گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
11 اردیبهشت» سکولاريزاسيون: رفع تبعيض و انتگراسيون، محمدرضا نيکفر23 اسفند» حق مسلم ما آزادی است، نه اتم! محمدرضا نيکفر 17 اسفند» مسئلهی زن در اسلام، محمدرضا نیکفر 22 بهمن» سکولاريسم چيست؟ گفتوگوی مردمک با محمدرضا نيکفر 19 شهریور» اگر من معمم بودم...، محمدرضا نیکفر، راديو زمانه
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! این هشدار را جدی بگیرید! محمدرضا نیکفرچه تضمینی وجود دارد که سانحه پالايشگاه آبادان در جایی مثل نیروگاه بوشهر یا دیگر تأسیسات اتمی صورت نگیرد؟ تضمین اصلی را توان کارشناسی و مسئولیت مدیران میدهد. سانحه آبادان آیینهی تمامنمای این توان و این احساس مسئولیت است. رئیسجمهور دکترمهندس داشت در مورد صدور تکنولوژی و توانایی مدیریت به جهان سخن میگفت که انفجار رخ داد. چه تضمینی وجود دارد که در بوشهر چنین چیزی پیش نیاید؟سهشنبه سوم خرداد ۱۳۹۰ (۲۴ مه ۲۰۱۱): دکتر مهندس محمود احمدینژاد، رئیسجمهور حکومت اسلامی و سرپرست وزارت نفت، برای افتتاح تأسیسات جدید پالایشگاه آبادان با جمعی از دولتمردان و تبلیغاتچیها در این پالایشگاه حضور مییابد. سخنرانی پرآب و تابی میکند که مضمون آن چنین گزارش شده است: «جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد صنعت تمام کشورهای اسلامی و صنعت نفت کشورهای تولید کننده نفت را نوسازی کند.»[۱] گویا قرار بوده است تبلیغات پرآبوتابی در مورد افتتاح تأسیسات جدید در پالایشگاه آبادان صورت گیرد. انفجار در این تأسیسات نقشهها را به هم میزند. تعدادی نامعلوم کشته و زخمی میشوند. دود فراز منطقه را میپوشاند و فضای مسموم آبادان را مسمومتر میکند. مسئولیت با کیست؟ کمی بیندیشیم تضمین اصلی را توان کارشناسی و مسئولیت مدیران میدهد. سانحه آبادان آیینه تمامنمای این توان و این احساس مسئولیت است. رئیسجمهور دکترمهندس داشت در مورد صدور تکنولوژی و توانایی مدیریت به جهان سخن میگفت که انفجار رخ داد. چه تضمینی وجود دارد که در بوشهر چنین چیزی پیش نیاید؟ این را بدانیم: اگر چنین حادثهای پیش آید، چنین نیست که تنها هوای بوشهر برای چندروز مسموم شود. زندگی در منطقه ناممکن میشود؛ دیگر نمیتوان در آبهای خلیج فارس و دریای عمان کشتیرانی کرد. لازم است در این زمینه بیندیشیم. لازم است خطر را جدی بگیریم. سانحه فوکوشیما هشداری جدی است. کشوری مثل آلمان واکنشی به موقع و عقلانی نشان داد و دریافت که باید به برنامه وداع با انرژی اتمی و رویکرد به انرژیهای تجدیدپذیر بیخطر رو آورد. در ایران ولی همچنان شعار میدهند: «انرژی هستهای حق مسلم ماست!» اگر هشدارها را جدی نگیریم، حق ما حادثههایی چون انفجار پالایشگاه آبادان است و فاجعههایی پردامنهتر. اجتنابپذیر– اجتنابناپذیر حد «عمدتاً» در مورد نیروگاه بوشهر چقدر است؟ چه کسی این حد را تعیین میکند؟ کارشناسانی از نوع رئیسجمهور دکتر مهندس − که سخنش در مورد دستیابی به تکنولوژی اتمی در آشپزخانه تاریخی شده است − یا کسی دیگر از همان قماش، مثلاً رئیس هیئت مدیره پالایشگاه آبادان، که به جای این که از شرم به زیر خاک رود، با وقاحت تمام میگوید: «وقوع چنین حوادثی اجتنابناپذیر است»؟ در مورد نیروگاه بوشهر هیچ معیار روشنی از نظر اطلاعاتی برای تعیین حد «عمدتاً» وجود ندارد؛ آن هم به این دلیل ساده که حتی مقامات رژیم خبر ندارند در این نیروگاه چه میگذرد. هیچ چیزی توجیهگر ریختن پول نفت در چاه ویل بوشهر نیست[۴]، جز وجود مراکزی که با این منبع تغذیه، قدرت مافیایی خود را حفظ میکنند و بر آن میافزایند. واکنش به هشدار فوکوشیما در ادامه اعلامیه ایرانیان آمده بود: «در همهجا وجدانهای آگاه و مسئول خواهان بازنگری جدی در پروژههای اتمی شدهاند. جمهوری اسلامی در مقابل، چنان رفتار میکند که انگار خبرهایی که از فاجعه فوکوشیما میآید، به ما مربوط نیست و بوشهر و دیگر مراکز اتمی ایران، از هر نظر امن هستند.» سانحه آبادان، تکرار چنین هشداری را ایجاب میکند. ممکن است در مقابل گفته شود سانحه آبادان پیش از هر چیز نماد بیمسئولیتی و حتی از همپاشیدگی مدیریتی رژیم است و به موضوع خطرآفرینیهای تکنولوژیک ربط مستقیم ندارد. ولی به همین دلیل هم لازم است بر ضرورت مخالفت فعال با سیاست اتمی جمهوری اسلامی تأکید ویژه شود. مدیریت در بوشهر، تفاوتی کیفی با مدیریت در آبادان ندارد. حساسیت میزان استقبالی که از «فراخوان به مخالفت فعال با سیاست اتمی جمهوری اسلامی» شد، به هیچ رو متناسب با ابعاد موضوع نبود. پس از رخداد فوکوشیما مقالههایی که افکار عمومی را در زبان فارسی به اندیشه درباره این رخداد فراخوانند، بسیار اندک بودند. علت چیست؟ اطمینان ایرانیان به تکنولوژی خود؟ اطمینان عمومی آنان به تکنولوژی؟ ناسیونالیسم اتمی آنان و رسوخ شعار رژیم درمورد «حق مسلم» به عمق قلب و روان مردم؟ منش ایرانی «ول کن بابا» و «هرچه خدا بخواهد»؟ یا این پز اپوزیسیونی که مسائل مهمتری هم وجود دارند؟ اهمیت مسئله در جایی که حتی ولی فقیه در نمونهای چون کهریزک به «غیر استاندارد» بودن زندان اعتراف میکند، باید بپذیریم که افشاگری در مورد شکنجه و کشتار در زندانها هنوز نفی کل موجودیت رژیم نیست. زندان، مظهر جنایتکاری رژیم است، اما دیگر تاریکخانه رژیم محسوب نمیشود. گوشهای مهم از تاریکخانه رژیم، همان مرکزی است که در آن سیاست اتمی را طرحریزی میکنند. پولهای کلان، مبادلات سری و انواع و اقسام شرکتهای پوششی- تشکیلاتی مافیایی... در این گوشه به شدت مرموز، در مورد این مسائل تصمیمگیری میشود. «اتم» اسم رمز کل مافیای رژیم است، مافیایی که از قبل تحریم سود میبرد و چنان حیلهگر و نیرومند است که تا کنون توانسته است مانع افشای ماهیت و کارکرد خود شود. این مرکز کجاست؟ این مرکز همان جایی است که کانون «اقتدار دولت و نظام» را تشکیل میدهد و غفوریفرد را وادار به گفتن چنین سخنی میکند. عدم انتقاد به آن، بیتوجهی به خصلت اتمی آن- مثلاً در «منشور جنبش سبز»- ضعفی اساسی در خصلت اپوزیسیونی گروههای منتقد است. اصل مسئولیت بیایید رژیم را کنار بگذاریم. مردمی هستیم با تواناییهای تکنولوژیک و مدیریتی شناخته شده. میگویند شعر خوب میگوییم، اما کسی نمیگوید ماشینسازان خوبی هستیم. فیلسوفی به نام هانس یوناس بیش از ۳۰ سال پیش در کتابی به نام «اصل مسئولیت» خطاب به ملتهای دارای تکنولوژی مدرن این هشدار بهنگام را داد که تکنیک مدرن برخلاف ابزار سنتی پیامدهای پیشبینیناپذیری دارد. او از انسان مسئول خواست آگاه باشد به این که آن تکمهای را که فشار میدهد، پیامدهایی دارد، پیامدهایی که نمیتواند آنها را کنترل کند. او این حکم قطعی اخلاقی را پیش گذاشت که بایستی برای تصمیمگیری، از فرض بروز پیامدهای فاجعهبار عزیمت کرد. آیا فکر نمیکنید هشدارهای هانس یوناس را در کشوری چون ایران باید به نحوی اکیدتر مطرح کرد؟ پانویسها ۱- مشروح سخنان احمدینژاد را در اینجا بخوانید: مطلب مرتبط: برگرفته از سایت رادیو زمانه Copyright: gooya.com 2016
|