سه شنبه 20 مهر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دست‌آورد زياده‌گويی‌ها! کوروش گلنام

سفر رئيس دولت کودتا به آمريکا برای شرکت در گردهمآيی سران کشورها، يک بار ديگر بی خردی، ندانم کاری، نا آشنايی در اندازه ای اندک به زبان ديپلماسی و در نتيجه بی ادبی ها و زياده گويی های شرم آور او را دربرابر جهانيان به نمايش گذارد. فريب کاری و ژاژخايی او اندازه ندارد.
چرا ؟
چرا اين آدم بی خرد وبيهوده گو تا اين اندازه دوست دار شرکت در چنين گرد همآيی هايی است در حالی که بيشتر برای "صندلی های خالی" روزه خوانی کرده، کسی او را جدی نگرفته ودوری و بيزاری خود از او را به شيوه های گوناگون از آن ميان همين نبودن درسالن و يا نماندن و ترک آن به هنگام ياوه گويی های او، نشان می دهند؟
الف ـ يکی از انگيزه های روشن چنين نابخردی ها از سوی او، عقده و شهوت به شهرت و جاه طلبی است. او می پذيرد که همه ناسزايش بدهند ولی تصويرش را به بهای هدر دادن سرمايه های مردم ايران، در نشريه ها منتشر و يا در تلويزونی نشان دهند. گاه می توان ديد که اين آدم، خلاف دهان گنده گوی خود تا چه اندازه کوچک وخوار است. به شو آخر شب های تلويزيون های غرب به ويژه آمريکا وتمسخر در جهان تبديل شده است ولی چون درک و شخصيت اجتماعی درستی ندارد، نمی فهمد که تا چه اندازه چهره زشت وشرم آوری در ميان جهانيان دارد. اگر هم اندکی درک کند، نديد گرفته و يا خود را به راهی ديگر می زند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ب ـ انگيزه ديگر که بسيار مهم است، ايجاد شلوغی وفتنه گری برای گمراه کردن ديگران از توجه به وضع اسفبار وفاجعه آميزی است که همراه با رهبر و ديگر کودتاچيان قلدربرای مردم وسرزمين ايران به وجود آورده اند. او با اين هياهو ها و بافته های خيالی و دروغ پردازی ها و واژگونه گويی ها به پندار خود می خواهداز زير بار مسئوليت رفتار ها و کارهای فاجعه بارخود، رهبروباندهای وابسته، شانه خالی کند. هياهو می کند که در باره مشکل ها و گرفتاری های مردم ايران مورد پرسش قرار نگيرد وآن ها را پنهان کند. برنامه سفر به لبنان نيز، هم از اين زاويه قابل فهم است و هم دامن زدن به آتش افروزی، سنگ اندازی در راه صلح در منطقه و اگر امکانی باشد، بپا کردن جنگ تازه ای درمنطقه تا شکست سياست ها جهانی، تحريم ها وخرابی هايی که درنتيجه آن درايران ببار آمده است را پوشش دهند. آن چه در مورد اين رئيس دولت کودتايی جالب تر است، اين است که حتا برنامه ريزی برای ايجاد اين هياهوها نيز ثمره کار و کوشش انديشه خود او هم نيست و پشت آن می توان چهره مشايی و يا ناپاک تر وناراست تراز او، ثمره هاشمی را ديد.
پ ـ نکته سومی که در اين باره می توان به ميان آورد واين نيز به نوبه خود از سر چشمه های مهم فتنه گری ها و سر در گمی های حکومت اسلامی و از ويژگی های بارز آن است، دشمنی سردمداران اين حکومت با تمدن وپيشرفت بشری و درماندگی در برابر آن است. بی سبب نيست که در اين چند سال گذشته با روشنی ای بيش از گذشته، آزادی های اجتماعی و فرهنگ و تمدن غرب را مورد يورش قرار داده و با بزرگ ترين دست آورد آن يعنی "دموکراسی"که نتيجه سده ها درگيری وخونريزی، کوشش ها و جان فشانی های اهل انديشه ومردمان در کشورهای گوناگون غرب بوده است، به مبارزه ودشمنی ای کور، بيهوده و بی سرانجام بر خاسته اند.

چه دست آوردهايی؟
دست آوردهای رفتار نابخردانه وخيال پردازی های کودکانه رئيس دولت کودتا در نشست سازمان ملل از آن ميان بحث تمسخر آميز رهبری جهان، تحريم های سخت تر و بيشتر است که چنان آشکار است که بی نياز ار تفسير است.
تحريم هشت مقام حکومتی (که ديری نخواهد پاييد که ديگر کشورها نيز ازآن پيروی کنند همآن گونه که هلند چنين کرده و اتحاديه اروپانيز در همين روزها انجام آن را به بحث می گذارد)، که بی گمان در آينده بر شمار آنان افزوده خواهد شد؛ ديگر تحريم های سياسی و سخت تر شدن سفر ديپلمات ها وفرستادگان حکومتی(که خواست اصلی و هميشگی شماری از کوشندگان در رابطه با تحريم ها بوده است)؛ تنگ تر کردن دايره تحريم های تجاری، اقتصادی و در يک واژه بهم ريختگی و آشفتگی بيشتر وضع اقتصادی و ارزی در ايران تنها بخشی از اين دست آوردهای بزرگ سفر رئيس جمهور کودتا به آمريکا و سخنرانی در سازمان ملل برای صندلی های خالی و مصاحبه ها و دروغ پردازی های هميشگی او در آن جا است. بخش ديگر اين دست آوردها، دامن زدن بيشتر به درگيری های درون حکومت است.

بالا گرفتن دامنه در گيری های درونی
آينده تاريک و مبهمی که حکومت برای وابستگان به خود به وجود آورده است به ويژه پس از انجام کودتا، به افزايش ريزش ها در حکومت و بالا گرفتن ايده فرار وگريز و دوری از حکومت دامن زده است. در گيری های درونی وتهمت زدن ها به يکديگر درحکومت که به دخالت و پند و اندرز چندين و چند باره و بی اثررهبرخودخوانده منجر شده است، ديگر پنهان شدنی نيست ودر جامعه بروز بيرونی و گسترده يافته است.جدايی سه ديپلمات ايرانی در سه سفارت خانه حکومت تنها بازتاب اندکی از اين ريزش ها است و شگفتی های بيشتری در راه خواهد بود.

خشم روزافزون
آيا بيهوده است که سخنان رئيس دست نشانده و کودتايی دولت، هر روز بی ادبانه تر و گستاخانه تر شده و خلاف آن چه که به غرب نسبت می دهد، خود و رهبر و باندهای وابسته به او، روز به روز عصبی تر و سردرگم تر می شوند؟ با وجود لشگری که او همراه خود به آمريکا برد(نياز بود که شماری در سالن های سخنرانی باشند که برای او دست زده و تشويق کنند)، با وجود ميليون ها دلار هزينه که برای تبليغ نابخردی های خود وحکومت از کيسه مردم به هدر داده و هفت روز بيهوده در "آمريکای جهان خوار" ماندو آن مضحکه ها را به وجود آورد، شکست خورده و وامانده تر به ايران بازگشت و فورن نيز اثر شکست سفر او با تحريم های تازه ترو اين بار با تحريم شماری از مقام های حکومت به اتهام جنايت، که در گونه خودتا کنون بی پيشينه بوده است، آشکار شد.
ولی پرسش ديگری نيز در ميان است. آيا سفر هفت روزه او تنها برای تبليغ وهياهو بود؟ تاريخ در آينده نشان خواهد داد که حکومت اسلامی، به ويژه رهبرو شخص او کوشش بسيار کرده اند(وهم چنان می کنند) که شايد آمريکايی ها را به دادن امتيازهايی در گفت وگو واداشته تا به خيال خود اگر بتوانند آبرومندانه از اين تنگنا رها شده و پنهانی تسليم شوند.
ژاژخايی ها و دريدگی های شديد رئيس جمهور دست نشانده وکودتايی پس از بازگشت از آمريکا، نشان می دهد که کوشش های پشت پرده او وسيله لابی ها به جايی نرسيده، تير او به سنگ خورده وبا شکست و سرافکندگی او را بر گردانده اند. می توان لحن گفته های او در باره اهميت سازمان ملل، شورای امنيت در روزهای نخست سفر به آمريکا به ويژه در ديداربا دبير کل سازمان ملل و التماس به اوباما برای گفت وگو با خودرا در ان جابا آن چه که پس از بازگشت به ايران در اين باره بر زبان آورد را سنجيد تا ميزان دورويی، زياده گويی وچرخش فراوان او را در گفتار ديد؟ با وجود انتشار سخنان ومصاحبه های پی در پی او در آمريکا و وجودفيلم اين سخنان، او پس از بازگشت حتا در باره اين گفته های خود نيز گزارش های دروغ به مردم داد و با بی پروايی چاشنی گفته های گستاخانه خود را چند برابر بيشتر نمود. اين نيز چشم داشت بيهوده ای بوده است که کسی پنداشته باشد که چنين آدم نيرنگ باز و دروغ پرداز و شکست خورده ای، درباره کوشش های پشت پرده و نشست های پنهانی ای که با آمريکايی هاداشته است، واژه ای بر زبان آورد؟
به راستی اين سياست های ويرانگر تا کجا دنبال شده و اين حکومت چگونه می خواهد با تکيه بر زور ودروغ و با چنين آشفتگی اقتصادی، اجتماعی، سياسی به زندگی خود ادامه دهد؟ تا چه زمانی مردم ايران بايد بهای سنگين زياده گويی ها و نابخردی های اين حکومت را بپردازند؟
بی گمان شرکت کنندگان در جنبش سبز با هشياری رويدادها را دنبال کرده و برای پی گيری مبارزه خود برای رهايی از فرمانفرمايی اين حکوت در تماميت آن، خود راآماده می کند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016