در اهميت "نترسيد! به خيابان برويد!"، الاهه بقراط، کيهان لندن
دل و جرأتدادن به مردم از سوی کروبی، بسيار مهم است. اين را حتی رسانههای رژيم که به هر بهانهای "سران جنبش سبز" را به باد تهمت و توهين میگيرند، فهميدند و درباره گفتگوی وی با اشپيگل سکوت کردند چرا که بايد به مخاطبان خود توضيح میدادند که کروبی گفته: مردم، نترسيد! به خيابان برويد! و با اين کار به ترويج دل و جرأتی در ميان مردم بپردازند که دستگاه سرکوب نظامشان بر خلاف آن در کار است: ايجاد رعب و وحشت! آنها که نفهميدند و يا اهميت آن را فدای محاسبات بیاهميت خويش کردند، چه بسا روزی به اين سخنان بازگردند. اينجاست که پای امانت در ترجمه و تأثير ملاحظات يا خط سياسی نيز به ميان میآيد
کيهان لندن ۱۳ مه ۲۰۱۰
www.alefbe.com
www.kayhanlondon.com
میشد از آن گذشت. میشد به روی خود نياورد. ولی هم سهلانگاری و هم دخالت دادن خط سياسی در ترجمه پذيرفته نيست. میتوان مطالب مورد علاقه و يا مطابق با خط سياسی خويش را ترجمه کرد. ولی هيچ مترجمی مجاز و محق نيست با دست بردن در مطلب مبدأ، آنچه را به مخاطب منتقل کند که به زبان اصلی نيامده و يا کاملا روشن به معنای ديگری آمده است. سخن در اينجا از مطالب سياسی و خبری و نه ترجمه ادبی و فنی است.
آنچه کروبی گفت
گفتم که میشد از بيان آنچه میخوانيد، گذشت. ولی احساس کردم بايد کسانی را که مخاطب اين نوع ترجمهها هستند از اين لغزش که ممکن است از سهلانگاری، يا عدم تسلط بر زبان مبدأ و يا مقصد (در اينجا آلمانی و فارسی) و يا تأثير آگاهانه يا ناآگاهانه خط سياسی مترجم باشد، آگاه سازم. اگر چنين مواردی را نديده و نخوانده و نمیدانستم، مسئوليتی نيز نمیداشتم. ليکن حالا که میدانم، پس مسئوليت دارم و نمیتوانم سکوت کنم و از آن بگذرم.
به احتمال زياد گفتگوی مهدی کروبی با مجله اشپيگل را زير عنوان «نترسيد! به خيابان برويد!» خواندهايد. اين گفتگو که بلافاصله ساعاتی پس از انتشار، توسط نگارنده ترجمه و در همان روز در گويانيوز و سايت کيهان لندن (کيهان آنلاين) منتشر شد، خيلی زود در صدها سايت ايرانی ديگر نيز قرار گرفت. اکثريت سايتهای «سبز» و هم چنين «سحام نيوز» سايت رسمی حزب «اعتماد ملی» مربوط به مهدی کروبی نيز آن را مانند ترجمه مطلب پيشين اشپيگل که درباره همين گفتگو و وضعيت ايران تهيه شده و زير عنوان «جمهوری وحشت» منتشر گشته بود، در صدر مطالب خود قرار داند.
به نظر من اين گفتگوی کروبی با اشپيگل و عنوانی که انتخاب شده بود، بسيار اهميت داشت. در شرايطی که به سالگرد تظاهرات اعتراضی مردم و سرکوب خونين آنها نزديک میشويم، کروبی در آن گفتگو با اعلام تظاهرات در ۲۵ خرداد گفت: «اين دولت تا میتواند به نارضايتی مردم دامن میزند. به همين دليل مردم در تاريخ اعلام شده با وجود همه نگرانیها، بر ضد سياست خارجی تهاجمی و سياست اقتصادی فلاکتبار اعتراض خواهند کرد. من از اين که باز هم قربانی خواهيم داد متأسفم. شما نمیتوانيد تصور کنيد که من تا چه اندازه از اين بابت متأثرم. ولی آخر چه کار کنيم؟ تسليم شويم؟ نه! اگر ما از مردم بخواهيم که در خانه بمانند، در اين صورت به شدت مأيوس خواهند شد. مردم میخواهند که ما به آنها دل و جرأت بدهيم و بگوييم: نترسيد! به خيابان برويد!»
اين سخنان بسيار مهم است، اگرچه برخی سايتهای راست و چپ در اپوزيسيون از جمله در خارج از کشور، به دلايلی که حتما بر خودشان روشن است، ترجيح دادند آن را به سکوت برگزار کنند. اين در حاليست که سکوت رسانههای رژيم که به کوچکترين بهانه «سران جنبش سبز» را به باد توهين و تهمت و ناسزا میگيرند، کاملا قابل درک است چرا که بايد به مخاطبان خود توضيح میدادند کروبی در آن گفتگو چه گفته است! بايد میگفتند کروبی گفته: مردم، نترسيد! به خيابان برويد! و درواقع خودشان میبايست به ترويج دل و جرأتی در ميان مردم بپردازند که تمامی دستگاه سرکوب نظامشان را بر خلاف آن به کار انداختهاند: ايجاد رعب و وحشت! حالا چگونه به مردم بگويند فلانی گفته است، نترسيد! به خيابان برويد!
برخی سايتها نيز ترجيح دادند به جای استفاده از منبع اصلی، يعنی گويانيوز و کيهان آنلاين، يکی از سايتهای داخل ايران را به عنوان به اصطلاح منبع نقل کنند حال آنکه روشن است اگر به سايت کيهان لندن سر نزنند، به گويانيوز حتما روزی چند بار مراجعه میکنند و «منبع» آنها نيز از گويانيوز برداشته است! اين البته بازتاب يک مشکل مزمن در سايتهايی است که انتشارشان تنها به سبب دفاع از اين يا آن خط سياسی صورت میگيرد و اميد است گردانندگان آنها روزی در فضای آزاد ايران به جای کار صرفا رسانهای که امروز به دليل نبود امکان هيچ فعاليت ديگری، در واقع به آن مجبور شدهاند، به همان فعاليت سياسی و حزبی بپردازند.
«نترسيد! به خيابان برويد!» و ابراز تأسف کروبی از قربانيانی که ايرانيان هنوز در برابر سرکوب حکومت بايد متحمل شوند، بسيار مهم است. گفتن اين نکته که ما تسليم نمیشويم و مردم از ما میخواهند که به آنها دل و جرأت بدهيم، بسيار مهم است. اين را اشپيگل و خبرنگارش فهميدند. سايتهای ايرانی که آن را به طور وسيع پخش کردند، فهميدند. ذوبشدگان ولايت فقيه که دربارهاش سکوت کردند تا مبادا ناخواسته به مردم دل و جرأت داده باشند، فهميدند. آنها که نفهميدند، و يا اهميت آن را فدای محاسبات بیاهميت خويش کردند، چه بسا روزی مجبور شوند به اين سخنان باز گردند: نترسيد! به خيابان برويد!
آنچه کروبی نگفت
و اما در همين ترجمه، بنا به سليقه مترجم میتوان برخی واژهها را با کلماتی که تغييری در مضمون نمیدهند، جايگزين کرد. ولی متن بايد تا جايی که ممکن است به يک گفتگوی عادی و نوع سخن گفتن کسی که با بيانش آشنا هستيم، نزديک باشد. برای مثال در گفتگويی که مجله اشپيگل در ۱۱ آوريل ۲۰۰۹ با احمدینژاد داشت، من برای انتقال لحن وی، از زبان محاوره استفاده کردم اگرچه او در آن گفتگو که تقريبا دو ماه پيش از ۲۲ خرداد ۸۸ انجام شده بود، خيلی سعی کرده بود با ادب و مانند يک رييس جمهوری با نزاکت صحبت کند. ليکن در هيچ شرايطی مترجم حق ندارد از سخن خبرنگار و گوينده بکاهد و يا بر آن بيفزايد و يا آن را مانند مورد زير تغيير دهد.
در گفتگوی منتشر شده در اشپيگل آنلاين، کروبی از تظاهرات ۲۵ خرداد سخن گفت و اينکه برای کسب مجوز اقدام شده است. در متن اشپيگل بر خلاف آنچه در ترجمه ديگری که از همين گفتگو در اينترنت منتشر شده است، حرفی از «علاوه بر ۲۲ خرداد» نيست! آيا ممکن است در آن روز تظاهراتی برگزار شود؟ معلوم نيست. آيا کروبی به عضو شورای سردبيری اشپيگل چيزی در اين مورد گفته است؟ اين هم بر مترجم روشن نيست. مترجم موظف است آنچه را به فارسی برگرداند که رسانه يادشده منتشر کرده است. نه کمتر و نه بيشتر! آيا مترجم مايل است در ۲۲ خرداد تظاهراتی برگزار شود؟ ممکن است. ولی به خبرنگار مربوطه و مهدی کروبی که از او چنين سخنی در آن مجله نقل نشده است، چه ربطی دارد؟!
در آخرين پرسش، خبرنگار اشپيگل درباره آينده «حکومت دينی» از کروبی میپرسد و میگويد: «آيا هنوز به اينکه حکومت دينی آيندهای داشته باشد اعتقاد داريد؟»
کروبی پاسخ میدهد: «بله، اما نه حکومت دينی دکتر احمدینژاد. در حکومت دينی من همه آدمها آزادند و دولت توسط مردم انتخاب میشود».
پرسش بر خلاف ترجمه يادشده اين نبود: «به آينده کشور اسلامی اعتقاد داريد؟» و کروبی پاسخ نداد: «بله، ولی نه کشور اسلامی دکتر احمدینژاد. در يک کشور اسلامی مردم آزادند و دولت را مردم انتخاب میکنند».
کيست که تفاوت بين «کشور اسلامی» و مفهومی چون «حکومت دينی» را نداند؟ آيا صحبت بر سر آينده يک «کشور اسلامی» است که بدون و قبل از جمهوری اسلامی و حکومت دينی نيز «کشور اسلامی» بود، و يا بر سر «حکومت دينی» که مورد مناقشه طرفين درگير در حکومت و هم چنين تمامی حکومت با مردم است؟!
آلمانیها مانند بسياری از ملل ديگر، چه در فلسفه و جامعهشناسی و چه در تکنيک تلاش کرده و میکنند تا همواره معادل آلمانی واژگانی را به وجود آورند که از سوی کشور و زبان ديگر، اعم از يونان باستان و يا انگليس و فرانسه، همگانی و جهانی شده است. از جمله برای هلیکوپتر و تلويزيون معادل آلمانی آنها را به کار میبرند. «حکومت دينی» (Gottesstaat) يکی از آنهاست که ترجمه کلمه به کلمه آن به فارسی میشود «حکومت خدا» يا «حکومت الله» و ترجمه فلسفی و علمی آن چيزی جز «حکومت دينی» يا «حکومت روحانيان» و يا همان «تئوکراسی» نيست. در جايی نيز اين کلمه ترکيبی را «حکومت خدايی» ترجمه کردهاند که اصولا غلط است. چرا که «خدايی» میشود صفت «حکومت» و اساسا معنای ديگری را به ذهن خواننده ايرانی منتقل میکند.
امروز اينترنت بسياری از جستجوها را آسان کرده است. کافيست در بخش ترجمه «گوگل» کلمه آلمانی «حکومت دينی» را وارد کرد تا معادل آن را حتی به چينی و روسی و هندی نيز دريافت نمود و ديد که در همه آنها چيزی جز «تئوکراسی» نيست. جالب اينجاست که در «گوگل» برای معادل فارسی اين کلمه، «حکومت روحانيون» و برای معادل عربی «حکومتة دينیة» میآيد. البته به ترجمه متن و جمله در «گوگل» به ويژه از نظر دستور زبان نمیتوان اطمينان کرد ليکن در مورد کلمه، نخستين دستمايه را در اختيار جستجوکننده قرار میدهد. کلمه آلمانی «حکومت دينی» در همه فرهنگهای معتبر نيز چيزی جز «تئوکراسی» تعريف نشده است. يعنی دين بر حکومت ناظر است و نه بر کشور، به ويژه آنکه اصلا کلمه «اسلام» در پرسش اشپيگل به کار نمیرود و کروبی نيز در پاسخ خود از حکومت «اسلامی» يا کشور «اسلامی» سخنی نمیگويد بلکه از يک «حکومت دينی» دفاع میکند که در آن به گمان وی همه آدمها آزادند و دولت از سوی مردم انتخاب میشود. آيا مهم نيست که خواننده بداند کروبی که میگويد: «نترسيد! به خيابان برويد!» نه برای يک «کشور اسلامی» است که از هزار و چهارصد سال پيش وجود داشته و پس از اين هم تا زمانی که بر کسی معلوم نيست وجود خواهد داشت، بلکه برای دفاع از «حکومت دينی» است که به باور وی در آن همه آدمها آزادند و دولت را مردم انتخاب میکنند؟!