جمعه 29 بهمن 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نامه نرگس محمدی به فرمانده نیروی انتظامی تهران: ایجاد عدم امنیت برای من و فرزندانم را پی گيری کنيد

به نام خداوندی که رحمت او وسیع و دائم است بر همه بندگانش

فرمانده محترم نیروی انتظامی استان تهران

با سلام و احترام

اینجانب نرگس محمدی، ساکن تهران، این نامه را به خاطر مسئولیت قانونی شما برای تأمین امنیت ساکنان شهر و از باب تظلم‌خواهی می‌نویسم و اگر مشکلاتی که در ادامه توضیح می‌دهم باعث سلب آرامش و امنیت من و فرزندانم نمی‌شد، هیچ گاه این نامه را نمی‌نوشتم تا از سوی برخی بهانه‌گیران قانون‌شکن به جوسازی متهم نشوم. اما تداوم بعضی حرکات مشکوک مجبورم کرد که این عریضه را خدمت‌تان تقدیم کنم و بدین وسیله تقاضای تحقیق و پی‌گیری نمایم.

شرح ماجرا چنین است:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


همان گونه که شاید خود مستحضر باشید، ساعت ۹ شب مورخ ۲۰/۱۱/۸۹ تعدادی لباس شخصی بدون حکم بازداشت همسرم و مجوز ورود به منزل و حریم خصوصی اینجانب و بدون ارائه حکم تفتیش اقدام به شکستن در منزل و ورود بدون مجوز به منزلم را نموده و موجب تشدید بیماری اینجانب و ایجاد هراس در کودکان خردسال ۴ ساله‌ام شدند. به دنبال این ماجرا، ساعت ۵/۷ شب ۲۵/۱۱/۸۹ در حالی که همسایه طبقه پایین (که صاحب خانه ما هستند) قصد گذاشتن دو بسته آشغال را در کوچه داشته‌اند با یک جوان ناشناس با لباس شخصی در خیابان و گوشه در منزل مواجه می‌شوند. این جوان در تاریکی کوچه و در کنار موتور خود ایستاده و گویا کشیک می‌کشیده است. همسایه محترم یک بسته آشغال را بیرون می‌گذارد و برمی‌گردد تا بسته دوم را هم ببرد که جوان ناشناس پایش را در میان در گذاشته و مانع بسته شدن آن می‌گردد و قصد ورود به حیاط می‌نماید. صاحب خانه محترم فریاد می‌زنند و در را دو دستی هل می‌دهند. جوان ناشناس پایش را بیرون می‌کشد و در محکم بسته می‌شود. این جوان پس از بسته شدن در، دست‌هایش را به بالای در قلاب می‌کند و خودش را به بالای در می‌کشد و داخل منزل را برانداز می‌کند. من که دو روز بود از بیمارستان مرخص شده بودم با آمدن صاحب‌خانه به طور هراسان به طبقه ما و بازگو کردن اتفاق، به شدت نگران و مضطرب شدم و ناچار با فرزندانم شبانه منزل را ترک کردم. هم چنین ساعت ۵/۱۰ صبح ۲۶/۱۱/۸۹ زنگ‌های مکرر و حرف‌های بی‌ربط و نامربوط یک مرد ناشناس ظاهراً دیوانه، باز موجب نگرانی در بین ساکنان منزل می شود.

ضمنا به استحضار آن مقام محترم می‌رسانم که این گونه حرکات مشکوک در رابطه با منزل ما و تهدید آسایش و امنیت روانی ساکنان بی‌سابقه نیست. شاید ضروری باشد به دو نمونه از این دست که در ماه‌های گذشته اتفاق افتاده نیز به عنوان سابقه این اعمال اشاره کنم: ساعت حدود ۵/۱۱ روز ۱۹ تیرماه افرادی ناشناس با زدن زنگ و کوبیدن مشت و لگد بر در حدود ۱۵ الی ۲۰ دقیقه به شدت و به طرز رعب‌انگیزی ایجاد سروصدا نموده و سپس دو نفر از آنها با گرفتن میله‌های بالای در، خود را به بالای در رسانده و به داخل منزل نگاه کرده و لگدزنی کردند. این در حالی است که همسایه طبقه پایین منزل بی‌حال بر روی زمین افتاده و هراسان و شوکه شده بودند.

هم چنین حدود سه ماه پیش فردی که خود را محمدی نامیده، با معرفی نادرست خود و اغفال همسایه طبقه پایین (که خانمی مسن هستند) وارد منزل شده و در حالی که همسایه محترم به ایشان می‌گویند که شما چرا دروغ گفتید، طلب مقداری پول می‌نماید و سپس اقدام به بردن تلفن همراه و دزدی می‌‌کند.حال از آن مقام محترم تقاضا دارم با توجه به اینکه همسرم در بازداشت می‌باشد و من با دو فرزند خردسال ۴ ساله‌ام در منزل خود احساس ترس و ناامنی می‌نمایم و متأسفانه دچار بیماری‌ای می‌باشم که استرس و اضطراب چون سم مهلکی برای وجودم می‌باشد، برابر مقررات اقدام به تحقیق و پی‌گیری و برخورد با عاملان ایجاد عدم امنیت برای من و فرزندان کوچکم باشید و دستورات لازم را برای رفع نگرانی و تأمین امنیت جانی و روانی من وفرزندانم به عنوان ساکنان این شهر و شهروندان این مملکت مبذول فرمایید.

با تشکر و احترام فراوان
نرگس محمدی
۲۷ بهمن ۱۳۸۹


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016