یکشنبه 15 اسفند 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آیا قذافی تا پیش از این دیکتاتور نبوده است؟ کوروش گلنام

در سرزمين های عربی

رويدادهای تازه در سرزمين های عربی به ويژه در مهمترين آن هاچون مصر، تونس و ليبی توجه همه جهانيان را به سوی خود کشيده است. انقلاب و فرياد های آزادی خواهانه مردمان به جان رسيده در اين کشورها چنان ناگهانی بود و آنان چنان پی گيرانه بر آزادی خود پای فشرده وايستادگی نمودند که جهان را به شگفتی وا داشتند. مردم در چند سرزمين عربی، با ايستادگی خود توانستند در اندک زمانی با کمترين هزينه ها ديکتاتورهايی را به زير بکشند. روندی که در ديگرسرزمين های عرب زبان نيز آغاز شده است ومی رود که به دگرگونی های بنيادی و تاريخی در اين بخش از خاورميانه بيانجامد. اينک نوبت به ديکتاتور خودخواه وبی مايه ای بنام قذافی در ليبی رسيده است که در ميان خود عرب ها نيز به ديوانگی و خودبزرگ بينی و رفتارهای کودکانه شهره است. جنون وجنايت قذافی در ليبی در کشتار مردمی که تنها آزادی خود را فرياد می زنندچنان بالا گرفته است که گذشته از تحريم ها و بلوکه کردن حساب های بانکی خود وخاندنش در جهان، اينک همراه با فرزندان و دست نشاندگان خود، تحت پی گرد جهانی قرار گرفته است و دور نيست که برای سرنگونی و دستگيری او، غرب تا ديروز دوست اين ديکتاتور، هماهنگ با ديگر کشورها حتا کشورهای عربی به يورشی نظامی دست بزنند.

دادوستدها

بسياری از رهبران و سياست مداران جهان تا پيش از اين با قذافی داد وستد ورابطه داشته و بارها او را در آغوش کشيده اند. سند ها و فيلم های فراوانی موجود است که نشان می دهد حتا پس از افشای جنايت بمب گذاری در هواپيمای شرکت هواپيمايی "پان آمريکن" بر فراز لاکربی اسکاتلنددر ۱۹۸۸ که جان ۲۵۹ مسافر هواپيما و۱۱ تن از ساکنان در محل سقوط هواپيما را گرفت، محکوميت ليبی در دادگاه به دست داشتن در اين بمب گذاری، پذيرش آن از سوی قذافی و پرداخت خسارت به بازماندگان قربانيان، ديگر کشورها از شرق وغرب، عرب وغير عرب چگونه با او داد وستد داشته اند. زدوبند و معامله چند ميليارد دلاری تونی بلر با قذافی اينک کاملن شناخته شده است و رسانه های همگانی جهان اينک در باره آن می گويند ومی نويسند. تونی بلر در اين معامله پرسود برای انگلستان، "عبدالباسط المقرحی" تنها تروريست دستگير شده جنايت بمب گذاری در هواپيما بر فراز لاکربی را به بهانه بيماری سرطان آزاد نمود. امری که پذيرش آن حتا برای آمريکايی ها هم دشوار بود. اين مأمور آدمکش ليبيايی که هنگام سوار شدن به هواپيما برای بازگشت به ليبی، خود را بسيار بيمار نشان داده و به سختی راه می رفت، در ليبی سرحال و بشاش از هواپيما پياده شده و به خوبی راه می رفت و نشان می داد که بيماری او بهانه ای بيش نبوده است تا انگلستان در برابر آزادی او ميلياردها دلار سود ببرد! همين فرانسه که اينک از همه بيشتر فرياد برکناری ديکتاتور قذافی را می زند، برلوسکنی رهبر ايتاليا، کانداليزا رايس وزير امور خارجه آمريکا و.. رهبران فراوان ديگری از ترکيه تا کشورهای عربی همه وهمه با اين ديکتاتور ديوانه معامله کرده و در زمان دراز ۴۱ سال چشم خود را بر جنايت های او بسته اند. قذافی از مسجد وکليسا گرفته تا خوانندگان مشهور جهانی را با پول نفت و سرمايه های مردم ليبی می خريده است. برای نمونه و بنا بر گزارش رسانه های همگانی سوئد که بازتاب گسترده ای نيز داشت، هنگامی که مسجد بزرگ شهر مالمو در جنوب سوئد بنام "مرکز اسلامی"دچار گرفتاری مالی شد، قذافی از سوی سازمان ليبيائی ای بنام" سازمان جهان اسلام" که خود بنياد نهاده است، اين مسجد بزرگ مالمو را درماه ژوئيه ۲۰۰۸با پرداخت بيش از ۳۳ ميليون کرون سوئد خريده و در اختيار خود گرفت(۱).
خواننده مشهور کانادايی نلی فورتادو، اينک می گويد که يک ميليون دلاری را که در سال ۲۰۰۷ برای اجرای ۴۵ دقيقه برنامه برای يکی از پسران قذافی دريافت کرده است به يک سازمان خيريه می دهد(چه سازمانی و در کجا روشن نيست و می نمايد که همه ازترس از بدنامی است )(۲). قذافی، فرزندان و بستگانش ميليون ها دلار از سرمايه های مردم ليبی را هر ساله در راه جاه خواهی ها، توطئه ها، سياست بازی ها و خوش گذرانی های خود هزينه می کرده اند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اينک ولی چون تخت سلطنت ۴۱ ساله او را واژگون شده می بينند يکباره همه خود را از او گريزان نشان داده و يک شبه رنگی ديگر به خود گرفته و او را "ديکتاتور"ی خون آشام می نامند.گويی او ۴۱ سال ديکتاتور نبوده است!
آيا ما ايرانی ها نمی بايد تجربه کنيم که در اين جهان آلوده به سياست های سياست بازان که در راه سود وقدرت خود هر چيزی را معامله می کنند، تنها به خود تکيه کرده و اميدی به بيگانگان نداشته باشيم؟ ما مردم می بايد هشيار باشيم که نمايندگان رهبر کودتاچيان علی خامنه ای و رئيس دولت دست نشانده او که يک بند به آمريکا، انگليس، اسرائيل و.. بد گفته و روزی ده ها بار از "توطئه دشمن" می گويند، در پنهان با به ويژه امريکايی ها گفت وگو و مذاکره داشته ودارند. مردم بدانند که جنبش و مبارزه آزادی خواهانه آنان، حکومت نيرنگ باز و دروغ پرداز اسلامی را سخت به هم ريخته است و دور نيست که برای رهايی خود به هر خيانت وسازشی با آمريکا و غرب دست بزنند. تنها وتنها مبارزه بی امان همه ايرانيان در درون وبرون مرز می تواند اين زد وبند های پنهان را به چالش وشکست کشانده و جهان را وادار به همآن کاری کند که امروز مبارزه و جان فشانی مردم ليبی در برابر قذافی، آنان را مجبور به انجام آن نموده است. اگر خيزش، مبارزه و پايداری مردم ليبی تا به اين پايه نبود، قذافی هرگز ديکتاتور خوانده نشده و تحت پی گرد جهانی قرار نمی گرفت.

ما ايرانيان و اين رويدادها

۱ ـ حکومت اسلامی در ايران کوشش فراوانی کرد که انقلاب کنونی در جهان عرب را نتيجه انقلاب ۵۷ ايران بنماياند که خود آن را "انقلاب اسلامی" می نامد. آنان که آن زمان رويدادهای ايران را هر روزه پی گيری می کردند خوب بياد دارند که انقلاب ۵۷ در ايران، در آغاز خود کمترين نشانی از اسلام در خود نداشت و کوشش ها و جان فشانی های مردم برای رسيدن به آزادی، برابری، قانون مداری، عليه حکومت فردی وگذر از خودکامگی بود. شوربختانه بنا بر انگيزه هايی، که نگارنده در گذشته بارها به آن پرداخته است، ملايان توانستند با توجه به باورهای خرافی/دينی مردم، آنان را فريفته، انقلاب آنان را ربوده، رهبری را در دست گرفته وآن را بنام خود و"اسلام" خود مهر نمايند. اينک نيز با وقاحتی بی مانند در تاريخ، به هر دری می زنند که انقلاب در سرزمين های عربی را وابسته به خود، و حکومت اسلامی آبرو باخته و رسوای خود بنامند. امری که در همان آغاز به شکست انجاميده است وحتا مسلمانان اين کشورها انزجار و دوری خود از چنين حکومت اسلامی رسوايی را بيان کرده وهم چنان می کنند.
۲ ـ انگيزه بيزاری مسلمانان در اين کشورها از حکومت اسلامی برای همگان کاملن(کاملا") روشن است. در حکومت اسلامی ای که تا کنون رهبران مهمی از سنی مذهبان ايران به شکل های گوناگون و با درندگی ترور ونابود شده اند؛ سنی مذهبان اجازه داشتن مسجد ندارند؛ در انجام مراسم مذهبی خود آزاد نبوده و بايد زير امر و قانون شيعی مذهبان زندگی کنند؛ در رسانه های همگانی به رهبران مذهبی آنان هر چه می خواهند گفته و هر توهين و دشنامی بر آنان روا می داشته و حتا در منبرهايی آشکارا به همه سنی مذهبان بدترين ناسزهاداده وبدترين تهمت ها را می زنند(۳)، چگونه ممکن است حتا اگر مسلمانان در اين کشورها که همه آنان سنی مذهب هستند نيز در حکومت شرکت کرده و يا حتا حکومت را در دست بگيرند، پيوندی با حکومت اسلامی منفور ايران داشته و يا راه وروش ضد انسانی آنان را دنبال کنند!
۳ ـ وآزگونه آن چه علی خامنه ای و وابستگان او کوشش می کنند بنمايانند، اين خيزش مردم ايران عليه کودتای انتخاباتی بود که راه وروش وسر مشقی برای مبارزه آزادی خواهانه در سرزمين های عربی شد. خوانندگان گرامی حتمن(حتما")خود توجه نموده اندکه چگونه به ويژه در مصر وتونس همآن روش ها به کار رفت که مردم در جنبش سبز ايران بکار بردند. چه از ديد فرستادن خبرها به بيرون از مرزها و کاربرد تلفن همراه واينترنت و سايت هايی چون فيس بوک، چه شکل گردهمآيی ها و استفاده از رنگی ويژه و باندرول های چند ده و يا چندسد(صد) متری بر روی دست تظاهر کنندگان در ميانه جمعيت، همه نشان از تاثير جنبش اعتراضی سبز در ايران بود. سخنان کوشندگان سياسی، اجتماعی در اين دو کشور، پشتيبانی از جنبش اعتراضی مردم ومخالفت مسلمانان با حکومتی چون حکومت اسلامی ،که در رسانه های همگانی کشورهای گوناگون بارها به آن اشاره رفت، نشانه هايی روشن از دروغ پردازی های خامنه ای و باندهای وابسته به او است.
ـ البته می بايد توجه داشت که در مصر وتونس هرگز سرکوب وجشيانه ای که در ايران انجام گرفته و می گيرد به کار نرفت. نه نيروی انتطامی و اوباش لباس شخصی با موتور ومجهز به باتوم برقی، چماق وچاقو وقمه به ميان مردم هجوم برده و يا با خود رو مردم را زير گرفتند، نه شبانه به خانه های مردم ريختند وبه زن وبچه، کوچک وبزرگ رحم نکردند ونه به جنايت ها ودروغ پردازی های ويژه حکومت اسلامی در ايران دست زدند. در هيچ يک از کشورهادرندگی و وحشی گری های حکومت اسلامی وجود نداشته است(اگر ليبی را به کنار بگذاريم که اکنون درگير جنگی داخلی است وخشونت قذافی در نهايت.البته در آن جا نيز وضع با ايران يکی نيست و مردم از توانايی های بيشتری بر خوردار هستندو امروز مسلحانه مبارزه کرده و چون فروان از نيروهای ارتش را نيزهمراه با خود دارند، اسلحه زيادی نيزدر اختيار دارند) .
ـ يک تفاوت بزرگ ديگر در اين دو سرزمين، وجود ارتشی مردمی در اين کشورها بود که به مردم پيوسته و نپذيرفت که به کشتار دست زده وبه مردم خود شليک کند. آيا نيروهای انتظامی، سپاه و ارتش در ايران چنين کردند؟ آيا اوياش لباس شخصی(که همه می دانند شماری زيادی از سپاهيان در آن هستند) و شبه نطاميان بسيج با چنين سازماندهی و هزينه های فراوان، در کشورهای عربی نيز وجود داشتندکه تنها هنر و وظيفه ای که دارند کاربرد نهايت اهانت يه مردم آزادی خواه، خشونت و سرکوب آنان است؟
ـ حسنی مبارک هر که بود دست کم تا اين اندازه شرافت داشت که دستور کشتار مردم را نداده و خود پس از چند هفته ايستادگی چون بيشترين شمار مردم را مخالف و در برابر خود ديد، دست از حکومت برداشته وهم چون شاه ايران، ميهن خود را ترک کرد ورفت.

رفتار با قذافی

آنچه برای ما ايرانيان در خور توجه است، آموختن از رفتار رهبران وسياست مداران کشورهای گوناگون در گذشته و اکنون با قذافی در ليبی و داد و ستد و معامله ۴۱ ساله با اواست.رويدادهای ليبی و آشکار شدن بده وبستان ها با او، يک بار ديگر به ما ياد آور می شود که هرگز به نيروی بيگانه اعتماد و تکيه نکرده وبر پای خود بايستيم. اين سياست بازان تنها زمانی به ياد "انسان" های زير ستم وبيدادگری ديکتاتورها می افتند و از سر اجبار به پشتيبانی از آنان می پردازند که ديکتاتور زوال ونابوديش حتمی شود. تا زمانی که بتوانند داد وستد و زد وبند کنند و مردم دست به خيزش واعتراض های کارساز وسرنوشت ساز نزنند، از به زبان آوردن حتا واژه ديکتاتور هم در مورد کسانی چون قذافی دوری می کنند. هم اکنون پنهان از چشم مردم نمايندگان همين رهبر مقدس کودتا چی و رئيس دولت دست نشانده اش در حال زد وبندو مذاکره با آمريکا هستند زيرا می دانند سرنوشت قذافی بر سرراه آن ها نيز هست. گذشته از رفت وآمدهای زياد کنونی مشايی به کشورهای غربی با ياری خودفروختگانی در برون مرز، پيش از انتخابات قلابی و کودتا نيز نشست های مهمی انجام گرفته است. يک نمونه از اين نشست وگفت وگوهای پنهان را نشريه انقلاب اسلامی در هجرت، شماره ۷۶۹ (از بهمن تا اسفند ۱۳۸۹) به ميان آورده است که گزارش افشار شده ويکيليکس از سندی است که سفارت امريکا در لندن به تاريخ ۱۲ آگوست ۲۰۰۸ به وزارت امور خارجه آمريکا فرستاده است. بنابراين گزارش "موسسه بين المللی مطالعات استراتژيک" در روزهای ۲ و ۳ آگوست کنفرانسی بر گزار کرده که از ايران مجتبا(مجتبی) هاشمی ثمره، مشاور ارشد رئيس دولت کودتا، سلطانيه نماينده حکومت در آژانس جهانی انرژی اتمی، جليلی، دبير شورای امنيت ملی، علی باقری مدير کل اداره اروپايی وزارت خارجه، مصطفا(مصطفی)دولت يار سفير ايران در هلندو ...چند نفر ديگر در کنفرانس شرکت داشته اند. از آمريکاويليام پری وزير پيشين دفاع، فيتز پاتريک از حزب جمهوری خواه، راش هولت، ويليام مولرو ديگرانی که نگارنده سمت های آنان را درست متوجه نشده است، سيگفريد هکر از دانشگاه آکسفوردو چند ن ديگر شرکت داشته اند. ديدار در خانه ايران در کنار سفارت ايران انجام گرفته است. شرح اين گفت وگو ها که هرگز در ايران بيان نشده ونمی شود در اين نشريه امده است ونشان از ژرفای نيرنگ بازی و چندگانگی چهره علی خامنه ای وباندهای وابسته کودتاچی به او دارد.
تا کنون ده ها بار ازاين گونه نشست های پنهان چه در آمريکا وچه درکشورهای اروپايی انجام گرفته است. همآن گونه که پيش تر آمد، اينک رحيم مشايی با ياری خودفروختگانی در برون مرز، که از جنس همين ها هستند ولی بی ريش وتسبيح وباکراوات و در نما اهل علم ودانشگاه که نام آنان نيز بارها به ميان آمده است، بيشترين کوشش های پشت پرده را بر عهده دارد تا هم خود را آدم مهمی به اين کشورها بشناساند وجا پايی برای آينده نقشه های خود و هم پالکی کودتاچی اش که با زور تقلب وکشتار رئيس دولت شده است، باز کند و هم غربی ها را مطمئن کند که اگر ياری کنند که حکومت بر جا بماند واو به رياست جمهوری انتخاب شود، مشکل اتمی را به سادگی به پايان برده ودر آينده دوستان خوبی خواهند شد، نه ديگر به بمب گذاری،ترور و اتش افروزی در کشورهای ديگر دست می زنند، نه دنبال بمب اتم می روند و ... از اين دست وعده ها تا به خيال خود همه را بفريبند تا که امام زمان از راه برسد. البته با اين بهانه تا هم چنان حکومت کرده وسرمايه های مردم ايران را بباد دهند.
ايرانی آزادی خواه می بايد همچنان هشيار بوده، اجازه گريز وفرار و سازش وحيانت پنهان به تبه کاران حاکم نداده و کار را خودش به انجام برساند.

آدم ربايی و ترس از بيان آن

حکومت اينک آشکارا به آدم ربايی دست زده وجنابان موسوی وکروبی را همراه با همسرانشان ربوده است. در برابررسانه های برون مرزی با وقاحت ويژه خود، آن را انکار کرده وجسارت بيان حقيقت ناپديد شدن اين دو را ندارد. يک چنين رفتاری تنها از چنين حکومت ضد انسانی، نيرنگ باز و دروغ پردازی بر می آيد.
اگر خود اين آقايان به آدم ربايی، گروگان گيری و هر جنايت ديگری دست بزنند، کاری درست انجام داده اند ولی اگر ديگری چنين کند که اتفاقن چون خود اين ها، هم خودکامه وجنايت پيشه بوده وهم چنان هست و هم ادعای مسلمانی وضد آمريکايی بودنش کم از خامنه ای وسران مافياهای وابسته به او ندارد، جنايت است و عليه قوانين و پيمان های جهانی که خود هر روز آن را زير پا نهاده ولگد مال می کنند! در رابطه با ناپديد شدن موسا(موسی) صدر وسيله قذافی، حکومت اسلامی ۳۲ سال است سينه زنی وهياهو می کند(البته برای تبليغ بوده است زيرا خودش نيز اين کاره است).توجه کنيد وکيل حزب اللهی خانواده صدر چه می گويد:
"اما خود جنايت آدم‌ربايی و ناپديدشدن اجباری يک جنايت است و در قوانين بين‌المللی اين جرم مضاعف می‌شود."(۴)

پا نويس:
۱ ـ نمونه هايی از اين گزارش ها به زبان سوئدی را می توانيد در دو آدرس زير ببينيد:
http://www.expressen.se/nyheter/1.2347918/khadaffi-bakom-moske-i-malmo

http://www.svd.se/nyheter/inrikes/sanktioner-drabbar-inte-malmos-moske_5974409.svd

۲ ـ در اين باره، در اين دوآدرس به انگليسی و سوئدی:
http://www.billboard.biz/bbbiz/industry/touring/beyonce-usher-furtado-s-gigs-for-gadhafi-1005056552.story

سوئدی
http://www.e24.se/makro/varlden/furtado-skanker-bort-gaddafi-pengar_2651345.e24

۳ ـ ويدئوی سخنان مهدی دانشمند، اين ملای ياوه گو و بی ادب را که بر منبر ريا و نيرنگ خود، بدترين ناسزا هارابه سنی مذهبان می دهد، حتا آن چه را که در ميان مسلمانان"ناسزاهای ناموسی" خوانده می شود، می توانيددر اين آدرس ديده وگوش کنيد:
http://www.youtube.com/watch?v=B2d5BHmWk-c

۴ ـ از نشست خبری شبلی ملاط وکيل به گفته آقايان امام موسی صدر! با خبرنگاران ايرانی که به‌صورت ويديو کنفرانس، عصر روز سه شنبه ۳۰ آذرماه در دفتر موسسه موسی صدر انجام گرفته است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016