گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
24 خرداد» نامه ۷۰ روزنامهنگار و فعال جنبش زنان به ژيلا بنیيعقوب، تا آزادی روزنامهنگاران زندانی18 خرداد» ۳۰ سال محروميت از روزنامه نگاری برای ژيلا بنی يعقوب! ميزان 14 خرداد» بهمن احمدی امويی به بند ۳۵۰ اوين منتقل شد، کلمه 10 خرداد» ژيلا بنی يعقوب خطاب به قاضی: شما مرا در جايگاه متهم می بينيد اما من از کارشناسان وزارت اطلاعات شاکی هستم، تا آزادی روزنامهنگاران 8 خرداد» بهمن احمدی امويی فردا به زندان اوين باز می گردد، کانون زنان ايرانی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! برای بهمن و يک سال ايستادگی سبزش، ترانه بنی يعقوب، کانون زنان ايرانی
آری يک سال از حبس بهمن هم می گذرد و من هيچ وقت نمی توانم آن شب لعنتی بازداشتتان را از ياد ببرم .شبی که در حضور مامورانی که برای تفتيش منزلتان آمده بودند چند بار تماس گرفتم و تو هر بار با مهربانی گفتی که به زودی خودت با من تماس خواهی گرفت .اما نه آن شب که ماهها بعد از آن حتی صدای تو را نشنيديم . آن شب وقتی از بازداشت تو و ژيلا با خبر شدم تنها کاری که کردم اين بود که تا صبح در خانه قدم بزنم و منتظر رسيدن صبح شوم و آه که چقدر آن شب دير تمام شد .چون کاری ديگری از دستم بر نمی آمد و دلم نمی خواست کس ديگری به وِيژه مادرخودم يا خانواده تو را ناراحت کنم . آن شب تا سپيده صبح قدم می زدم و مدام به اين فکر می کردم که جرم شما چيست ؟ که بايد ساعت دو شب و اين گونه راهی زندان شويد . ؟هر قدر می انديشيدم کمتر به نتيجه می رسيدم . بالاخره سپيده صبح سرزد و اول راهی خانه تان شدم تا ببينم چه اتفاقی افتاده است ؟ خانه کمی بهم ريخته بود و معلوم نبود چه اتفاقی افتاده است . راهی زندان اوين شدم تا اطلاعاتی بگيرم اما بی فايده بود . اين اتفاق روزهای پس از آن بارها و بارها افتاد . من و مادرم بارها به مراکز قانونی سرزديم و از شما پرسيديم . هرچند نتيجه ای نداشت و همه می گفتند بايد منتظر بمانيد .انگار به قول همسر يکی از زندانی های سياسی با اين آمد و رفت های بيهوده فقط خودمان را آرام می کرديم و به خود دلداری می داديم که ما هم کاری می کنيم . الان يک سال گذشته است و بهمن جان تو همچنان دربند هستی و باز هم من نمی دانم بايد برای آزادی ات چه کنم اين بار حتی نمی توانم همان رفت و آمدهای بيهوده را انجام دهم . چون حالا مسولان می گويند بايد پنج سال در زندان بمانی! چون حکم داری ! پنج سال به جرم نوشتن و انتقاد کردن بايد زندانی باشی ! حالا بايد هر باردلمان را به آن چند روزی که ممکن است به مرخصی بيايی خوش کنيم .مثل نوروز که به مرخصی آمدی و چند روز ی در کنار تو خوشحال بوديم . اين دوران کوتاه هر چند برای ما خوب بود و لی برای تو سخت بود. چون هربار که چيزی می خوردی يا جايی می رفتی به ياد دوستانت در زندان می افتادی و خيلی زود اشک چشمانت را پر می کرد . نمی توانستی لحظه ای از يادشان غافل شوی . وقتی به اصرار ما به سفر کوتاهی رفتيم . وقتی به دريا نگاه می کردی چقدر چشمانت غمگين بود. می گفتی کاش احمد و مسعود و مجيد و کيوان و علی و بقيه هم بودند و می توانستند به اين آبی بيکران نگاه کنند و ما هر بار با اطمينان می گفتيم که به زودی آنها هم خواهند آمد و در کنارت خواهند بود . اما پيش از اينکه آنها بيايند توبازگشتی . چه با اطمينان در هنگام بازگشتت می گفتی و حتی در نوشته کوتاهت قبل از زندان به همه گفتی که "ازبيرون بودنت خجالت زده ای و خوشحالی که بار ديگر به نزد دوستانت بر می گردی. که با بقيه فرقی نداری و دوست داری همه آزاد و رها باشند نه تنها تو . "پس بار ديگر منتظرت می مانيم اميدوارم اين بار تو و بقيه برای هميشه آزاد شويد و از شرم اينکه دوستان تان در زندان هستند رنج نکشيد . آن گونه که ما اکنون رنج می کشيم . Copyright: gooya.com 2016
|