جمعه 17 تیر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

رمز ماندگاری ۱۸ تير، حسن زارع‌زاده اردشير

حسن زارع‌زاده اردشير
در حوادث کوی دانشگاه در تير ۷۸ که نقطه عطف مبارزات دانشجويی ساختارشکن بود، به چالش‌ کشيده شدن مشروعيت طبقه حاکم و پرده‌برداری از چهره روحانی رژيم توسط دانشجويان نشان از اهميت و قدرت جنبش دانشجويی داشت. اما رژيم با سرکوبی که توسط نهادهای مختلف و ارکان حکومت بر عليه دانشجويان انجام داد، نشان داد که هيچ بخشی از نظام جمهوری اسلامی حاضر به پذيرش خواست‌های دموکراتيک دانشجويان نيست

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


http://zarezadeh.blogspot.com


امروز جنبش دانشجويی ايران نقش اساسی در افزايش آگاهی و به تبع آن نورافکنی بر تاريک خانه های تحجر و عقب ماندگی نظام جمهوری اسلامی دارد. دانشجويان به دليل حضور در مراکز علمی و ارتباط نزديک با دانش روز و آگاهی از تغييرات در جهان، نقش مهمی در آينده کشور برعهده دارند و علی رغم همه محدوديت ها و کنترل های حکومتی، با اتکا به بار علمی و قدرت جوانی و ميل به حق و عدالت جويی، درب جديدی به روی خود گشوده که حاصل آن تحول و دگرگونی طلبی به نفع جامعه و آينده ای بهتر برای کشورشان است. اگرچه کنترل و سرکوب حرف اول را ميزند اما دانشجو راه خود را باز ميابد.

رشد قابل توجه جمعيت جوان کشور ما در ظرف ۳۰ سال گذشته موجب شده است اکثريت جامعه به نسل جوان تعلق داشته باشد. اين جمعيت انبوه با پيشرفت وسائل ارتباط جمعی علی رغم کنترل های شديد دولتی توانسته است با جهان آزاد در تماس باشد و پيامش را برساند بر اين اساس که در کشوری زندگی می کند که حاکمانش با فشار و فريب می خواهند با محور قرار دادن قوانينی که برای مردم ۱۴۰۰ سال پيش مدون شده انها را محبوس کنند.

سه دهه است که جوانان ايرانی از کودکی و سپس در دوران تحصيل در مدارس از چپ و راست مورد هجوم افکار و عقايد اسلام ناب محمدی قرار می گيرند تا در حصار انديشه حکومت ولايی به خدمت جناح های حکومتی در ايند. ولی عليرغم اينکه در سالهای اوليه حمهوری اسلامی بسياری از دانشجويان هنوز نتوانسته بودند مرز قوانين مذهبی را از قوانين عرفی در ذهن خود تميز دهند اما دريافتند که برای دستيابی به عدالت و آزادی و جبران عقب ماندگی از دنيا بايد جامعه را از تحجر، خرافات و عقب ماندگی برها نند. از اين رو بود نهادهای دانشجويی به مرور شکل گرفتند و نهادهای دانشجويی که در جهت دفاع از حکومت تاسيس شده بودند به ضد افکار دولتی تغيير جهت دادند تا شرايط برای مخالفت با حکومت و نظام نيز فراهم شود.

در واقع حکومتی که توانسته بود پس از انقلاب فرهنگی از دانشجويان به عنوان ابزاری در داخل دانشگاهها استفاده کند، از اوايل دهه هفتاد با دانشجويان و تشکل های دانشجويی متفاوتی روبرو شد که در نتيجه آگاهی بيشتر نسبت به ماهيت نظامی جمهوری اسلامی، رشد علمی و نيز تضادهای بوجود آمده در حکومت به دنبال روزنه اميدی برای فعاليت می گشتند اين قشر دانشجو به مرور به انتقاد پرداختند. اين رويکرد بويژه پس از جنگ و فوت آيت الله خمينی آغاز شده و تشديد يافت.

با وقوع حوادث دوم خرداد و ايجاد فضای سياسی دگرگون، نهادهای دانشجويی از جمله تحکيم وحدت که بيشتر تحت نفوذ سران اصلاح طلب و جبهه دوم خرداد قرار گرفته بودند، به عاملی تبديل شدند تا دانشجويان و رهبران قديمی دانشجويی از جمله حشمت الله طبرزدی را به فکر ايجاد نهادهای مستقل و جديد وادارند که با اهداف مبارزات آنها تطابق داشته باشد. جبهه متحد دانشجويی يکی از مهمترين جريان های دانشجويی بود که از همان سال قدرت گيری دولت اصلاحات با اتحاد چند تشکل مستقل دانشجويان و انتشار روزنامه و هفته نامه گام بزرگی در انتشار اخبار دانشجويی ، سياسی ، اجتماعی و تحليلهای تئوريک برداشته و دانشجويان را برای پيگيری خواسته های صنفی و اجتماعی متشکل نمود. اين جبهه با محور قرار دادن نيازها و مشکلات حقوقی و صنفی و نيز تاکيد بر نقش محوری دانشجويان در تحولات سياسی اجتماعی در راس مبارزات خود توانست دانشجويان را به اهميت تشکلهای سازمانی علاقمند نموده و از طرفی با به حاشيه راندن اختلافات تئوريک و عقايد مذهبی دانشجويان، تعداد زيادی را برای مبارزه مشترک با دولتی که داعيه اصلاحات بر پيشانی داشت بدور هم گرد آورد.

اعتراضات ، اعتصابات و تظاهرات مختلفی که در دو سال اول استقرار دولت اصلاحات در نقاط مختلف از جمله دانشگاههای کشور انجام گرفت ، جنبش دانشجويی را بعنوان نيرويی قابل ملاحظه، پيگير و پيشرو، ساختار شکن ، بدون سازش و بهم پيوسته مقابل دولت قرار داد. در حوادث کوی دانشگاه در تير ۷۸ که نقطه عطف مبارزات دانشجويی ساختارشکن بود، به چالش کشيده شدن مشروعيت طبقه حاکم و پرده برداری از چهره روحانی رژيم توسط دانشجويان نشان از اهميت و قدرت جنبش دانشجويی داشت. اما رژيم با سرکوبی که توسط نهادهای مختلف و ارکان حکومت بر عليه دانشجويان انجام داد، نشان داد که هيچ بخشی از نظام جمهوری اسلامی حاضر به پذيرش خواست های دموکراتيک دانشجويان نيست.

دانشجويان در مبارزات خود و به خصوص بعد از سرکوب وحشيانه تظاهرات تير ۷۸ دريافتند نيروی اصلی که بايد با ان مبارزه کنند حکومت ولايی است که با دولتهای جنگ، سازندگی، اصلاح طلب ( و سپس اصولگرا ) همراه ساير نهادهای حکومتی حاضر نيستند نظام را فدای آزادی و دموکراسی مردم نمايند. جبهه متحد دانشجويی با دستگيری رهبران خود بهمراه بسياری از دانشجويان و جوانان و با درک ماهيت کليت حکومت، نقطه عطفی را در مبارزات دانشجويی بوجود آوردند که آزادی و دموکراسی جز با تغيير نظام امکان پذير نخواهد بود. از اين رو با گسترش تشکلها و فعاليتهای دانشجويی و حضور ساير اقشار در کنار دانشجويان، جبهه دموکراتيک ايران که علاوه بر دانشجويان ساير نيروهای سياسی درگير با حکومت را دربر ميگرفت راه اندازی شد تا فاز جديدی از مبارزه آغاز شود. زمانی نگذشت که جبهه دموکراتيک ايران منشور خود را که بر جدايی دين از حکومت و برابری حقوق همه ايرانيان بر اساس مواد حقوق بشر تاکيد داشت در نيمه دوم سال ۷۹ منتشر کرد و به اين ترتيب اولين نهادی بود که با چنين درخواست مترقی حکومت جمهوری اسلامی را به چالش کشيد. اگرچه اقدام شجاعانه جبهه دمکراتيک ايران با دستگيری سراسری اعضا و هوادارانش روبرو شد و انتشار روزنامه های اين نهاد ممنوع شد، اما روند مبارزات را تقويت کرد بطوريکه ديگر نيروهای سياسی با شجاعت بيشتری پای به عرصه فعاليت گذاشتند . از سويی ديگر دانشجويان اصلاح طلب نيز با رويکرد دوری از قدرت به صف ساختارشکنان پيوستند تا سيد خندان و رهبر اصلاح طلبان در دور دوم رياست جمهوری خاتمی از پشتوانه دانشجويی برخوردار نباشند.

با حضور دفتر تحکيم وحدت در صف جنبش دانشجويی ساختارشکن، توانمندی های اين جنبش افزايش يافت و حکومت ولی فقيه خود را ناگهان در برابر يک جنبش متحد و متشکل ديد که تلاش کرده بود آنها را چند شقه و منفک نگه دارد. از اين رو شدت سرکوب تشکل ها و فشار بر اعضای عضو در جبهه متحد دانشجويی و جبهه دمکراتيک ايران و از سويی دفتر تحکيم وحدت و سپس سازمان ادوار تحکيم موجب شد تا بسياری از فعالان آنها به خارج کشور پناهنده شوند و تعدادی نيز همچون حشمت الله طبرزدی، بهروز جاويد تهرانی، عبداله مومنی، احمد زيدآبادی، بهاره هدايت، مهدی گلرو، ميلاد اسدی، حسن اسدی زيدآبادی همچنان در زندانهای رژيم اسير بمانند تا آشتی ناپذيری نظام با خط و مواضع نيروهای مدافع سکولار دمکراسی و حقوق بشر روشن شود.

به اين ترتيب دانشجويان و جوانان آزاديخواه امروز با شجاعت و توانمندی قابل تحسين خود و از طرفی به دليل موقعيت خاص از نظر تحصيل علم و دانش ، آگاهی از تحولات جهان خارج و حضور در اجتماع هزاران نفری جوانان در دانشگاهها، به سادگی متشکل می شوند، و امسال نيز با برگزاری چندين برنامه در دانشگاهها که با کمپين حمايت از بهاره هدايت بانوی مبارز ايرانی و سمبل جنبش دانشجويی آغاز شد، بار ديگر کوشش کرده اند فعاليت خود در سال جديد را با ايجاد تجمع های صنفی - شورايی که همان نهادهای دموکراتيک دانشجويی است، متمرکز نمايند.

بدون شک گروهها و شبکه هايی مخفی کوچک از دانشجويان جهت مبارزه با نظام وجود دارد که تلاش می کنند بخشی از مبارزات جوانان را بر عليه سران حکومت سازماندهی نمايند ، اما جدا از چنين گروههايی که برای حفظ فعالين از دستگيری لازم است ، تقويت يکپارچگی جنبش دانشجويی و ايجاد تشکلات علنی دانشجويی با همه سرکوبهای حکومتی نياز فعلی جنبش است . اين شکلی از مبارزه بود که در واقعه کوی دانشگاه در ۱۸ تيرماه ۷۸ رخ داد تا تهران يک هفته در دست دانشجويان قرار گيرد.

اخراج فعالان دانشجويی از دانشگاه و زندانی کردن بسياری از انها ، تعطيلی اجباری دانشگاهها توسط حکومت، تعطيلی دانشگاهها در روزهای عيد نوروز و تابستان و يا بين دو ترم ، شهرستانی بودن بسياری از دانشجويان که باهر تعطيلی به شهر خود باز می گردند و موارد ديگر موجب می شوند که بازسازی انجمنها و شوراهای دانشجويی مستقل قبلی و يا ايجاد تشکلهای مستقل جديد دچار مشکل شوند. از اين رو کوشش در اين زمينه اهميت بالايی دارد. هرچند امروزه جوانان از طريق اينترنت و استفاده از وسايل ارتباطی هماهنگی بسيار بالايی برای تظاهرات از خود نشان می دهند و حتی توانسته اند انگيزه دانش آموزان مدارس را نيز برای دفاع از حقوق مردم جذب نمايند ، اما تشکيلاتی که دانشجويان در آن می آموزند چگونه با خواسته های همديگر آگاه شده و دانش مبارزاتی خود و ديگران را بالا برده و درک دموکراتيک در جامعه را ياد بگيرند امری حياتی است چرا که در نتيجه اين پروسه مبارزاتی، به ضرورت ايجاد سازمانهای قدرتمندی می رسند که دارای استراتژی و تاکتيکهای مبارزاتی برای مقابله است و حتی توانايی آن را می تواند داشته باشد که محدوديت های رژيم در مورد اينترنت ، موبايل و ماهواره را در زمانهای تظاهرات و ساير حرکات مبارزاتی خنثی کند. هرچند حکومت نهايت تلاش خود را در سرکوب چنين تشکلهايی بکار خواهد برد ، ولی سرانجام قدرتش فرسايش پيدا کرده و تسليم می شود، همچنانکه هنوز قادر نشده جنبش دانشجويی و سنديکاهای مستقل کارگری و يا کمپين بانوان را از بين ببرد.

رشد گروههای مستقل و پيشرو دانشجويی و ايجاد نهادهای جديد از آنها در کنار نهادهای کارگران و زنان که خواسته های همه مردم را در بر بگيرد ضرورتی انکار ناپذير بوده و وحدت انها با يکديگر علاوه بر آموزش همزيستی مسالمت آميز دموکراتيک با همديگر، به ايجاد وحدت ملی خواهد انجاميد که الگوی مبارزاتی داخل کشور است. اين اتفاق پيشتر در ۱۸ تيرماه ۷۸ روی داد و همبستگی دانشجويان و کارگران، رژيم را به زانو در آورد و نويد همبستگی بزرگتری را داد. اين همزيستی به اتحاد و همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر منجر خواهد گرديد. قدرت و پيشرو بودن دانشجويان در ايجاد اتحاد و همبستگی بطور قاطع به آلترناتيو واقعی تغيير حکومت مبدل خواهد گرديد و آينده کشور را رقم خواهد زد.

حسن زارع زاده اردشير
روزنامه نگار و فعال حقوق بشر و از متهمان اصلی پرونده ۱۸ تير


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016