چهارشنبه 1 تیر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مدارا برای بازگشت به قدرت! نگاهی به سخنان مشاور ميرحسين موسوی در دانشگاه ام‌آی‌تی، حسن زارع‌زاده اردشير

حسن زارع‌زاده اردشير
اين شورا و دوستان متحدش همچون مهاجرانی و کديور در خارج کشور و رفسنجانی و خاتمی در داخل کشور که به دنبال "مدارا" و کسب امتياز از جناح حاکم هستند، فراموش کرده‌اند که جوانان و مردم بيش از دو سال در سرکوب شديد بوده و کشته‌ها داده‌اند، ولی آن‌ها همچنان دنبال خلع رئيس دولت که امروزه مغضوب شده، هستند و نمی‌خواهند بپذيرند که جوانان و مردم ديگر از رهبری و نظام عبور کرده‌اند!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


http://zarezadeh.blogspot.com/

شايد هيچکس مانند شورای هماهنگی راه سبز اميد و شخص آقای امير ارجمند نمی توانست آقای موسوی را که تلاش می کرد از جنبش عقب نماند، اينقدر دور از جنبش سبز نشان دهد! هر گفتار و هر عملکرد ايشان به عنوان سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز اميد (که روشن نيست از چه افرادی تشکيل شده است) بخشی از افراد و گروههای مردد را نسبت به هدفی که او و حلقه اين شورا در پيش دارد، آگاه تر ساخته و از سران اصلاح طلب دورتر می سازد.

آقای اردشير اميرارجمند در آخرين گفتار خود در دانشگاه ام ای تی سخنانی گفتند که مرور آنها نيات باطنی گروه خود را منعکس می کند و چون عکس العملی از آقای موسوی مشاهده نمی گردد ، بنظر بايد نظريات مشاور اولشان را از طرف خود ايشان دانست. درست است که آقای موسوی در حصر است ولی پذيرفتنی نيست هيچ اظهار نظری نکنند ، زمانيکه زندانيان تحت شديد ترين سرکوب در زندان اوين با بيانيه هايشان عکس العملهای اميدوارانه نشان می دهند . آقای ارجمند می گويد ؛ پرهيز از خشونت ضرورت هايی دارد مانند "مدارا" و ادامه می دهد که خشونت گرايی ( از سوی اقتدار گراها ) نيروهای حساس و خصوصا جوانان را تحت تاثير قرار می دهد تا مقابله به مثل کنند و قانع کردن اين قشر برای ادامه حرکت مسالمت آميز چيزيست که ما با آن مواجه هستيم !؟ ايشان گرچه دفاع شخصی جوانان را به اشتباه خشونت متقابل می نامد و درک صحيحی از حرکت مسالمت آميز ندارد ، هدف اصلی خود را در پشت کلماتش پنهان می کند که آری جوانان اگر کتک خورديد و شکنجه و تجاوز شديد و به زندان افتاديد ولی آرام باشيد تا ما ( ؟ ) بتوانيم "مدارا" کنيم و اين ما که حتما جوانان نيستند بتوانند با کنترل آنها چراغ سبزی به رهبری بدهند تا با گروه ايشان مدارا کنند ! اين شورا و دوستان متحدش همچون مهاجرانی و کديور در خارج کشور و رفسنجانی و خاتمی در داخل کشور که به دنبال "مدارا" و کسب امتياز از جناح حاکم هستند، فراموش کرده اند که جوانان و مردم بيش از دو سال در سرکوب شديد بوده و کشته ها داده اند ، ولی آنها همچنان دنبال خلع رييس دولت که امروزه مغضوب شده ، هستند و نمی خواهند بپذيرند که جوانان و مردم ديگر از رهبری و نظام عبور کرده اند!

بی دليل نيست که می گويند دروغگو کم حافظه است، چرا که ايشان سخنان خود را چنين ادامه ميدهد که ؛ آنچه امروز به آن نياز داريم قوه ابتکار جوانان ما است و جوانان خيلی بهتر از من جنبش را تحليل می کنند و اين باعث افتخار ما است! روشن نيست اين ( ما ؟ ) کيست که هم دغدغه حساس بودن جوانان را دارد و هم به روشن بينی آنها افتخار می کند ، پس نگرانی در چيست و چرا جوانان را می خواهيد کنترل کنيد تا رهبری جازه پست رياست دولت را به شما ( ما ؟ ) بدهد؟ مشکل نيست که منظور ايشان از "طرف مقابل" و يا "نيروهای اقتدار گرا" را تشخيص داد که تنها رييس دولت و بخش سپاه حامی وی مد نظر است ، چرا که رفسنجانی در حال مذاکره با بخش ديگر اصولگرايان برای حذف آن جناح فعاليت می کند.

زمانيکه ايشان در سالروز انتخابات ( بقول ايشان و سالروز سرکوب بقول جوانان ) حذف نظارت استصوابی را درخواست می کنند و قانون اساسی را مورد تاييد جنبش می دانند، ديگر تقلب وسيع و سرکوب شديد را منکر شده و فضا را برای انتخابات آماده می بينند ؛ جالب اينکه شخص ايشان قانون اساسی را دموکراتيک نمی دانند و وقاهت از اين بيشتر نمی شود ! از اينجا هدف اصلی ايشان ( ما ؟ ) روشن می شود که اين ۴ سال را هم به رهبری گذشت نموده و از ايشان ميخواهند که در انتخابات مجلس و دولت بعدی نظارت استصوابی برداشته شود تا ايشان ( ما ؟ ) قول دهد تنور انتخابات را داغ و جوانان و مردم را خام کرده و به شور و شوق وادارد ! به اين ترتيب بايد گفت بی علت نيست که آقای خاتمی، رييس بنياد باران (؟) و آقای عطا الله مهاجرانی مدافع رياست جمهوری مادام العمر رفسنجانی، از الطاف رهبری صحبت کرده و بخشش را پيش می کشند، چرا که آنها به نمايندگی از مردم قول می دهند تا به محض بخشش رهبری ، مردم کشته ها ، شکنجه ها ، تجاوز ها و اعدامها را فراموش کنند، گويی اتفاقی نيفتاده است و رژيم خونی نريخته و شکنجه ای نکرده است.

آقای امير ارجمند در سخنانش با زبان ملايم که حکومت بفهمد از اعتصاب می گويد تا هم رهبری را به مصالحه کشانده و هم ادعای خود ( ما ؟ ) را در کنترل جامعه نشان دهد ، غافل از اينکه نه تنها جوانان با هدف آنها آشناست بلکه زنان ، کارگران ، اقوام ، مذاهب و ساير اقشار و اصناف از مدتها قبل آنها را می شناخته و به آنها ( ما ؟ ) اعتمادی ندارند ، گرچه رهبری نيز حاضر نيست دوباره در دام آنها و رفسنجانی اسير گردد.

نکته ديگر که وقاحت ايشان را در ادامه روشن تر می کند، در آنجاست که از جنايات سال ۶۷ صحبت می کند که حتما جنايات قبل از آن سال مورد تاييد همه بوده است؛ "آقای مهندس موسوی در آن هنگام نخست وزير بوده و عضو قوه قضاييه نبوده و بنا به گفته خودشان بی خبر بوده اند. من اين سوال را از مهندس موسوی پرسيدم که با توجه به اينکه مطلع نبوديد چرا پس از اطلاع استعفا نداديد، ايشان ظاهرا استعفا داده بودند ولی همچنان سر کار بودند". زنده باد! دفاع از اين عاليتر نمی شود. بالاخره روشن نيست چرا وزير اطلاعات وقت که درگير اين جنايات بود هيچگونه اطلاعی در گزارش های روزانه به نخست وزير نداده بود ، در حاليکه حتی مردم کوچه و بازار نيز از جريان خبر داشتند. چگونه ممکن است که آقای موسوی "نخست وزير مورد تاييد امام" که ايشان را بر رهبر فعلی ترجيح می داد از آن جريان و قتلهای سالهای ۶۰ - ۶۷ نيز خبر نداشته باشد. موضوع اصلی در اينجا زير سوال بردن آقای موسوی نيست بلکه فريب دادن افکار عمومی توسط اقای اميرارجمند و دوستانش است که جنبش را مصادره کرده اند و آقای موسوی نيز بايد در زمان لازم درباره قتل ها پاسخگو باشد. در واقع سخن اينجاست که اين دفاع آقای ارجمند باعث می شود که آقای موسوی بيشتر زير سوال برود و ذهن ها بيش از گذشته نسبت به اين موضوع حساس شود. جالب اينجاست که حتی آقای موسوی اردبيلی که آن زمان در راس دستگاه قضا بود خودش را پاک می داند. به نظرم حتی عوامل دست چندم حکومت نيز که شايد از موضوع اطلاعی نداشته اند، پس از انتشار نامه آقای منتظری در بی بی سی پس از قتل عام های ۶۷ ديگر نمی توانند ادعا کند که از اين جنايت ها آگاه نبوده اند.

اگر سخنان اميرارجمند را بپذيريم و البته ديگران را نيز مصون بدانيم و ما هم بگوييم که اين تنها خمينی بود که دستور قتل عام فوری زندانيان سياسی را داده، پس چرا سران اصلاح طلب می خواهند "دوران طلايی خمينی" را زنده کنند و آيا اين دوران طلايی به اين قتلها نيز باز می گردد که موجب کشتار مخالفان شده و دسترسی به قدرت انحصاری را برای اين دوستان ( ما ؟ ) آماده کرده بود؟ بی جهت نيست که بودجه کلانی، که شايد منبع آن اگر خارجيهای طرفدار نباشند رفسنجانی متقبل نموده باشد، برای راه اندازی جريانات ، سايتها و رسانه های شورای سبز راه اميد اختصاص يافته، تا اخبار و تحليلهای روزانه داخل را در انحصار رسانه ای خود قرار دهند و به اين ترتيب با فريب نشان دهند که موج سبز در اختيار آنهاست و هم به غرب ثابت کنند که بهترين گزينه برای جانشينی دولت فعلی هستند. ملاقات امير ارجمند که با ديگر اپوزيسيونها نمی نشيند اما با لابی های طرفدار مذاکره غرب با دولت ايران می نشيند ناشی از همين حرکت است.

دانشجويان و جوانان و اقشار مختلف مردم ايران بهوش هستند که اين حرکتهای مشکوک يا برای حفظ رهبری و تغيير دولت فعلی است و يا هدف حفظ نظام با پوشش ساير افراد شرکت کننده است تا جنبش بپا خسته را برای استقرار و تحکيم جناح ديگری از نظام فريب داده و عمر حکومت استبدادی را تداوم دهند. دانشجويان و جوانان با اقدامات شجاعانه خود در اعتراضات دانشگاهی و خيابانی و شعار ها و خواسته های خود همواره نشان داده اند که با خط "مدارا" و سازش ميانه ای ندارند و با فرهنگ مبارزه نيز آشنايی دارند. جوانان به دنبال استفاده از ظرفيت ها می گردند و نه اطاعت کورکورانه!

حسن زارع زاده اردشير
فعال حقوق بشر و روزنامه نگار


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016