شنبه 27 شهریور 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

رژيم ايران را ملزم به رعايت حقوق بشر نماييد، نامه ارژنگ داوودی از زندان رجايی شهر کرج، به آزادی خواهان جهان، کميته گزارشگران حقوق بشر

انتشار از کميته گزارشگران حقوق بشر:

با ياد خدا
چهارشنبه ۲۴/۶/۸۹

آزادی خواهان جهان

هم ميهنان گرامی

سازمان ها و نهاد های بين المللی حقوق بشری

ضمن قدردانی از تمامی آنانی که در طول اعتصاب غذای من تا کنون از خواسته های حداقلی و حقوق بشری اينجانب پشتيبانی کرده و با خانواده ام همدردی داشته اند موارد زير را به اطلاع همگان می رسانم:

۱.پزشک زندان برای معالجه اينجانب شرط و شروط می گذارد و از من می خواهد متنی را امضا کنم که در صورت بروز هرگونه حادثه سوء ، بری الذمه باشد. يعنی می خواهد که عملا حکم قتل خود را امضا نمايم !؟

۲.پرستار زندان متقلبانه فشار خون مرا ۱۰ بر روی ۸ گزارش می کند در حاليکه دستگاه فشار خون ..... متعلق به يک زندانی آن را ۷.۵ روی ۶ نشان می دهد !؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


۳.رئيس بند با بی تفاوتی محض به همين اکتفا می کند که بگويد اعتصاب غذا غيرقانونی است !؟

۴.رئيس حفاظت زندان می گويد خواسته هايت منطقی است ولی اعتصاب را بشکن و آن را مکتوب کن تا ما بتوانيم نرم نرمک خواسته های کشدارت را رسيدگی کرده و به مقامات بالاتر منعکس کنيم !؟

۵.پاسدار بند می گويد اين همه آدم در اين زندان مرده اند اين هم يکی ديگر روی بقيه !؟

۶.مدير داخلی زندان می گويد مگر ما گفتيم که غذا نخورد برود غذايش را بخورد !؟

۷.داديار زندان دستور رسيدگی به موضوع از سوی دادستانی را مسکوت می گذارد زيرا که حتما اينگونه دستورات را صوری و فرمايشی می داند !؟

۸.معاون قضايی زندان که در تاريخ ۸/۲/۸۷ به طرزی غيرقانونی با پذيرش من در زندان رجايی شهر موافقت کرده می گويد که چون زندانی انقلاب تهران هستم ربطی به حوزه کرج ندارد و بدين طريق از خود سلب مسئوليت می کند !؟

۹.مدير زندان می گويد فعلا ما حکومت می کنيم و هرطور دلمان بخواهد تصميم می گيريم اگر اينها - زندانيان سياسی - توانستند حکومت را از ما بگيرند هر چه خواستند بکنند!؟

۱۰.مدير کل زندان ها از مدير زندان می خواهد که ترتيب ملاقات با خانواده ام را بدهد ولی مدير زندان موافقت نمی کند و می گويد فعلا بگذاريم تا خوب تنبيه شود و مجبور شود اعتصابش را بشکند !؟

۱۱. قاضی ناظر دادگاه انقلاب می گويد بايد دوباره اورا به زندان بندر عباس تبعيد کنيم شايد اينبار آدم شود !؟

۱۲.قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب می گويد اين آدم ... و ضد انقلاب است !؟

۱۳.معاونت امنيت ميگويد خانواده اش با رسانه های خارجی مصاحبه می کنند، برود خواسته هايش را از آنها بخواهد !؟

۱۴.مديرکل حقوق شهروندی ميگويد در رابطه با اين زندانی تخلفات عديده ای صورت پذيرفته است ولی کاری از ما برنمی آيد !؟

۱۵. دادسرای انتظامی قضات ميگويد تخلفات نسبت به اين زندانی و خانواده اش محرز است ولی مادامی که سلب مصونيت نشده باشد نميتوان مقامات قضايی را محاکمه کرد !؟

۱۶. ورهبر رژيم ميگويد پيغمبر (ص) در غزوات به آنها که در کنار او نجنگيده بودند از غنايم چيزی نميداد يعنی هر که برای رژيم حاکم جار نمی زند و گلو پاره نميکند حق حيات و معاش ندارد!؟

۱۷....و...و...

آزادگان جهان

آيا ميتوان رعايت حقوق بشر را از صدر تا ذيل کارگزاران چنين حکومتی انتظار داشت!؟

آيا به رژيمی که سران و رهبران آن به دنبال محو يک کشور عضو سازمان ملل از صفحه روزگار است ميتوان اعتماد کرد که حقوق زندانيان به ويژه زندانيان سياسی را محترم بشمارد!؟

آيا رژيمی که در آن عمامه های سياه وسفيد نشانه بارز اعمال تبعيض ميان سطوح بالای حکومتگران است ميتواند مردم عادی را به حساب بياورد و به حقوق شهروندی آنان اندک اعتنايی داشته باشد!؟

آيا ۶۴ روز اعتصاب غذای يک زندانی ۵۷ ساله دل هر آزاده ای را در هر گوشه دنيا به درد نمی آرد و بی توجهی مفرط مسئولين زندان و پزشکان و ... آنها را مات و متحير نمی سازد!؟

اينک که وارد شصت و پنجمين روز اعتصاب غذا شده ام به تمامی جانباختگان راه آزادی بشر درود می فرستم و از آزادگان جهان ، انسان های دمکرات منش ، نهادهای حقوق بشری بخصوص شورای حقوق بشر سازمان ملل بويژه شخص دبيرکل ، جناب آقای بان کی مون مصرانه می خواهم که رژيم حاکم بر ايران را ملزم به رعايت اعلاميه جهانی حقوق بشر نمايد و در غير اينصورت کرسی نمايندگی آن را در سازمان ملل به تعليق درآورد.

اينجانب نيز تا پای جان برسر آرمان های ۲۰۰ ساله آزادی خواهی و دمکراسی خواهی در ايران پای می فشارم.

به اميد پيروزی

ارژنگ داودی
معلم ، شاعر، نويسنده ، زندانی سياسی
زندان رجايی شهر


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016