دوشنبه 22 آذر 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

منتجب نيا: تنها راه خروج از وضعيت بحرانی کشور، بازگشت اصلاح طلبان به عرصه سياسی کشور است، تغيير

حجت الاسلام والمسلمين رسول منتجب نيا، قائم مقام حزب اعتماد ملی در گفتگوی اختصاصی با سايت تغيير با تاکيد بر آنکه “ آن سبو بشکست و آن پيمانه بريخت و لذا اوضاع به هيچ وجه به روال اوليه خود باز نخواهد گشت”، گفت: ” اما اگر به شکلی کدورت ها برطرف شود و زندانيان آزاد و از آسيب ديدگان اين حوادث تلخ دلجويی به عمل آيد و اصلاح طلبان به عرصه سياسی کشور بازگردند، به عقيده بنده می توان وضعيت را بهبود بخشيد و کشور را از اين شرايط بحرانی خارج کرد. “

مشروح اين گفتگو بدين شرح است:

* جنابعالی در ماه گذشته طی مصاحبه ای رفع پلمپ دفتر حزب اعتماد ملی را اعلام فرموديد که اندکی پس از آن سخنگوی قوه قضاييه آن را رد و اعلام نمود رفع پلمپ شده اما هنوز رفع توقيف نشده است. بنابراين آيا دفتر حزب برای ادامه فعاليت رفع پلمپ گرديده است يا خير؟ و با توجه به اينکه هيچ منع قانونی برای ادامه فعاليت حزب اعتماد ملی وجود ندارد. چرا تاکنون دفاتر اين حزب پلمپ شده اند؟ و چه توجيهی برای اين اقدامات وجود دارد؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


پس از انتخابات سوال بر انگيز سال ۸۸ و اعتراض آقای کروبی و طرح برخی سوالات از سوی ايشان متاسفانه دفاتر ايشان اهم از دفتر شخصی ايشان واقع در سعد آباد و همچنين دفتر حزب اعتماد ملی واقع در شهرک غرب از سوی ماموران امنيتی پلمپ گرديد در صورتيکه مشخص نبود علت پلمپ دفتر حزب چه بوده و چرا از ادامه فعاليت حزب جلوگيری کردند و حتی روزی که مامورين جهت پلمپ دفتر آمده بودند چند ساعتی نيز کارمندان دفتر را به حالت توقيف و بازداشت نگه داشتند تا اينکه دفتر را بازرسی و تمامی دربها را پلمپ کردند و سپس کارمندان را نيز از دفتر خارج نمودند. پس از وقوع اين رويداد همچنان اين سوال برايمان وجود داشت که ممانعت از ادامه فعاليت حزب به چه دليل اتفاق افتاده است تا اينکه وکيلی را جهت پيگيری اين موضوع مشخص نموديم و ايشان نيز پس از پيگيری های انجام گرفته به نقل از دادستان اعلام نمود که: من ممانعتی با فک پلمپ دفتر حزب اعتماد ملی ندارم اما چند تن از برادران اطلاعاتی موافق اين کار نيستند و از من درخواست کرده اند که اين کار صورت نگيرد. همچنان وکيل حزب در پی يافتن پاسخ منطقی و حل مساله بود و صاحب آن ملک؛نيز هر ماه جهت دريافت اجاره بهای آن ملک می آمد تا اينکه ايشان هم کاسه صبرشان لبريز شد و خودشان وارد عمل شدند و پيگيری ايشان نيز ۴ الی ۵ ماه طول کشيد و جالب اينکه به هر کجا که ايشان مراجعه ميکردند با اظهار بی اطلاعی آنان مبنی بر پلمپ دفتر روبرو می شدند و با اين پاسخ که : ما پلمپ نکرده ايم و نمی دانيم چه کسی آنجا را پلمپ کرده است. در نهايت پيگيری ايشان منتهی به اين نتيجه شد که روزی از طرف قوه قضاييه افرادی به محل دفتر حزب مراجعه نموده و پلمپ دفتر حزب را برداشته و تمامی وسايل و لوازم داخل ساختمان را صورتجلسه نموده و در حضورما لک نيز امضا نموده و ساختمان را تحويل دادند حال اينکه آقای سخنگوی قوه قضاييه ميفرمايند حزب اعتماد ملی رفع پلمپ نشده؛ مگر حزب پلمپ ميشود،ساختمان حزب پلمپ ميشود نه حزب، وگرنه خود حزب که پلمپ نميشود و همچنين هيچ دليلی برای توقيف حزب وجود ندارد و دليل منطقی جهت منع فعاليت حزب وجود ندارد و هيچ کس هم تا کنون به ما اعلام نکرده که حزب اجازه فعاليت دارد يا ندارد!!!
پس از مصاحبه آقای سخنگوی قوه قضاييه هم خواستيم پاسخ بدهيم که آخر خود حزب را که نمی شود پلمپ کرد مگر شی است يا جايی است که بشود آنرا پلمپ کرد و رفع پلمپ دفتر حزب به چه معنايی است؟! به چه دليل پلمپ کرديد که الان فک پلمپ کرديد و چرا فک پلمپ کرده اما اعلام توقيف مينماييد؟!

* آيا حزب قصد ادامه فعاليت دارد؟ در اينصورت و با توجه به تغيير شرايط سياسی کشور، حزب با چه رويکردی فعاليتش را از سر خواهد گرفت؟
در اينباره هنوز به اتفاق نظر نرسيده ايم و هيچ جلسه ای نيز تاکنون با اعضای شورای مرکزی حزب برگزار نکرده ايم که در اين باره صحبت کنيم و حزب حتما قصد ادامه فعاليت دارد اما هنوز رويکرد خاصی اتخاذ نشده.

* بعضا خبرهای گه و بی گاهی از جناح اصولگرا مبنی بر پيش شرط حذف دبير کل محترم حزب اعتماد ملی برای ادامه فعاليت حزب شنيده شده است! لطفا به عنوان قائم مقام حزب اعتماد ملی صريحا در اينباره اظهار نظر فرمائيد؟
راجع به شايعه مبنی بر حذف آقای کروبی از دبير کلی حزب صراحتا عرض ميکنم که تا کنون شورای مرکزی حزب هيچ جلسه ای مبنی بر بررسی اين موضوع نداشته است و بنده تمامی اين شايعات و اخبار را صريحا تکذيب ميکنم.

* جنابعالی از سابقه حضور در سه دوره نمايندگی مجلس شورای اسلامی برخوردار هستيد. به عنوان يک نماينده، عملکرد کنونی نمايندگان مجلس را چگونه ارزيابی می کنيد؟ آيا مجلس کنونی توانسته است، نقش نظارتی خود را به خوبی ايفاء کند؟
اينکه کل مجلس را نفی کنيم يا تاييد کنيم که نمی شود. اما طبيعتا مجلس از افراد متنوع و سلايق مختلفی تشکيل می شود و گرچه اين عده که در مجلس هستند همه با رای قاطع ملت انتخاب شده و به مجلس وارد شده اند و با عبور از فيلترهای متعددی به مجلس راه يافته اند و در عين حال بسياری از اين کانديداها رد صلاحيت شده اند تا اين عده توانسته اند به خانه ملت راه يابند.
در اين ميان نيز بسيارند نمايندگانی که وامدار برخی جريانات هستند که به آنها کمک کردند تا بتوانند وارد مجلس شوند و در کسوت نمايندگی قرار گيرند اما به هر حال نمايندگان بايد نقش مهم نظارتی خود را ايفا کنند. يک اقليتی هم در مجلس هستند که دقيقا برای مردم و برای حل و رفع مسائل مردم تلاش می کنند اما در مجلس رای و نظر اين اقليت به وسيله رای منفی و مخالفت اکثريتی که به نحوی وام دار و مديون يکسری جريانات خاص هستند، از دستور خارج شده و رای نمی آورد و کارها و فعاليت و تلاش خوب يک عده قليلی توسط يک افرادی که وام دار سياستهای ديگران هستند از بين می رود.

* رئيس دولت کنونی معتقد است مجلس در راس امور نيست و امام اين حرف را در آن شرايط و زمان گفته است. نظر شما در اينباره چيست؟ مجلس در کشور چه جايگاهی دارد؟ چگونه است که مجلس در زمان حضرت امام در راس امور قرار دارد و اينک بسياری از دولتمردان آنرا نه در حرف و تبليغات و کشمکش های سياسی بلکه عملا نيز مجلس را در راس امور نمی دانند!
اينکه يک شخصی می گويد مجلس در راس امور نيست؛ نقش و جايگاه مجلس را زير سوال می برد که البته امام هميشه می فرمودند: مجلس در راس امور است. اما ببينيد متاسفانه واکنش جدی از سوی همين اکثريت که قدرت نظارتی و قانونی بيشتری در دست دارند در قبال چنين سخنانی ديده نمی شود و لذا اينگونه است که مجلس فعلی جايگاه واقعی خود را از دست می دهد.

* انتخابات سال آينده مجلس را چگونه ارزيابی می کنيد؟ نظر به اتفاقات تلخ يکسال گذشته و دلسردی درصد چشمگيری از مردم، آيا انتخابات مجلس مورد توجه و اقبال عمومی مردم قرار خواهد گرفت؟ اصولا چه راهکارهايی برای برگزاری يک انتخابات پرشور توصيه می کنيد؟
با توجه به انتخابات سال گذشته و ياس و نا اميدی و رخوتی که در دل مردم به وجود آمده برگزاری انتخابات پرشور کار مشکلی است چرا که انتخابات بدون حضور پر شور مردم جلوه ای ندارد و مردم بايد ايمان داشته باشند که رای آنهاست که تعيين کننده است. پس از انتخابات بحث بر انگيز سال ۸۸ مردم اين تصور را دارند که رای آنها نيست که تعيين کننده امور است! لذا چند عامل در برگزاری انتخابات پرشور حتی برای انتخابات مجلس شورای ضروری مينمايد:
ابتدا اينکه مردم اطمينان داشته باشند رای آنها خوانده شده و تعيين کننده است.
دوم اينکه سلايق و ديدگاههای مختلف سياسی فرصت حضور داشته باشند.
سوم اينکه نگاه ابزاری به مردم و طيف های سياسی حاضر در رقابت انتخابات وجود نداشته باشد به اين معنی که فقط حضورشان جهت نمايش و هرچه داغتر کردن فضای تبليغاتی انتخابات بوده و يا از گروه های خاصی دعوت شود به صرف اينکه ابزاری شوند جهت آوردن مردم به صحنه انتخابات؛ اما متاسفانه در حال حاضر اين ذهنيت برای مردم به وجود آمده و ايجاد شده است.

* ترور های اخير عليه دانشمندان فيزيکی و هسته ای کشور، هزينه های سنگينی و بعضا جبران ناپذيری را متحمل کشور می سازد و از سوی ديگر اذهان عمومی نيز به جهت اهميت موضوع و اتفاقات تلخ يکسال و نيم گذشته، به شدت پيگير و بعضا نيز دچار ترديدهايی در اين زمينه می شوند. نظر جنابعالی در مورد ترورهای اخير چيست؟ چگونه می توان از بروز چنين حوادث تلخی جلوگيری کرد؟
در اينکه عوامل اسرائيل و آمريکا در پی حذف عناصر تاثير گذار ملت ايران هستند هيچ شکی نيست و آنها به انواع روشها دست به اين ترورها ميزنند؛ به شکل ترور فيزيکی، شخصيتی. به هر حال حکومت بايد از نخبه ها و متفکران و سرمايه های کشور بخصوص انديشمندان هسته ای و فيزيکی حمايتهای همه جانبه ای انجام دهد و به هر نحو ممکن آنها را محافظت نمايد. تا انشا الله شاهد چنين حوادث تلخ و پرهزينه ای برای کشور نباشيم.

* همانطور که مستحضريد، بحران داخلی پس از انتخابات بحث برانگيز سال گذشته، يکسال و اندی است که بر کشور سايه افکنده و موجبات صدمات سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسياری از منظر داخلی و بين المللی گشته است و به همين جهت کشور در شرايط سختی قرار گرفته است. از سويی در داخل با بحران های متعددی مواجه هستيم و دولتمردان و دکترين های سياسی آنان نه تنها سهم معنوی و سياسی درصد بالايی از شرکت کنندگان و حاميان اصلاح طلبان را ندادند بلکه سعی در حذف همه جانبه اين قشر از مردم هستند و با مطرح سازی تک حزبی در کشور تماميت خواهی را به اوج خود رساندند و از سوی ديگر تحريم های روزافزون و همه جانبه از سوی غرب که بعضا با همراهی بلوک شرق نيز بوده بر ايران فشار مضاعف می آورد تا جاييکه سخن از احتمال جنگ می رود. حاکميت چه راه حلی برای خروج از اين بحران دارد؟ آيا اصلاح طلبان می توانند برای خروج از اين بحران به ياری نظام بشتابند و مفيد واقع گردند؟ در اينصورت چه نقشی برای خروج از بحران کنونی ايفاء خواهند کرد؟
متاسفانه در شرايط کنونی که بسيار شرايط سخت و دشواری است حاکميت در فضای داخلی نياز به وحدت هرچه بيشتر و يکپارچگی ملی دارد زيرا در چنين وضعيت دشواری که عليه ايران اجماعی بين المللی در حال تشکيل است و فضای داخلی بحران زده است اين وحدت و انسجام داخلی است که خطرات و حوادث جدی را از کشور و ملت دور می کند؛
خداوند متعال به حضرت محمد می فرمايند: “خداوند با مردم به شما ياری و کمک ميرساند “
متاسفانه پس از انتخابات سال ۸۸ و فشارها و سرکوب های شديدی که عليه عده ای از مردم انجام شد و در حال ادامه است همچنان فضای تهديد و ارعاب ادامه داشته و هيچ نشانی از يکپارچگی و وحدت در بين نيست. در عرصه بين المللی نيز با سياست های اشتباهی که دولت از ابتدا در پيش گرفته بسياری از کشور ها اکنون در کنار بلوک غرب و آمريکا و اسرائيل قرار گرفته اند و حتی چين و روسيه نيز در بسياری از موارد بر عليه ايران رای داده و در کنار اجماع جهانی که مقابل ايران شکل گرفته است قرار دارند. تحريم های انجام گرفته و قطعنامه ها نيز فشار زياد و هزينه های فراوانی را بر کشور وارد می آورد و حال اينکه ما به تعدادی کشور ضعيف و کوچک و بعضا بی ثبات تکيه کرده ايم. نتيجه اينکه در شرايط فعلی اجماع جهانی عليه ايران در حال شکل گيری است و در داخل کشور نيز با شرايط کنونی و حذف اصلاح طلبان و منتقدين و حتی برخی از معتدلين، اوضاع نا بسامان و بسيار ضعيف است. طبيعی است که کشور در چنين شرايطی با خطرات بسياری از جمله حمله نظامی نيز مواجه می گردد و اگر وضعيت با همين روند ادامه يابد اوضاع بدتری خواهيم داشت.
اصلاح طلبان که فی الحال از سوی اقتدارگرايان مرده محسوب می شوند و به همکاری با آمريکا، موساد، سازمان سيا و اسرائيل متهم شده و نسبت داده می شوند. يک روز گفته ميشود اينها (اصلاح طلبان) مرده اند روز ديگر می گويند فتنه گرند، پس اگر مرده ايم و از نظر اقتدارگرايان وجود نداريم لااقل ما را در گورستان خودمان آزاد بگذارند.
اما بنده معتقدم در صورتيکه اين رويه تغيير يابد و اصلاح طلبان بتوانند به صحنه سياسی کشور بازگردند، قطعا اصلاح طلبان می توانند جهت از ميان بردن مسائل و مشکلات کشور طرح های نتيجه بخش و سازنده ای ارائه نمايند.
اينکه اقتدارگرايان همچنان اين مسير و روش فعلی را ادامه دهند و مردم بيش از پيش تحت فشار قرار گيرند که عاقبت بسيار بدی را پيش رو خواهيم داشت چرا که مردم بسيار تحت فشار و سختی هستند. به هر حال مردم هم تا جايی تحمل و ظرفيت دارند، اما اگر وضعيت به شکل و روال سابق بازگردد، البته اينکه عرض ميکنم شکل سابق هيچگاه نمی توان وضعيت را به شکل قبل از انتخابات ۸۸ بازگرداند ؛ آن سبو بشکست و آن پيمانه بريخت اما اگر به شکلی کدورت ها برطرف شود، زندانيان آزاد و از آسيب ديدگان دلجويی شود و زمينه برای حضور تمامی گرو ها و سليقه ها و آحاد ملت ايران مهيا گردد و اصلاح طلبان به عرصه سياسی کشور بازگردند، به عقيده بنده می توان وضعيت را بهبود بخشيد و کشور را از اين شرايط بحرانی خارج نمود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016