گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
18 خرداد» ۳۰ سال محروميت از روزنامه نگاری برای ژيلا بنی يعقوب! ميزان10 خرداد» ژيلا بنی يعقوب خطاب به قاضی: شما مرا در جايگاه متهم می بينيد اما من از کارشناسان وزارت اطلاعات شاکی هستم، تا آزادی روزنامهنگاران 5 خرداد» ژيلا بنیيعقوب، نهم خردادماه در دادگاه انقلاب محاکمه میشود، تا آزادی روزنامهنگاران زندانی 27 فروردین» در مسابقه بينالمللی بهترين وبلاگ دويچهوله، ژيلا بنیيعقوب برنده جايزه ويژه "آزادی بيان" گزارشگران بدون مرز شد، گزارشگران بدون مرز 14 اسفند» ژيلا و بهمن، نامههای عاشقانه برای اوين، روزنامه ايتاليايی "آرتيکولو"، کلمه
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نامه ۷۰ روزنامهنگار و فعال جنبش زنان به ژيلا بنیيعقوب، تا آزادی روزنامهنگاران زندانیژيلای عزيز اين نامه را برای تو می نويسيم. نه برای اينکه اين حرفها برای تو تازه است، نه ! که تو خود بارها از اين دست گفته ای و نوشته ای. نه برای اينکه تو نمی دانی در دل و ذهن ما چه می گذرد، نه! که همدلی ما را قرار نيست احکام عجيب و غريبی ثابت کند که از آسمان کشورر ستم زده مان می بارد. برای تو می نويسيم تنها به اين دليل که ديگر کسی را برای دادخواهی آنچه بر ما می رود، عادل و راستکردار و راستپندار نمی دانيم. از اينروست که بيدادمان را نيز خطاب به همديگر می نگاريم. دادخواهی مان را به نزد هم می بريم و فريادمان را با دلجويی از هم می آميزيم. فريادی آنقدر بلند که گوش فلک ناچار شود از شنيدن! ژيلای عزيز بر حکمی که به تو دستور ۳۰ سال ننوشتن! صادر کرده، بيش از گريستن بايد خنديد. بايد خنديد به کسی که فکر می کند تو می توانی از اين پس زنده باشی و آب ننوشی. زنده باشی و غذا نخوری. زنده باشی و نفس نکشی. زنده باشی و ننويسی. اين، درست مثل همان است. نوشتن برای تو، چيزی مثل نفس کشيدن است و تو درست همانطور که نفس می کشی و آب می نوشی، درست مثل همان، خواهی نوشت! ژيلای عزيز قاضی تو نمی داند اين را! راز کوچک ما را نمی داند او. که ما، همان مايی که با هم، در کنار هم، برای هم و برای داشتن حق برابر زنان و مردان پيش آمده ايم، همه يک نام داريم. همه می توانيم در آنی، ژيلا شويم. می توانيم برای او، با او و به جای او ده ها خبر و مقاله و گزارش بنويسيم. می توانيم صدای او شويم و بپرسيم. نگاه او شويم و بکاويم. حنجره او شويم و فرياد کنيم. ژيلا جان معلوم است که قاضی تو از جنبش زنان ايران هيچ نمی داند! ژيلا جان راستی مگر تو چه گفته ای و نوشته ای که اين همه بر آنها گران آمده است ؟ از حق پايمال شده نوشته ای؟ از آزادی سخن گفته ای؟ از برابری زن و مرد گفته ای و نوشته ای؟ بهای آزاد انديشی در سرزمين ما بهای سنگينی است. ۳۰ سال ننوشتن بهای " از برابری نوشتن" است. اما راستی می دانی بهای نينديشدين، آن هم برای يک زن چيست؟ بهای خموش و ساکت و فرمانبردار بودن زن، عمری در "عافيت سايه"، زيستن است و تو زن اين سايه زيستی نيستی. ولی خواهرم، وقتی به تن نحيف تو که يک سال بند را برای آن آماده می کنند، فکر می کنيم دچار عذاب وجدان می شويم. عذاب وجدان به خاطر راهی که در اين چند سال اخير در کنار هم پيموده ايم و امروز تو را به جرم اين هم انديشی در بند می کنند. اما عزيز ما تنها دلگرمی مان اين است که راه ما اشتباه نبود. اين راه اشتباه نيست. حق، خواسته ماست. و بدون آن زندگی تحفه بی ارزشی است که در شان تو، ما و همه زنان و مردان آزادی خواه ميهنمان نيست. و ما فقط حق خواسته ايم. ژيلا جان، حکمی که امروز نوشتن را بر تو حرام می کند، سندی است که روزی برگی افتخار آميز در دفتر مبارزات زنان ايران در ر اه آزادی و برابری خواهد بود. با ابن همهم اميد داريم که اين حکم در تجديد نظرخواهی، به تبرئه و آزادی تو منجر شود. اميد داريم که تو هميشه در کنارمان باشی و مثل هميشه قلم، در دستان انديشه ات قدرت مردسالار را به چالش بکشد. اميد داريم بهمن عزيز، ياور هميشگی ات نيز هر چه زودتر هوای آزادی را نفس بکشد. اميد داريم.... البته ژيلا جان! امروز فقط به خودمان اميد داريم که يک قدم از هيچ خواسته ای کوتاه نخواهيم آمد. خواسته ما رهايی تو از حکمی چنين خوار است و خواسته تو رهايی از همه حکمهايی است که زن را بدون انديشه می خواهند. ما به همه اين خواسته ها اميد داريم. خديجه مقدم – شهلا اعزازی – زهره ارزنی - پروين اردلان – شادی صدر- جلوه جواهری - ناهيد کشاورز- سوسن طهماسبی - آسيه امينی - فيروزه مهاجر – هدا امينيان- نوشين کشاورزنيا- فريده غايب- مينا جعفری – رويا کريمی مجد – مريم ميرزا- ناهيد ميرحاج – دلارام علی – ميترا شجاعی – محبوبه عباسقلی زاده - طلعت تقی نيا- فخری شادفر - نوشابه اميری- فرشته قاضی- سمانه موسوی- امير رشيدی- زهرا مينويی- شيوا بديهی نژاد - کاوه مظفری- بنفشه جمالی- نيکزاد زنگنه- سمانه عابدينی- پرستو دوکوهکی- سارا لقايی- فرناز کمالی- پرستو اله ياری- ليلا اسدی- بهاره علوی- محبوبه حسين زاده – رها اصغری زاده – ناهيد جعفری – سهيلا ستاری – فاطمه خانی – نرگس طيبات – سميه رشيدی – کتايون پزشکی – نيلوفر کلگار- پريسا کاکايی- محمد صابر- نرگس جودکی – آزاده فرامرزيها- آيدا سعادت - مريم رحمانی- ستاره هاشمی - کاوه رضايی - ليلاصحت- اکرم خيرخواه - کاوه قاسمی کرمانشاهی- الناز انصاری- سيما حسين زاده – هايده تابش –نيلوفر انسان- آمنه شيرافکن – نازلی فرخی – نفيسه آزاد – مهرنوش اعتمادی – فروغ سميع نيا – مريم سجادپور – عفت ماهباز- ونوس رضايی - شهلا فروزانفر- شکوه ميرزادگی Copyright: gooya.com 2016
|