دوشنبه 24 آبان 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

راه مرگ و ويرانی! کوروش گلنام

اثر روشن تحريم ها
هر روز که می گذرد و هرچه زبان کاربردی رئيس جمهور کودتا و همپالکی هايش، خشمگينانه تر، بی ادبانه تر و پوچ وتوخالی تر از گذشته می شود، می توان بيشتر درک کرد که تحريم ها چنان تنگناهايی برای اينان پديد آورده است که به يکباره بدتر از گذشته کنترل خود را از دست داده و نمی دانند چگونه سخن بگويند! سخنانی چون: "آن ممه را لولو برد"، "آب رو بريز اونجات که می‌سوزه چرا جای ديگه ميريزی"، "قطع کردن دست وپا ی دشمن با جاقو"و يا در باره قطع نامه ها ورهبران اين وآن دولت که پس از تصويب آن، اينک برخوردهايشان استوارتر وجدی تر شده است: " ۴ تاکه نه ۴۰۰۰ تا بدهيد"، "يک مشت خرفت"، يک مشت گله دار".



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


چنين نخواهد ماند!
روزگار دگر گشته است و حکومت اسلامی با نظامی کردن آشکار جامعه، تهديدهای هر روزه مردم وافزايش فشارها وبازداشت ها واعدام ها، هراس خود را بيشتر نمايان می کند. زمينه های ترس حکومت از اثر تحريم ها، بيزاری مردم از حکومت و روند فروپاشی آن فراوان است که می توان به چند نمونه اشاره کرد:
ـ کشورهای گوناگون که خطر روز افزون ديوانه سری ها و بی خردی های حکومت اسلامی را بيشتر از گذشته حس کرده اند، اين بار از تحريم های آمده در آخرين قطع نامه، پی روی بيشتری کرده، روز بروز دامنه آن ها را گسترش داده، بازرسی ها و کنترل هارا افزايش داده و به جای آن ارتباط های خود را کم وکمتر کرده و می کنند.
ـ وضع اسفناک وانفجاری اقتصاد ايران که اينک با دست پاچگی با هزينه کردن از ذخيره های ارزی، شکاف و ترک هايش را وصله پينه می کنند تا در نما سر پا نگهش دارند(اين روش را به خوبی در شوک ناگهانی افزايش بهای دلار ديديم). کاهش ميزان فروش نفت ايران وسخت تر شدن يافتن بازار فروش، فرسودگی پالايشگاه ها و عدم سرمايه گذاری شرکت های بزرگ جهانی و بريدن بند همکاری شرکت های بزرگی که تا ديروز همکاری می کردند، زنگ های ورشکستگی را نواخته است وانکار ناپذير است.
ـ هراس حکومت از شورش مردمی که در بيکاری، گرانی، گرسنگی و....دست وپا می زنند واکنون با نيرنگ تازه حکومت با گرفتاری بزرگ ديگری بنام "هدف مند کردن يارانه ها" نيز رويرو گشته اند که از هدف های ناگفته اش يکی نيز در حقيقت باز گذاشتن دست رئيس دولت کودتابرای دزدی پنهان از اين پول ها در راه نقشه های پليد خود است، نگرانی های حکومت نامشروع را بازهم بيشتر نموده است.
ـ آگاهی شمار هر روز بيشتری از مردم از نابخردی برنامه ريزان و ناتوانی آنان در اجرای درست حتا برنامه هايی که با زور ودغل و دروغ به جامعه تحميل می کنند هم چون همين هدف مند کردن يارانه ها. مردم می دانند که اجرای برنامه "هدف مند کردن يارانه ها"برای رفاه آنان نبوده وپشت پرده آن، هدف های ديگری خوابيده است. می دانند که طرح ناپخته اين برنامه، با توجه به داده ها از وضع امروز ايران و ورشکستگی اقتصادی دولت، ناسازگار و ناکارآمد بوده و به گرانی سرسام آوری منجر خواهد شد.
ـ بی برنامگی وسر درگمی دولت کودتا و بازگشت پر هياهو ولی شرمسارانه و از سر ناچاری و درماندگی بر سر ميز گفت وگو در باره برنامه هسته ای که بارها نفی ورد شده است، بخشی از روشن ترين نشانه های اثر گذاری تحريم ها است. به هياهو ها و شرط گذاری های توخالی وکرشمه های مسخره رييس دولت کودتا و ديگرسخنگ ويان حکومتی در باره گفت و گو های اينده نبايد توجهی کرد. اين ها همه برای مصرف داخلی پنج درسدی وتروريست های حزب اللهی مفت خور و مزد بگير حکومت است.
در باره بی اثر بودن تحريم ها، رئيس جمهور قلابی، کودتايی و نامشروع و رهبر خود خوانده او، چنان دروغ هايی در اين باره گفته ومی گويند که تنها از چنين شکست خوردگانی در کارزارهای درونی و بيرونی بر می آيد. اين آقايان کسانی هستند که بود و هستی اشان بردروغ وناراستی استوار است وهر روز که می گذرد بيش تر ماهيت توخالی و زشت خود را نشان می دهند. بی دليل نيست که شمار زيادی از مردم ايران از دين، اسلام و ملايان نيرنگ باز وعوام فريب چه با پوشش ملايی چه بی پوشش ملايی چون همين رئيس دولت کودتا، گريزان وبيزار شده اند.

اگر تحريم های بی اثر بود
اگر تحريم ها بی اثر بود نيازی به اين همه سوز وگداز، بی ادبی و تهديد های تو خالی رهبر، رئيس جمهور کودتا و هذيان های تازه لاريجانی رييس مجلس فرمايشی نبود!
اگر نحريم ها بی اثر بود نياز نبود که اکنون حتا دست به دامان گينه بيسائو، کشور کوچکی در غرب آفريقا(۱)، شده وبه اونيز باج بدهند! نياز نبود که به هزار شيوه به آمريکايی ها پيام بدهندکه ما آماده نشستن(گاه حتا گفتندبی قيد و شرط) بر سر ميز گفت وگو هستيم! اگر تحريم ها بی اثر بود چه نيازی به اين همه وارونه سازی بود؟ شگفت زده نمی شويد که محمد رضارحيمی، معاون نخست رئيس جمهور دست نشانده کودتاچيان بگويد:
اايران کالاهای مورد نياز خود را زيرقيمت از طرف‌های غربی خواهد خريد: «آنها رکود شديد دارند و کالاها روی دست آنها مانده است و التماس می‌کنند که آنها را بفروشند"!
همه اگاه هستند که اين "کالاهای مورد نياز" آقايان تنهابرنج، گندم، گوشت و دارو نيست که کالاهای ديگری است که برای خريد و دست يافتن به آن به آب و آتش زده و به هر کار ناراست و عير قانونی دست می زنند. اين نيز پوشيده نيست که بی اعتباری و نيرنگ بازی حکومت حتا در راه انتقال کالاهای عادی مصرفی به ايران نيز سدهای زيادی ايجاد کرده است واينک کنترل های سخت تری اعمال می شود که آسيب ها خود را وارد آورده وهزينه ها را نيز افزايش داده است. آقايان برای خريد آن"نيازها" از راه قاچاق و از همين کشورهای غربی پول های کلانی به دلالان خود در گوشه و کنار دنيا پرداخت کرده و اين کالاهای "ويژه" برای رسيدن به ايران می بايد چندين کشور را دور زده و با نام های ساختگی و ترفندهای گوناگون، گذشته از نيرو و زمان فراوانی که هدر می دهند، با ده ها برابر بهای حقيقی خود به ايران برسند. در اين چند سال تنی چند از گماشتگان و دلالان حکومت به جرم قاچاق کالاهای ممنوع به ايران بازداشت و گاه محاکمه نيز شده اند از آن ميان در آمريکا، ژاپن، استراليا و چند کشور اروپايی چون آلمان وبلژيک وانگلستان. آيا اين تحريم ها بی اثر است که شرکت های بزرگ بيمه جهانی از بيمه کشتی هايی که برای ايران کالا می برند خود داری کرده و دردسر بزرگی برای حکومت به وجود آورده اند به شکلی که مجبور شده اند بگويند خود يک شرکت بيمه جهانی به راه خواهند انداخت که البته بيشتر به يک شوخی شباهت دارد تا سخن وبرنامه ای جدی؟ آيا اين تحريم ها بی اثر است که حکومت مجبور شده است نام کشتی های باربری خود را پی در پی عوض نموده و اينک حتا با پرچم کشورهای ديگر بارها را حمل کند (به اين می گويند اقتدار!) ؟ يک آن به افزايش هزينه هايی که نابخردی های رهبر خود خوانده، رئيس جمهور، دولت و مجلس دست نشانده او روی دست مردم نهاده است بيانديشيم تا ژرفنای تنگنا ها، گرفتاری ها، هزينه های چند ده برابر و دروغ بافی های اين نو کيسگان نيرنگ باز بيشتر آشکار می شود.اين هزينه های گزاف و بيهوده، همه از سرمايه های ملی و از کيسه مردم گرفتار ايران است که دود می شود.

اين آغاز راه است
تازه اين آغاز راه است. چرا؟ چون ماجرا اکنون روز بروز جدی تر وحساس تر شده است. چرا "حساس تر و جدی تر"؟ چون هم حکومت راه بازگشت را بر خود بسته است، هم مردم به نهايت بيزاری رسيده اند و جنبش سبز در ميان مردم بالندگی خود را نگاه داشته است و هم در اين بيش از سه دهه، آمريکا و ديگر کشورهای پيشرفته وصنعتی، از نابخردی های اين حکومت سودهای هنگفت خود را برده و اينک آهسته، آهسته زمان آن رسيده است که خطر وجودی اين لولويی راکه خود ساحته اند جدی گرفته وآماده شوند که به ماجرا پايان دهند. آنان در اين سال های پس از رو شدن پنهان کاری اتمی حکومت، خود ميدان را باز گذاشتند تا حکومت اسلامی برای ماندگاری خود هر چه بيشتر به ميدان فن آوری هسته ای و البته توليد بمب اتمی کشيده شود تا هم سرمايه های ايران را به باد دهد و هم از تهديدهای اين حکومت در منطقه وجهان سود برده سياست های اقتصادی، سياسی تا کنون بی مانند خود را در منطقه پيش برند. اين سود وبهره های نجومی کشورهای صنعتی غربی به ويژه در کشورهای عربی ثروت مند کناره خليج فارس چون امارات، کويت، عربستان، قطر وبحرين و حضور و نفوذ گسترده نظامی آن ها در منطقه امروز بر کسی پوشيده نيست.
بی خردی های "رهبرفرزانه" هر چه بيشتر سرمايه های ايران را بر باد داده، ايران را آسيب پذيرتر وبی جان تر نموده است. آمريکا وهم پيمانان خود خوب می دانند که اگر زمانش برسد، آن چه را که آقايان به خيال خود ساخته اند در اندک زمانی ويران می نمايند. کسی به های وهوی کودتاچيان وداد سخن آنان ازتوانمندی های خود اهميتی نمی دهد زيرا همه امروز به خوبی می دانند که آن پشتوانه مردمی آغاز انقلاب از حکومت اسلامی ديگر افسانه ای بيش نيست وبنا به گفته همين رئيس جمهور همه سر حريف، اين دانای کل، اين سخن ور طناز ولی فقيه که در همه زمينه ها از اقتصاد تا صنعت، سياست، برنامه ريزی، فرهنگ، هنر، دين، نظامی گری، ورزش و... تخصص های ويژه دارد : "آن ممه را لولو برد"!

هر که آمد خورد و برد!
در اين سه دهه، هر کس که رسيد، از نيرومندترين وثروتمندترين ها کشورها تا ناچيزترين و سست ترين کشورها از هزاران کيلومتر دورتردرآمريکای لاتين، تا از آفريقايی که هميشه دستش برای گرفتن دراز است(۲) آمدند، خوردند وبردند وزير پای "آقا" را باد کردند که آقا شما چه رهبر فرزانه و نمونه ای هستيد! با خردورزی و دين ودانش خودجهان را دگرگون وبيدار کرده ايد! گمان می رود که شما خود مسيح مقدس باشيد! قدرت های پوشالی دنيا ورشکست شده و حکومت اسلامی با هدايت داهيانه شما اکنون قدرت جهانی شده است! آياممکن است که آن رهبر فرزانه مرحمت نموده ما را نيز ياری نموده وآيين کشور داری به ما بياموزد؟ البته دلارهای سبز شما نيز خود نعمت و برکت الهی است!
کار پيچيده تر از آن است که می پنداريم. دور نيست که زمان و آينده سود و سياست ها، آمريکا، غرب همراه با اسرائيل را به جايی برسانندکه يک جراحی بزرگ را هم زمان در چند گوشه جهان(ايران، سوريه، حزب الله در لبنان، حماس در فلسطين وشايد بنيادگرايان اسلامی در يمن و سومالی) انجام دهند. اگر وضع به همين روند پيش رود، برای آنان راهی جز اين هم باقی نمی ماند. به حکومت اسلامی ميدان دادند، راه را باز گذاشتند واهميتی به آدم کشی ها، گروگان گيری ها و راهزنی ها و آتش افروزی هايش نشان ندادندتا زمانی که به هدف های خود رسيدند و به جراحی که نياز افتادتا در آينده باز هم بتوانند بخورند وبچاپند، دست به کار شوند !
پايان کار آخوند ها در حکومت اسلامی، راه جنگ، مرگ و ويرانی است که شوربختانه بيگناهان فراوانی را نيز قربانی خواهد نمود. نگون بخت حزب الله در لبنان و حماس در فلسطين که به خاطر " مشت، مشت دلار" چنين به مزدوری ولی فقيه ودست نشاندگان اوپرداخته اند! رئيس دولت کودتا ورهبر مقدس به روشنی گفته اند که آنان خاک ريز نخست هستند. روز خطر خواهيم ديد که آسيدعلی و خاندان گرامی، رئيس جمهور دست نشانده و جنايت پبشه ديگری چون آخوند جنتی در چه مخفی گاه زير زمينی به سيک صدام حسين يافت خواهند شد!

پانويس:
۱ ـ نوشتن"کشور کوچکی در غرب آفريقا" مرا بياد سخنانی که چون لطيفه ای بتازگی سر زبان ها افتاده است، انداخت. احمدی نژاد رئيس جمهور کودتا، در يکی از همين سخن رانی های تاريخی ولی مايه ننگ هر ايرانی فرمود: "کشور انگلستان يک جزيره کوچکی است در غرب آفريقا"! هنوز مديريت جهانی خود را آغاز نکرده انگلستان را به غرب آفريقا تبعيد فرمود وحتمن گينه بيسائو را به جای آن به اروپا منتقل می فرمايد! با مديرت جهانی هدايت شده از چاه جمکران اين جناب، اگر جهانی به جا بماند، جهان چه چهره احمدی نژادی اسفناکی به خود خواهد گرفت!
۲ ـ اين آفريقا نيز داستان شگفتی است. شما دريايی از پول وامکان را هم در دل آفريقا بريزيد تا کاردست خود آفريقايی ها باشد، همين آش وهمين کاسه خواهد بود. ميليون ها مهاجرآفريقايی در کشورهای اروپايی وآمريکا زندگی می کنند. بسياری حتا عالی ترين مدرک های تحصيلی را دريافت داشته و از کار و درآمد بسيار خوبی نيز بر خوردارند ولی کمتر ديده شده است که در انديشه بازگشت به سرزمين مادری خود بوده، بازگردند و برای رهايی هم ميهنان خود از فقروسيه روزی دست به سازندگی وکوشش بزنند. اين ها نيزچون ملايان حکومتی در ايران، عادت به گرفتن داشته و"گرفتن" به فرهنگ آنان تبديل شده است وهميشه دستشان برای گرفتن دراز است. در اروپا که من در آن زندگی می کنم، می توان اين موضوع را در باره مهاجران آفريقايی به سادگی ديد و دريافت. کليسا ها از پايگاه های اصلی آفريقايی ها برای سوء استفاده وگرفتن همه گونه ديگر ياری ها است که چگونگی اش خود داستان درازی دارد. نه اينکه مردمان بدی باشند. نه، منظور خصلت ها وعادت هايی است که با گذشت زمان ديگر به نشانه و مشخصه روشن اين مردم بدل شده است که چرايی و انگيزه هايش البته دردآور است و جای پای استعمار کهنه و نو در آن هويدا است. اکنون شاهد هستيم که برخی کشورهای فقير آفريقايی هم راه کندوی عسل را يافته و برای گرفتن پول آمادگی دارند که روزی هزار بار تسبيح گردانده و بی مايه هذيان گويی چون احمدی نژاد را"اميرالمومنين" بخوانند!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016