دوشنبه 29 شهریور 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

کانديداتوری عباس اميرانتظام، منصور اسانلو و بهاره هدايت از ايران برای جايزه ساخاروف، درخواست ايرانيان با ده ها امضای جديد

۱۳ سپتامبر ۲۰۱۰ برابر با۲۲ شهريور ۱۳۸۹
آقای جرزی بوزک، رئيس پارلمان اروپا
آقای گابريل آلبرتينی، رئيس کميسيون امور خارجه پارلمان اروپا
خانم اوا ژولی، رئيس کميسيون توسعه در پارلمان اروپا خانم هيدی هوتلا، رئيس زير کميسيون حقوق بشر پارلمان اروپا خانم باربارا لخ بيلر، رئيس هيئت نمايندگی پارلمان اروپا برای ارتباط با ايران
آقای جوزف داول، رئيس احزاب دمکرات مسيحی در پارلمان اروپا "ای پی پی"
آقای شولتز مارتين، رئيس احزاب سوسيال دمکرات در پارلمان اروپا "اِس اَند دی"
آقای گيو وهوفستاد، رئيس گروه احزاب ليبرال در پارلمان اروپا "اِی اِل دی ای"
خانم ربکا هارمس و آقای دانيل کوهن بنديت، روسای مشترک احزاب احزاب سبز در پارلمان اروپا "گرين/ای اِف اِی"
آقای لوتار بيسکی، رئيس احزاب چپ در پارلمان اروپا "جی يو ای/ اِن جی اِل"
رونوشت برای:
اعضای کميسيون امور خارجه پارلمان اروپا
اعضای کميسيون توسعه پارلمان اروپا
موضوع: کانديداتوری برای جايزه ساخاروف
خانم ها و آقايان عزيز
شما از نقض فاحش حقوق بشر که در ايران در حال وقوع است، آگاهيد. همينطور بطور مشخص از سرکوب بی رحمانه ای که بر شهروندان عادی و فعالين سياسی از ۱۲ ژوئن سال ۲۰۰۹ اعمال می شود، اطلاع داريد.
در اعتراض هايی که در پی انتخابات اخير صورت گرفت، بيش از صد نفر در خيابان ها به دست نيروهای امنيتی ايران کشته شدند. از آن زمان تا به امروز، هزاران نفر دستگير شدند و صدها نفر در دادگاه های نمايشی و محاکمه هايی ناعادلانه بدون مدرک مورد اتهام و محکوميت قرار گرفتند. در حالی که بسياری ديگر بدون اينکه هيچ روند قانونی دنبال شود، به زندان انداخته شدند. صدها زندانی در معرض شکنجه، تجاوز و ديگر رفتارهای غير انسانی و تحقير آميز قرار گرفتند. از سوی ديگر در حالی که حاميان مخالفين و فعالين مدنی تحت نظر دائم قرار گرفته اند، رژيم ايران از تمامی ابزارش برای مرعوب کردن و ترساندن مردم استفاده می کند.
اين موارد نقض حقوق بشر به وضعيت بسيار سخت گذشته اضافه می شوند. ايران يکی از کشور های جهان است که بيشترين ميانگين اعدام از جمله اعدام کودکان (کمتر از هجده سال) را دارد. صدها نفر در سال ۲۰۱۰ اعدام شده و نزديک به ۲۰۰۰ نفر محکوم به مرگ شده اند.
در ماه ها و هفته های اخير ما اخبار نگران کننده ای از ايران مبنی بر افزايش شديد سرکوبی فعالين سياسی و مدنی دريافت کرده ايم، از جمله ربودن و گروگان گيری اعضای خانواده فعالين، بعنوان يک حربه موثر برای تحت فشار قرار دادن زندانيان سياسی. برای مثال زندانيان سياسی در زندان مخوف اوين در تهران از حق تماس گرفتن و ملاقات با اعضاء خانواده خود و حتی دسترسی به پزشک محروم شده اند.
با وجود حجم زياد سرکوب ها، مردم ايران اميد خود را از دست نداده و ايمان دارند که داشتن آينده ای بهتر امکان پذير است. آن ها به حمايت و دلگرمی کسانی که خارج از ايران به ارزش های جهانی حقوق بشر باور داشته و کسانی که به بهره مندی همگان از آن حقوق، فارغ از مرزهای سياسی-جغرافيايی معتقدند، احتياج دارند. پارلمان اروپا با توجه به مذاکرات، بحث های سازمان دهی شده و از سوی ديگر قوانينی که تصويب کرده مسلما می تواند از مدافعان حقوق بشر و دموکراسی به حساب آيد.
ما معتقديم يکی از مهم ترينِ حرکت های همبستگی آميز که اتحاديه اروپا آن را سازمان می دهد، "جايزه ساليانه ساخاروف" برای "آزادی انديشه" است. بايد اشاره کنيم که از سال ۱۹۸۸ که اين جايزه پايه گذاری شده، هيچ گاه به يک شهروند ايرانی اعطا نشده است. ما باور داريم که خصوصا در اين سال دهشتناک برای مردم ايران، مناسب خواهد بود اگر "جايزه ساخاروف" به کسی يا کسانی که نماد مقاومت و ايستادگی، تلاش برای حقوق بشر و آرمان های دموکراتيک هستند، اعطا شود.
صدها نام می توانند برای اين جايزه نامزد شوند.از آن جمله اند؛ آقايان "کيوان صميمی" (روزنامه نگار زندانی)، احمد زيدآبادی (روزنامه نگار زندانی)، عيسی سحرخيز (روزنامه نگار زندانی)، بهمن احمدی امويی (روزنامه نگار زندانی)، محمد صديق کبودوند (فعال حقوق بشر در کردستان ايران)، عبدالله مومنی (از رهبران زندانی جنبش دانشجويی) و خانم ها شيوا نظرآهاری (فعال حقوق بشرو محکوم به اعدام)، هنگامه شهيدی (روزنامه نگار) و ژيلا بنی يعقوب (روزنامه نگار).
کانديداهايی که ما برای جايزه ساخارف در سال ۲۰۱۰، ارائه می دهيم نماينده سه نسل متنوع و متعهد ايران می باشند.
آقای عباس اميرانتظام؛ ۷۷ ساله، فردی است که از زمان شاه تا به امروز برای ارزشهای آزاديخواهانه و حقوق بشر مبارزه کرده و می کند. امسال (۲۰۱۰) وی سی امين سال حبسش را به عنوان زندانی آگاهی و وجدان سپری می کند. اميرانتظام قديمی ترين زندانی سياسی ايران است.
شهامت و شجاعت اخلاقی که او را ياری کرد تا سی سال بازداشت در زندان و حبس خانگی را از سر بگذراند؛ سازگاری و انعطاف پذيری ای که هر سازشِ ناسازگار با عدالت و آزادگی را رد کرد؛ و حس از خودگذشتگی و فدا ساختن زندگی خانوادگی و شخصی، همگی شهادت از قابليت های استثنايی آقای امير انتظام می دهند که احترام همه ايرانيان، در داخل و خارج کشور فارغ از هر ديدگاه سياسی، بر انگيخته است.
آقای منصور اسانلو؛ ۵۱ ساله، مشهورترين نماد جنبش مستقل سنديکای کارگری ايران است. او بيش از ۲۰ سال سابقه در جهت آزادی فعاليت های سنديکايی و گفت و گوی اجتماعی دارد. وی از سال ۲۰۰۷ در حبس است و اخيرا نيز حکم حبسش تمديد شده است. يادآور می شود که اسانلو در زندان مورد شکنجه قرار گرفت و از خدمات پزشکی محروم بود.
فداکاری آقای اسانلو نسبت به شرايط کاری همکارانش، عزمش برای مقاومت در مقابل ارعاب و تهديد، و شجاعتش در مواجهه با شکنجه و فشار شديد نيروهای امنيتی بر خانواده اش، نه تنها موجب شگفتی و تحسين در ميان سنديکاليست ها و جامعه ايران شده، بلکه مورد تحسين حاميان حقوق بشر در سراسر جهان نيز قرار گرفته است.
خانم بهاره هدايت؛ ۲۹ ساله، يکی از رهبران بزرگ ترين سازمان دانشجويی ايران، مدافع خستگی ناپذير حقوق بشر به ويژه حقوق زنان، و از حاميان سرسخت حق اعتراض (تظاهرات) مسالمت آميز و دموکراتيک است. برای دفاع از اين ارزش ها، او محکوم به صرف ۹.۵ سال از دوران جوانی اش در زندان شده است.
تعهد راسخ او به آزادی انديشه و بيان، تلاشش برای ترويج حقوق برابر زنان در آموزش و در جامعه، عزمش برای پيشبرد ارزش های دموکراتيک از طرق مسالمت آميز و شجاعتش در مواجهه با خشونت و ارعاب، از خانم هدايت نمادی از اميد به آينده و الهام بخش نسل جوان ايران ساخته است.
مردم ايران چشم به اتحاديه اروپا برای حمايت از مبارزات شان در راه حقوق بشر دارند. به ويژه جوانان که نيازمند علامت و نشانه ای هستند تا به ايشان يادآور شود که تنها نيستند. ما باور داريم که اختصاص جايزه ساخاروف به کانديداهای مذکور، تجلی و مبين حمايت صريح و پر قدرت نمايندگان منتخب مردم اروپا از مردم ايران خواهد بود.
با احترام

آقای عباس اميرانتظام
آقای عباس اميرانتظام يکی از رهبران حرکت آزاديخواهانه مردم ايران ضد حکومت پهلوی بود. وی پس از انقلاب (۱۳۵۷)، معاون نخست وزير و سخنگوی دولت موقت بود. هرچند که وقتی وی به عنوان يک سياستمدار لائيک و غيرمعمم با پيش نويس فعلی قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران که آن زمان توسط "مجلس خبرگان قانون اساسی" تدوين می شد به مخالفت برخاست، از دولت موقت نيز کنار گذاشته شد.
پس از بسط قدرت توسط معممين اقتدارگرا و در روزهای پايانی پاييز ۱۳۵۸، عباس اميرانتظام به اتهام جاسوسی و ارتباط پنهانی با آمريکا دستگير شد. وی سپس در دادگاه ناعادلانه ای که در آن رسيدگی به پرونده اش تنها ۱۰ دقيقه بطول انجاميد و از داشتن حق وکيل محروم بود به حبس ابد محکوم شد.
اميرانتظام در سال ۱۳۷۷ و پس از سپری کردن ۱۷ سال [۱۹ سال صحيح است] حبس در زندان مخوف اوين، بنا به دلايل پزشکی اجازه يافت (بهره مندی از مرخصی استعلاجی) تا مابقی محکوميت خود را تحت بازداشت خانگی سپری کند. گرچه مدتی بعد و پس از مصاحبه ای که در آن، وی به سبوعيت و جنايات رئيس سابق زندان اوين (لاجوردی) اشاره داشت، دوباره به زندان بازگردانده شد. وی در سال ۱۳۸۲، به دليل تشديد بيماری و وخامت حالش دوباره مشمول مرخصی استعلاجی قرار گرفت تا مابقی محکوميتش را در بازداشت خانگی سپری کند. اميرانتظام از آن زمان تا به امروز تحت بازداشت خانگی بوده است.
هرچند اميرانتظام بارها برای بررسی دوباره پرونده اش (فرجام خواهی و استيناف) و محاکمه مجدد در ملاء عام درخواست کرده، اما تاکنون اين تلاش ها بی نتيجه بوده اند. مسئولين جمهوری اسلامی بارها به وی پيشنهاد آزادی قطعی به شرط عدم پيگری و دست برداشتنش از درخواست تجديد نظرخواهی داده اند، اما وی هربار از قبول اين پيشنهاد سر باز زده، چرا که معتقد است چنين اقدامی نفی عدالت، آزادی و انديشه ای خواهد بود که وی همه گاه از آن دفاع کرده است.
آقای اميرانتظام موظف است در زمان های معين خود را به سيستم قضايی برای جلوگيری از دستگيری دوباره اش معرفی کند. او همچنين حق خروج از کشور را ندارد. وی ۳۰ سال است از ديدار فرزندانش که در خارج از کشور زندگی می کنند، محروم بوده است.
اميرانتظام به خوبی واقف است که هر بيانيه و هر اظهار نظری از سوی وی، ممکن است به بازگشتش به زندان ختم شود. بازداشتی که باتوجه به سن اش (۷۷ سال) بعيد خواهد بود از آن جان سالم به در برد. با اين همه، وی هرجا و هر زمانی که توانسته به بيان نظراتش پرداخته و از آرمان دموکراسی در کشورش دفاع کرده است.
آقای اميرانتظام تاکنون جايزه "برونو کرايکسی" را در سال ۱۹۹۸و جايزه "جان کارسکی" را بخاطر "شجاعت و شهامت اخلاقی" در سال ۲۰۰۳ دريافت کرده است.

منصور اسانلو
آقای منصور اسانلو موسس و دبير کل اتحاديه کارگری مستقل تهران و حومه شرکت واحد اتوبوسرانی است که مدعای نمايندگی بيش از ۸۰۰۰ کارگر و کارمند از ۱۷۰۰۰ پرسنل اين شرکت را دارد.

اهداف اصلی سنديکای مذکور؛ تضمين پرداخت حقوق بهتر، امنيت کاری برای کارکنان شرکت و آموزش اعضا با نظر به حقوق بشر و گفتمان اجتماعی است. يادآور می شود که آقای اسانلو هيچ گونه فعاليت ديگر سياسی غير از فعاليت های ذکر شده، نداشته و ندارد.
اين در حالی است که ايران تا بحال تعداد مهمی از کنوانسيون های سازمان بين المللی کار را تصويب نکرده و از سوی ديگر قوانين جمهوری اسلامی با اعمال محدوديت هايی مانع از برقراری سنديکاهای مستقل کارگری شده و عملا تحت تاثير قوانين مذکور، اتحاديه های مستقل غيرقانونی و ممنوع می شوند. پس از سال ۲۰۰۵، و از زمانی که مديريت شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه، مانند بسياری از شرکت های دولتی و يا نيمه دولتی ديگر در ايران، به اعضای سابق نيروهای امنيتی سپرده شد، فعاليت های اتحاديه های کارگری مستقل تحمل نشده و به تعطيلی کامل کشانده شد.
آقای اسانلو برای اولين بار در ژانويه ۲۰۰۶ و ضمن يک مناقشه کاری دستگير شد. در آن زمان او ۳ ماه از حکم زندان ۸ ماهه اش را در سلول انفرادی سپری کرد. طی همين مدت بود که وی تحت شکنجه قرار گرفت و تکه ای از زبانش بريده شد. در ماه اوت سال ۲۰۰۶، آقای اسانلو با قرار وثيقه از زندان آزاد شد. اين آزادی ديری نپاييد و دوباره در ماه نوامبر سال ۲۰۰۶، به همراه معاونش دستگير و به مدت يک ماه حبس شد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


آقای اسانلو در سال ۲۰۰۷، پس از محاکمه به جرم "اقدام عليه امنيت ملی و تبليغ عليه نظام" به ۵ سال زندان محکوم و به زندان اوين فرستاده شد. در سال ۲۰۰۸ او به زندان رجايی شهر منتقل شد، زندانی که هنوز او را در ميان خود اسير دارد. اينها همه در حالی است که با وجود بيماری حاد قلبی، درخواستهای درمان پزشکی او بارها و بارها رد شده است.

پس از به راه اندازی کمپينها و مبارزات اتحاديه های بين المللی کارگری و به تبع آن سازمان جهانی کار (آی ال او)، ظاهرا وزارت کار جمهوری اسلامی به سازمان بين المللی کار تعهداتی در قبال آزادی آقای اسانلو در سال ۲۰۱۰ داده بود. با اين همه در ماه اوت سال ۲۰۱۰، آقای اسانلو طی محاکمه ای در دادگاه انقلاب اسلامی کرج، و بدون وکيل مدافع، به جرم "تبليغ عليه نظام" به يک سال حبس اضافی محکوم شد. او در اين باره درخواست تجديدنظر کرده است.
يادآور می شود در طول حبس آقای اسانلو، خانواده وی در معرض تهديد و ارعاب نيروهای امنيتی قرار داشته و دارند. تازه ترين اين تهديدها، دستگيری فرزند اسانلو، و ربودن و شکنجه کردن عروسش بوده است.

بهاره هدايت
خانم بهاره هدايت يکی از فعالين دانشجويی پيشرو و از مدافعان حقوق بشر از نسل جوان ايران است. وی تنها عضو زن شورای مرکزی ۶ نفره دفتر تحکيم وحدت (بزرگترين سازمان دانشجويی ايران) است. خانم هدايت همچنين اولين بانويی است که برای هدايت شاخه حقوق بشر دفتر تحکيم وحدت انتخاب شده است.
او از اعضای اوليه و فعال کمپين يک ميليون امضا، و از تلاشگران گرد آوری حمايت مردمی برای رسيدن به برابری حقوق زنان با مردان ذيل قوانين ايران است. او همچنين نقش مهمی در برجسته ساختن نيازهای دانشجويان زن داشت. خانم هدايت همچنين در اعتراضات به سياست های زن ستيز حکومت با هدف کاهش تعداد دانشجويان زن، داير بر سهميه بندی جنسيتی و قوانين محدود کننده آنها به حضور در دانشگاه مناطق بومی شان، نقش موثری ايفا کرد.
به همين منظور، او کميسيون زنان را در سال ۲۰۰۵ تاسيس کرد. هدف کميسيون مذکور، ترويج حضور فعالين دانشجويی زن در دانشگاه ها و برای ترويج مطالبات جنبش زنان درون کليت جنبش دانشجويی بود.
به دنبال تظاهراتی در اعتراض به قوانين تبعيض آميز عليه زنان در سال ۲۰۰۶، خانم هدايت دستگير و سپس به ۲ سال حبس تعليقی محکوم شد. وی همچنين در سال ۲۰۰۷، بار ديگر در سال ۲۰۰۸ و سپس در مارس سال ۲۰۰۹ دستگير شد.
در جريان انتخابات رياست جمهوری اخير در ايران، دفتر تحکيم وحدت يکی از اصلی ترين سازمان دهندگان بحث ها با روندی دموکراتيک در دانشگاه های تهران و سراسر کشور بود. پس از انتخابات ژوئن ۲۰۰۹ نيز، دفتر تحکيم وحدت در خط مقدم سازماندهی تظاهرات و اعتراضات دسته جمعی کمپين "رای من کجاست؟" قرار داشت. خانم هدايت يکی از فعال ترين و شجاع ترين سازماندهندگان اين اعتراضات بود.
خانم هدايت بار ديگر و در دسامبر سال ۲۰۰۹ دستگير شد و سپس ۲ ماه تمام مورد بازجويی قرار گرفت. او سپس به تعدادی از جرائم ادعايی از جمله اتهام "تبليغ و سياه نمايی رژيم"، "مشارکت فعالانه در رويدادهای پس از انتخابات"، "گفت و گو با رسانه های خارجی"،" اهانت به رهبر جمهوری اسلامی"، "توهين به رئيس جمهور" و "توطئه و تجمع به قصد اقدام عليه امنيت ملی" متهم شد.
خانم هدايت و اعضای شورای مرکزی دفتر تحکيم وحدت در ماه می سال ۲۰۱۰، به حبس های طويل المدت محکوم شدند. حکم سختگيرانه و ناعادلانه ۹ و نيم سال حبس برای خانم هدايت، هشداری به ديگر دانشجويان دختر محسوب شد تا در فعاليت های سياسی درگير نشوند. خانم بهاره هدايت در حال حاضر در بند زنان زندان اوين در تهران نگهداری می شود.
هيجده سازمان، حزب سياسی و تشکل دمکراتيک حقوق بشری، فرهنگی و در حدود دويست شخصيت و شهروند ايرانی از کمپين کانديداتوری امير انتظام، منصور اسانلو و بهاره هدايت برای دريافت جايزه ساخاروف، حمايت کردند!


ليست اول امضاکنندگان :
حسن نادری (فعال سياسی)، ابوالفضل اردوخانی( نويسنده)، رضا شفاعی گيل آوائی( شاعر)، شعله زمينی(کارمند بخش خدمات پزشکی)، بهزاد کريمی(تحليل گر سياسی)، انور مير ستاری( فعال حقوق بشر)، محسن نژاد، هوشنگ آريان پور(مهندس مکانيک)، زهره خيام( فعال حقوق بشر)، بهروز فدائی(کارگر فنی)،ه. لاساکی(عکاس)، نويد ميجانی(فارغ التحصيل)، زينب پيغمبرزاده، نازی عظيما( خبرنگار و نويسنده)، فيروزه مهاجر(مترجم و عضو کانون نويسندگان ايران)،مينو مسولائی، خشايار رُخسانی( بيو شيمی)، الهام انتظام بيولر، اوهادی تراز( دکترا در بيو شيمی)، لورن اوهادی( دانشجوی پزشکی)، فاطمه محمدی (مددکار اجتماعی و کارشناس هنرهای نمايشی)، بهمن امينی( ناشر)، ناهيد جغفری(فعال جنبش زنان و کمپين يک ميليون امضاء)، شاهرخ مشکين قلم( هنرپيشه، کارگردان و هنرمند رقص)، پارسا سربی(برنامه ريز تلويزيون مردم)، پرويز هراتی نژاد(ژورناليست ومدير سايت خبری کوروش )، بهاره بهبودی ( دانشجو و فعال کمپين يک ميليون امضا)، حميد صالحی(مدير شرکت)، رهائی بيک، داريوش آشوری(نويسنده، مترجم و محقق)، هرمز کی(کارگردان و استاد دانشگاه)، ماری- نول کمين( محقق برای دريافت دکترا)، سپيده فارسی( کارگردان)، ويدا فرهودی( شاعر)، زری عرفانی، علی صمد( خبرنگار، فعال سياسی و اجتماعی)، علی هنری (دانشجو جامعه شناسی)، پرويز شوکت، علی پور نقوی(فعال سياسی و مشاور ارشد مخابرات)، صادق شجاعی(روزنامه نگار و فعال دانشجويی )، علی عابدی، سيروس همدانيان، محمود ايمانی( نقاش و گرافيست)، گردون برورر، مهرنوش زنوزی، عبدل مجيد مجيدی، وحيده مولوی، علی مهرآسا، آيدا قجر( ژورناليست)، رضا هيوا(شاعر)، سارا اسمی زاده(کارشناس ارشد جامعه شناسی)، امير رشيدی( دانشجو و فعال حقوق بشر)، مصطفی پيران، مريم جبينی(کارگردان ساختن نقاشی های متحرک)، حماد شيبانی، ايدا ابروفراخ (دانشجو)، احمد اسکندانی( مدير شرکت ساختمانی و فعال سياسی)، جعفر حسين زاده( فعال سياسی)، محمد اسماعيلی، امير مالکی( مهندس)، محسن قائم مقام جمع(فيزيکدان)، کامران بهنيا(فيزيکدان)، شعله شاهرخی( استاد مردم شناسی)، محمد اعظمی، پروين اخباری( کمک تکنسين آزمايشگاهی)، حسين معصومی، حسن زهتاب(پزشک)، سيد پازوکيان(دندانپزشک)، کورش هازغی(مهندس انفورماتيک)، محمد منتظری( کارشناس وسائل ارتباط جمعی)، له آ شريفيان(پزشک)، عدنا قرمزيان، محمد وثوقی(مهندس نفت)، سهراب خوشبويی(دانشجو)، تورج پاشائی، اليزابت ماير( محقق برای دکترا در اقتصاد)، محمد برقعی، مهرداد فتحی، شقايق کمالی(خواننده و معلم موزيک)، بيژن معيری(مهندس)، کامله بهادری فر، مريم صارمی(دندانپزشک)، بهرام دايانی(تکنسين شيمی)، حميد آزادی(معلم)، هلمت ن. گابل(ژورناليست)، ياهان واليانپور(مدکار اجتماعی)، بتول عزيزپور(شاعر و نويسنده)، احمد نجاتی(تکنسين و فعال سياسی)، احسان معيل(فعال فرهنگی)، وهاب انصاری(فعال سياسی)، مسعود همتی( فعال فرهنگی و اجتماعی، فوق ليسانس در مديريت)، سيامک فريد( فعال حقوق بشر و بلوگ نويس)، بهروز خليق(فعال سياسی)، سهيلا شفقی( حسابدار)، رضا سليمانی(ژورناليست، مدير سابق بخش بين الملل روزنامه انتخاب)، ليلا سيده نبوی(ژورناليست)، مريم وطن(حسابدار)، پرتو نوری علا(نويسنده ، ضيا صدر آل اشرفی، رضا مولائی(فعال حقوق بشر)،جمليه خوش نيت(فعال فرهنگی)، شرين اسفندارمذ( فعال فرهنگی و حقوق بشری)


ليست اول اسامی تشکل های حقوق بشری، فرهنگی و سياسی :
شبکه فرهنگی ايرانيان اروپا
پلاتفرم سازمانهای پناهندگی ايرانی در هلند
انجمن ايرانيان هلند
فدراسيون اروپرس
انجمن فرهنگی-اجتماعی پرسپوليس- بلژيک
انجمن فرهنگ و پژوهش رازی- بلژيک
جمعيت دفاع از جبهه جمهوری و دمکراسی در ايران- بلژيک
سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)- بلژيک
================================================
ليست دوم امضاکنندگان:
جلال الدّين مظهری ملکشاه(کارشناس ارشد علوم تربيتی و ايرانشناسی)، احمد حميد زاده (فعال سياسی)، مرتضی صادقی( فعال سياسی)، فاطمه محمدی (فعال سياسی)، مزدک اسکندر خواه (فعال سياسی)، محمد رضا اسکندری (روزنامه نگار)، طاهره خرمی(روزنامه نگار)، محمود جعفری (فعال سياسی)، رضا کوشکی (فعال سياسی)، جهان وليانپور (فعال حقدق بشر)، احمد پيرائی (فعال سياسی)، اسماعيل ختائی (مسئول انفورماتيک)،غلام حسين عسکری( مسئول کارکنان شورای مجتمع اهواز و مسئول جبهه متحد کارگران ايران)، هوشنگ آريانپور، حسين خرمی(فعال سياسی)، ش. شکوٍه (ديپلمه انفورماتيک)، شاهين انزلی(کارمند بيمارستان)، آرژنگ بحران آزاد(فعال حقوق بشر)، شهريار پويان راد(شاعر و فعال سياسی)، مليحه محمدی(فعال سياسی)، رسول کناره فرد(فعال فرهنگی)، رضا کاظم زاده(روانشناس)، منصور فيض عرفان، رضا کوشکی( آموزگار)، نازنين سبزانديش، علی اکبر مهدی( استاد جامعه شناسی)، مسعود بهنود(نويسنده و ژورناليست)، هرمز مميزی( بازنشسته)، بهروز بيات (فيزيک پيشه)،غفورميرزايی، ميخائل سن(مترجم-در آلمان)، حسن جعفری، داوود نوائيان (آموزگار)، ليدا پور حيدری، مناف عماری(وکيل دادگستری)، ژاله گوهری (پزشک)، حميرا گل زاده( خانه دار)، شيدا نظامی زاده(مهندس)، آرزو پورتاج ( پرستار- فوق ليسانس) ناهيد زمانی( معلم)، فلورا تاجيک(پزشک)، نازليا آرزومانيان( دانشجو)، فرشته همتی(دبير بازنشسته)، مهرنوش شاديان( ليسانس اقتصاد)، پروانه صداقتی(دبير)، زيبا مصلحی( دانشجو)، شادی آبادانی(خانه دار)، مونا الغوتی( فوق ليسانس مديريت)، آزاده ونکی(فوق ليسانس مديريت)، شادمانه صالحی(مهندس)، مينا اتابکی(پرستار)، فرشته عالی قدر(خانه دار)، اکرم زمانی فر(دبير بازنشسته)، حميد دادشلو(انفورماتسين)، گيتا رضامنش(خانه دار)، رضا هاشمی( شغل آزاد)، گيتی رضوی(خانه دار)، مستانه نفوذی(معلم)، شادی رهائی(خانه دار)، جمليه خوش تينت(خانه دار)، افسانه رهائی(دانشجو)، مرجان رستمی، آزاده رهائی(دانشجو)، يوسف الطائب( فوق ليسانس مديريت)، علی بهادری(مهندس انفورماتيک)، رضا مظفريان(شغل آزاد)، مرتضی رضائی(مترجم)، مستانه الهی(شغل آزاد)، پژمان اکبرزاده (موسيقيدان - روزنامه نگار از شبکه ايرانيان هلند)، امير معماريان(دانشجو)، اولريک بودگان، داريوش مجلسی(مترجم و فعال سياسی)، افشين فياضی(فيزيسين)، ژاله لاکنرگوهری(دايره ارتباط فرهنگ ها-چهره ايرانی وين)، علی اشرف مرادی (فعال سياسی)، احمد پورمندی(فعال سياسی)، کاتيا يعقوبيان(مترجم)، علاء کشاورز( وکيل پايه يک دادگستری)، دينا هورت(دانش آموز)، مهرداد عرفانی(شاعر)، منو نوری (از مرکز عکاسی سانتا مونيکا)، اختر قاسمی(خبرنگار و عکاس)، روحی شفيعی، اسماعيل خوئی، صبا خوئی، لعبت والا، محمود کرد (مدير يک شرکت)، عذرا طبری (مربی مهد کودک)، مريم کريمی( دانشجو)، مونا کريمی، رضا کريمی(دانشجو)، ميترا نهجيری (کارمند- تورنتو کانادا)، دکتر سيروس ميرزائی


ليست دوم اسامی تشکل های حقوق بشری، فرهنگی و سياسی :
حزب دموکرات کردستان ايران هلند
سازمان فدائيان خلق ايران اکثريت -هلند
سازمان انحاد فدائيان خلق ايران -هلند
جبهه ملی ايران -اروپا -هلند
کانون دفاع از دمکراسی در ايران –هلند
کميته حمايت از حقوق بشر در ايران- شهر کلن- آلمان
اتحاد برای ايران-بلژيک
هواداران زندانی مخالف دين حکومتی"آقای بروجردی" از ايران
تشکل ايران- اس.و.اس- واحد بلژيک
ائتلاف بين المللی عليه خشونت در ايران


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016