گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
15 آذر» ممنوعيت سه روزه فعاليت خبرنگاران خارجی در ايران، دويچه وله9 آذر» ژيلا بنیيعقوب، امروز برای سومين هفته متوالی موفق به ملاقات با همسرش نشد، کميته گزارشگران حقوق بشر 9 آذر» هنگامه شهيدی به ۶ سال و سه ماه و يک روز حبس تعزيری محکوم شد، ايلنا 6 آذر» کاوه جوانمرد روزنامهنگار کُرد از زندان آزاد شد، موکريان 6 آذر» نامه روزنامهنگاران به مراجع؛ انگيزه اصلی دستگيری ساسان آقايی، جرس
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! فرزندم را به من برگردانيد! نامه سرگشاده مادر مسعود باستانی به رييس قوه قضاييه، موج سبز آزادیمادر مسعود باستانی روزنامه نگاری که از تيرماه گذشته در زندان به سر می برد در نامه ای سرگشاده به رييس قوه قضاييه از رعايت نشدن آيين دادرسی عادلانه در جريان رسيدگی به پرونده فرزندش شکايت کرد. او همچنين از آيت الله لاريجانی خواست با توجه به ارجاع پرونده باستانی به دادگاه تجدی نظر امکان آزادی با وثيقه اين روزنامه نگار را فراهم کند. مسعود باستانی در دادگاه بدوی به ۶ سال زندان محکوم شده است. به گزارش همميهن متن اين نامه به شرح زير است: رياست محترم قوه قضاييه جناب رييس! جناب آقای دادگستر! حضرت آيت الله! من فرزندم را اين گونه می ديدم و می بينم که فانوس به دست به دنبال روزهای خوشبختی برای کشور و ميهنش بود. روزهايی که همه امروز از آن دم می زنند که يا در آنيم يا به آن می رسيم. به زودی. اما مسعود در تمام دوران زندگی اش بی قرار رسيدن به روزهای خوشبختی برای کشورمان بود. سخن به درازا نگويم جناب دادگستر که هر مادری فرزندش را پشت ميله های زندان ببيند دلش به درد می آيد. حال اين که مسعود من که جرمش فقط وفقط نوشتن بود، برای من دردآورتر است و درد بيشتر و مضاعف آن است، اين پسر که سودای پست و مقام و صندلی نداشت، امروز متهم به تبليغ عليه نظام، اجتماع و تبانی برای ايجاد اغتشاش است. جناب قاضی القضات! مستحضريد که در دادگاه بدوی که پسر من درآن محکوم شد حتی وکيلش اجازه حضور در دادگاه نيافت، دفاع بماند!! اين که آيين دادرسی مدنی در خصوص فرزند من رعايت نشد و بعد از دو ماه و نيم انفرادی بدون ديدار با خانواده و بدون هيچ ارتباط با بيرون برای اعتراف پشت دوربين تلويزيون آورده شد، باز بماند. اما در اين روزها که نسيم آزادی زندانيان اندکی وزيدن گرفته، به عنوان يک مادر که ۳۰ سال درشهرها و روستاهای اين سرزمين برای نظام و کشورم پای تخته های سياه گچ خورده ام تا فرزندان برومندی برای امروز ايران تربيت شود، خواستار آنم که فرزندم را به من برگردانيد و قرار بازداشتش را فعلا به وثيقه تبديل کنيد. جناب آقای لاريجانی بدانيد که اين صدای معلم درد کشيده ای است که اين روزها با حقوق بازنشستگی زندگی می گذرانم ولی در ايامی که قرار بود زمان فراغت و استراحت من باشد بايد صدای لرزان پاره تنم را از تلويزيون بشنوم. معصومه ملول Copyright: gooya.com 2016
|