سه شنبه 16 فروردین 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

عبدالعلی بازرگان: مصاحبه ايرنا با دکتر يزدی ساختگی، مونتاژ شده و فاقد اعتبار است، جرس

بهاره ايرانی - جرس: مهندس عبدالعلی بازرگان، از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی، مصاحبه‌ی منتشر شده توسط ايرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی را «ساختگی و مونتاژ شده» و فاقد اعتبار ارزيابی می کند.

جرس: مهندس عبدالعلی بازرگان، از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی، مصاحبه‌ی منتشر شده توسط ايرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی را «ساختگی و مونتاژ شده» و فاقد اعتبار ارزيابی می کند.قرآن پژوه، نوانديش دينی و از اعضای ارشد نهضت آزادی ايران در گفت‌وگويی اختصاصی با جرس، ديدگاه‌های خود را در مورد آنچه به‌نام «مصاحبه اختصاصی ايرنا با دکتر ابراهيم يزدی» منتشر شده، بيان کرده است.

روز گذشته، دوشنبه ۱۵ فروردين ماه، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی که مواضع کودتاگران در ايران را منعکس می کند، متن گفت و گويی با دکتر ابراهيم يزدی، دبيرکل نهضت آزادی ايران را منتشر کرد و مدعی شد اين مصاحبه در روز آخر اسفندماه گذشته انجام شده است.

قابل اشاره است که دکتر يزدی پس از حدود ۶ ماه بازداشت، در ۲۹ اسفندماه آزاد شد. ايرنا، خبرگزاری رسمی دولت احمدی نژاد، نخستين خبرگزاری بود که خبر آزادی دبيرکل نهضت آزادی را منتشر کرد. و متعاقب اين خبر، بيانيه‌ای يک خطی از دکتر يزدی را به روی خروجی خود فرستاد. در آن بيانيه يک خطی که تاريخ ۲۹ اسفند۸۹ را ذيل خود داشت، آمده بود: « بسمه تعالی. بدين وسيله استعفای خود را از پست دبيرکلی نهضت آزادی ايران اعلام می‌دارم. ابراهيم يزدی »

اينک، دو هفته پس از آزادی وزير خارجه اسبق جمهوری اسلامی، عضو شورای انقلاب و سياستمدار ۸۰ ساله، که مسن‌ترين زندانی سياسی ايران محسوب می‌شد، خبرگزاری دولت کودتا مصاحبه ی مزبور را منتشر کرده است. مصاحبه ی ايرنا که در تمامی روزهای پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ خبرهای دروغ عليه حاميان جنبش سبز و رهبران آن منتشر کرده، بيش از آنکه شکل و شمايل يک گفتگو داشته باشد، و پيش از آن که ديدگاه های يک فعال سياسی ديرپا را بازتاب دهد، سيمای يک بازجويی دارد.

مهندس عبدالعلی بازرگان همرزم و همفکر و همراه دکتر يزدی، اين مصاحبه را در گفت و گوی اختصاصی با جرس، مورد نقد و ارزيابی قرار داده است.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی (ايرنا) طی مصاحبه ای با دبير کل نهضت آزادی ايران آقای دکتر ابراهيم يزدی در روز ۱۴ فرودين سال جاری نکاتی را مطرح کرده اند که خواستيم نظر شما را به عنوان يکی از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی ايران جويا شويم. ايشان علت استعفای خود از دبيرکلی نهضت را عمل جراحی قلب اعلام کرده و گفته اند: "با اين شرايط جسمانی نمی توانستم وظايفم را به عنوان دبيرکل انجام دهم ولذا استعفا کردم". بنظر شما تا چه حد اين استدلال می تواند قابل قبول باشد؟
اعتبار اين گونه مصاحبه های ساختگی و مونتاژ شده از بازجوئی ها همانقدر است که مصاحبه های تلويزيونی با اسيران جنبش سبز در راديو تلويزيون جمهوری اسلامی اعتبار دارد. اين مصاحبه تماما مصرف داخلی دارد و برای توجيه طرفداران خودشان است وگرنه مردم آگاه ما با اين دروغ گوئی های دولتی آشنا هستند. آخر اينها فکر نمی کنند مردم می پرسند مگر دکتر يزدی در سلول انفرادی و خانه امن وزارت اطلاعات فعاليت حزبی می کرده که به دليل خستگی و شرايط جسمانی مجبور به استعفا شده باشد؟ مگر برای حزبی که ماههاست به اجبارو تهديد تمام فعاليت هايش را به تعطيل کشانده اند، امکان نفس کشيدنی گذاشته اند که دبيرکلش را خسته کند؟ استعفای دبيرکل يک حزب در شرايط آزاد و به شورای مرکزی آن حزب تقديم می گردد، نه به بازجويان و خبرنگاران اطلاعاتی!! می گويند آنکه دروغی گفته، اگرراستش را نگويد، برای توجيه آن مجبور می شود دهها دروغ ديگر هم ببافد! اين مصاحبه توجيه دروغ يک خطی قبلی اين خبرگزاری در استعفای دکتر يزدی می باشد.

ايشان در مصاحبه انتسابی گفته اند: " من با نظام هيچ مسئله ای ندارم. فقط با برخی رفتارها که خلاف قانون اساسی است مشکل دارم". آيا واقعا ايشان با نظامی که بر مبنای ولايت فقيه بنا شده مسئله ای ندارند؟
ببينيد، هر سخنی را بايد با قبل و بعد آن، و به اصطلاح در فحوای کلام شخص فهم کرد. اولا اين حرف تازه ای نيست؛ هم نهضت وهم خود دکتريزدی در اين ۳۲ ساله بارها اعلام کرده اند که با نظام جمهوری اسلامی ايران که در آن "جمهور" مردم، "اسلام واقعی" و منافع "ايران" وجود داشته باشد، موافق و مدافع آن هستند، در مورد "ولايت فقيه" نيز نهضت در همان سال های حيات و حضور قدرتمند آقای خمينی جزوه ای ۸۰ صفحه ای در رد کامل اين نظريه نوشته است و چوبش را بارها خورده و پای لرزش هم نشسته است. چه کسی شک دارد که نهضت با تمام وجودش با اصل ولايت فقيه مخالف است و آنرا ريشه اصلی انحرافات انقلاب می داند؟

بنام آقای دکتر يزدی دو بار در مصاحبه مورد ادعای خبرگزاری ايرنا ، راه پيمائی مسالمت آميز و قانونی را مصلحتا موکول به هماهنگی های لازم با مبادی ذيربط شده و گفته شده است: " وقتی بدون هماهنگی انجام شود، تنها هواداران شما به خيابان نمی آيند، بلکه گروه های معاند هم می آيند". در شرايطی که همواره پاسخ اين هماهنگی ها از طرف دولت منفی است، آيا نتيجه گرفته نمی شود که چون هميشه معاندين هم می آيند پس اصولا نبايد راه پيمائی شود؟
دقيقا همينطور است. اين حرف وزارت اطلاعات است که به حساب دکتر يزدی گذاشته می شود! يعنی چه اگر اجازه راه پيمائی بدهيم گروه های معاند هم می آيند؟ مگر قرار است فقط مدافعان سينه چاک شما راه پيمائی کنند؟ آنها که قانون اساسی را نوشتند نظرشان به آزادی همه مردم در تظاهرات مسالمت آميز بود نه فقط خودی ها. از آن گذشته، "معاند" بودن را چه کسی و از کجا تشخيص می دهد، به تعبيری از پيامبر اسلام: "آيا شما سينه آنها را شکافته و از درون قلبشان فهميده ايد معاند هستند"!؟ چه کسی به شما حق تفسير قانون اساسی را داده؟ مسئله اين است که اينها با هزارتا "لَيتَ و لَعَلَ" می خواهند تعطيل اين اصل کاملا شفاف قانون اساسی را توجيه کنند.

از کلام منسوب به ايشان چنين بر می آمد که با شعارهای ساختار شکنانه مخالف هستند. در متن خبرگزاری ايرنا از قول دکتر يزدی آمده است:" در آن زمان نقدی به موسوی کردم که شما يا نبايد مردم را به حضور در خيابان ها دعوت می کرديد، يا اگر اعلام می کنيد مردم بيايند، بديهی است همه آنان که می آيند، هوادار شما نيستند و شعارهای خود را می دهند و ساختار شکنی می کنند"
شما از کجا اطمينان می کنيد اين حرف دکتر يزدی، نه حُقه بازجويان باشد؟ در اين شرايط خفقان، با اين همه مراقبت های اطلاعاتی، و حساسيت هائی که بخصوص آقای موسوی در ارتباط با احزاب مخالف داشت، چگونه ممکن است اين دو نفر ملاقات کرده باشند؟ اگر می گويند نامه شخصی يا بيانيه حزبی بوده، چرا آنرا در اختيار عموم قرار نمی دهند تا سيه روی شود هرکه در او غش باشد!... از آن گذشته، اصلا ساختار شکنی يعنی چه!؟ اگرساختار اصلی همان انقلاب و اهداف اوليه آن باشد، که نهضت خودش از پايه گزارانش بوده، اگر ولايت فقيه است، که بلی سی سال است نهضت با بيانيه هايش صريحا آنرا شکسته است و افتخار هم می کند! اگر هم شخص رهبری است، کجای قانون اساسی گفته شده نظام مساوی شخص معينی است که انتقاد به عملکردش ساختارشکنی باشد؟ اگرقرار بود شخص پرست باشيم، که با شاه مخالفت نمی کرديم.

در بخش هائی از اين مصاحبه ادعائی تعرضاتی به آقای ميرحسين موسوی شده است. از جمله از قول دکتريزدی گفته شده: "بايد بررسی کرد که چه طور شد نخست وزير چند ساله مملکت به اينجا کشيده شد؟ بايد بحث کرد و موضوع را ريشه يابی کرد زيرا اين حادثه کوچکی نيست". منظور دکتر يزدی از جمله " به اينجا کشيده شدن" بنظر شما چيست؟
تنظيم کنندگان اين مصاحبه از قول دکتر يزدی خواسته اند چنين القاء کنند که مثلا چرا مهندس موسوی با چنان سوابقی، آخرعاقبت خود را خراب کرد! در حالی که سخن ايشان متوجه حاکمان است که شما بايد ببينيد چه کارنامه ای داشته ايد که حتی نخست وزير خط امامی دوران هشت سال جنگ هم به شما اعتراض دارد؟ اتفاقا چندی پيش هم در داخل کشور همين سئوال را در مناظره ای رسمی، آقای دکتر زيبا کلام از حجه الاسلام رسائی (نماينده مجلس و طرفدار احمدی نژاد) کرده بود که چه اتفاقی در جمهوری اسلامی در اين ۳۲ ساله افتاده است که همه نخست و زيران ، روسای جمهور و روسای مجلس، به غير از آنها که از دنيا رفته اند،از ابتدای انقلاب تا کنون همگی مغضوب واقع شده اند؟ آيا به غير ازشوروی سابق، هيچ نظامی با پايه گذارانش چنين کرده است؟

در قسمت ديگری از مصاحبه از قول دکتر يزدی آمده است: " من با کانديداتوری او مخالف بودم، پذيرفتنی نيست که کسی رئيس جمهور شود و با رهبری مشکل داشته باشد. اگر موسوی انتخاب می شد، برای کشور فاجعه بود. زيرا رهبری و رئيس جمهور بايد باهم هماهنگ باشند". اگر دکتر يزدی با کانديداتوری موسوی مخالف بوده، آيا يکی از کانديدهای ديگر را تاييد ميکرده يا اصلا با همه آنها مخالف بوده است؟
من نميدانم آيا بازجويانی که اين مصاحبه ها را تنظيم می کنند، فکر نمی کنند چه پاسخی بايد به اين سئوال مقدر مردم بدهند که اگر نظر دکتر يزدی و نهضت اين چنين فکر می کرده، پس چرا در طول اين مدت سه بار ايشان را زندانی کرده و در خانه امن نگه داشته بوديد تا کسی از نظرياتش مطلع نگردد؟ می گذاشتيد آزادانه اين نظر را به نفع شما تبليغ کند و مردم را از حمايت موسوی منصرف نمايد؟ در ثانی، بيانيه های نهضت و مصاحبه های دکتر يزدی قبل و بعد از انتخابات خلاف اين منطق را نشان می دهد. ديدگاه يک شخص را که نمی شود از متن تهيه شده وزارت اطلاعات استنباط کرد! آيا کسی باور می کند که دکتر يزدی اعتقاد داشته رئيس جمهور بايد ذوب در ولايت رهبری باشد تا هماهنگی حاصل شود؟ چرا چيزی می گويند که هر آدم عاقلی را به خنده می اندازد؟

ولی اين را هم که نمی شود نديده گرفت که هم نهضت و هم شخص دکتر يزدی به عملکرد آقای موسوی در دوران نخست وزيری ايشان انتقاداتی داشته اند. آيا شما فکر می کنيد آنچه از اين باب در مصاحبه نقل شده دروغ است؟
نه من چنين نمی گويم. انتخاب گزينشی از برگه های بازجوئی و تحريف و تغيير آن به شکل مصاحبه رسمی اصالتی ندارد. مخالفت با برخی سياست های دولت سابق آقای موسوی را بيانيه های نهضت، که در مجموعه اسنادش درج شده به وضوح نشان می دهد. اما فرق است ميان سياست های ديروز مهندس موسوی در مقام نخست وزيری، و سياست های سبز امروزش در مقام يکی از رهبران جنبش سبز. اين طبيعی است که يک حزب سياسی به برخی عملکردهای يک دولت در زمان حاکميتش انتقاد داشته باشد، همه جای دنيا چنين است. اين چه ربطی به عملکرد بعدی يک دولت مرد در زمان و مکان و موقعيت ديگر دارد؟ از آن گذشته، آدم ها عوض می شوند. تغيير و تحول خصلت ممتاز انسان است، موسوی امروز با موسوی سه دهه قبل فرق دارد. اگرتغيير نکرده بود، بايد در صلاحيتش شک می کرديم.

نکته ديگردر اين مصاحبه، انتساب جمله: "التزام" به قانون اساسی به دکتر يزدی است. ايرنا از قول ايشان نقل کرده :" من به جمهوری اسلامی وفادار هستم، به قانون اساسی التزام دارم، اما به برخی سياست ها و رفتارهای مسئولين معترضم، ولی با نظام مسئله ای ندارم". آيا شما باور می کنيد دکتر يزدی چنين عقيده ای داشته باشد؟
البته! اين را شما در گفته های قبلی ايشان و بيانيه های نهضت هم می توانيد پيداکنيد، يادم می آيد سالها قبل در جواب کسی که اين سئوال را از ايشان کرده بود، می گفت: "به قانون بايد التزام داشت، نه اعتقاد!" التزام همان ملازمت و اجباری است که اگر قانونی تصويب شد، همه را مکلف به پيروی از آن می کنند، اما می توان با بخش هائی از قانون مخالف بود و از مجاری مسالمت آميزی که در قانون پيش بينی شده، مثل فعاليت های حزبی يا تظاهرات قانونی در جهت تغييرش تلاش کرد. در مورد وفاداری به نظام هم قضيه همينطور است، مگر نظام مساوی هيئت حاکمه است که اگرکسی با عملکردشان مخالف بود، در وفاداری اش به نظام خدشه ای وارد شود، ويا به دليل عملکرد انحرافی حاکمان، دفاع از نظام ننگ باشد؟. نظام همانست که مردم در تظاهرات قبل از انقلاب خواستارش بودند. مردم به جمهوری رای دادند و به ارزش های اصلی اسلام، مثل آزادی انسان، عدالت اجتماعی، حاکميت مردم و بالاخره سعادت مردم ايران.

اجازه دهيد بحث را عوض کنيم. در بخشی از اين مصاحبه انتقادی هم از قول دکتر يزدی متوجه سياست خارجی آمريکا و دوگانگی عملکردشان در ليبی و بحرين شده است، همچنين عدم تمايلشان به مصاحبه با صدای آمريکا. شما فکر می کنيد خبرگزاری ايرنا چه قصدی از طرح اين سئوال داشته است؟
من نمی توانم قصد کسی را بخوانم ، اما اين هم حرف تازه ای نيست، خط مشی نهضت آزادی همواره اتکاء به ملت ايران در مبارزه برای آزادی و حاکميت ملی بوده است. . چنين اعتراضاتی را قبلا هم نهضت آزادی يا شخص ايشان به تناقضات عملکرد آمريکا در سياست خارجی اش داشته اند،. مسلم است که هر ملتی منافع ملی خود را تعقيب می کند و عاشق چشم و ابروی ملت های ديگر نيست، مگر ما غير از اين هستيم؟ هرچند عملکرد اين چند دهه حاکمان ما به ضرر منافع ملی و به نفع بيگانگان تمام شده است.

به عنوان آخرين سئوال می خواستم برداشت کلی خودتان را از تنظيم چنين مصاحبه ای، اگر نکته ناگفته ای داريد بيان کنيد.
می دانم سن و سال شما اجازه نمی دهد. اما نسل گذشته به خاطر می آورند وقتی شادروان دکتر شريعتی را پس از دو سال اسارت در سلول انفرادی آزاد کردند، روزنامه اطلاعات به دستورساواک شروع به درج سلسله مقالاتی ازايشان در نقد مارکسيسم کرد تا به اين وسيله دشمنی و تفرقه ای ميان نيروهای چپ و مذهبی ايجاد کند. نوشته ها البته از دکتر بود، اما ساليانی قبل نوشته شده بود و اينک بی اطلاع او بدون آنکه امکان تکذيب داشته باشد چاپ می شد. درج اين مصاحبه توسط خبرگزاری دولتی ايرنا نيز از همان سنخ است. آنها می خواهند با طرح نظرياتی از زبان دکتر يزدی، در شرايطی که همه می دانند، عليه آقای موسوی يا جنبش سبز، در صفوف اين حرکت شکاف ايجاد کنند. البته همانطور که ساده دلانی در آن روزگار فريب چنان ترفندی را خوردند و از شريعتی گله کردند، امروز نيز می توان ديد بی خبرانی اين دروغ ها را باورمی کنند، اما اگردروغی در کوتاه مدت موثر واقع شود، در بلند مدت مسلما به زيان دروغگو تمام خواهد شد.

در خاتمه، خاطره ای را از مرحوم مهندس بازرگان يادآوری می کنم که حتما شما می دانيد و بيشتر مردم هم آنرا شنيده اند. ايشان در پايان يکی از سخنان انتقادی تندشان عليه حاکميت گفتند: " مردم، حرف های من همين هاست که گفتم، اگرمرا گرفتند و فردا ديديد پای تلويزيون حرف های ديگری می زنم، آن حرفها مال من نيست، حرف های من همين هاست" . حرف های دکتر يزدی وسايراسيران آزاده را بايد از گفته ها و نوشته های قبل از زندان آنها استخراج کرد. نه از آنچه از ذهن بازجويانشان تراوش می کند.

از وقتی که در اختيار ما گذاشتيد بسيار تشکرمی کنم.
بنده نيز از زحمت و خدمت شما سپاسگزارم. موفق باشيد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016