پنجشنبه 4 آذر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مادر سهراب اعرابی: آقای بان کی مون، با خانواده های کشته شدگان انتخابات ديدار کنيد، جرس

شايد اين روزها هيچ يک از ما نام سهراب را فراموش نکرده ايم. هم اين نام و هم قصه دربه دری بيست و شش روزه مادری که شهر به شهر دنبال نوجوانش می گشت و عاقبت هم دست خالی به خانه برگشت برايمان بسيار آشناست. سمبل هايی چون سهراب و ندا و سکينه و حتی ترانه که هنوز در مورد آن اما اگر وجود دارد، شايد بايد ما را در جامعه به سمتی پيش ببرد که با تکيه بر اين نام های آشنا باقی نام آورانِ بی نامی که خانواده هايشان در ايران بی صدا مانده اند را نيز همراه شويم و حقی که به زمين مانده را ايفا کنيم. برای مادران، همسران و خانواده های کشته های انتخابات اين همراهی ها آنقدر می ارزد که وقتی لب به سخن باز می کنند نامِ « مردم» ثقل سحن شان است.

مردمی که تا ديروز دستبند به دست می بستند و همپای هم وطنان خود در خيابان بودند و چه بسا برخی از همين کشته شده ها را بر شانه خويش بالا برده اند اما امروز مشغول زندگی شده اند و اين هرگز قابل سرزنش هم نيست چون طبيعت سرکوب چنين است. خاصه آنکه در ميانه ی يک اعتراضِ مدنی و يا يک جنبشِ مردمی، کسی مسوليتِ رهبری کردن يک جنبش را نپذيرفته است و از سوی ديگر مردم نيز از اينکه نام سران را جمعی به عنوانِ رهبر مطرح کنند به يکديگر می نقد می کنند که اينها رهبر نيستند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


خاصيت سرکوب های سنگين چنين است که گاهی شورِ اعتراض های مدنی فروکش می کند و در چنين بزنگاهی، حاشيه ها پررنگ تر از متن می شود و در نتيجه شورِ خودزنی ها بيشتر از شورِ زدن مستبدانِ واقعی می شود. چون در سراشيب هاست که گروه های همگون هم گاهی به طور طبيعی روی يکديگر آوار می شوند غافل از آنکه هر گونه آرامش و تعقلی برای يافتنِ شيوه درستِ راه رفتن در سراشيبی، می تواند مانع از شتاب و آوار شدن بر سر ديگری باشد.

و اما يکی از ماحصلِ تلخ اين خود زنی ها و خودمشغولی ها و بی رهبری ها، چييست؟ به گمان من به فراموشی سپردنِ نام کسانی است که برای مبارزه با استبدادِ واقعی هزينه داده اند، خون داده اند، زندگی شان را داده اند و فرزندان و خانواده هايشان را برای هميشه چشم به راه باقی گذاشته اند. بايد بيش از اينها مراقب بود تا ذهن جامعه را مشغولِ نزاع های دل آزار نکرد.

پيش از من، اين همکاران ديگرم بودند که پيشتاز و آگاهی بخش، نام و ياد تک تک آسيب ديدگان ِ يک انتخابات ِ خونين را در رسانه ها ثبت کرده اند، اين را گفتم تا تاکيدی چندين باره کرده باشم که اينجا و در صفحات مجازی ديگرم، همه تلاشم در کنار ساير همکارانم اين است که علاوه بر مصاحبه با همان کسانی که همکاران ديگرم نيز انعکاس صدايشان بوده اند، شيوه ای بيابم تا اين حلقه وصل تکميل شود. برای مبارزه با استبدادی که همه مردم بی سلاح يک کشور را آوراه و بيچاره کرده است ما مکمل هم هستيم. رقيب هم نيستيم.

من هم به سبک خودم با يادداشت ها، عکس نوشت ها، حاشيه نوشت ها و گاهی ايجاد شور برای همدل و همراه شدن و شيوه های ديگر، در ميان حجم بيشمار مخاطبانِ رسانه ها ، سعی کردم مخاطبانی را بيابم و از شما به عنوان مخاطب بخواهم که در ميان شتاب زندگی روزمره تان جايی هم برای خبر باز کنيد. خبرنگاران ديگر بی شک پيش تر و بيشتر و حرفه ای تر از من صدای يک ملت بی رسانه بوده اند

اما هر يک از ما با سبک و شيوه ای خود در نهايت مکمل هم هستيم تا به مخاطبان رسانه مان بگوييم:

امتدادِ صدای همان مردم بی رسانه ای باشيم که تا ديروز همپای آنان در خيابان مرگ بر ديکتاتور می گفتيم.

بخوانيد مادر سهراب اعرابی را که او همانند مادران ديگر می گويد صدای کشته شدگان يک سال اخير باشيم و به سازمان ملل پيشنهاد می دهد؛ برنامه ای را تنظيم کنند تا صدای همه خانواده های کشته شده های اين يک سال اخير را از نزديک بشنوند.

مادر سهراب اعرابی: سازمان ملل صدای واقعيت را از زبان خانواده های شهدا بشنود.

پروين فهيمی، مادر سهراب اعرابی و لادن مصطفايی همسر شهيد علی حسن پور از جمله اين خانواده ها هستند که در گفتگو با جرس نسبت به سير قضايی شکايت های خود ابراز ناخرسندی کرده و در عين حال اظهارات مقامات جمهوری اسلامی در مجامع بين المللی را مورد انتقاد شديد قرار دادند.

پروين فهيمی مادر سهراب اعرابی، جوان نوزده ساله ای که در راهپيمايی اعتراضی سال گذشته به شهادت رسيده بود به جرس گفت: پيشنهاد من اين است که آقای بان کيمون، دبير کل سازمان ملل ديداری با خانواده های شهدا داشته باشند تا واقعيت را از زبان خود خانواده ها بشنوند. سازمان ملل برنامه ای برگزار کند تا خانواده هايی که فرزندان و عزيزان شان برای اعتراض به خيابان رفته و برخی از آنان به شهادت رسيده و جمعی ديگر نيز زخمی شده اند، در اين ملاقات بتوانند بخش هايی از واقعيت ها را بگويند

پروين فهيمی، به مظلوميت شهدای پس از انتخابات اشاره کرد و گفت، واقعيت اين است که شهدای سال گذشته فقط سهراب و ندا نبودند، در قطعه ۲۵۷ بهشت زهرا پر است از شهدايی که شايد خيلی ها نامی از آنها حتی نشنيده اند و خانواده هايشان هنوز دنبال اين هستند که کسی قاتل فرزندان شان را به آنها معرفی کند

وی تصريح کرد: در تمام اين يک سال ما از طريق قانون خواستار شناسايی و محاکمه علنی قاتلان فرزندان مان شديم اما يک روز می گويند منافق کشته است، يک روز می گويند، مامور انگليس به آنها شليک کرده است، بسيار خوب اگر هم آنها کشته اند پس چرا همان ها را به ما معرفی نمی کنيد، پس چرا آنها را محاکمه علنی نمی کنيد؟ مگر می شود به مردم دروغ گفت؟ مگر می شود به تمام دنيا دروغ گفت؟ آيا حاضر هستند به دنيا بگويند به جز سهراب و ندا خانواده های زيادی عزيزان خود را در همين يک سال گذشته در ماجرای اعتراض به انتخابات از دست داده اند که اصلا نامی از آنها در رسانه های کشور و هيچ کجا برده نمی شود؟

وی افزود: من خودم بارها اعلام کرده ام که حتی قصاص هم نمی خواهم، و تنها خواسته ام اين است که قاتل فرزندم را به مردم معرفی و محاکمه علنی کنند اما هيچ پاسخی نشنيدم در حالی که تمام دنيا می داند فرزند من بدون سلاح به خيابان رفته بود، برای اعتراض رفته بود و هيچ کار خلاف قانونی هم انجام نداده بود. قانون به مردم ايران اين اجازه را می دهد و همه بايد در برابر قانون مسوول باشند حتی کسانی که مسول حفظ امنيت مردم هستند هم بايد در برابر قانون پاسخگو باشند، نمی شود که قانون جنگل را همه جا حکمفرما کرد.

وی گفت: من هيچ گاه نمی گويم فقط حق فرزند خودم را می خواهم چون هر بار که می روم بهشت زهرا می بينم که سهراب ها کشته شده اند، می بينم امير يوسف زاده ها کشته شده اند، محرم چگينی ها، علی رضا افتخاری، اشکان سهرابی، سعيد عباسی ، کيانوش آسا، عباس ديسناد، رامين رمضانی و خيلی های ديگر در قطعه های ديگر که در اين جا نمی شود نام همه را گفت دفن شده اند. کاش پاسخ دهند چه کسانی اين جوانان را در خيابان های کشور خودشان به قتل رسانده اند؟ .

وی ادامه داد: دستگاه قضايی در کشور ما متاسفانه ضعيف است و بد عمل می کند و بعد علاوه بر اينکه قاتلان فرزندان ما را معرفی نمی کنند حتی خود خانواده ها هم احساس امنيت نمی کنند. من اينجا خانواده هايی را می بينم که حتی بر سر مزار فرزندان شان هم امنيت ندارند، چه کسی پاسخگوی آنهاست؟.

برای خود من لباس شخصی ها مشکل ايجاد کرده اند. در مراسم سالگر شهيد علی حسن پور، تعداد زيادی ماموران لباس شخصی ايستاده بودند، که دو نفر از آنها آمدند از من و مادر اشکان سهرابی کارت شناسايی خواستند، اما من کارت شناسايی ام را به آنها ندادم و فقط گفتم من مادر سهراب هستم و ايشان مادر اشکان، می دانستم اگر کارتم را بدهم ديگر صاحب آن نخواهم بود، از اين اتفاق ها زياد برای ما پيش آمده است. مگر نيامده اند در خانه خودمان عکس های سهراب را با خودشان نبرده اند؟

مادر سهراب در پايان با تاکيد بر اينکه ما به جز حقوق ساده شهروندی مان چيز ديگری نمی خواهيم، گفت: سازمان ملل می تواند وضعيت حقوق شهروندی خانواده هايی که عزيزان شان را تنها به جرم يک اعتراض ساده در خيابان های ايران از دست داده اند را بررسی کند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016