گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
11 مرداد» ۱۰ سال زندان برای دو شهروند کرد به اتهام امنيتی، مجموعه خبرهای حقوق بشری (بهروز میشود)10 مرداد» آمار زندانيان ايران نسبت به دهههای گذشته ۱۷ برابر شده است، مهر 10 مرداد» سعيد جلالی فر، فعال حقوق بشر، بازداشت شد، مجموعه خبرهای حقوق بشری (بهروز میشود) 9 مرداد» خبرهای حقوق بشری یکشنبه ۹ مرداد: بازداشت محسن جوادی افضلی و ناصر آذرنیا جهت اجرای حکم 8 مرداد» خبرهای حقوق بشری شنبه ۸ مرداد: احضار شهروند بهایی اهل میاندوآب در ارتباط با دانشگاه بهایی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! خبرهای حقوق بشری روز شنبه ۱۱ تیر: نامه نسرین ستوده به رئیس قوه قضائیه: قاضي شما نشان داد زنان ايران را به هيچ بهانه اي نميتوان ناديده گرفتاین صفحه مرتبا با خبرهای تازه به روز می شود. شرایط آقای بروجردی در زندان نگران کننده است، رهانا فرزان فرامرزی: سید محمد حسین کاظمینی بروجردی شانزدهم مهر ۱۳۸۵ در منزل شخصیاش دستگیر و پروندهای علیه او در دادگاه ویژه روحانیت تشکیل شد. وی در طول مدت زندان تحت فشارهای روحی و جسمی قرار گرفت و هم اکنون در شرایط بد جسمی در زندان اوین به سر میبرد. در پی انتشار اخباری مبنی بر وخامت حال آقای کاظمینی بروجردی در زندان، با عضو شورای مرکزی کمیته اطلاع رسانی و مدیر تارنمای رسمی ایشان تماس گرفته و در مورد وضعیت آقای بروجردی، با ایشان گفتگویی را انجام دادیم. هوشنگ امیر سلطانی، عضو شورای مرکزی کمیته اطلاع رسانی آقای بروجردی و همچنین مدیر تارنمای رسمی آقای بروجردی، بام آزادی، است. ایشان هدف از فعالیت خود را اطلاع رسانی در خصوص اخبار مربوط به آقای بروجردی و دیگر اخبار مرتبط با نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران ذکر می کند. آقای بروجردی یک روحانی شیعه هستند و حکومت ایران هم حکومتی مذهبی مبتنی بر تشییع است، با این حال آقای بروجردی دستگیر و روانه زندان می شوند، پاسخ آقای امیرسلطانی به پرسش ما در این مورد چنین است: قبل از اینکه به سوال شما پاسخ بدهم لازم است این نکته مهم را یادآوری کنم که سیاستها و اقدامات غیر اصولی روحانیت حاکم بر ایران، لزوما بیانگر دیدگاههای مذهب شیعه نمی باشد. اصولا قرائتهای متفاوتی از مذهب تشیع وجود دارد و از بد روزگار رادیکال ترین قرائت تحت عنوان حکومت ولایت فقیه بر مسند قدرت تکیه زده است. مرزبندیهای حکومتی تحت عنوان خودی و غیر خودی باعث گردیده که آقای بروجردی بدلیل مخالفت صریح با ولایت فقیه و نگرش صلح طلبانه، حق مدارانه و آزادیخواهانه اش در جبهه غیر خودی ها قرار بگیرد که به تبع آن مانند سایر زندانیان سیاسی با مجازات زندان و شکنجه روبرو شده است. از دیدگاه آقای بروجردی خشونت تحت هر عنوانی محکوم بوده و دیکتاتوری دینی خشن ترین نوع دیکتاتوری ها محسوب میگردد . اصرار آقای بروجردی به اصل جدایی دین از دولت که اساس مشروعیت حکومت مذهبی ایران را هدف قرار میدهد او را در ردیف جدی ترین مخالفان رژیم ولایت فقیه قرار داده است . با توجه به اخباری که چندی پیش در برخی سایتهای حقوق بشری مبنی بر بدرفتاری با آقای بروجردی در زندان منتشر شده بود، از ایشان خواستیم که در مورد آخرین وضعیت آقای بروجردی در زندان برای ما بگویند: کافی است مقایسهای منصفانه درباره عکسهای آقای بروجردی قبل و بعد از بازداشت به عمل آید تا به عمق شکنجه ها و فجایع وارده بر این زندانی عقیدتی سیاسی در طول ۵ سال بازداشت واقف شوید. آقای بروجردی هم اکنون در وضعیت بسیار نگران کننده ای قرار دارد و به رغم گزارشات پزشکان متعهد مبنی بر لزوم انتقال سریع ایشان به خارج از زندان جهت مداوا و پیگیری معالجات پزشکی، مسئولین جمهوری اسلامی کمترین توجهی به وضعیت سلامتی وی نشان نداده اند. واقعیت امر اینست که خطر جان آقای بروجردی را شدیدا تهدید میکند. طبق آخرین گزارشی که در تاریخ سه شنبه ۷ تیرماه جاری توسط فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران منتشر شده است یکی از چشمان آقای بروجردی در آستانه نابینایی کامل قرار دارد و نارسایی قلبی ایشان سبب تورم پاهایش گردیده و تقریبا توان حرکت را از وی سلب نموده است. با وجود اینکه آقای بروجردی مبتلا به بیماریهای متعددی می باشد تاکنون با درخواست مرخصی درمانی ایشان حتی به مدت یک ساعت نیز مخالفت شده است. آقای امیرسلطانی، چه تعداد از هواداران و پیروان آقای بروجردی هم اکنون در زندان هستند؟ اتهامات آنان چیست و نحوه ی برگزاری دادگاه این افراد به چه صورت بوده است؟ آیا حق داشتن وکیل را داشته اند یا خیر؟ در حال حاضر هیچکدام از هواداران وی در زندان نمی باشند . اخیرا شش هوادار بازداشتی وی به نامهای دکتر رویا عراقی،مهندس محمد رضا صادقی، طیبه حسینی، مریم عظیمی، نرگس غفارزاده و فروغ همتیار با تودیع وثیقه موقتا آزاد شده و بدون حق داشتن وکیل، همچنان منتظر برگزاری دادگاههای خود می باشند . در پایان این گفتگو از ایشان خواستیم که نگاه خودشان را به وضعیت حقوق بشر و حقوق اقلیت های مذهبی و دگراندیشان دینی در ایران چگونه بیان کنند و اینکه به عقیده ایشان چاره ی رهائی از وضعیت موجود چیست؟ ما تنها راه نجات وطن از این مصیبتهای روزمره را برچیده شدن بساط ولایت فقیه از طریق برگزاری یک رفراندوم آزاد میدانیم تا بدینگونه دروازه های خوشبختی بر ملت نجیب ایران زمین لبخند بزند. ایجاد اصلاحات در چارچوب چنین نظامی بیشتر به یک شوخی بی مزه شبیه است و معتقدم در اردوگاه کنشگران اصلاح طلب هیچگاه راهبری پیدا نخواهد شد که بتواند دمکراسی را به ملت ایران هدیه دهد مگر اینکه خود را از شر واژگان منسوخی چون انقلاب، امام راحل و قانون اساسی فعلی خلاص کند و این مسئله بسیار ساده را درک کند که دوران باید ها و نبایدهای بی اساس دینی به پایان رسیده و ملت ایران خواستار جدایی دین از دولت هستند و تحقق آرزوهای برباد رفته شان را تنها در تشکیل نظامی آزاد و دمکراتیک جستجو می کنند. تمامی فرهیختگان و عاشقان وطن هم اکنون در زندانهای رژیم بسر می برند و جواب هر اعتراضی طناب دار است. نفس کشیدن در چارچوب چنین نظام متحجری مرگ تدریجی ست. ایران متعلق به تمامی ایرانیان آزاده است و هر ایرانی با هر تفکر و نگرشی این حق برابر را دارد که در ساختن ایرانی آزاد و آباد سهیم باشد. یورش و تفتیش دفتر دکتر صدیقه وسمقی، ندای آزادی حدود ساعت 11 صبح روز دوشنبه ششم تیر ماه 90 ،مامورانی از سوی دادستانی اوین با در دست داشتن حکم بازرسی و جلب، به دفتر شخصی دکتر صدیقه وسمقی شاعر ،نویسنده و دین پژوه مراجعه کردند .آنان ضمن تهدید افراد حاضر در آن محل که به کار مستقل خود مشغول بودند ، وارد دفتر وسمقی شده، وسایل آنجا را بهم ریخته و پاره ای از وسایل شخصی را نیز با خود بردند . رفتار ماموران چنان خشونت آمیز بود که حال یکی از بانوان حاضر در آن دفتر بهم خورد . این وقایع در حالی روی داده که دکتر صدیقه وسمقی در حال حاضر به عنوان استاد مهمان در یکی از دانشگاههای آلمان در حوزه اسلام شناسی مشغول تدریس است . لازم به ذکر است که دفتر شخصی وی پس از انتخابات بحث بر انگیز سال 88 محل کمیته پیگیری امور بازداشت شدگان و کشته شدگان حوادث پس از انتخابات بود که توسط میرحسین موسوی و مهدی کروبی تشکیل شده بود و به همین دلیل وسمقی قبلا از سوی ماموران امنیتی مورد تهدید قرار گرفته بود . او همچنین توسط وزارت اطلاعات به دلیل انتشار اشعار ، مقالات و گفتگوها و مواضع خود بازجویی وتهدید شده بود . در اسفند ماه 89 نیز مجددا ماموران امنیتی ، شب هنگام او را به وزارت اطلاعات فرا خواندند که وی به دلیل احضار غیر قانونی و نابهنگام از مراجعه به اطلاعات خودداری نمود که پس ازآن ماموران به منظور باز داشت به منزل وی مراجعه کردندکه به دلیل عدم حضور او در خانه موفق به باز داشت وی نشدند.
نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال جنبش زنان، خطاب به رئیس قوه قضائیه نامه ای نوشته است که در این نامه با الهام از «پائولو کوئیلو»، اتفاقاتی را که پس از انتخابات سال 1388 بر جامعه رفته، به زیبایی بازگو می کند. به گزارش مدرسه فمینیستی، نامه نسرین ستوده به قوه قضائیه و پس از اعلام حکم نسرین ستوده به نگارش درآمده و امروز برای اولین بار منتشر می شود. نسرین ستوده که از 13 شهریورماه 1389 در بازداشت به سر می برد، به 11 سال حبس تعزیری و 20 سال محرومیت از وکالت و خروج از کشور و نیز 500 هزار ریال جریمه نقدی به واسطه عدم رعایت حجاب اسلامی در ویدئو سخنرانی اش محکوم شد. او در پی انتشار خبر این حکم ناعادلانه و سنگین در اسفندماه، این نامه را به نگارش درآورده که متن کامل آن را در زیر می خوانید: جناب آقاي رئيس قوه ي قضائيه! سپاسگزارم كه به ما نشان داديد معترضان انتخاباتي چه موجودات خطرناكي هستند ما فراموش كرده بوديم آنها چه خيانتهاي بزرگي به ملت ايران كرده بودند! سپاسگزارم كه ماموران شما در همان ساعات اوليه پس از انتخابات به بازداشت گسترده ي اين موجودات خطرناك پرداختند و از بروز اعتراض آنها جلوگيري كردند. ماموران در زمان بازداشت به آنها گفته بودند كه براي "پيشگيري" آنها را بازداشت كردهاند! سپاسگزارم خطر "ايميل" و "SMS"ها را به ما نشان داديد. ما فقط با احكام سنگين دادگاههاي شما دريافتيم اينها چه پديدههاي خطرناكي هستند! وقتي دنيا با بهت و حيرت ديد چگونه معترضان انتخاباتي با مسالمتآميزترين روشها اعتراض خود را بيان كرده بودند، وقتي آنها كه فرصت بيان اعتراض پيدا نكرده بودند، با احكام سنگين راهي زندان شدند تا با صبر و سكوت احكام حبس خود را تحمل كنند، صبر و استقامت آنها را تحسين كرديم " سپاسگزارم كه به جهان نشان داديد چه شكاف عظيمي ميان تصميمات حاكمان و آرزوي مردمان وجود دارد." بابت حكم خودم به طور ويژه از شما سپاسگزارم. از اينكه قاضي شما در صدور حكم خويش به هيچ روي ملاحظهي دو كودك خردسال مرا ننمود، بسيار سپاسگزارم. قاضي شما نشان داد زنان ايران را به هيچ بهانهاي نميتوان ناديده گرفت. من حكم شما را با هيچ چيز در دنيا عوض نميكنم، زيرا اين حكم لطف و محبت بيپاياني را از سوي هموطنان ام و آزاديخواهان جهان به سويم سرازير كرد. از اينكه حكم حبس ام را بيش از موكلانم صادر كرديد، بسيار سپاسگزارم. رهايي از زندان قبل از موكلانم برايم بسيار دردناك بود. از اينكه هر بار ماموران شما مرا با ماشين اختصاصي و از سلول انفرادي، با دو مرد مسلح و يك زن جهت محاكمه به دادگاه اعزام كردند تا احساس مهم بودن بنمايم از شما سپاسگزارم. خصوصا از دادرسي عادلانه ي شما بينهايت سپاسگزارم! آقاي رئيس! از اينكه قاضي شما دفاعيات مرا و وكلاي شجاعام را جدي نگرفت، بسيار سپاسگزارم اما بدانيد ما احكام شما را و به ويژه احكام دادگاههاي انقلاب تان را بسيار جدي ميگيريم. نسرین ستوده، اسفند 89، بند 209 زندان اوين پانوشت: * فرم اصلي اين متن متعلق به پائولو كوئيلوي عزيز است كه در زمان بازداشتام موفق به مطالعهي آن شدم. نامه رامین ناصح دبیرکل کانون آینده نگری به رئیس قوه قضاییه درباره حکم اعدام یوسف ندرخانی نوجوان مسیحی
ریاست محترم قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران جناب آقای صادق آملی لاریجانی با سلام و تحیات...
چندی پیش آگاهی یافتیم که نوجوانی به نام یوسف ندرخانی به اتهام ارتداد و تبلیغ مسیحیت از سوی شعبه یازدهم دادگستری استان گیلان به مجازات اعدام محکوم شده است. و در کمال تأسف امروز گزارشی منتشر شد مبنی بر این که دیوان عالی کشور نیز حکم اعدام آقای ندرخانی را تایید کرده است. تا جایی که بنده مطلعم، در دوران جمهوری اسلامی، اعدام مسیحیان، به استثنای یک مورد، مسبوق به سابقه نبوده است. حکم صادر شده برای مشار الیه، بسیار تکان دهنده و اعجاب برانگیز بود. لهذا لازم دانستم به عنوان یک ایرانی پایبند به آیین آسمانی اسلام و پژوهشگر فقه و حدیث و شاعر مداح اهل بیت، چند و چون این حکم را در شش محور و رویکرد زیر، بررسی و بر سبیل ایجاز خدمتتان اعلام نمایم. تا چه قبول افتد و چه در نظر آید...
1. رویکرد دینی صدور حکم اعدام برای یوسف ندرخانی، بر خلاف موازین دین آسمانی اسلام است. قرآن کریم در ضمن هفت دسته از غرر آیات خود، ضمن معرفی دین حق و عقیده صحیح، کثرت عقاید و مذاهب را در دنیا به رسمیت شناخته و مردم را در انتخاب آزاد گذاشته و اکراه و اجبار در دین را به شدت نهی کرده، هیچ مجازات دنیوی بر اختیار دین و عفیده باطل تعین نکرده، اگرچه منکران حقیقت را به عقوبت اخروی وعده داده است. در آیه 256 سوره بقره آمده است: «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی لا انفصام الها والله سمیع علیم» [در دین اکراه وجود ندارد. چرا که راه از بیراه به روشنی آشکار شده است. پس هر کس که به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد، به راستی که به دستاویز محکمی دست زده است که گسستگی ندارد و خداوند شنوای داناست.] در شأن نزول آیه فوق، منابع شیعه و سنی روایت میکند که مردی از انصار بنام ابوالحصین دو پسر داشت که با بازرگانان خارجی در کار تجارت همکاری میکردند. برخی تجار روغن وارد مدینه شدند که مسیحی بودند. آنها آن دو پسر را به دین مسیح دعوت کردند و آنان نیز مسیحی شدند و با همکیشان تازه خود به سوی شام رهسپار شدند. پدرشان که از اصحاب پیامبر بود، ماجرای دو فرزند خود را به آنحضرت خبر داد، آیه نازل شد: «لا اکراه فی الدین…» (مجمع البیان، طبرسی ج3 صص363-364 + تفسیر طبری، مج3، ج3، ص22 + الدر المنثور، سیوطی، ). تصدیق میفرمایید که در نظر گرفتن عقوبتهایی از قبیل اعدام و حتی حبس برای مرتد، از مصادیق بارز اکراه در دین است و منافی و معارض نص صریح قرآن. در آیه 99 سوره یونس چنین میفرماید: «ولو شاه ربک لآمن من فی الأرض کلهم جمیعا افأنت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین» [و اگر پروردگارت میخواست، تمامی اهل زمین ایمان میآوردند؛ پس آیا تو (ای پیامبر) مردم را به اکراه وامیداری تا اینکه مؤمن شوند؟] همچنین در آیه 28 سوره هود چنین آمده است: «قال یا قوم ارأیتم کنت علی بینه من ربی و آتانی رحمه من عنده فعمیت علیکم انلزمکموها و انتم لها کارهون» [(نوح) گفت: ای قوم بیاندیشید که اگر من از سوی پروردگارم حجت آشکاری داشته باشم و از سوی خویش رحمتی به من بخشیده باشد و از شما پنهان مانده باشد، پس آیا میتوانیم در حالی که شما آنرا ناخوش میدارید، شما را به آن ملزم کنیم؟[ و مستندات قرآنی و روایی در این باره فراوان است.
2. رویکرد عقلی صدور حکم اعدام برای یوسف ندرخانی، بر خلاف عقلانیت و خردمداری است. از نگاه عقلا، آزادی عقیده و مذهب دارای حسن و مطلوبیت عقلی است و نزد آنان ستوده میباشد. از منظر عقل، ارزش انسانهای دارای گوشت و پوست و خون زمینی، از ارزش اندیشه و ایدئولوژی بالاتر است و پس از محاسبه هزینه و فایده آزادی تغییر مذهب، میتوان استنتاج کرد که مصالح و فوائد و منافع آن بیشتر از زیانهای آن است. باورهای دینی از امور اختیاری هستند که انسان آزادانه برمیگزیند یا رها میکند. اتخاذ عقیده و دین و مذهب خاص، پیرو علل و پیش زمینههایی است به طوری که با متحقق شدن آن علل و پیش زمینهها عقیده پذیرفته میشود و با سلب آنها عقیده رها میشود. اگر علل، موجود باشد هرگز زور و فشار نمیتواند باعث حذف یا تغییر آن عقیده شود؛ و اگر آن علل وجود نداشته باشد، هرگز فشار و سختگیری نمیتواند مسبب ایجاد آن گردد. آنچه با فشار و زور حاصل میشود، عقیده و مذهب ظاهری و زبانی و سیاسی و اپورتونیستی است، نه بیشتر.
3. رویکرد قانونی صدور حکم اعدام برای یوسف ندرخانی، برخلاف قوانین مصوب جمهوری اسلامی است. به قول دکتر محمد مصطفایی حقوقدان برجسته: متاسفانه برخی از قضات دادگستری گمان میکنند، اصل ۱۶۷ قانون اساسی این اختیار را به آنها داده است تا اگر موضوعی در قانون مسکوت بود به منافع فقهی رجوع کرده وحکم به محکومیت صادر کنند. این نکته حائز اهمیت و بسی توجه است که در مواد قانونی مصوب جمهوری اسلامی ایران، جرمی با عنوان «ارتداد» تعریف و پیش بینی نشده و چنین مجازاتی جنبه قانونی و مستند حقوقی نمیتواند داشته باشد. اگرچه ارتداد در برخی منابع فقهی دارای حکم است و جرم شناخته میشود (که نادرستی این مطلب را نیز توضیح دادیم) اما از آن جا که در قانون برای آن عقوبتی در نظر گرفته نشده است، جرم قانونی به شمار نمیآید و بدین روی، محاکم دادگستری نمیتوانند فردی را به جرم ارتداد محکوم و برای وی مجازات آنهم اعدام تعیین نمایند. یکی از بدیهیترین اصول قانونی در همه کشورها از جمله ایران، اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتهاست. به موجب این اصل، هیچ عملی جرم محسوب نمیشود مگر آن که قانون برای عملی مجازات تعیین کرده باشد. به عبارت دیگر طبق مقررات جزایی و نیز قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، جرم به فعل یا ترک فعلی گفته میشود که قانونگذار برای آن مجازات تعیین کرده باشد. اصل 36 قانون اساسی مقرر میدارد: «حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.» و طبق اصل ۳۷ «اصل، برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود، مگر این که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.»
4. رویکرد حقوق بشری صدور حکم اعدام برای یوسف ندرخانی، برخلاف موازین حقوق بشر، از جمله، برخی مواد اعلامیه جهانی حقوق بشرِ مورد امضاء و پذیرشِ جمهوری اسلامی و مطابق با موازین دینی ماست. در ماده 18 اعلامیه جهانی حقوق بشر حق "آزادی تغییر مذهب" برای همه افراد محفوظ است. ماده 19 این اعلامیه هم در مورد آزادی عقیده و بیان اِشعار میدارد: "هر كس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آن است كه از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در كسب اطلاعات و افكار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسایل ممكن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد." همچنین موضوع ماده 19 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی می باشد . بند 1 این ماده در مورد آزادی عقیده اشعار میدارد: " هیچکس را نمی توان به مناسبت عقایدش مورد مزاحمت و اخافه قرار داد”. براساس نقطه نظرات تفسیری کمیته حقوق بشر سازمان ملل " این حقی است که میثاق در رابطه با آن هیچ استثنا و یا محدودیتی را نمی پذیرد." از سوی دیگر هر کسی آزاد است که نظرات خود را ابراز دارد. بند 2 این ماده در مورد آزادی بیان می باشد : "هر کس حق آزادی بیان دارد. این حق شامل آزادی تفحص و تحصیل و اشاعه اطلاعات و افکار از هر قبیل بدون توجه به سرحدات خواه شفاهاً یا بصورت نوشته یا چاپ ، یا بصورت هنری یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود می باشد." مطابق اسناد حقوق بشری، داشتن حق آزادي مذهب، حقی مطلق است و در زمره حقوق غيرقابل انحراف (غيرقابل تعليق) است كه تحت هیچ شرايط و اوضاع و احوالی نبايد به حال تعليق درآيد يا مورد تعرض قرار گيرد.
5. رویکرد سیاست داخلی صدور حکم اعدام برای یوسف ندرخانی، در تضاد با امنیت و منافع ملی و همبستگی طیفها و گروههای مختلف ایرانی است. ایران به عنوان کشوری کثیر الاقوام و کثیر المذاهب، همواره با تهدیدات و مخاطراتی -ضد ملی که هیچ، ضد دینی و ضد انسانی و تحت تاثیر برنامههای امپریالیستی- علیه وحدت و یکپارچگی ملی روبرو بوده و هست. تنشهای فرقهای موجب بروز نارضایتیهایی در میان بخش زیادی از مردم متعلق به آیینهای اقلیت میشود و میتواند آثار سوئی داشته باشد. وحدت و همبستگی -و نتیجتا امنیت و ثبات در کشور- آن زمان تحقق مییابد که هیچ دسته از شهروندان از هر قومیت و مذهبی، احساس «شهروند درجه دو بودن» نکنند. در غیر اینصورت، تعلق خاطر آنها به کشور صدمه میخورد و شیرازه وحدت ملی تضعیف میشود. اگر عدالت اجتماعی را در همه ابعاد آن رعایت، و به شهروندان با هر دین و مذهبی، آزادی انتخاب عقیده -و چه اشکال دارد، بیان آن- را بدهیم، موفق خواهیم شد جامعه ایده آل، عادلانه و امن بدون حذف نیروها را، (كه اسلام عزیز مدافع آن است)، عینیت بخشیم. جامعهای که در آن، تک تک شهروندان، مؤید به حدیث شریف «الناس سواسیه کأسنان المشظ» به حکم انسان بودن و فارغ از قومیت، مذهب و طبقه اجتماعی، ارزش و حقوق برابر داشته باشند؛ و مشتاقانه برای استقلال و آبادی کشور خود تلاش و کوشش کنند. الخلاصه بنظر این حقیر میرسد که حس همبستگی ایرانیان و لازمه آن، احترام به نظر یکدیگر و اجرای نظر اکثریت ضمن رعایت حقوق اقلیت، در صورت احترام دولتمردان و مردم به «کرامت انسانی» میتواند در توسعه همه جانبه و امنیت پایدار کشور، یاری رسان باشد؛ مشارکت اجتماعی را به طور محسوس افزایش دهد؛ و به ویژه، از پدیده دهشتناک «فرار مغزها و سرمایهها» جلوگیری نماید.
6. رویکرد سیاست خارجی صدور حکم اعدام برای یوسف ندرخانی، در تضاد با امنیت و منافع ملی ایران در سطح جهانی است. میدانید که کشور و ملت ایران بنا به دلایل و عوامل عدیده که مجال ذکر آن در این مقال نیست، در گستره جهانی مورد هجمه و تهدید قرار گرفته و مداوما به سمت انزوا پیش رفتهاند. بسیاری رهبران کشورهای غربی، گرایش و تعلق خاطر به دین مسیحیت دارند. فشار افکار عمومی نیز میتواند دولتمردان را به هجمهها و موضعگیریهای شدیدتر علیه کشورمان وادارد. اعدام یک مسیحی توسط جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر آماج خشم و نفرت گسترده ملل و دول و سازمانهای بین المللی علاقهمند یا مدعی حقوق بشر، میتواند تهییج و جریحه دار شدن احساسات مسیحیان جهان را -که اولین دین پرجمعیت دنیا با بیش از 2 میلیارد عضو هستند- علیه کشورمان در پی داشته باشد. آن هم در شرایط و وضعیتی که خود میدانید. ما باید از سر دادن فریادهای «عسس، مرا بگیر» خودداری ورزیم و بکوشیم ملت ایران را به عنوان ملتی متمدن و بافرهنگ و انسانپرور به جهانیان معرفی کنیم. تا جایی که اطلاع دارم، (شاید با عنایت به همین مسائل مطروحه) در جمهوری اسلامی ایران، گرایشمندان به مسیحیت اعدام نمیشدهاند؛ که این شیوه حاکی از خردورزی دست اندرکاران امر بوده است. بنابراین چه نیکوست این بار نیز خواسته علاقهمندان دلسوز این دین و ملت و کشور را بپذیرید و با لغو حکم یوسف ندرخانی، گامی استوار در جهت ارائه سیمای بهتری از اسلام و ایران در دنیای تکنولوژی و ارتباطات بردارید.
با پوزش از تصدیع اوقات؛ رامین ناصح اسلام پژوه و دبیرکل کانون آینده نگری ایران Copyright: gooya.com 2016
|