دوشنبه 5 اردیبهشت 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

وضعيت وخيم مهدی محموديان در زندان: "بر اثر شکنجه های جسمی و روحی در انفرادی تقريبا يک ريه اش از بين رفته است"، کمپين بين المللی حقوق بشر

فاطمه الوندی، مادر مهدی محموديان زندانی عقيدتی به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران گفت فرزندش به بيماری صرع در زندان مواجه شده و در وضعيت ناگوار جسمانی و روحی به سر می برد. او به کمپين گفت: «همانطور که خودتان هم آگاه هستيد مهدی بر اثر همان فشارها ، شکنجه های روحی و جسمی که در انفرادی به او داده شد ريه اش آسيب جدی ديد و تقريبا” يک ريه اش از بين رفته است و همانطور به خاطر همان فشارها و به اصطلاح شکنجه ها، ۶ ماه پيش دکتر پزشک قانونی اعلام کرد که او بايد سريعا به بيمارستان اعزام و معالجه شود که اينها اصلا قبول نکردن و مرخصی هم به او ندادند و با پيگيريهای مستمر ما و مراجعه به همه مسئولين نظام دکتر مغز و اعصاب و دکتر داخلی آمدند و او را ويزيت کردند و تشخيص دادن که بايد اسکن مغز شده و قلبش نيز به طور جدی مورد معاينه قرار گيرد.»

مهدی محموديان، عضو کميته اطلاع رسانی جبهه مشارکت و انجمن دفاع از حقوق زندانيان است که شهريور ۱۳۸۸ در منزل شخصی خود توسط نيروهای وزارت اطلاعات بازداشت شد و حدود سه ماه از بارداشت خود را در انفردای سپری کرده است. گفت وگو با رسانه ها در مورد وقايع بعد از انتخابات رياست جمهوری يکی از اتهامات وی بوده است. به گفته خانواده وی او به به دليل نگهداشتن بدون لباس در هواخوری در فصل زمستان دچار برنشيت شده است.

وی در ادامه گفت : «دکتر ها برنامه های خاص پزشکی که به اودادند و گفتند که بايد انجام دهد تا آنها بتوانند برايش کاری انجام دهند ولی دکتربه او گفت که در حال حاضر من هيچکاری نمی توانم برايت بکنم شما بايد معالجه طولانی مدت شده و بايد در بيمارستان بستری و معالجه شويد .»



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مادر مهدی محموديان اضافه کرد :«در حال حاضرمهدی ناراحتی صرع گرفته است ،گفته شده که بر اثر شکنجه هايی که در انفرادی اوين ديده مشکل صرع پيدا کرده ، اين مشکل نيز به مشکل ريه اش اضافه شد ه است ،مرخصی هم که به اوندادند ، علی رغم اينکه من بارها مراجعه کرده و بارها تقاضا کردم که شما اجازه بدهيد او به مرخصی بيايد تحت قانون خود شما تا من ببرمش دکتر و داروهايش را بگيرم بعد شما تحت قانون خودتاناو را به زندان بازگردانيد قبول نکردندو حتی مرا مسخره کردند وگفتند تو مگر دکتری که می خواهی معالجه اش کنی.»

وی در خصوص چگونگی ابتلا پسرش به بيماری صرع گفت :« زمانی که در اوين زندانی بود و زير شکنجه بود به آنفلانزا مبتلا می شود و دکترزندان دو عدد آمپول پنيسيلين يک ميليون دويست برايش تجويزمی کند که هر دو آمپول را همزمان برايش تزريق کردند در همان زمان دچار تشنج شده و بيهوش می شود.پس از آن وقتی من به ملاقاتش رفتم دوستانش گفتند که خانم محموديان، مهدی رامانند شيشه نوشابه چندين بار تکان داديم تا بهوش آمد چون ميخواستيم پنيسيلينی که به او تزريق کرده بودند از اين طريق حل شود، از همان زمان به بعد هم به طور مرتب بيهوش می شود حالا چه آمپولی بوده با چه محتوياتی من نميدانم.»

مادر مهدی محموديان گفت :« سوم بهمن ماه ۱۲ ساعت بيهوش بوده است يعنی ۱۲ ساعت ، ۸ساعت، ۱۰ ساعت … در زمانهای مختلف بيهوش ميشود ، و از حدود دو يا سه ماه پيش که به او دارو دادند هنوز بيهوش نشده است. در حال حاضر داروهايی که مصرف می کند را دکتر زندان تجويز کرده است چون اجازه ندادند دکتر ديگری او را ويزيت کند حالا نميدانم اين داروها نتيجه بخش خواهند بود يا نه.»

مادر مهدی محموديان با اشاره به اينکه مهدی بعد از دستگيری يک مدت اوين بوده پس از آن به زندان کجويی و سپس از فروردين سال گذشته به زندان رجايی شهر منتقل شده است افزود : «تلفن که ندارند ، ملاقات حضوری ندارند ، ۶ تا دستگاه ردياب موبايل در زندان نصب شده است به همين دليل تمامی زندانيان رجايی شهر سالن ۱۲ يا حالت تهوع دارند يا دچار سر گيجه های شديد ميشوند.»

وی در ادامه درخصوص محدوديت های اعمال شده در داخل زندان گفت : «از همه چيز محرومشان کرده اند تلفن ، ملاقات حضوری ، مطالعه حتی کتاب و قرآن ، تنها روزنامه هايی در اختيار آنان قرار می گيرد که خود مسئولين زندان انتخاب کرده اند و هيچ چيزی که بتوانند اوقات خود را با آن بگذرانند در اختيارشان قرار نمی دهند،از نظريه تغذيه نيز خيلی در مضيقه و فشار هستند. مدت چهار ماه است که ملاقاتها تنها به صورت کابينی انجام می شود و تلفنها هم مدت ۴ ماه است که قطع شده ، يعنی تنها دلخوشی خانواده ها تلفنهای کوتاه فرزندانشان بود که آنهم متوقف شدهمچنين ملاقاتها هفتگی است اما يک هفته مردانه و هفته بعد زنانه است ،زندانيان عادی ملاقات حضوری دارند فقط زندانيان سياسی هستند که ملاقات حضوری ندارند ،همه زندانيان سياسی را در سالن ۱۲ قرار داده اند به طوری که با هيچکس تماس نداشته باشند حتی نگهبانها هم ديگر نمی توانند حتی يک سلام عليک جزيی با زندانيان داشته باشند و گفته شده که اينها خطرناکند برای همين در يک سالن جداگانه قرارشان داده اند،که کوچکترين تماسی نيز با زندانيان عادی نداشته باشند. پسرم از زمان دستگيری تا کنون که ۲ سال ميشود علی رغم پيگيريهای مستمر من نتوانسته است به مرخصی بيايد علی رغم اينکه آقايان اعلام می کنند که هيچکس بدون مرخصی نبوده است ولی فرزندان ما هيچکدام به مرخصی نيامده اند در حالی که مدت حبس برخی ۴ سال ، ۵ سال و برخی ديگر، ۲ سال بوده است اما هيچکدام از آنها هنوز به مرخصی نيامده اند.»

مادر مهدی محموديان باا شاره به اينکه برای مرخصی مهدی به دادگاه انقلاب مراجعه کرده است افزود : «دادگاه انقلاب گفت اصلا به من مربوط نيست به دادستان مربوط می شود ، وقتی به زندان اوين مراجعه کردم گفتند به دادگاه و دادسرا مربوط می شود به ما مربوط نيست ، زندان رجايی شهر هم که مراجعه کردم گفتند : مسائل زندانيان سياسی اصلا به ما مربوط نيست فقط به قوه قضاييه و دادسرا مربوط می شود دادسرا هم که مراجعه می کنم اصلا” به من جواب نميدهند.»

وی در ادامه گفت : «بخاطر بيماريش و درمان آن ،که می خواستم پيگيری کنم به امور شهروندان و سازمان زندانها وبسياری جاهای ديگر مراجعه کردم برای قوه قضاييه نامه فرستادم ولی هيچکس جواب مرا ندادند حتی مسخره و بی احترامی هم به من شد وتهديد کردند که برو چقدر حرف می زنی اگر زيادی حرف بزنی می گوييم سرباز تو را نيز زندانی کند ، گفتم مرا نيز ببريد من ترسی ندارم . حتی به وکيلش هم اجازه ملاقات با فرزندم را نمی دهند ، بارها مهدی درخواست ملاقات با وکيلش را داشته اما موافقت نکرده اند.»

فاطمه الوندی در ادامه به کمپين گفت : «در ماه رمضان به من گفتند اسمش در ليست مرخصی ها است وقتی من پيگير شدم گفتند نه تو دروغ ميگويی ما نگفتيم در حالی که خودشان به من گفته بودند که اسمش در ليست مرخصی ها است گفتند که ما به او مرخصی نمی دهيم ،سپس شخصا دو نامه برای رييس قضائيه فرستادم ولی هيچ جوابی نگرفتم ، به دادستان حد اقل ۳۰ نامه نوشتم اما هيچ جوابی نداد حتی يک بار دادستان اعلام کرده بود که چند تا از کارکنان زندان گفته اند مهدی به معالجه نياز دارد و گفته بودند که ما تقصير نداريم دادستان است که اجازه نميدهد شما را معالجه کنيم و وقتی که من يکبار که به طور اتفاقی دادستان را در راهرو ديدم گفت نه من چنين چيزی نگفتم شما برو توبه کن که به من دروغ گفتی ، گفتم: آقای جعفری من دروغ نگفتم همکاران شما گفتند که شما اجازه نداديد ولی جوابی که قانع کننده باشد به من نداد. به قيد وثيقه ممکن است به او مرخصی بدهند ولی درصد آن بسيار کم است و وثيقه ای را که آنها تقاضا می کنند آنقدر زياد است که از توان ما خارج است ،حتی اگر هم کم باشد باز هم از توان ما خارج است .»

وی در ادامه گفت :« آنها خيلی به زندانيان اصرار کرده اند که شما بياييد توبه نامه وعفو نامه بنويسيد که به شما مرخصی يا عفو بدهيم ولی اينها اينکار را نمی کنند و می گويند ما اشتباهی نکرديم که عفو بنويسيم ،ولی عفو هم از طرف اينها فکر نمی کنم صحت داشته باشد يعنی هيچکس اين قضيه را باور ندارد که در صورت نوشتن عفونامه اينها به کسی عفو دهند چون برخی از زندانيان نوشتند و به آنان عفو ندادند ،حتی کسانی بودند که در برخی از مراحل بازجويی عفو نامه نوشتن ولی زندانهای بلند مدت نيز نصيبشان شد ۶ سال ، ۷ سال و غيره،آنهايی هم که ننوشتن حسابشان روشن است .»

وی با اشاره به اينکه قضات پرونده اش آقای مقيسه ، آقای حاج محمدی و قاضی پرونده تجديد نظرش هم آقای زرگر بودند گفت :” که به ايشان نيز مراجعه کردم و گفتم واقعا بچه های ما بيگناه هستند شما پدری کن برايشان ، پسرم به معالجه نياز دارد و وی در پاسخ گفت نه فرزند تو مغزش بيمار است برويد و مغزش را معالجه کنيد و نتيجه تلاشهای من عکس بود وبه جای اينکه به ما روحيه دهند بدتر ما را ناميد کردند که برو فرزند تو بيمار است ديوانه است.»

مادر مهدی محموديان اضافه کرد : «مهدی در مورد ناراحتيهايش به هيچکس هيچ چيز نمی گويد تنها من زمانی که با او ملاقات دارم از چهره اش متوجه ميشوم و از او می پرسم آيا بيمار است ؟ اما او هميشه در پاسخ می گويد که حالش خيلی خوب است و خيلی هم راحت است ولی ما مشکلاتش را از دوستانش و خانواده های آنان می فهميم مثلا بعضی اوقات می گويند که وی امروز بيهوش شده است ، ضربان قلبش بالا رفته و فشار خونش افت کرده است ، روحيه اش خيلی عاليه فقط مشکلش اينست که از ظاهر سالم به نظر ميرسد اما از درون دارد از بين می رود و مثل شمع آب می شود و هيچکاری هم نمی توانيم برايش بکنيم.»

وی در ادامه گفت :«ما از سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری خواهش می کنيم عمل کنند به داد فرزندان ما برسند ما هر چقدر به اينها گفتيم به داد فرزندان ما برسيد ، ماداريم فرزندانمان را از دست ميدهيم هيچکس پاسخگو نبود دولتها همه به مردمشان زور می گويند اما اين سازمان ملل و حقوق بشر است که بايد به داد فرزندان ما برسد ، به داد مردم مظلوم برسد .فرزندان مان را بيگناه و مظلومانه داريم از دست می دهيم.»

مادر مهدی محموديان افزود :”تنها به ظاهر قضيه توجه نکنند ، بی خبرميان مردم و زندانيان بروند چون به محضی که گفته می شود که امروز مثلا” سازمان ملل يا کسی برای بازديد ميخواهد بيايد ظاهر قضيه را آنقدر زيبا نشان می دهند که نمی گذارند کسی که ميآيد درون متن مردم ، زندانها ، زندانيان برود و مشکلات مردم را ببينند ، اينها ظاهر قضيه را زيبا می کنند و اطرافيان خودشان را آماده می کنند که اگر کسی برای بازديد آمد حقايق را نبيند و نمی گذارند که آنها از دل ما با خبر شوند و حقيقت را ببينند وقضيه را اينگونه به اتمام می رسانند. خواهش من از سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری اينست که که به اين موضوع توجه داشته باشند و حرفهای مردم و زندانيان را مورد توجه قرار دهند.»


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016