بهايی‌کشی در تورنتو! اسد مذنبی

هفته گذشته چشمان ايرانيان تورنتو به جمال پرنور اخطاريه تهديدی آميزی در نشريه "شهروند" افتاد که ظاهرا به لعاب محبت آغشته بود. نويسندگان اين اخطاريه که گويا دست و روی خود را با آب مرده شورخانه شسته اند، نشنيده اند که غزالی هزار سال پيش در نصيحة الملوک گفته است: دل دکان است و خرد گوهر و قلم زرگر. وبی محابا هرچه خواسته اند سفته اند وهرصفتی را به دينی که نمی پسندند بسته، به اين قصد که خود را چون پيرو مذهب حقه اند، مادر زادی بزرگ جلوه دهند. و نمی دانند که بيهقی فرموده: کس از مادرو جيهه نزايد، مردمان رفته رفته بزرگ و آزرمند شوند. اين سالمندان سياسی که نامِ نامه بر پيشانی نوشته خويش نهاده اند، درحالی که به تشرنامه شباهت دارد، نشريه شهروند را بخاطر درج رپرتاژآگهی ديانت بهايی مورد توبيخ و سرزنش و نهايتا تهديد قرار داده و برايش خط و نشان کشيده اند! و خنده دار آنکه دليل نوشتن تشرنامه خود را دفاع از دين و مذهب حقه ذکر کرده اند. نان دموکراسی کانادا را می خورند ولی زيرعلم جمهوری اسلامی سينه می زنند بقول معروف دو دستماله می رقصند! و لابد با خود انديشيده اند که دموکراسی کانادا نيز مال وقف است و تلعق به دعاگو دارد.

در ابتدای اين تشرنامه که به لعن و نفرين ديانت بهايی منور شده از تبليغات پيروان بهايی در شهر تورنتو احساس انزجار و تاسف شده و ضمن هشدار به جوانان مسلمان ساکن تورنتو که هدف اين تبليغات می باشند، شهروند را به دليل همکاری با دين بهايی، توبيخ و سرزنش کرده و خط و نشان کشيده اند که چه و چه ... و آخرالامر نيز نصيحت که ای دوستان شهروند به عاقبت کار خود بينديشيد!!! و احتمالا چون دست شان به فريضه امر به معروف و نهی از منکر يعنی به کار خير بند است فعلا نمی توانند دخل شهروند و پيروان دين بهايی را بياورند. می گويند شيخی در مسجدی با الاغی بهم آويخته بود. کسی رد شد و گفت: تف برتو که در خانه خدا چنين کاری می کنی. شيخ جواب داد شانس آوردی دستم به کار خير بند است والا نشانت می دادم تف انداختن در خانه خدا چه عقوبتی دارد!
و جالب ترين قسمت قضيه آنجاست که اين تشرنامه خطاب به شهروند می گويد: شما يک نشريه سياسی هستيد چرا تبليغات دينی می کنيد!؟ جل الخالق. درشهر تورنتو حدود ده الی دوازده هفته نامه وجود دارد که در همه آنها بجز شهروند، صفحات بی شماری به آگهی های گوناگون مناسبت های مذهبی اختصاص دارد. از دهه عاشورا و محرم و صفرگرفته تا ماه مبارک و سورچرانی های عبادی سياسی. و چند سالی است که به همت سرمايه های سرگردان مملکت امام زمان که راه خود را پيداکرده و سراز کانادا در آورده اند شهر تورنتو به يکی از مراکز مهم جمهوری اسلامی تبديل شده و مساجد ايرانی مثل مرکز ولی عصر که وابستگی خود به جمهوری اسلامی را حتی کتمان هم نمی کنند، سفره های رنگين و سورچرانی هايش در تورنتو شهره است. حالا اين وسط اگر بهاييان در مورد دين خود تبليغ بکنند و شهروند نيز که درآمدی بجز آگهی ندارد، رپرتاژ آگهی آنرا چاپ کند بايد مورد توبيخ و تهديد قراربگيرند که چرا جوانان مسلمان ايرانی تورنتو را گمراه می کنيد! و جالبتر آنکه محضرداری که وابستگی اش به سفارت جمهوری اسلامی در اتاوا بر همه عيان است در يکی از اين نشريات علنا در دفاع از خمينی و انقلاب شکوهمند جمهوری اسلامی مطلب می نويسد!
شايد هم ما بی خبريم و اين متدينان با جمهوری مرده اسلامی چنان محرم شده اند که حاضرند دشنام ها را بجان بخرند اما بخاطرش خود را بی آبرو نمايند. می گويند آفتابه گلی مردی از دست اش افتاد و شکست. مرد شروع کرد به گريه و زاری. گفتند آفتابه دو پولی اينقدر گريه و زاری ندارد. جواب داد: آخه اين آفتابه به اونجام محرم شده بود!