پنجشنبه 13 خرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مشاطه‌گریِ چهره و منشِ آيت‌الله خمينی، مسعود نقره‌کار

مسعود نقره‌کار
مشاطه‌گران افکار و کردار آيت‌الله خمينی او را ايستاده بر "قله بيداری اسلامی" می‌نمايانند. به اعتبار چهره و منش آيت‌الله خمينی جواز ايستادن بر فراز چنين قله‌ای می‌بايد دروغ‌گويی، عوام‌فريبی، خشونت‌آفرينی، ستايش اعدام و جنگ، دگرانديش‌کشی، ستيز با آزادی و دموکراسی و مدنيت باشد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پيشگفتار

علی اکبر ولايتی از جمله تحصيلکرده هايی ست که در شکل گيری و تدوام حيات حکومت ارتجاعی ِ اسلامی نقش داشته است. دکتر ولايتی پزشک متخصص اطفال است , وی دوره ی فوق تخصص بيماری های عفونی ِ اطفال را در دانشگاه جان هاپکينز آمريکا گذراند و پس ازانقلاب بهمن مدتی معاون وزارت بهداری بود، در دوره اول مجلس به نمايندگی از طرف مردم تهران انتخاب شد و سپس به مدت شانزده سال- در دوره های رياست جمهوری آيت الله خامنه ای و هاشمی رفسنجانی - وزير امور خارجه جمهوری اسلامی شد. ولايتی علاوه بر ده ها عنوان و مقام ريز و درشت در حکومت اسلامی , از سال ۱۳۷۶ به عنوان مشاور خامنه ای در امور بين المللی بر گزيده شد.او در حال حاضر رياست هیأت مديره انجمن قلم ايران( انجمن قلم مسلمانان ) را نيز به عهده دارد.
بدون ترديد مشارکت در شکل گيری و تداوم حيات حکومت اسلامی , به ويژه در مقام هايی که علی اکبر ولايتی قبول مسؤليت کرده است , مشارکت اين فرد تحصيکرده درعملکرد اين حکومت , يعنی نقض حقوق بشر در ايران و همه انواع جناياتی ست که اين حکومت مرتکب شده است. اگر همه ی اعمال حکومتی ِ علی اکبر ولايتی را بتوان عنوان مشارکت در نقض حقوق بشر در ايران قلمداد کرد در توصيف مشارکت و همکاری او در کشتار دگرانديشان و مخالفان حکومت اسلامی در خارج از کشور شايسته ترين واژگان مشارکت او درجنايت است.
در دورانی که علی اکبر ولايتی مسؤليت وزارت امور خارجه را به عهده داشت , سفارت خانه های حکومت اسلامی پايگاه های ترور و قتل مخالفان حکومت در خارج از کشور بودند. اسناد و شواهد موجود در رابطه با کشتار بيش از يک صد تن از مخالفان حکومت اسلامی در خارج از ايران , به ويژه قتل دکتر شاپور بختيار و همکارش در پاريس , ترور دکترعبدالرحمان قاسملو و همراهان اش در وين و کشتار ميکونوس ِ برلين و مثله کردن فريدون فرخزاد درشهر بن, کمترين جای ترديد در نقش سفارت خانه های تحت مسؤليت علی اکبر ولايتی در اين کشتارها باقی نگذاشته است.
ولايتی علاوه بر مشارکت در جنايت عليه بشريت , به کار قلم شکنی و دشمنی آشکار با آزادی انديشه و بيان و قلم نيز مبادرت ورزيده است. از تازه ترين نمونه ها می توان به اخراج محمد نوری زاد عضو انجمن قلم مسلمانان, که به عملکردهای آيت الله خامنه ای و دولت احمدی نژاد انتقاد کرده بود ,اشاره کرد. ولايتی در مقام رييس هیأت مديره اين انجمن می گويد :
"انجمن قلم در رابطه با مسائل عقيدتی خودش با هيچکس رو دربايستی ندارد و لذا وقتی يکی از اعضای ما که در هفته‌های اخير به خط انحراف رفت انجمن او را اخراج کرد و تعارف نداريم. ..."(۱)
محمد نوری زاد پس ازاخراج از اين انجمن قلم دستگير, زندانی و شکنجه می شود.

"قله بيداری اسلامی"

علی اکبر ولايتی موجودی اهل علم و ادب می نمايد که کتاب ها و رساله ها در حوزه های مختلف علمی و اسلامی منتشر کرده است. چنين فردی آگاهانه از" قله بيداری اسلامی" که خمينی رابر فراز آن می بيند , سخن می گويد, سخنی که نمی تواند بدون اشراف و شناخت او از اين قله و ويژگی ها ی موجوداتی که بر آن ايستاده اند , باشد.
" ......با اينکه امام رهبر جهان اسلام بود و در قله بيداری اسلامی ايستاده بود، علاقه خاصی به ايران و وطن داشت و قدر ايران را به خوبی و بهتر از هر کسی می‌دانستند و برای همين، گفتند: هيچ ملتی به خوبی ملت ما نيست، حتی ملت رسول‌الله در صدر اسلام......" (۲)
در سالمرگ آيت الله خمينی نگاهی گذرا به پاره ای از ويژگی های امامی که بر اين قله ايستاده بود , معنا و مفهوم " بيداری اسلامی" را آنهم از نگاه يک تحصيلکرده مسلمان , روشن ترپيشاروی مان قرار می دهد.

برخی از ويژگی های آيت الله خمينی

۱- دروغگويی و عوامفريبی

آيت الله خمينی پيش ازچنگ اندازی به قدرت و بنيانگذاری حکومت اسلامی , به ويژه هنگامی که در فرانسه به سر می برد وعده ها و قول های فراوان به مردم داد که امروز در زمره ی اسناد دروغگويی ها و فريبکاری های ِ آشکار و يا پوشيده در عبای " خدعه و تقيه" اين آيت الله قرا ر دارند.

الف : وعده های خمينی پيش از کسب قدرت

".....ما موافق رژيم آزادی های کامل هستيم ... ما طبيعتاً نسبت به عقايد مذهبی ديگران بيشترين احترام را پس از سرنگونی ديکتاتوری و استقرار يک رژيم آزاد می گذاريم" ,"حکومت اسلامی ما اساس کار خود رابربحث ومبارزه باهر نوع سانسور می گذارد", "درحکومت اسلامی همه افراددارای آزادی در بيان هر گونه عقيده ای هستند." ," اولين چيزی که برای انسان هست، آزادی بيان است "," مطبوعات در نشر همه حقايق و واقعيات آزادند"," در منطق اينها ( رژيم پهلوی ) آزادی يعنی به زندان کشيدن مخالفان، سانسور مطبوعات و اداره دستگاههای تبليغاتی. در اين منطق تمدن و ترقی يعنی تبعيت تمام شريانهای مملکت از فرهنگ و اقتصاد و ارتش و دستگاههای قانونگذاری و قضايی و اجرايی از يک مرکز واحد, ما همه اينها را از بين خواهيم برد ", " زنان آزادخواهند بود ... حتی می توانند رييس جمهور شوند " , "مارکسسيت ها در بيان مطالب خود آزاد خواهند بود ...هر کس آزاد است که اظهار عقيده کند" , "ما اميدواريم که ايران اولين کشوری باشد که کوچکترين فرد ايرانی بتواند آزادانه و بدون وجود کمترين خطر به بالاترين مقام حکومتی انتقاد کند و از او در مورد اعمالش توضيح بخواهد", "شما اگر حکومت اسلامی را ببينيد خواهيد ديد که ديکتاتوری در اسلام اصلاً وجود ندارد", " دولت اسلامی يک دولت دموکراتيک به‌معنای واقعی است "
" اختيارات شاه را نخواهم داشت..... من چنين چيزی نگفته‌ام که روحانيون متکفل حکومت خواهند شد. روحانيون شغل شان چيز ديگری است. ","من بنا ندارم که خودم يا اشخاصی که حالا در پيش من هستند از روحانيون، جانشين رژيم شوند" ," نه ميل و رغبت من و نه سن من و نه موقعيت من اجازه نمی‌دهد که شخصاً نقشی در حکومت جديد برعهده بگيرم " ,"علما خود حکومت نخواهندکرد. آنان ناظر و هادی مجريان امور می‌باشند"," منظور از حکومت اسلامی اين نيست که رهبران مذهبی حکومت را اداره کنند". " حکومت اسلامی، يک حکومتی مبتنی بر عدل و دموکراسی است... جامعه آينده ما جامعه آزادی خواهد بود. همه نهادهای فشار و اختناق و همچنين استثمار از ميان خواهد رفت.... رژيم ايران به يک نظام دموکراسی تبديل خواهد شد که موجب ثبات منطقه می گردد" , " ( در حکومت اسلامی ) ساواک لازم نيست، فشار نخواهد بود، حکومت اسلامی مبنی بر حقوق بشر و ملاحظهء آنست؛ هيچ سازمان و حکومتی به اندازهء اسلام ملاحظهء حقوق بشر را نکرده است؛ آزادی و دموکراسی به تمام معنی در حکومت اسلامی است؛ شخص اول حکومت اسلامی با آخرين فرد مساوی است ... [ما] برنامهء مستقل مبنی برعدالت، دموکراسی و قانون اساسی [داريم] "در جمهوری اسلامی هرگز فاصلهء طبقاتی بدين صورت نخواهد بود و تقريباً همه در يک سطح زندگی می کنند","دولت اسلامی يک دولت دمکراتيک به معنای واقعی است و من هيچ فعاليت درداخل دولت ندارم وبه همين نحو که الان هستم وقتی دولت اسلامی تشکيل شود نقش هدايت را دارم " , "... اين بدان معنی نيست که من زمام امور کشوررابه دست بگيرم و هرروز نظيردوران ديکتا توری شاه اصلی بسازم وعليرغم خواست ملت به انها تحميل کنم...."
" اگر دانشگاه ما يک دانشگاه صحيحی بود جوانهای ما را که در دانشگاه می‌خواهند حرف حقّی بزنند خفه نمی‌کردند. دانشگاهی که بر آن حکومت کنند دانشگاه نمی‌شود. محيط علم بايد آزاد باشد" ,
" دانشگاه که مرکز علم و سازندۀ آيندۀ ملت است تعطيل است. نمی‌گذارند کارش را بکند. می‌ريزند توی آن. زن و مردش را می‌زنند، زخمی می‌کنند يا می‌گيرند و می‌برند در حبس‌ها. دانشجو را کتک می‌زنند و می‌کشند,
اساتيد دانشگاهها نمی‌توانند آن طور که می‌خواهند به کار خودشان ادامه بدهند. دانشجويان دانشگاهها هم نمی‌توانند به کارشان آنطور که می‌خواهند ادامه بدهند. دولت برای تحميل قدرت خودش تشبّث می‌کند به يک عده چماق به‌دست. هرگونه آزادی را از دانشجويان گرفته‌اند"
ما که می‌‌گوييم حکومت اسلامی می‌خواهيم ...، نه اينکه برگرديم به ۱۴۰۰ سال پيش. ما می‌خواهيم به عدالت ۱۴۰۰ سال پيش برگرديم. همه‌ی مظاهر تمدن را هم با آغوش باز قبول داريم ...

ب: سخنان خمينی پس از کسب قدرت

"...اين ملت برای اسلام جنگيده نه برای آزادی ", " به آنهايی که از دموکراسی حرف می‌زنند گوش ندهيد. آنها با اسلام مخالفند. می‌خواهند ملت را از مسير خودش منحرف کنند. ما قلمهای مسموم آنهايی را که صحبت ملی و دموکراتيک و اينها را می‌کنند می‌شکنيم ." ,"...از دست همين اشخاص که فرياد آزادی می کشند برای ملت ايران من بدبختی دارم ...ما آزادی در پناه اسلام می خواهيم، اساس مطلب اسلام است" , "قلم های فاسد نبايد آزاد باشد الان هم فاسدهاشان خيلی آزادند من جمله همين قلم ها که می گويند چرا آزاد نمی گذاريد", "قيام با قلم و زبان اسفناکتر از قيام مسلحانه است " .
" ......اگر ما از اول که رژيم فاسد را شکستيم و اين سد بسيار فاسد را خراب کرديم، به طور انقلابی عمل کرده بوديم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بوديم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيل کرده بوديم و روسای آنها را به محاکمه کشيده بوديم و حزب های فاسد را ممنوع اعلام کرده بوديم و روسای آنها را به سزای خودشان رسانده بوديم و چوبه‌های دار را در ميدان‌های بزرگ برپا کرده بوديم و مفسدين و فاسدين را درو کرده بوديم، اين زحمت‌ها پيش نمی‌آمد...." ,
"می‌گويند روحانيون بايد بروند سراغ کار خودشان و ملت را بگذارند و سياست را بگذارند برای ما. شما در اين پنجاه سال هيچ غلطی نکرديد. شما را من می‌شناسم. .. سر جايتان بنشينيد. آدم بشويد " , " اين را بدانيد که تنها روحانيت می‌تواند در اين مملکت کارها را از پيش ببرد. فکر نکنيد که بخواهيد کنار بگذاريد روحانيت را "
"... ما هر چه [مشکل] داريم از اين طبقه ای است که ادعا می کنند که ما روشنفکريم و ما حقوق دانيم...ما از اينها داريم صدمه می خوريم", "خطر دانشگاه از خطر بمب خوشه ای هم بالاتر است", "وقتی دانشگاه ها بسته شد چه افراد مهم مخالفت کردند. سابق، وقتی دانشگاه دست ما نبود، ديديد که چه حيواناتی بيرون می آمد".
"ملی گرايی خلاف اسلام است ... جبهه ملی دعوت به راهپيمايی بر عليه لايحه قصاص داده ... تعبير اين بود که لايحه غير انسانی [است]. ملت مسلمان را دعوت می کند که در مقابل لايحه قصاص راهپيمايی کنند يعنی چه؟ يعنی در مقابل نص قرآن کريم راهپيمايی کنند؟ ... لايحه قصاص همين مسائل قرآن است!... اينکه کسی بگويد حکم خدا غير انسانی است اين کافر است ... جدا کنيد حساب را از مرتدها؛ اينها مرتدند؛ جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است", "اينکه ما ملی گرا باشيم، ملی گرايی بر خلاف اسلام است ... اين بر خلاف دستور خدا و بر خلاف قرآن است " .
"در اسلام شارع مقدس اسلام يگانه قدرت مقننه است" ,"اگر تمام آزادی ها را به ما بدهند ؛ تمام استقلال ها را به ما بدهند و بخواهند قرآن [روحانيت] را از ما بگيرند نمی خواهيم. ما بيزار هستيم از آزادی منهای قرآن ...اسلام منهای روحانيت خيانت است", "اين آزادی را ممکن است برای شما تأمين کند؛ استقلال را هم برای شما ممکن است تأمين کند؛ اما استقلال که توی آن امام زمان نيست؛ آزادی که توی آن قرآن نيست ...ملت اين را می خواهد؟ خونش را داد برای اين؟ برای آزادی داد؟ ...يا برای خدا داد؟ ...."
"اگر چناچه فقيه در کار نباشد طاغوت است؛ يا خدا يا طاغوت؛ اگر با امر خدا نباشد ... اگر رئيس جمهور با نصب فقيه نباشد غير مشروع است، وقتی غير مشروع شد طاغوت است، اطاعت او اطاعت طاغوت است ... ولايت فقيه تبع اسلام است ...کسانيکه با ولايت فقيه مخالفت می کنند ...وکالت ندارند اگر حرفی بزنيد که بر خلاف مصالح اسلام باشد وکيل نيستيد حرفتان مقبول نيست، ما به ديوار می زنيم آن حرفی را که بر خلاف مصالح اسلام باشد، کسانی که می گويند ولايت فقيه تشريفاتی باشد و دخالت نکند اگر متوجه به اين معنی باشند مرتد می شوند"

وجنگ ۲- ستايش خشونت و اعدام

"....اعدام هايی که در اسلام هست اعدام های رحمت است ... اگر چهار تا دزد را دستش را ببرند در مجمع عمومی؛ دزدی تمام می شود. اگر چهارتا آدمی که به فحشاء مبتلا است آنرا شلاق بزنند، در جامعه فحشاء از بين می رود ... اين حقوق دانها نمی فهمند ... اينها می خواهند حقوق بشر را , توچه می دانی بشر چه هست تا حق بشر چه باشد؟" , "ما همهء بدبختی هايی که داشتيم و داريم – و بعد هم داريم – از اين سران کشورهايی است که اين اعلاميهء حقوق بشر را امضاء کرده اند. اين اغفال است، افيون است اين، برای توده ها، برای مردم"
"......شما آقايان علما، چرا فقط سراغ احکام نماز و روزه می رويد؟ چرا هی آيات رحمت را در قران می خوانيد و آيات قتال را نمی خوانيد؟ قران می گويد بکشيد، حبس کنيد.... پيغمبر شمشير دارد تا آدم بکشد. ائمه همه جندی( نظامی ) بودند. همگی جنگی بودند. شمشير می کشيدند. آدم می کشتند.... ما خليفه می‌خواهيم که دست ببرد، حد بزند، رجم کند... همان طور که رسول الله دست می بريد، حد می‌زد، رجم می‌کرد. همان طور که يهود بنی قريظه را، چون جماعتی ناراضی بودند قتل عام کرد. اگر رسول الله فرمان داد که فلان خانه را آتش بزنيد، فلان طايفه را از بين ببريد، حکم به عدل کرده است. زندگی بشر را بايد با قصاص تأمين کرد.... با چند سال زندان کار درست نمی‌شود. اين عواطف بچه گانه را کنار بگذاريد. ما معتقديم مجرم اصولاً محاکمه ندارد و بايد او را کشت. تنها بايد هويت آنان را ثابت کرد و بعد آن ها را کشت.»
«يوم الله واقعی روزی است که اميرالمومنين عليه السلام، شمشيرش را کشيد و خوارج را از اول تا به آخر درو کرد و تمامشان را کشت... اميرالمومنين اگر بنا بود مسامحه کند شمشير نمی‌کشيد تا ٧٠٠ نفر را يک دفعه بکشد" , "...مولای ما....با مستکبرين و با کسانی که توطئه می کنند شمشير را [می کشيد] و هفتصد نفر را در يک روز، چنانچه نقل می‌کنند، از يهود بنی قريضه که نظيراسرائيل بود و اينها از نسل آنها شايد باشند، از دم شمشير گذراند.....", " در حبس‌های ما هم بيشتر از اين اشخاص هستند، که مفسدند. اگر ما اين ها را نکشيم، هر يکی‌شان که بيايد بيرون می رود آدم می‌کشد".
"اسلام آن بود که شمشير را کشيده و تقريبا نصف دنيا يا بيشتر را با شمشير گرفت؛ اين اسلام مرتجع است؟" , "البته انحصار به اين معنی که بايد اسلام باشد و غير اسلام نباشد همه ما انحصار طلبيم ...مسلمين همه انحصار طلبند؛ پيغمبر ها هم همه انحصار طلب بودند؛ خدای تبارک و تعالی هم انحصار طلب است ... انحصار طلبی – فی نفسه – امر فاسدی نيست ", "اسلام احکام جنگ دارد؛ اينقدر در قرآن راجع به جنگ با کفار و جنگ با اشخاصی که فاسد هستند در قرآن هست: شمشير ها را بکشيد و اين علف های هرزه را قطعشان کنيد ...اينها را قطعشان کنيد يا آدمشان کنيد" , "اگر شمشير برای خدا بلند بشود و برای خدا پايين بيايد اين انگيزه، انگيزهء الهی است ...ارزشمند است ", "شما اسلام را به مردم بگوييد ...شما سوره برائت را برای مردم چرا نمی خوانيد؟ شما آيا ت قتال را چرا نمی خوانيد؟ هی آيات رحمت را می خوانيد؛ در آن قتال هم رحمت است برای اينکه می خواهد آدم درست کند؛ آدم گاهی درست نمی شود؛ ....جامعه بايد آنهايی که فاسد هستند از آن بيرون ريخته شوند"
"در اين آخر که قضيه زندان اوين پيش آمد و شکاياتی از آقای لاجوردی می شد و مخالفت هايی می شد [غير] از احمد کسی را نديدم که بيشتر از آقای لاجوردی طرفداری کند و دفاع نمايد و وجود او را برای زندان اوين لازم و برکناری او را تقريباً فاجعه می دانست" ,"آنکه مکتبی را مسخره می کند، اسلام را مسخره می کند، و اگر متعمد باشد مکتبی را مسخره کند، مرتد فطری است و زنش بر وی حرام است و مالش هم بايد به ورثه داده شود، خودش مقتول باشد".
"هر روز ما در جنگ برکتی داشتيم...ما در جنگ ريشه های انقلاب پر بار اسلامی مان را محکم کرديم " "ما با کی صلح کنيم؟.. آخر قابل صلح نيست ...ما جواب ملت عراق را چه بدهيم؟ حالا ملت خودمان هيچ ", "تا جنگ ها نباشد، و کشتار دادن ها و ساير اثرات آن نباشد انسان از آن خمودی و از آن راحت طلبی که در ذاتش است بيرون نمی آيد ... و اين يک هديهء الهی است که بدون اينکه دست های بشر در آن دخالت داشته باشند خدای تبارک و تعالی به ما عطا فرموده است و بايد قدر اين نعمت را بدانيم " , "من به تمام اهالی خوزستان و ساير مرز نشينانی که مورد تهاجم واقع شديد تبريک عرض می کنم ..."
"اين مجالس عزا و سوگواری و نوحه سرايی ....اينطور ساخته جوانانی را که می روند در جبهه ها و شهادت را می خواهند و اگر شهادت نصيبشان نشود متأثر می شوند؛ و آنطور مادرانی می سازد که جوان های خودشان را از دست می دهند و باز می گويند باز هم يکی دو تا داريم" "مردم می خواهند جلوی اين جوان های چهارده پانزده ساله را بگيرند که به جبهه نروند ولی آنها از دست پدر و مادر فرار می کنند و به جبهه می روند" (۳)

چهره و منش آيت الله خمينی

آيت الله خمينی ستايشگر, مبلغ و مروج خشونت و اعدام و جنگ و " چوبه های دار در ميدان های بزرگ" بود.
فرمان شکستن قلم و قدم آزاديخواهان , و شکنجه و کشتار دگرانديشان و مخالفان و قربانيان بی عدالتی های اجتماعی هنگامی از سوی آيت الله خمينی صادر شد که به گفته ی علی اکبر ولايتی " امام خمينی بر قله بيداری اسلامی" ايستاده بود ,قله ای که به اعتبار چهره و منش آيت الله خمينی می بايد دروغگويی,عوامفريبی,خشونت آفرينی,دگرانديش کشی,ستايش جنگ ,ستيز با آزادی, دموکراسی و مدنيت جواز ايستادن بر فراز آن باشد.
اگر همه ی قلم و قدم شکنی های ستمگرانه ی آيت الله خمينی را ناديده بگيريم , اگر کشتار های سال های ۵۸-۵۷ و سال ۶۲-۶۰ وديگر جنايت های ريز و درشتی که ميهنمان را به هنگام حيات خمينی خونرنگ کرد, نا ديده بگيريم , اگر نقش او در تداوم جنگ خانمانسوز ناديده گرفته شود, اگر ويرانگری های فرهنگی , اخلاقی , اقتصادی , سياسی و اجتماعی ناشی از انديشه و کردار او را ناديده بگيريم , تنها يک فتوی , و آن هم فتوی کشتار بزرگ سال ۶۷ کافی ست تا چهره و منش خمينی را به يکی از ماندگار ترين چهره های جنون و منش جنايتکارانه در تاريخ بشری بدل کرده باشد, فتوايی که بيش از ۵ هزار دگرانديش و مخالف سياسی و عقيدتی حاکميت ارتجاع را در کمتر از دو ماه بر دار کرد:
«... کسانی که در زندان های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می کنند محارب و محکوم به اعدام می باشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با رأی اکثريت آقايان حجة الاسلام نيری... (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماينده ای از وزارت اطلاعات می باشد. ... در زندان های مرکز استان کشور رأی اکثريت آقايان قاضی شرع، دادستان انقلاب و يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می باشد، رحم بر محاربين ساده انديشی است... آقايانی که تشخيص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و ترديد نکنند و سعی کنند [اشدًا علی الکفار] باشند و...».

علی اکبر ولايتی گفته است:
"هر کسی که بخواهد سياست را خوب بفهمد، بايد تاريخ بداند. اگر تاريخ نداند، راه بجايی نمی برد."(۴)
و اينگونه است که همه ی جنايتکاران تحصيلکرده حکومت اسلامی, بسان ِ دکترعلی اکبر ولايتی که تاريخ می دانند و سياست می فهمند , تاريخ و سياست را به ابزار مشاطه گری جنون و جنايت بدل کرده اند, تا شايد روزگاری راه بر آن " قله بيداری " برند و بر فراز آن بايستند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
۱- تارنمای سر دبير , ۱۳ دی ماه ۱۳۸۸
http://www.sardabir.com/?p=14068
۲- تابناک, دکتر علی‌اکبر ولايتی، در برنامه « دو قدم مانده به صبح» ,خاطراتی از دوران دفاع مقدس و مسأله آزادی خرمشهر , ۴ خرداد ۱۳۸۹
۳- برخی از منابع در رابطه با سخنان ايت الله خمينی :
- ايستاده بر آرمان انقلاب , روايت فرو پاشی يک انقلاب ؛ علی غريب ,آبان ماه ۱۳۸۵
- سروش پاکنهاد ,تارنمای خودنويس , باز خوانی سخنان آيت الله خمينی ( ۱و۲و۳)
http://www.khodnevis.org/
- تارنمای سياست
http://www.iran5000.blogfa.com/post-20.aspx
- سخنرانی در جمع فارغ ‌التحصيلان دانشکده افسری/ ۲۶ آبان ۱۳۵۹ , سخنرانی در ديدار با نمايندگان مجلس شورای اسلامی/ ۶ خرداد ۱۳۶۰ و (۲۵ بهمن ماه ۱۳۶۷، ۲۹ فوريه ۱۹۸۹.
- سخنرانی در نجف/ ۶ مهر ۱۳۵۶ , نوفل لو شاتو/ ۲۰ مهر ۱۳۵۷, پاريس/ ۲آبان ۱۳۵۷.
- مصاحبه باآسوشيتدپرس/ ۱۶آبان ۱۳۵۷ ,گفتگو با خبرنگاران/ دی‌ماه ۱۳۵۷ ,مصاحبه با رويتر/ ۴ آبان ۱۳۵۷ - مصاحبه با راديو ـ تلويزيون فرانسه/ ۲۳ شهريور در نجف , نجف/ ۶ مهر ۱۳۵۶ ,نوفل لو شاتو/ ۲۰ مهر ۱۳۵۷
, پاريس/ ۲آبان ۱۳۵۷ , مصاحبه با پانزه سرای ايتاليايی ۱۱ابان ۵۷ ,مصاحبه باراديووتلويزيون اطريش ۱۰ابان ۵۷ , مصاحبه باروزنامه هلندی دی ولکرانت ۷نوامبر۱۹۷۸ودرج شده درصحيفه نورجلد ۴ ص ۲۴۲ , مصاحبه با تلويزيون المانی زبان سوئيس ۱۴ابان ۱۳۵۷ , سخنرانی ۱۸دی ۱۳۵۷ودرج شده درصحيفه نورجلد۳ص ۷۷ - - - مصاحبه با رويترز ۴ابان ۱۳۵۷ , مصاحبه باسازمان عفو بين الملل در۱۹ابان ۱۳۵۷و ۱بهمن۱۳۵۷
- سخنرانی , پاريس/ ۱۸آبان ۱۳۵۷ و مصاحبه با روزنامۀ ايتاليايی پائزه‌سرا/ ۱۱آبان ۱۳۵۷ و مصاحبه با روزنامۀ هلندی دی‌ولکرانت/ ۱۶آبان ۱۳۵۷.
- مصاحبه با اوريانا فالاچی/ دوم مهر ۱۳۵۸ ـ قم , سخنرانی ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ ـ قم
سخنرانی در هفته وحدت , سال ۱۳۶۰ -
سخنرانی در روز ميلاد پيامبر اسلام در سال ۱۳۶۱ -
- سخنرانی در ۲۷ مرداد ماه ۱۳۵۸
- گزيده ای از سخنان آيت الله خمينی تار نمای سکولاريسم نو .
- سخنرانی برای گروهی از دانشجويان , نوفل لو شاتو ۸ آبان ۱۳۵۷
- مصاحبه با اشپيگل , ۷ نوامبر ۱۹۷۹ , مصاحبه با تلويزيون آلمانی زبان سوييس ۱۴ آبان ۱۳۵۷
- صحيفهء امام ج ۳ ص ۳۷۱ , ج ۵ ص ۴۹۹ , ج ۵ ص ۵۳۲
- صحيفه امام ج ۵ صص-۷۱- ۷۰, ج ۵ ص ۲۹۳ , ج ۵ ص ۳۰۸ , ج ۵ ص ۳۱
- صحيفه امام ج ۷ص ۴۶۰ , ج ۱۰ ص ۳۵۰
- صحيفه امام ج ۱ ص ۱۶۱, ج ۴ ص۱۷۰, ج ۹ ص ۱۲ , ج ۱۳ص ۴۱۸ , ج ۱۴ ص ۴۹۸ ,صص۴۴۸-۴۶۴
- صحيفه امام ج ۱۰ ص۵۲۶,ج ۱۳ ص ۵۳, ولايت فقيه ص ۵۲ ,ج ۷ص ۴۸۶, ۲/۳/۵۸ صحيفه امام ج ۷ص ۴۶۱
- صحيفه امام جلد ۱۰ صص ۲۲۲-۲۱۶ ,صحيفه امام جلد ۱۰ ص ۳۱۴ ,ج ۸ ص ۳۳۲ ,ج ۳ ص ۳۲ ,ج ۱ ص ۳۰, ج ۱۵ صص ۲۰۱-۲۰۰, ج ۴ ص ۳۳
- صحيفه امام ج ۱۳ ص۳۴ , ج ۳ ص۳۹۳, ج ۱۳ ص۱۲۶ , ج ۹ ص ۴۵۰
- مجموعه آثارج ۱۷ ص ۹۲ ,صحيفه امام ج ۱۴ ص ۳۷۶ ,ج ۱۶ ص۳۴۶ , ج ۱۷ صص ۱۰۷-۱۰۶ ,ج ۱ ص۳۹۲ , مجموعه آثارج ۲۰ ص ۲۰۲ , مجموعه آثارج ۱۹ صص ۱۳۹
- صحيفه امام ص ۲۸۳, ج ۱۳ ص ۲۹۶ ,ج ۱۴ صص ۲۰۴- ۲۰۳ , ج ۱۴ ص ۲۵۷ , صحيفه امام ج ۴ ص۱۷۰
- سخنرانی ۵ آبانماه ۱۳۵۷
- ديدار با استاندارهای کشور، جماران ۱۸ آذر ۵۹
- سخنرانی ۳ شهريور ۱۳۶۰
- سخنرانی ۲۵ خرداد ۱۳۶۰
- نامه آيت الله خمينی ( ۱۶ فروردين ۱۳۶۸) به آيت الله منتظری، صحيفه نور، چاپ اول پاييز ۷۸
- کيهان مورخه ۴/۳/۵۹
- سخنرانی های مورخه ۲۲/۷/۵۷ و ۲/۴/۶۰
۴- تارنمای " علی اکبر ولايتی ".


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016