دوشنبه 9 آذر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پاسخ مهدی کروبی به کيهان: برخی خود را نماينده خدا روی زمين می دانند، برداشت ما از اسلام با برداشت شما از اسلام متفاوت است، تغيير

مهدی کروبی در گفت و گويی که با سايت تغيير داشت به برخی مطالب اخير روزنامه کيهان پاسخ داد.مهدی کروبی گفت : مدتی پيش شخصی که خود را نظريه پرداز اصولگرايان می داند، در ديداری که با آقای احمدی نژاد داشته می گويد: ” حفظ دولت نهم مهمترين وظيفه علاقمندان انقلاب است. وقتی رضايت خدا در ميان باشد ، هيچ چيز ديگری مهم نيست. بايد به شکلی عمل کنيم تا رضايت خدا تامين گردد، حتی اگر اکثريت مردم گمراه باشند و صلاحيت خود را تشخيص ندهند”. دبيرکل حزب اعتماد ملی افزود: آيا مسوولين امر نبايد از امثال اين مدعيان نظريه بخواهند که چرا به اين سادگی به ميراث امام مظلوم که می فرمود “ميزان رای ملت است ” و مردم ولی نعمت هستند و تصميم نهايی با آنهاست، چوب حراج می زنند و وکيل خدا بر روی زمين شده اند؟

مهدی کروبی در ادامه اظهار داشت: من وقتی اين نوع اظهارات را خواندم بسيار متاسف شدم و به خدا پناه بردم از اين که برخی چنان به خود می نگرند که گويی نماينده خدا بر روی زمين شده اند. برای خود چنين امتيازی فرض می کنند و سپس بنام رضايت خدا، دست به هرکاری می زنند و هر گونه که خواستند عمل می کنند. آقايان به اين پرسش پاسخ ندادند که چگونه به اين درجه رسيدند و چگونه به آنها الهام شده است که مخالفت با دولت احمدی نژاد مخالفت با خداست؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نامزد انتخابات دوره دهم رياست جمهوری ادامه داد: من واقعا نمی خواستم به خودبزرگ بينی اين آقايان اشارتی داشته باشم اما وقتی ديدم مکرر می آيند و از ” فتنه ” حرف می زنند و نقش های خودشان را در بوجود آمدن حوادث پس از انتخابات انکار می کنند و برای قوه قضاييه خط و نشان می کشند ،در مقام پاسخگويی برآمدم .

وی در ادامه به مطالب روزنامه کيهان و انتشار اخبار جعلی و سيل تهمت ها اشاره کرد و اظهار داشت:« پس از روزهای قدس و ۱۳ آبان و همچنين حضور من در نمايشگاه مطبوعات، آنها که از حضور مردم نگران و آشفته شده بودند، هجمه ها و تهمت هايی را عليه من آغاز کردند. درحالی که دليل اين هجمه، حضور مردم بود. تريبون های نمازجمعه آغشته به تهمت، افترا، دروغ و ناسزاگويی شد. دراين ميان طبيعی بود که عده ای از بزرگان به روش های مختلف از ما دلجويی کنند. از جمله برخی مراجع عظام، کتبی و شفاهی و يا بيوت مکرم آنان، برخی علما، فضلا، دانشگاهيان، دانشجويان، روزنامه نگاران، برخی از نمايندگان مجلس و گروه های سياسی در تماس های مختلف ضمن ابراز انزجار از اتهامات و افتراها و نيز وقايع رخ داده پس از انتخابات، نسبت به اينجانب ابراز لطف و محبت کردند.»

کروبی ادامه داد:« دراين ميان جناب آقای احمدصدر حاج سيدجوادی که بيش از ۹۰ سال سن دارد و يک چهره حقوقدان و دانشگاهی است و نيز از همکارانمان در مجلس اول بود و در مبارزات ملت ايران حضور طولانی داشته، پيغام داد که می خواهد در اين رابطه از من به صورت تلفنی دلجويی کند. ناگهان چند روز بعد روزنامه کيهان در خبری ويژه آورد:« احمد صدرحاج سيدجوادی از او (کروبی) خواست جبهه مدافعان ملی، بخوانيد جبهه ملی کذايی تشکيل دهد» و سپس درباره من نوشت:« شتاب بدون ترمز آقای کروبی به سوی گروهک های معارض با خط امام و جمهوری اسلامی جالب توجه است، درحاليکه به گزارش ايلنا اعضای فراکسيون خط امام مجلس در ديدار اخير خود با کروبی بر لزوم مرزبندی با افراد و گروه هايی که با اصل نظام و خط امام مخالفند تاکيد کرده بودند تا همسويی با اين تشکل ها احساس نشود.»

دبيرکل اعتمادملی بعد از ذکر مطالب منتشر شده در روزنامه کيهان تصريح کرد:« آقای صدرحاج سيدجوادی در تماس تلفنی خود از اتفاقات روی داده ابراز انزجار کرد و سپس به بيان نقطه نظراتی پرداخت و نيز به موضوع خروج ارز و طلا از کشور و ورود آنها به ترکيه که منجر به نوشتن نامه ای از سوی ايشان به نخست وزير ترکيه شده بود، اظهار نظر کردند. ولی بنده چون اطلاعی دراين خصوص نداشتم دراين باره سخنی نگفتم و نهايتا هم از ايشان تشکر و تاکيد کردم که اين خشونت ها و تهمت ها طبيعی است و با اين اتفاقات از ميدان به در نمی روم.»

صاحب امتياز روزنامه توقيف شده اعتمادملی در ادامه نيز به مطالب منتشره در روزنامه کيهان اشاره کرد و افزود:« مدتی است که اينها اتهاماتی همچون همراهی با مارکسيست ها، سلطنت طلبان، صهيونيست ها و منافقين جنايتکار را مطرح می کنند ولی واقعا برای من جای سئوال است که آيا اينها نمی دانند و فکر نمی کنند که اين نوع سخنان نتيجه عکس خواهد داشت؟»

مهدی کروبی سپس اظهار داشت:« آقايان بدانند که من به خط امام اعتقاد کامل دارم و معتقدم برخی درصدد هستند راه و خط امام را پاک و از بين ببرند و منويات خودشان را به جای خط امام به مردم غالب کنند. اما بدانيد که من پای آرمان های امام و منافع ملی ايستاده ام و تلاش می کنم انحرافات را يک به يک برای مردم بيان کنم تا راه از بيراه مشخص شود.»

کروبی در ادامه ميان دوستی با افراد و همکاری سياسی با آنها تفکيک قايل شد و با اشاره به دايره وسيع دوستان خود، به ذکر خاطراتی از روزهای ابتدای انقلاب اسلامی پرداخت و گفت:« اواخر مجلس اول مرحوم آقای مهندس بازرگان به سراغ من آمدند و چون می دانستند که ما با امام ديدار هفتگی داريم از من پرسيدند که نامه ای برای امام دارند و آيا من اين نامه را به ايشان می رسانم؟ بنده در آن زمان ديدگاه سياسی مشترکی با مهندس بازرگان نداشتم اما رفاقت داشتيم. طبعا روحيات مهندس بازرگان و ديدگاه های ايشان را می شناختم و می دانستم که مهندس بازرگان نامه فدايت شوم برای امام ننوشته و اين نامه حتما حاوی نقطه نظرات و نقدهای او به برخی مسائل جاری کشور است. با اين همه بدون آنکه از مرحوم بازرگان بپرسم که نامه درباره چيست جواب مثبت دادم. ايشان هم نامه قطوری به من دادند تا به امام برسانم. در آن سال ها ما به صورت هفتگی همراه با خانواده شهدا با امام ديدار داشتيم و من در حضور حضرت امام سخنرانی می کردم. اگرچه مديران صدا وسيما حتی يک بار هم اين ديدارها را پس از ارتحال امام پخش نکردند اما ديدار ما با امام هر هفته برگزار می شد. در يکی از اين ديدارها نامه مهندس بازرگان را به امام دادم و به سيد احمدآقا نيز گفتم که نامه مربوط به مهندس بازرگان است. بعد از گذشت چند روز مهندس بازرگان مجدد نزد من آمدند و از من تشکر کردند و طوری سخن گفتند که معلوم بود از حضرت امام درباره آن نامه جواب گرفته است.»

دبيرکل حزب اعتماد ملی سپس به ذکر خاطره ديگری پرداخت و ادامه داد:« در سال ۶۰ ترورها و انفجارهای زيادی عليه مسئولين نظام صورت می گرفت و بسياری از چهره های خدوم کشور مانند شهيد بهشتی و محمد منتظری، رجايی و باهنر و قدوسی و عزيزان ديگر در انفجارهای متعدد به شهادت رسيدند. در همان زمان مرحوم لاجوردی مسئوليتی داشتند و بازداشت هايی در اين ايام صورت می گرفت که از جمله می توان به بازداشت مهندس لطف الله ميثمی که از مبارزان قبل از انقلاب بود اشاره کرد. ايشان در مبارزات قبل از انقلاب در اثر يک انفجار دچار نابينايی و نقص عضو هم شده بود. چند روز بعد از بازداشت مهندس ميثمی، همسرشان نزد من آمد و باتوجه به ديدار لطف الله ميثمی در زندان به من گفت که او وضع جسمی مناسبی ندارد و نياز به مراقبت دارد و زندان مکان مناسبی برای او نيست. بنده نيز پس از مشاهده وضعيت جسمی ايشان موضوع را مستقيما به امام منتقل کردم و کمتر از ۴۸ ساعت لطف الله ميثمی آزاد شد.»

شيخ اصلاحات در پايان اين گفتگو با اشاره به آراء و انديشه های حضرت امام تصريح کرد:« به مسئولين روزنامه کيهان می گويم که برداشت ما از اسلام با برداشت شما از اسلام متفاوت است و به همين علت آن خمينی ای که ما می شناسيم با خمينی ای که شما می شناسيد فرق دارد. خمينی ما ، امامی است که وقتی خبر می رسيد عده ای از روی تعصب نسبت به بروز منکرات در شهر با مردم برخورد می کنند، ناراحت می شد و فورا دستور می داد با آنها برخورد شود و عوامل آن بازداشت شوند. خمينی ما با خمينی شما يکی نيست. خمينی ما آن کسی است که وقتی در بولتن محرمانه وزارت اطلاعات خواند که در فلان روستا و فلان شهر عده ای مدرسه ای را که متعلق به زرتشتی ها بود تصرف کرده اند،ناراحت شد و خود دستور بازگرداندن مدرسه به صاحبانش را صادر کرد.

من نمی گويم شما حق نداريد برداشت خود را از اسلام و امام مطرح کنيد، حداکثر می گويم که شما کج فهم هستيد و امام را نشناختيد. اما بدانيد اجازه نداريد هرکسی که نظرات شما را قبول ندارد، او را صهيونيست و منافق بناميد. بايد بدانيد که در محکمه الهی نه شنودی هست و نه بازجويی. نه مديريتی است و نه قدرتی. آنجا سيد و غير سيد، روحانی و غير روحانی همه در برابر عدل الهی بايد پاسخ گوی عملکرد گذشته خود باشند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016