...

۳- به رغم اين تهديدهای خامنه ای و فرماندهان نظامی او، که با نزديک شدن ۱۳ آبان ماه شدت گرفته مردم اين بار هم همچون روز قدس که از سد همه تهديدها و خطرات گذشتند و عليه دزدان رای ملت فرياد زدند در روز ۱۳ آبان نيزبه خيابانها خواهند آمد و شعارها و خواسته های حق طلبانه خود را تکرار خواهند کرد.

خامنه ای بار ديگر برای کم اهميت جلوه دادن کشتارها، تجاوزات و فجايعی که ماموران و کاربدستان او در زندانها و شکنجه گاهها و در خيابانها و ميادين کشور عليه مردم مرتکب شده و می شوند گفت:
" اصلی- فرعی نکردن مسايل از جمله عوامل غيرمنصفانه عمل کردن برخی مطبوعات" است. او گفت: " اصل انتخابات و حضور پرعظمت و نصاب شکن مردم مساله اصلی و بقيه فرع بود. يعنی اصل آن بود که مردم آمدند پای صندوقها حالا اين که ما معترضان را کشتيم و يا در زندانهای شبيه کهريزک چه فجايعی عليه همانهايی که به پای صندوقها آمدند انجام داديم فرعی است. يعنی اين که مجريان اوامر ايشان نبايد دغدغه ای به خود راه دهند و بايد هم چنان با خيال راحت به سرکوب های وحشيانه ادامه دهند. او افزود: " زير سئوال بردن اصل انتخابات بزرگترين جرم" است. که برخی به اين جرم بی توجهی می کنند. همان فردای انتخابات عده ای بدون دليل و استدلال، آن انتخابات عظيم را دروغ خواندند. خامنه ای پس از اين توضيحات پرسيد: " آيا اين جرم کمی است؟"

اما مردم ازمدتها پيش پاسخ اين ادعای خامنه ای که در انتخابات تقلبی صورت نگرفته و ادعای تقلب بزرگترين جرم است را با طرح اين پرسش ساده داده اند: دروغگو شصت و سه درصدت کو؟ مردم از ۲۲ خرداد به اين سو هرروزاز خامنه ای و کودتاگران دست نشانده او می پرسند اگر تقلبی صورت نگرفته و شما بيش از ۲۴ ميليون رای ملت را در جيب خود داريد از چه می ترسيد؟ چرا اين ميليونها هوادار را يکبار هم که شده به مخالفان نشان نمی دهيد تا دهان همه مدعيان بسته شود؟ اين امت هميشه در صحنه شما چرا از صحنه غيبشان زده است؟

تاکنون بارها به هزارو يک زبان معترضان از خامنه ای خواسته اند يکبار فقط يکبار بگذارد طرفداران احمدی نژاد و مخالفان او آزادانه و بطور جداگانه در تهران و شهرهای بزرگ ديگر ميتينگ برگزار کنند. آن که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟ اکثريت عظيم ملت هر روز يکصدا اين دزدی بزرگ را محکوم می کنند، وقتی چنين است هيچ وجدان آگاه و منصفی در ميان اين اکثريت عظيم به دنبال مجرم نمی گردد. بلکه همه کس در ايران و البته خوشبختانه به برکت اعتراضات و افشاگری های پيگير ايرانيان همه درجهان فهميده اند که مجرم بزرگ شخص خامنه ای است که مسوول مستقيم بزرگترين تقلب انتخاباتی تاريخ ايران است. جرم بزرگ تقلب و کودتای انتخاباتی است، جرم بزرگ کشتار معترضانی است که مسالمت جويانه حق خود را طلب می کنند، جرم بزرگ دروغهای بزرگ است.

خامنه ای هنوز بر اين تصور باطل است که گويا موسوی و کروبی مردم را به اعتراض عليه تقلب تحريک کرده اند وگرنه مردم نتيجه اعلام شده را می پذيرفتند. انگاراوهنوز نفهميده است که آن بيش از ۴۰ ميليون رای دهنده ای که روز ۲۲ خرداد به صندوقها هجوم آوردند پيش از آن که هوادار موسوی و کروبی باشند، می خواستند اراده خود را در نفی استبداد و رد احمدی نژاد که نامزد شخص خامنه ای بود ابراز کنند. و اين همانها بودند که با اعلام پيروزی احمدی نژاد، عليه اين بی شرمی، عليه اين اهانت به شعور ورای خود بی درنگ به خيابانها ريختند و جنبشی را پديد آوردند که نظام را درآستانه فروپاشی قرار داده است.

خامنه ای به کمک برخی از اصول گرايان در هفته های گذشته کوشيده بود با دادن برخی امتيازات بی ارزش ووعده های سرخرمن به رهبران جنبش سبز آنان را از مردم جدا کند. هدف از آشتی ملی و يا وحدت ملی که از زبان برخی اصول گرايان در روزهای گذشته تکرار می شد، آن بود که نوعی وحدت بدون ملت از بالا سرهم شود تا بدين وسيله با دلسرد کردن مردم بحران به نفع کودتای خامنه ای حل شود. اما با مقاومت رهبران جنبش سبز خامنه ای در اين امر ناکام ماند. او حالا پس از اين ناکامی از جرم کسانی که صحت انتخابات را زير سئوال برده اند حرف می زند و بدين وسيله موسوی، کروبی، خاتمی و ساير فعالان جنبش سبز را به زندان و شکنجه تهديد می کند.

دستگيری موسوی، کروبی و خاتمی و حتی اعدام آنها هم چاره درد اين رسوايی بزرگ کودتا گران را نخواهد کرد. فقط جرم آنان را بزرگتر و سقوط آنان را نزديک تر می کند.

خامنه ای نه يک شطرنج باز ماهر عرصه سياست که يک قمارباز متقلب اين ميدان است. او با کودتای ننگين ۲۲ خرداد هم مشروعيت نظام حاکم را برباد داد، هم خود را درجهان رسواترکرد و هم همه روزهايی که نقطه قوت های رژيم بودند به نقاط ضعف تبديل کرد. حالا او و دست نشاندگان او بايد از روز قدس از۱۳ آبان، از ۱۶ آذر، از ماه محرم، از عاشورا و تاسوعا و بويژه از روز ۲۲ بهمن که ممکن است همه ملت را در برابر خامنه ای بسيج کند، بترسد. بحران سياسی بدون ابطال انتخابات و برکناری کودتاگران حل شدنی نيست. روزبه روز تعداد بيشتری از کارگزاران و مسوولان نظام حاکم به اين حقيقت ساده پی می برند و به موازات آن موقعيت خامنه ای متزلزل تر می شود. راه حل اين بحران سرکوب نيست. ادامه سرکوب بدنه نيروهای مسلح را نيز در برابر خامنه ای قرار خواهد داد.

هفتم آبان ماه ۸۸
علی کشتگر


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016