شنبه 7 اسفند 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

این مال من، اون مال تو! احمد وحدت خواه

احمد وحدت‌خواه
ساده لوحی خواهد بود اگر همه حوادث جاری در خاورمیانه را ناشی از عطش ملت های ستمدیده برای کسب دموکراسی و حقوق بشر بدانیم و برنامه های پشت پرده قطب بندی های اقتصاد جهانی در تقسیم جدید منابع ثروت و قدرت کشورهای منطقه میان خودشان را نادیده بگیریم.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


احمد وحدت‌خواه - ويژه خبرنامه گويا

شکسپیر جهان را به صحنه نمایشی تشبیه کرده است که هر یک از ما در آن نقشی بازی میکنیم. از نمایشنامه نویس انگلیسی قرن شانزدهم میلادی که نه اختراع برق و ماشین بخار و انقلابات بورژوازی و ظهور آمریکا و دو جنگ جهانی و بیتل ها و مک دونالد و اپل و آی تیون و اینترنت و فیس بوک و هزاران هزار پدیده خارق العاده صنعتی و تجاری و فرهنگی عصر ارتباطات فایبراوپتکی جهان معاصر را دیده بود چنین تعریف شاعرانه ای چندان هم دور از انتظار نبوده است. اما اگر هنوز کسی پیدا بشود که تمدنهای امروز را یک بازار گسترده عرضه و تقاضا میان نوع بشر نبیند بدون شک افکار او متعلق به همان قرن حیات شکسپیر ها می باشد.

در این بازار بی انتها که مرزهای جغرافیایی و تقسیم بندیهای استعماری و زبان ها و ادیان و فرهنگ های گوناگون فروشندگان و خریداران آن را از یکدیگر جدا می سازند، رمز زنده ماندن و گرفتن قوتی برای ادامه حیات فردی و در سطح ملی همان داشتن کالا، خلاقیت و یا نیروی کاری مورد نیاز دیگران و فروش آن برای بقای خود است.

ملل متمدن و پیشرفته در جهان غرب در دو قرن گذشته در پناه نظم اجتماعی و قانون و دموکراسیهای پارلمانی به فروشندگان علم و صنعت و تکنولوژی و فرهنگ و آموزش به سایر ملل جهان تبدیل شده اند و سهم دیگران تنها بهره وری از دستاوردهاي آنان به قیمت عقب ماندگی، و واردات کالا های آنها به قیمت وابستگی بوده است. کشورهای مسلمان خاورمیانه با ذخایر عظیم نفت و گاز و منابع طبیعی خام مورد استفاده در تولیدات صنعتی مغرب زمین به علت های گوناگون فرعنگی و دینی و اقتصادی در دهه های متوالی دموکراسی های غربی را به زور وکیلویی خریده اند ولی منایع طبیعی و انسانی خود را خروار خروار در اختیار آنها گذاشته اند.

این تجارت ناعادلانه یک روزی می بایستی به پایان می رسید و آن روز شاید امروز است.

با این حال ساده لوحی خواهد بود اگر همه حوادث جاری در خاورمیانه را ناشی از عطش ملت های ستمدیده برای کسب دموکراسی و حقوق بشر بدانیم و برنامه های پشت پرده قطب بندی های اقتصاد جهانی در تقسیم جدید منابع ثروت و قدرت کشورهای منطقه میان خودشان را نادیده بگیریم.

غرب این بار غرق در توفان بحرانهای شدید اقتصادی خود به بازارهایی نوین و فارغ از کنترل خاندان ها و خانواده های هزار فامیل در خاورمیانه مانند گشایش های لیبرالیسم سیاسی در اروپای شرقی دهه 80 میلادی نیاز دارد و رهبران آنها تصمیم گرفته اند این منطقه را میان خود به نوعی تقسیم مجدد کنند.

مشکل در عین حال علاوه بر جنبش های آزادیخواهانه ملل خاورمیانه، اختلافات غرب با دو قطب اقتصادی و نظامی چین و روسیه در شکل این تقسیم بندی نوین است.

و برای ما ایرانیان که میهنمان قلب تپنده این منطقه تاریخی جهان می باشد ادامه تلاش برای کسب آزادی ایران و در آوردن آن از چنگال ارتجاع ولایت فقیه تنها تضمینی است که استقلال و سربلندی آن را در این بده بستانهای بین المللی و برمبنای « این مال من اون مال تو» حفظ کند!

این اگر جنگ نیست، پس چیست؟

آبراهام لینکلن در یادداشت های روزانه خود در طول جنگ داخلی آمریکا که سرانجام به پیروزی جمهوری خواهان بر ارتش کنفدراتها و آزادسازی برده ها و حفظ تمامیت ارضی ایالات متحده انجامید می نویسد: «هر دو ارتش متخاصم نبرد و مقاومت خود علیه طرف مقابل را خواست پروردگار می پنداشتند و چنین تبلیغ می کردند که عنایات الهی سرانجام آنها را پیروز می سازد. اما من که عمری را در راه آزادی و برابری سر کرده بودم نمی توانستم قبول کنم که خداوند می تواند در آن واحد هم در کنار ظالمان باشد و هم در کنار مظلومان».

حوادث 25 بهمن و اول اسفند امسال بر این واقعیت مهر تائید گذاشته است که امروز دیگر رژیم جمهوری اسلامی و جنبش آزادیخواهی ملت ایران در جنگی داخلی و نابرابر وارد شده اند که تا پیروزی یکی بر دیگری ادامه خواهد داشت.

با این حال پیش بینی و تعیین سرنوشت این نبرد بحثی جداگانه است که بیش از جنگ رسانه ای و تلاش برای بزرگداشت خون شهدای جنبش مردم ما، به سازماندهی و برنامه ریزی نیاز دارد.

در راس جبهه دشمنان آزادی ملت ما حکومتی قرار دارد که در اثر چندپارگی در مراکز تصمیم گیری و باور ابلهانه به تبلیغات و عوامفریبی خودساخته، قدرت تشخیص واقعیات تلخ از تخیلات «شیرین» را از دست داده است و در هر اقدامی، چه سرکوبگرانه (که همیشه بوده است) و چه عقب نشینی (که هیچگاه نبوده است) روند اضمحلال خود را شتاب می بخشد.

در جبهه آزادیخواهان که اکثریت قریب به اتفاق ملت ما را تشکیل می دهد نسلی پرچمدار اصلی مبارزه گشته است که زمانی نه چندان دور یکپارچه قلب پاک خود را برای ساختن ایرانی نوین و بدور از ارتجاع و عقب ماندگی در طبق اخلاص به دست بخشی از همین حکومت سپرد، اما پاسخ این خامی را در 22 خرداد سال گذشته در کهریزک و دخمه های اوین و و میدانهای تیر گرفت.

ماحصل این تجربه و شکست تلخ تاریخی برای نسل جوان ایران امروز پیروزی نهایی آنها را تضمین کرده است.

به عبارت دیگر، جوان ایرانی برای بهره مندی پایدار از داشتن میهنی آزاد و آباد در روزها و سالهایی که در پیش روی زندگی خود دارد ناچار بود از این گردنه شناسایی دقیق دشمن آب و خاک و بالندگیش گذر کند زیرا درسهای شکست از دستاوردهای موفقیت غنی تر و سازنده تر است و انسان را متکاملتر می سازد.

به این روایت کوتاه:

لرد یانگ از سیاستمداران برجسته انگلیسی در زمان دولت تاچر و در بحبوحه شدیدترین بحرانهای اقتصادی این کشور در قرن بیستم مسئول دپارتمانت کارآفرینی و غلبه بر بیکاری و فقر عمومی در کابینه او بود. انتخاب یانگ با توجه به سابقه موفقیت او در برنامه ریزهای بازسازی اقتصاد و صنایع انگلیس پس از جنگ جهانی دوم چندان هم بی مورد نبود به ویژه آنکه خود او در راس مدیریت بزرگترین شرکت مخابراتی جهان یعنی «کیبل اند وایرلس» از بانیان انقلاب در صنایع انفورماتیک و تلفن های موبایل بوده است.

یانگ در نقل خاطرات زندگی خود می گوید سالها پیش در آستانه تحولات عظیم تکنولوژیکی که به جهانی شدن استفاده از تلفن های موبایل انجامید کمپانی بین المللی و موفق زیر نظر او به دنبال یک مدیر جدید برای بازاریابی می گشت و سرانجام یک شهروند آمریکایی را برای مصاحبه نهایی و استخدام به لندن دعوت کردند. لرد یانگ می گوید در روز مصاحبه همه مدیران «کیبل اند وایرلس» لیست موفقیت های پی درپی این کاندیدا را به او گوشزد میکردند ولی او در پایان مصاحبه مدیر آمریکایی را رد می کند و او را مناسب این شغل نمی داند. هنگامیکه همکاران او با شگفتی دلیل این تصمیم را از او جویا می شوند لرد یانگ می گوید انسان یا مدیری که در زندگی و کار فقط موفقیت پی درپی داشته و هیچگاه شکست نخورده است از تجربه و عقلانیت کافی برخوردار نیست .

avahdatkhah@gmail.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016