پنجشنبه 16 تیر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

اين دفعه‌ خورد لب پاشوره، پدرام فرزاد

احمدی نژاد
وقتی دقت کنيم که عزيز جعفری تاکيد کرده پرونده برخورد با متهمان اقتصادی و اخلاقی در دولت، از طرف قوه قضاييه به سپاه پاسداران سپرده شده، به راحتی می‌توان درک کرد که چرا در حالی که احمدی‌نژاد، قبل از اين، هيچ علاقه‌ای به پس گرفتن اتهامات خود عليه مجلس، قوه قضاييه، مجمع تشخيص مصلحت نظام، دولت‌های قبلی و ... نشان نداده بود، اين بار و تنها طی سه روز ناگزير از انجام اين کار شد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


فقط سه روز کافی بود تا کودک تخس دولت، به شکرخوری بزرگش اعتراف کرده و در سايت خود، از پخش آن در تلويزيون دولتی جمهوری اسلامی ايران به عنوان «سخنانی تحريف شده» نام ببرد؛ فقط سه روز.

حساسيت اين قضيه وقتی بيشتر می‌شود که به ياد بياوريم نامه رهبر جمهوری اسلامی (آيت‌الله خامنه‌ای) در زمينه عزل اسفنديار رحيم‌مشايی در ابتدای کار دولت دوم احمدی‌نژاد (دولت دهم) يک هفته تمام در کشوی اين جناب خاک خورد و آخر سر هم نه با گردن نهادن احمدی‌نژاد به حکم ولايی يا حکومتی رهبر (راستی اين با آن چه فرقی دارد؟) بلکه با استعفای رحيم‌مشايی از اين سمت، اين غائله پايان پذيرفت.

نيز به ياد داشته باشيد زمانی را که مصلحی را ابتدا به زور استعفا دادند، سپس خانه‌نشينش کردند، با حکم خامنه‌ای مبنی بر رد استعفای وی، احمدی‌نژاد ۱۱ روز خانه‌نشينی را به حضور در ساختمان پاستور ترجيح داد ولی بالاخره با لطايف‌الحيلی که هنوز معلوم نيست چگونه بود و چه شد (و به احتمال زياد با پس‌گردنی) اين کودک شرور را به سر کار و پای ميز خود فراخواندند که چهره‌اش در اولين روز برگشت به کار، همچون کتک‌خورده‌ای بود که از زير دست سربازان گمنام امام زمان بيرون آمده باشد، درست يک روز قبل از طرح عدم کفايت يا استيضاح وی در مجلس.

ايجاد ۳۲ سپاه استانی (هر استان يک لشکر اختصاصی و نيز تهران ۲ لشکر)، تفکيک استان تهران به دو استان تهران و البرز که خود اين قضيه، يک لشکر نيز به تعداد لشکرهای استانی اضافه کرد (شد ۳۳ لشکر)، مانورهای متعدد و مختلف در زمينه‌های گوناگون سپاه و ... را درآميزيد با حمايتی که سران سپاه پاسداران تا قبل از شروع به کار دولت دهم (و پس از سرکوب ناآرامی‌های سال ۸۸) از احمدی‌نژاد داشتند و اين طفل عزيزکرده اما نمک‌نشناس نظام را سالم و سلامت تحويل قیّم او (خامنه‌ای) دادند تا در مراسم تحليفش شاهد غيبت بسياری از خواص (هاشمی رفسنجانی، سيدحسن خمينی، ميرحسين موسوی و ... که بعدها متهم به بی‌بصيرتی و همراهی اصحاب فتنه شدند) و حضور بسياری ديگر از ملازمان رکاب و ابن‌الوقت‌های اين نظام باشيم.

اما چرخش يکباره او از تقديس و تکريم مقام عظمای ولايت به سرپيچی از دستور او، فرافکنی‌های مختلف در زمينه‌های مختلف آن هم هنگامی که اشتباهاتش يک به يک رو شده و تخلفاتش از بودجه و آيين‌نامه‌های جورواجور از پرده برون افتادند و آدرس‌های اشتباهی که به خاطر اعمال اشتباهش مجبور بود بدهد (۷۲ درصد تخلف از بودجه، ادعای ۱۰۰ ميليارد دلار موجودی صندوق ذخيره ارزی آن هم در حالی که حتی يک دلار هم موجود نبود و ...) و ادعاهای بزرگ‌تر از کره ماه او (ايجاد دو و نيم ميليون شغل طی يک سال، اختصاص دادن هزار متر زمين به هر خانواده، اختصاص يک ميليون تومان به هر نوزاد و ...) که ديگر حتی شنيدن آنها خنده‌دار هم نيست و فقط بايد سری به افسوس تکان دهيم و بس، همه و همه حکايت از تحول که چه عرض کنم، زلزله‌ای عظيم در افکار و ذهنيات وی داشت و همچنان نيز دارد.

اضافه کنيد چيدن پر و بال دور و بری‌های او (مسلمانان عجيب و غريب و دراويش و رمال‌هايی که دستگير شدند، اطرافيانی که بازداشت و به زندان افکنده شدند و نيز اتهاماتی که به امثال بقايی و رحيم‌مشايی زده‌اند و همچنان پرونده اين اتهامات مفتوح است) تا متوجه شويد چنين فردی که عادت کرده «اول حرف بزند و سپس فکر کند» چرا به اين روز افتاده که بزرگ‌ترين حامی‌ انتخاباتی‌اش و سازمان عريض و طويلی که با خشونت و سرکوبگری توانست ميخ رياست جمهوری او را بر زمين بکوبد، در برابرش قد علم کرده است. اين همه نمونه‌ای ديگر از حرف‌هايی که بدون تفکر از دهان رئيس دولت دهم بيرون آمده و همچنان می‌آيد.
اما اين دفعه برای انجام عملی «زشت» يک جای «سفت» را انتخاب کرد، يا برای عملی «زشت‌تر» مسجدی «بی‌مناسبت‌تر».

درافتادن با رهبری، تابويی بود که او با خيره‌سری‌های خاص خود، توانست بشکند و حداقل برای کسانی که فکر می‌کردند حرف خامنه‌ای وحی منزل است، مشخص شد يک ديوانه می‌تواند سنگی به چاه اين نظام بيندازد که صدها (شايد هم هزاران) عاقل (البته اگر هنوز عاقلی مانده باشد) بايد بيايند و سال‌ها بحث و غور کنند بلکه بتوانند به حيلتی اين سنگ را از اين چاه درآورند. حداقل اين يک قلم را، احمدی‌نژاد (گيريم از سر سرتق‌بازی و ناخواسته) اما به نفع مخالفان کار کرد.

شکستن وجهه مجلس و بی‌اعتنايی به «در راس امور بودن» مجلس شورای اسلامی نيز تابوشکنی ديگری بود که فقط از خيره‌سری همچو او برمی‌آمد و بس. اين همه اصرار و لجبازی بر سر نگهداشتن محمدرضا رحيمی به عنوان معاون اول، حفظ اسفنديار رحيم‌مشايی به عنوان رئيس دفتر و نماينده ويژه او در مناطق مختلف و مناصب مختلف با انواع و اقسام اتهامات عليه وی، حميدرضا بقايی با دنيايی از حرف و حديث و ... فقط و فقط کننده‌ای کله‌شق و قانون‌گريز، چون احمدی‌نژاد لازم داشت، نه هيچ کس ديگر.

ولی وقتی بزرگ‌ترين نيروی نظامی عيان و نهان کشور را به چالش طلبيد، تازه فهميد که هم حريف، عظيم و کهنه‌کار است و قدر، هم زمين بازی برای او به قدری بزرگ است که نفس که هيچ، جان از وی می‌بُرَد و می‌بَرَد.

همين بود که تنها سه روز، يعنی ۴ روز کمتر از بی‌اعتنايی به حکم آيت‌الله خامنه‌ای درمورد برکناری رحيم‌مشايی از معاونت اول خود، پس از درافتادن با شاخ غول (سپاه پاسداران) و تشر مودبانه‌ (اما پر از هشدار و تهديد) سردار عزيز محمدی به وی درمورد اسکله‌هايی که «برادران محترم» از آنجا اجناس مورد نياز خود (سلاح، اقلام صنعتی، خوراکی و حتی قاچاق) را وارد می‌کنند و ذينفع دانستن او و حلقه يارانش در دولت در همين اسکله‌ها، در سايت خود مجبور به عذرخواهی (البته از نوع احمدی‌نژادی‌اش) شد که «سخنان رئيس جمهوری تحريف شده است».

وقتی دقت کنيم که عزيز جعفری تاکيد کرده پرونده برخورد با متهمان اقتصادی و اخلاقی در دولت، از طرف قوه قضاييه به سپاه پاسداران سپرده شده، به راحتی می‌توان درک کرد که چرا در حالی که احمدی‌نژاد، قبل از اين، هيچ علاقه‌ای به پس گرفتن اتهامات خود عليه مجلس، قوه قضاييه، مجمع تشخيص مصلحت نظام، دولت‌های قبلی و ... نشان نداده بود، اين بار و تنها طی سه روز ناگزير از انجام اين کار شد.

اما اين که تاکنون چرا سپاه پاسداران (به خصوص) و قوای نظامی (به طور کل) از هرگونه تحقيق و تفحص در امان مانده‌اند و چرا آيت‌الله خامنه‌ای حتی به معتمدی چون آيت‌الله جنتی توپيد که مبادا چنين بحثی مطرح گردد، مجالی ديگر می‌خواهد و مقالی ديگر.

پدرام فرزاد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016