دوشنبه 21 دی 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

چرا حکومت از روزنامه نگاران انتقام می گيرد، تا آزادی روزنامه نگاران زندانی

تا آزادی روزنامه نگاران زندانی - چرا روزنامه نگاران اين روزها تحت بدترين شرايط و فشارها زندگی می کنند . چرا آنها بيش از همه قشر های نخبه کشور و حتی فعالان سياسی دستگير و روانه زندان می شوند و چراآنها به سنگين ترين حکم های قضايی محکوم می شوند ؟ اين ها سوالاتی است که ذهن خيلی از روشنفکران، نخبگان سياسی و بيش از همه خود روزنامه نگاران را به خود مشغول کرده است. بعد از انتخابات رياست جمهوری شاهد موج وسيع دستگيری روزنامه نگاران بوديم. روزنامه نگارانی که وظيفه شغلی شان اطلاع رسانی است وظيفه ای که در همه زندگی حرفه ای شان آموخته اند اينکه وقايع را بدون کم و کاست و موضع گيری فقط گزارش کنند. اما پاسخ آنها از سوی حکومت بيکاری ، دستگيری و زندان های طولانی مدت بوده است .حکم های اخير روزنامه نگاران زندانی چون بهمن احمدی امويی روزنامه نگار اقتصادی به هفت سال و چهارماه حبس و همچنين سعيد ليلاز ديگر تحليل گر مسائل اقتصادی به نه سال زندان و ... گاه باورش هم در ذهن نمی گنجد و اين سوال را باز هم پررنگ تر می کند .اينکه چرا ايران با ۴۲ روزنامه نگار زندانی بزرگترين زندان روزنامه نگاران جهان نام گرفته و روزنامه نگاران در آن سنگين ترين هزينه های مادی و معنوی را می پردازند . کارشناسان و روزنامه نگاران در پاسخ به اين سوال ها نظرهای متفاوتی دارند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


غيبت اجباری روزنامه نگاران

"روزنامه نگاران را آزاد کنيد و سياستمداران اقتصاددان شده و تاجر شده را به زندان بيندازند." تقی آزاد ارمکی ، جامعه شناس و عضو هيات علمی دانشگاه تهران اين را می گويد و در ادامه در تحليل خود درباره صدور حکم های سنگين برای روزنامه نگاران دربند تاکيد می کند :"که شرايط جامعه به گونه ای شده که سياستمداران کار سياست را رها کرده اند و فکرشان متوجه اقتصاد و تجارت شده و اين روزنامه نگاران بوده اند که عرصه خالی سياست را پر کرده اند."

اين جامعه شناس تحليل هايش را از مفهومی به نام غيبت اجباری آغاز می کند:" زندانی شدن روزنامه نگاران نوعی غيبت اجباری است و می خواهند کاری کنند تا روزنامه نگاران نتوانند به زندگی برگردند."

او می گويد:" به نظر می رسد در جامعه ی ما، روزنامه نگاران و کسانی که به بيان زوايای امور می پردازند در شرايطی که نياز به نظر نيست؛ بايد غايب شوند. اگر روزنامه نگاران خودشان اوضاع را آنطور که در جريان است قبول می کردند ديگر نيازی به غيبت اجباری برای آنها وجود نداشت. به دليل عدم قبول غيبت اجباری است که زندانی شده اند و برای اينکه امکان اقدام های بعدی برايشان سلب شود سرعت در صدور حکم و آن هم احکامی بسيار سنگين مطرح می شود."

اما چرا روزنامه نگاران زندانی می شوند؟ تحليل اين جامعه شناس برای جواب به اين سوال به درست عمل نکردن سياسيون در جامعه باز می گردد:" به نظر می آيد روزنامه نگاران به دليل عدم کارآيی کنشگران سياسی در ايران، سياسی شده اند و بيشتر کنش سياسی داشته اند تا کنش فکری و مطبوعاتی. روزنامه نگاران به دليل بيان سخن سياسی است که زندانی شده اند. اگر سياستمداران در ايران کنش سياسی می داشتند ديگر روزنامه نگاران نمی بايستی کنش سياسی داشته باشند.

در اين شرايط وقتی گروهی کارشان را به خوبی انجام نمی دهند ديگران متعهد به انجام کار هستند. اين مانند نوع حضور سياستمداران در حوزه اقتصادی است. چون تجار در حوزه اقتصادی کار خود را درست انجام نمی دهند سياستمداران متعهد به انجام امور اقتصادی شده و بيشتر سياستمداران برای انجام امور تجاری و اقتصادی به حوزه سياسی وارد می شوند و در نتيجه، کار سياسی بدون تکليف می ماند و ديگرانی چون روزنامه نگاران به اين عرصه وارد می شوند."

آزاد ارمکی درباره راههای خروج از اين وضعيت می گويد:" راههای متعددی وجود دارد. اصلی ترين تلاش انجام امور به واسطه صاحبان کار است. بهتر است سياستمداران کشور به کار سياسی بپردازند و از دخالت در امور اقتصادی اجتناب کنند تا روزنامه نگاران کار سياسی نکنند. تا زمانی که سياستمداران به کار مديريتی و اقتصادی مشغول هستند و از انجام کارها به واسطه تجار و بازاری ها جلوگيری می کنند وکارشان روی زمين می ماند روزنامه نگاران به اين کار خواهند پرداخت. در اين صورت بهتر است نگاهی به حوزه سياسيون بشود تا زندانی کردن روزنامه نگاران."

او ادامه می دهد:" راه حل ديگری نيز وجود دارد آن هم به زندان انداختن سياستمدارانی که به حوزه مديريتی و اقتصادی وارد شده و از اقتصاددانان و تجار اقتصاددان تر شده و کار اقتصادی بيشتری انجام می دهند. بايد روزنامه نگاران ر ا آزاد کنند و سياستمداران اقتصاددان شده و تاجر شده را به زندان بيندازند.".

اصلا چرا اصرار است تا احکام افراد در زندان صادر شود و آن هم احکام سنگين؟ اين استاد دانشگاه دليل اصلی را خارج کردن روزنامه نگاران از صحنه حيات می داند :" می خواهند کاری بکنند که ديگر اين گروه نتوانند به زندگی برگردند .در گرفتاری شان بمانند تا بميرند. اين هم يکی از راه حل های فوری و فوتی است که همه را راحت می کند. هم حوزه سياست، آرام می شود و هم اينکه سياستمداران به کار اقتصادی می پردازند و هم روزنامه نگاران متعهدی که کار بر زمين مانده را متعهد شده بودند از بين می روند. اين راه حل خوبی است . البته تا زمان حال و معلوم نيست که فردا چه اتفاقی خواهد افتاد.".

او می گويد:" ممکن است در آينده مشکلات ديگری بروز کند و ما به روزنامه نگار حرفه ای که حد فاصل کار سياسی و مطبوعاتی را ميشناسند نياز داشته باشيم و کار تخصصی بر زمين بماند و دوباره از سياستمداران درگير کار اقتصادی درخواست کنيم که به کارمطبوعاتی بيايند. اين بار مشکلات جديدتری بروز خواهد کرد."

صدور احکام سنگين از نظر اين جامعه شناس به معنی خارج کردن روزنامه نگاران از حوزه اثرگذار ی است:" البته يک نکته ديگر نيز به نظر من وجود دارد که بد نيست به ان اشاره شود. روزنامه نگاران در ايران به دليل شرايط خاص و دامنه تحولات اجتماعی و فرهنگی نقش های متعددی را متعهد شده اند. جلوداری اين نيروی

اجتماعی در تحول خواهی در جامعه ايرانی امری تاريخی بوده است. در دوره جديد نيز اين وضعيت تکرار شده است. برای اينکه جلوی تحول خواهی گرفته شود بهترين راه تشخيص داده شده حذف اين نيرو از دامنه اثرگذاری است. صدرو احکام سنگين می تواند به حذف اين نيرو انجاميده و جهت حرکت های اجتماعی و فرهنگی ايران تغيير دهد ."

آيا واقعا حرکت های اجتماعی در ايران با حذف روزنامه نگاران به پايان خواهد رسيد؟ ارمکی می گويد:"اين بحثی است که جايی ديگر بايد به آن پرداخت. من به عنوان جامعه شناس معتقدم که جامعه ايرانی در جريان نوخواهی است و برای تحقق آن نيرويی ديگر در عدم حضور نيروهای موثر امروز جتسجو خواهد کرد. در نتيجه بهتر است به جای راديکال کردن اوضاع توافق بين نيروها شکل گرفته و حرکت اجتماعی در جريان با آرامش و عدم خشونت پيش رود.

انتقام از روزنامه نگاران

"در دو دهه اخير روزنامه نگاران زندگی حاکمان را تلخ کرده اند و اين دستگيری ها و صدور حکم های سنگين گرفتن انتقام از آن هاست." حسين قاضيان، جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی اين را می گويد و به شرايط به وجود آمده پس از انتخابات اشاره می کند:" شرايط پس از انتخابات برای حاکمان امکان انتقام گرفتن از روزنامه نگاران را فراهم کرد .اگر تا کنون آنها (حاکمان) روزنامه نگاران را با حکم های سنگين روانه زندان نمی کردند دليلش نبودن شرايط بود حال که اين شرايط از نظر آنها فراهم است پس اين کار را می کنند ."

همچنين حکم های سنگينی که برای روزنامه نگاران در حال صدور و تاييد نهايی است می تواند عامل ترساندن بقيه روزنامه نگاران نيز به شمار رود. قاضيان به اين نکته نيز اشاره می کند و می گويد:" آنها درصدد زهر چشم گرفتن از باقی روزنامه‌نگارانی هستند که ممکن است به دنبال يا در رويای روزنامه‌نگار مستقل بودن باشند و بخواهند وظيفه‌ی حرفه‌ای اطلاع رسانی‌شان را دنبال کنند. تا به اين ترتيب، در عمل همه‌ی کسانی که بيرون باقی مانده اند، حساب کار دستشان بيايد و مجبورباشند آسه بروند و آسه بيايند که گربه‌ی حکومت شاخشان نزند و اين يعنی همان نرسيدن اطلاعات نصفه نيمه به همين تعداد خوانندگان قليل مطبوعات است که خواسته‌ی آنهاست."

او می گويد:" در نهايت نه تنها بسياری ممکن است به مرور دست از روزنامه‌نگاری بردارند يا روزنامه‌نگاری کارمندی را در پيش بگيرند، بلکه از جذب نيروهای به درد بخور به مطبوعات هم جلوگيری می شود ."

روزنامه نگاران کمترين حامی را دارند

مهسا امر آبادی، روزنامه نگار که خود پس از انتخابات تجربه دستگيری و به زندان رفتن را داشته است و هم اکنون نيز همسرش مسعود باستانی با حکم شش سال حبس ،در زندان اوين به سر می برد دليل فشارهای مضاعف بر روزنامه نگاران را به چند دليل می داند :" يکی از دلايلی که همه متفق القول هستند، پيشگيری از خبررسانی و اطلاع رسانی به مردم است. به اين معنا که روزنامه نگاران و خبرنگاران می توانند اخبار را بدون اغراض شخصی و تنها به صرف خبر بودن، منتشر کنند و مردم هم اصولا به روزنامه نگاران مستقل اعتماد بيشتری دارند.

روزنامه نگارانی که به خاطر شغل و حرفه شان آموزش ديده اند

به عقيده او دليل ديگری که می توان به آن اشاره کرد، وصل نبودن روزنامه نگاران به منابع قدرت و ثروت است. يعنی بازداشت روزنامه نگاران و صدور احکام سنگين برای آنها می تواند کم ترين هزينه را برای حکومت داشته باشد. روزنامه نگار و خبرنگار اصولا منتقد است. منتقد دولت، حکومت گران، احزاب، فعالان سياسی و حتی احزاب منتقد دولت حاکم از اين رو هيچ فرد مسئول و فعال سياسی از گزند انتقاد روزنامه نگاران در امان نبوده است و شايد طبيعی باشد که اکنون هم افراد رده بالا و صاحب نفوذ در حکومت برای آزادی و حتی تقليل حکم روزنامه نگاران رايزنی و مذاکره نکنند..

او ادامه می دهد" :بايد قبول کرد که افراد تاثيرگذار بر مسئولان و حاکمان برای فعالان حزبی و فعالان سياسی نزديک به خود رايزنی و مذاکره می کنند اما طبيعی است که روزنامه نگاران که به هيچ فرد و حزب خاصی وابسته نيستند و در مواردی منتقد آنها هم هستند تنها بمانند و کسی برای آزادی آنها تلاشی نکند."

او تاکيد می کند :"متاسفانه اين مثال قديمی که روزنامه نگاران مرغ عروسی و عزا هستند، در ايران مصداق پيدا کرده و بازداشت گسترده و طولانی مدت و اخيرا اين احکام سنگين هم نمونه بارز آن است."

او می گويد :" روزنامه نگاران و خبرنگاران بيشترين نقش را در به صحنه کشاندن مردم در انتخابات داشته اند و خواستار مقام دولتی، قدرت يا پول هم نبوده اند، شايد تنها خواسته انها کارکردن در روزنامه، عدم توقيف روزنامه شان و يا حقوق سر موقع بود .اميدوارم مسئولان متوجه اين نکته شوند که روزنامه نگاران تنها به کار حرفه ای خود مشغول بودند و قطعا در دولت بعدی هم فارغ از اين که چه کسی پيروز انتخابات شود، منتقد دولت باقی می ماند"

روزنامه نگاران از پای نمی نشينند

محکوميت مادام العمر از هر گونه نوشتن و اظهار نظر کردن يک روزنامه نگار چه معنايی می تواند داشته باشد؟ آيا جز ترس معنای ديگری دارد؟" يکی از روزنامه نگارانی که اين روزها به جای تحريريه ی يک روزنامه به دليل توقيف روزنامه اش در خانه نشسته و اخبار را رصد می کند؛ اين ها را می گويد.

وقتی او با اين پرسش مواجه می شود که چرا حکم های صادر شده برای روزنامه نگاران دربنداين گونه است؛ او حکم های سنگينی را که اين روزها برای روزنامه نگاران دربند صادر می شود ناشی از نقش موثر آنها در جامعه می داند اما تعجبش را پنهان نمی کند : " نقش روزنامه نگاران در اطلاع رسانی و تسريع روند آگاهی مردم بسيار موثر است . اما هر وقت حکم های هر يک از اين روزنامه نگاران دربند را می شنوم بسيار تعجب می کنم. مگر جرم آنها چه بوده است؟ هر چه فکر می کنم به نتيجه ای نمی رسم که يک تحليل گر اقتصادی همچون سعيد ليلاز به نه سال حبس و يا بهمن احمدی امويی به هفت سال حبس محکوم شوند؟"

احمد زيدآبادی روزنامه نگاری که در حوادث پس از انتخابات به زندان افتاد مثالی است که اين روزنامه نگار می زند:" احمد زيد آبادی در طول هشت ماهی که در زندان بوده ظاهرا تحت فشارهای شديد بوده وقتی عکس او در زندان ، در سايت ها منتشر شد باور نمی کردم که اين همان روزنامه نگار سابق است . اما مسئولان دولت به اين فشارها بسنده نکرده و حکمی برايش صادر کردند که نه تنها تعجب آور که بسيار عجيب و غريب بود و به نظر می رسيد اين حکم در دادگاه تجديد نظر بشکند اما در کمال تعجب اين حکم تاييد شد و احمد زيدآبادی به شش سال زندان و محکوميت مادام العمر از هر گونه فعاليت اجتماعی و سياسی محکوم شد و نيز حکم صادر شده ی تبعيد به گناباد محکوم شد.

اين روزنامه نگار می گويد:" نمی دانم صدور احکام اين چنينی چه معنايی دارد اما از صدور اين حکم ها بوی ترس و مانور رعب به مشام می رسد.روزنامه نگاران با دولت زاويه مستقيم دارند. چرا که کار اصلی يک روزنامه نگار نقد دولت است و نقطه ضعف های آن دولت را بيشتر از ديگران و با نگاهی انتقادی و تيز بين می بيند ."

اما آيا اين روند و صدور احکام تاثيری در کم شدن تعداد روزنامه نگاران دارد؟ اين سوالی است که اين روزها برخی پاسخش را مثبت می دانند و به مهاجرت روزنامه نگاران اشاره می کنند ؛ اما تعدادی از روزنامه نگاران معتقدند يک روزنامه نگار حرفه ای ، در هر شرايطی کار حرفه ای خود يعنی خبر رسانی را انجام می دهد. در حال حاضر تقريبا تمامی روزنامه های طيف اصلاح طلب توقيف شده اند و بقيه نيز از نوشتن بسياری از واقعيت ها منع شده اند. سايت های مستقل هم فيلتر هستند اما باز هم اخبار منتشر می شود . به راستی اين روزنامه نگاران که اين اخبار را منتشر می کنند؛ کجا هستند؟ تحريريه ای که وجود ندارد تا آنها در آنجا باشند، حقوق و دستمزدی هم ندارند اما آنها همچنان کار حرفه ای خود را به عنوان روزنامه نگار انجام می دهند. دولتمردان بدانند که روزنامه نگاران حتی با همه اين فشارها از پای نمی نشينند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016