گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
28 تیر» سه نشانه، بيژن صفسری10 تیر» دلواپسايم، بيژن صفسری 26 خرداد» آری، باز هم اينچنين است برادر (در پاسخ به نامه مصطفی تاجزاده)، بيژن صفسری 20 خرداد» به بهانه سی سال محروميت زنی از قبيله قلم، بيژن صفسری 10 خرداد» آنچه موسوی میگويد و احمدینژاد انجام میدهد تکرار تاريخ است، بيژن صفسری
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! ما مفتخريم به داشتن روز خبرنگار، بيژن صفسریايام شادمانی است و بايد مفتخر بود به اين ايام که به يمن فضای باز اطلاعرسانی، ملت از همهی احوال روزگار وطن خود باخبر است و بیهراس از اينکه ديوار موش دارد و موش هم گوش، از راز پشت پردهی دنيای ورزش تا قراردادهای نفت، اين ثروت ملی، آگاه است و به وقت بزنگاه خبردار میشود؛ از بذل و بخششهای بیحسابوکتاب، آن هم به مردمانی نه از اهل اين آب و خاک، تا قصهی جنگ و تحريمهای تحميلشدهای که هر روز از سوی دوست و دشمن يکی پس از ديگری از راه میرسندسالی گذشت و باز با اشاره ی تقويم نشانه دار ، کم کم به روز هفدهم مرداد ماه نزديک می شويم که مصادف است با سالگشت شهادت محمود صارمی يکی از خبر نگاران رسانه ملی که در سال ۷۷ بهمراه هشت نفر از اعضای کنسولگری کشور مان در مزارشريف افغانستان توسط نيروهای افراطی طالبان به شهادت می رسد از اين رو در همان سال شورای فرهنگ عمومی ، ۱۷ مرداد ماه را در تقويم اين کهنه ديار با خون يکی از اهالی رسانه ، به نام روز خبر نگار، نشانه می زند که تنها نشانه است و علامت که جز اين هيچ حرمتی بر خبر نگاران نيست. حرف مکرر است گفتن از قبيله خبر و پيشه خبر رسانی که حکايت اين قبيله، بس ملال انگيز است که ديگر قلم هم تاب مکرر نوشتن آن را ندارد جز آنکه بخواهيم از باب قصه گويی ، حکايت اين قبيله بی ياور را شبيه و مانند حکايت هکائتوس ، شخصيت اساطيری يونان باستان بدانيم که می گويند روزی مشعل بدست به غاری رفت که قرن ها مردم تصور ميکردند ، آن غار دروازه ی دوزخ است ، و سه سگ با دم های مار گونه به نگهبانی آن مشغولند ، اما هکاتئوس با مشعل بيداری وارد آن غار شد تا نشان دهد نه دوزخی و نه دروازبانی در کار است و نقل است از همان ايام جدال مشعل بدستان با آنانيکه بدون دروازه و دوزخ زندگی نمی توانند ، آغاز شد که به باور اين قلم ، قبيله ی بی ياور خبر نگاران نيز از مشعل بدستانند. روز خبر نگار است و جز گفتن حکايت چه می توان کرد که ايرانی است تاريخ پر حکايتش و شايد از همين روا ست که مردم اين کهنه ديارسخت به شنيدن حکايت دل بسته و بيقرار ند ، و به دور از انصاف است که حکايت قبيله خبر و قلم بدستان در ميان باشد و حرفی از سلسله جنبان اين حرفه بی پير ، يعنی دهخدا به ميان نيايد ، پس اين حکايت را هم بخوانيد که می گويند دهخدا ، آنکه مونس و همراه ميرزا جهانگير خان صور اسرافيل بود،وقتی از ناروا شنيدن ها به بستر افتاد و آتش تب زد بجانش ، اين پيام تاريخی را به کوش او مشفقانه خواندند که دم درکش و قلم غلاف ساز که در اين ملک ، کسی را گوش شنوا نيست. و از قضای روز گار بعد از کودتای اسفند ۱۲۹۹ سيد ضياالدين طباطبائی ، که خود روزگاری بر اين حرفه بود، با بگير و به بند های همگانی روزنامه ها و خبر نگاران ، او هم پيام آور اين پيام تاريخی شد اما با اين فرق که به محتسب (کلنل کاظم خان ) ، از سر رعايت حال همکاران سابق خود گفته بود: آری هفدهم امرداد در راه است تا بار ديگر روز خبر نگار را پاس بداريم که بی شک برای چنين روزی بايد به جشن و پايکوبی بر خيزيم ، آن هم به دور ه و زمانه ای که به عصر ار تباطات مشهور است ، پس بايد بر اداره کنند گان جامعه خود مفتخر باشيم که با نشانه گذاری تقويم ، روزی را به خبر نگاران اختصاص ميد هند که به رغم اصل ۲۶ قانون اساسی و مقررات قانون کار کشور، که تشکيل تشکلهای صنفی و اتحاديهکارگری را جزئی از حقوق اساسی ملت می داند ، انجمن صنفی روز نامه نگاران و خبر نگاران اين اب و خاک را منحل می کنند و دفتر اين انجمن صنفی ، پس از يکسال کما کان پلمپ باقی می ماند و اين هم يکی ديگر از مصائب اين صنف بی ياور است که بر خلاف همه اصناف و پيشه وران ذر اديان مختلف که خود را در کنف حمايت يکی از انبيا می دانند ، مانند صنف نجاران که نوح را ، و يا قصاب ها ، ابراهيم ، و يا سلمانی ها که سلمان پارسی را حامی خود می دانند ، صنف خبر نگاران و قلم بدستان درميان انبيا و اوليا هم حامی ندارند چه رسد به داشتن صنف و يا انجمن در اين اب و خاک. ايام شاد مانی است و بايد مفتخر بود به اين ايام که به يمن فضای باز اطلاع رسانی ، ملت از همه احوال روز گار وطن خود با خبراست و بی هراس از اينکه ديوار ، موش دارد و موش هم گوش ، از راز پشت پرده دنيای ورزش تا قرار داد های نفت ، اين ثروت ملی ، آگاه است ، و به وقت بزنگاه خبر دار می شود از بذل و بخشش های بی حساب و کتاب آن هم به مردمانی نه از اهل اين اب و خاک تا قصه جنگ و تحريم های تحميل شده ای که هر روز از سوی دوست و دشمن يکی پس از ديگری از راه ميرسند . و بلاخره اينکه بايد مفتخر باشيم که در هيچ سلو ل تنگ و خوفناکی ، اهل قبيله خبر ، در اسارت نيست تا مادران و همسران و فرزندانشان در پشت حصار های آن چشم انتظار ازادی آنها باشند . آری ، ما مفتخريم به داشتن چنين روزی و جشن خواهيم گرفت روز خبرنگار را. بيژن صف سری Copyright: gooya.com 2016
|