یکشنبه 31 مرداد 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

با کی داری حرف می زنی؟ با خودم! طنزنوشته ای از اسد مذنبی


۱
معلمی به شاگردش درس می داد و می گفت لغت عرب سه قسم است: فعل است و اسم است و حرف، شاگرد پرسيد پس لغت عجم چند قسم است؟ پاسخ شنيد لغت عجم حرف است و حرف است و حرف!
روی همين حساب بسياری از ايرانی های مثل بنده که فعل و گفتار و کردارمان در حرف خلاصه می شود، دوست دارند با خودشان حرف بزنند تا اقلا خود بدانند حرف حساب شان چيست؟ ولی از قرار معلوم يا وقتش را ندارند و يا احساس می کنند گوش شنوايی نيست، به همين دليل ترجيح می دهند با ديگران درد دل بکنند چون گوش مفت هميشه گير می آيد بخصوص اگرحرف مخلوطی ازشربت و شيرينی باشد!



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


يکی از محاسنات درد دل اين است که آدم بعد از درد دل با ديگران، رفته رفته با آنها ندار می شود- مثل روانشناس که با مريض از پشت سيم تلفن ندار می شود و هرچه دلش خواست به مريض می گويد- و پس از مدتی چنان برسر ذوق می آيد که احساس می کند فرقی بين جيب خودش و ديگران نيست و بی رودربايستی از جيب ديگران خرج می کند و می گويد:" ملت دودمان پهلوی را از ياد برده و از مجاهدين خلق نفرت دارد!"

۲
يک حسن ايرانی اين است که هر وقت دلش خواست آلزايمر می گيرد. مثلا امضای قاليباف پای بيانيه شداد و غلاظ فرمانده هان سپاه را که همين ديروز در فجايع کوی دانشگاه در هژده تير خطاب به رئيس دولت اصلاحات نوشتند "کاسه صبرمان لبريز شده" را از ياد می بريم اما نامه اعمال بيست سال پيش رجوی را هر روز از توی طاقچه برمی داريم و مرور می کنيم و نفرت خودمان به اين بابا را، بخودش يادآوری می کنيم؟ دانشجويانی که همين بيست سال قبل به دنيا آمده اند مصدق را می شناسند و در هر تظاهرات دانشجويی عکس اش را روی سر بلند می کنند ولی دودمان پهلوی را فراموش می کنند؟
کودتای بيست و هشت مرداد را در پنجاه و هفت سال پيش بياد می آوريم اما کودتای رفسن جانی در مجلس خبرگان بخاطر گل روی مقام رهبری از يادمان می رود!
کشتار هيروشيما از فراموش نمی کنيم اما کشتار سال شصت و يک را بکلی از ياد برده ايم. پيشه وری يادمان مانده اما خالخالی معروف به بولدوزر انقلاب را کسی نمی شناسد چون دورازجان شما، آخرعمری براه راست هدايت شد!

۳
در فرهنگ اصيل ايرانی يکی از مختصات يکرنگی شراکت در جيب است. گاهی از جيب خودمان خرج می کنيم و زمانی از جيب ديگران. مثلا شخصی که با ملت نداراست می نويسد: " اولين سووالی که برای افکار عمومی مطرح خواهد شد اين است که اصلا کشتار ۶۷ چيست؟ مجاهدين خلق و چريکهای فدائی خلق چه کسانی هستند؟ و اگر اين موضوع اين قدر مهم است، پس چرا حالا در مورد آن حرف نمی زنيد؟ و بفرض که اختناق و سانسور باعث شده باشد که چنين واقعه ای از منظر مردم دور بماند، طرح آن چه مشکلی از زندگی امروز ايرانيان حل می کند؟"
و اينقدر درطبابت نبوغ دارد که از هزاران کيلومترآنسوتر هم می تواند نبض ملت رادردست بگيرد و تشخيص می دهد که اگر درباره کشتار شصت و هفت حرف بزنند مردم دچار رودل می شوند وترش می کنند. و البته خوبی طبيب حاذق اين است که بلافاصله نسخه می پيچد که اگر می خواهيد از زندگی لذت ببريد تولد فاطمه زهرا را بعنوان روزمادر بهم ديگر تبريک بگوييد نه اينکه از کشت وکشتار شصت و هفت و شصت و يک حرف بزنيد که مشکلی را از انسان حل نمی کند. هيتلر چندين ميليون آدم کشت. خب کی چی؟ کشت که کشت، چرا هرسال آن واقعه را بياد کره زمين ميآوريد و خون شش ميليارد را کثيف می کنيد؟ خداوکيلی مگرجان چند تا مجاهد و چريک ناقابل که در زندان اوين مورد رحمت امام راحل قرارگرفتند چه ارزشی دارد؟ اگر واقعا نمی توانيد جلو خودتان بگيريد از کشتار دوطفل مسلم حرف بزنيد که دونفر بودند و دو نفر در هزار و اندی سال قبل خيلی بوده!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016