شنبه 25 دی 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

به سوی آینده! احمد وحدت‌خواه

احمد وحدت‌خواه
اصلاح طلبان باید بپذیرند به همان اندازه که بازگشت به دوران پیش از انقلاب در عالم واقعیات امکانپذیر نیست، ادامه وضع موجود و حیات رژیم ماحصل آن انقلاب و نیروهای سیاسی پشتیبان آن حتی غیر واقعی تر است. چنین است که تنها اتحادی از نیروهای اجتماعی و نخبگان بازمانده از دوران پهلوی ها با نسل جوان امروز می تواند ضامن بقا و سعادت و آزادی ایران فردا باشد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


احمد وحدت‌خواه - ويژه خبرنامه گويا

مرگ نابهنگام و تاثر برانگیز هموطن ما شاپور علی رضا پهلوی یکبار دیگر حکایت روزگار تلخ ایران و ایرانیان را در میان خود ما و جهانیانی که سرنوشت ما را به هردلیلی دنبال می کنند زنده کرده است.

از بودای پیامبر نقل شده است که مهم نیست که انسان در هر زمان در چه مقام یا کجا ایستاده است، مهم آنست که او در آن زمان به چه فکر می کند و به سوی چه گام بر می دارد .

به عبارت دیگر، اهمیت زنده بودن و رمز ماندگاری برای بشر، نه در احوال گذشته و حتی اکنون او، بلکه در تلاش او برای رفتن به سوی آینده ای بهتر است، اصولی که بر زندگی ملت ها نیز صدق می کند.

امروز دیگر در آستانه سی و دومین سال پس از حادثه انقلاب اسلامی هر ایرانی شرافتمند و میهن پرست و افکار عمومی جهان می داند که کشور و ملت ما در این زمان در کجا ایستاده است.

سرزمینی به درازای تاریخ، سرشار از منابع طبیعی و انسانی، چهارراه تمدنهای بشری، پذیرای هر قوم و مذهب و نژاد، با فرهنگی ستایشگر انسان و مقام انسانیت، پیام آور صلح و دوستی و در دو قرن متمادی اخیر در جستجوی کسب آزادی و پیشرفت درگیر در دو انقلاب خونین و ظاهرا بی ثمر.

و امروز، در چنبره استبدادی خونین و بی محابا، در محاصره دوست و دشمن، هر آن در خطر تجزیه و تهاجم، اقتصادی ورشکسته، فرهنگی آشفته و غریبه، اکثریتی گرسنه و محتاج نان شب، هزاران خانواده داغدار و سرگردان در وادی گورستانها و پشت درب زندانها، نسلی سوخته و نسلی پاکباخته و میلیونها تبعیدی و آواره، و این تصویری دقیق از ملتی است که اگر به مرگ و پایان نرسیده است ادامه زندگی کنونیش نیز دست کمی از همسایگی با نیستی ندارد.

اما اینکه ایران ما از همین امروز به سوی چه آینده ای می رود پرسشی است که پاسخ به آن تنها نزد کسانی است که بتوانند این آینده را ترسیم و عملی سازند، چه آنها که کمر به نابودی میهن ما بسته اند، و چه آنها که در پی آزادی و سعادت مردمان آن هستند.

با این حال هیچ حرکت اجتماعی برای تغییر بدون داشتن یک اندیشه راهنما یا آرمان عقیدتی، اتحاد ملی و برنامه عملی برای رسیدن به این مقصود، و سرانجام کاربرد و فعالیت همگانی در این راستا به نتیجه نمی رسد.

نگاهی کوتاه به زیربنای فکری راه حل های ارائه شده از نیروهای سیاسی داخل و خارج کشور برای خروج ایران و ایرانی از برزخ کنونی دو گزینه متفاوت را در مقابل ما قرار می دهد.

نخستین آنها نیروهای منتقد درون و رانده شده از نظام هستند که تدبیر را در بازگشت به اهداف برشمرده انقلاب اسلامی در کسب آزادی و استقلال و حکومت برخاسته از رای مردم در یک نظام جمهوری معرفی میکنند. برای آنها تاریخ ایران گویی با سقوط سلطنت و روی کار آمدن جمهوری اسلامی بعد از آن آغاز شده است و هرگونه عطف، تمایل و گرایش به دوران پیشرفت و سازندگی پیش از آن در دوران پهلوی ها از جنبه های انقلاب گری آنها می کاهد و آنها را در مقابل استبداد حاکم خلع سلاح می کند.

این طیف در نهایت خواهان ادامه جمهوری اسلامی اما در چهارچوب تخیلات خود هستند، تخیلاتی که در همین روزهای اخیر نیز با مطرح کردن شروط آنها برای خروج از بحران کشور و واکنش صاحبان قدرت به آن یکبار دیگر بر نادرستی خود صحه گذاشتند.

گزینه دیگر که اکثریت ملت جان به لب رسیده ایران و نیروهای مخالف و خارج از نظام در داخل کشور و تبعید را شامل می شود به وضوح خود میان چگونگی آزاد سازی میهن از چنگال استبداد حاکم دارای اختلافات عقیدتی و در مواردی دشمنی های تاریخی هستند که تاکنون دلیل عمده عدم انسجام و اتحاد آنها برای به ثمر رساندن این مهم شده است.

در عین حال، تحولات حتی همین هفته های گذشته در صحنه سیاسی ایران و مواضع و دسته بندی قدرتهای خارجی در مورد نوع نظام آینده کشور ما زمینه های همگرایی بخش بزرگی از رانده شدگان نظام و هواداران آنها با نیروهای مخالف خارج کشور را فراهم کرده است.

این یک واقعیت انکار ناپذیراست که پیش از آنکه عمله استبداد بازماندگان جناح اصلاح طلبان داخل کشور و نمایندگان سیاسی آنها را به «خروج از نظام» و «خیانت و همکاری با دشمن» متهم کنند آنها عطای بودن در میان این نظام را به لقایش بخشیده اند و با مقاومتی که در مقابل استیلای رژیم کودتایی حاکم کرده اند به خودی خود مرزهای مشخصی را با آن به وجود آورده اند که حضور آنها در اتحادی نوین میان نیروهای آینده ساز کشور را تضمین کرده است.

میدان نبرد برای ساختن آینده نیز قدر مسلم در داخل ایران و به دست مردم میهن ماست. نیروهای مخالف در تبعید بر این واقعیت گردن می گذارند و عقل سلیم حکم میکند که از تراشیدن رهبران تصنعی برای این پیکار خودداری کنند، اگرچه هریک به سهم خود در روند پیشبرد آن به ساختن رهبرانی از میان خود برای نسل های آینده کشور به طور غیر مستقیم یاری می رسانند.

در مقابل، اصلاح طلبان باید بپذیرند به همان اندازه که بازگشت به دوران پیش از انقلاب در عالم واقعیات امکانپذیر نیست، ادامه وضع موجود و حیات رژیم ماحصل آن انقلاب و نیروهای سیاسی پشتیبان آن حتی غیر واقعی تر است. چنین است که تنها اتحادی از نیروهای اجتماعی و نخبگان بازمانده از دوران پهلوی ها با نسل جوان امروز می تواند ضامن بقا و سعادت و آزادی ایران فردا باشد.

در حرکت به سوی آینده ایران، جمهوری اسلامی بیش از نظام پیش از خود به تاریخ پیوسته است.

avahdatkhah@gmail.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016