یکشنبه 16 مرداد 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

رييس سابق جهاد دانشگاهی درباره "انقلاب فرهنگی" سال ۱۳۵۹: دانشگاه را تعطيل نکرديم ميدان منازعه را بستيم، خبرآنلاين

سياست > چهره ها - شانزدهم مرداد ماه سال ۱۳۵۹، زمانی که انقلاب اسلامی نهال نوپا بود، نهادی در بطن دانشگاه​ها شکل گرفت که به حفظ و استمرار نظام در آن سال​های نخستين کمک کرد.

صادق روحانی: جهاد دانشگاهی در واقع بازوی اجرايی انقلاب فرهنگی در دانشگاه​ها بود. از اين رو برخی انتقاداتی که به عملکرد شورای انقلاب فرهنگی در سال​های نخستين انقلاب مبنی بر تعطيلی دانشگاه​ها می​شود، انتقادهايی است که عملکرد جهاد دانشگاهی را نشانه رفته است.

اما دکتر علی منتظری رييس سابق جهاد دانشگاهی و از بنيانگذاران اين نهاد انقلابی، به صورت تمام قد از عملکرد آن سال​های جهاد دانشگاهی دفاع می​کند. تمام انتقادهای دلسوزانه​اش از حال و روز اين روزهای جهاد دانشگاهی، از ترس بر باد رفتن تلاش​های او و جهادگران ديگری است که ۳۱ سال در اين نهاد انقلابی زحمت کشيده​اند. نهادی که به قول خود منتظری تنها نهاد باقی مانده از نسل نهادهايی است که مولود انقلاب​اند و اين روزها خطر دولتی شدن آن را تهديد می​کند.

منتظری که در طول مصاحبه با خبرآنلاين، خيلی تلاش می​کرد تند صحبت نکند و حرفی نزند که مقابله با دولت معنا شود. تنها موضع جهادگران در قبال وضعيتی که جهاد به آن دچار شده است را صبری دوساله و انقلابی عنوان کرد.

مشروح اين مصاحبه را در ادامه بخوانيد:

آقای دکتر منتظری، شما به عنوان کسی که از نخستين روزهای شکل​گيری جهاد دانشگاهی در آن حضور داشته و از موسسين آن به شمار می​رويد، می​توانيد روايت خودتان را از شکل​گيری اين نهاد بيان کنيد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


همانگونه که مطلع هستيد جهاد دانشگاهی مولود انقلاب فرهنگی است. دانشجويان مسلمان و انقلابی بر اساس فهم خود از فرمايشات، بيانات و رهنمود های امام (ره) در دوم ارديبهشت ماه سال ۱۳۵۹ حرکتی را در سطح دانشگاه​های کشور سازماندهی کردند که آن حرکت به انقلاب فرهنگی مشهور شد. در اين حرکت، دانشجويان مسلمان بر اساس يک تصميم جمعی تصميم گرفتند که حرکت دانشگاه که به سمت غرب و شرق بود را متوقف کنند. آن حرکت و آن نهضت به انقلاب فرهنگی مشهور شد.

اولين مخالف انقلاب فرهنگی هم رييس جمهور وقت بود که مدعی بود انقلاب فرهنگی برای سرنگونی او و توسط حزب جمهوری و به طور اخص شهيد بهشتی و ياران او طراحی شده است. منتهی حضرت امام اين حرکت را تاييد کردند و در تاريخ ۲۳ خرداد ماه ۱۳۵۹ شورايی از دانشمندان و نخبگان تعيين فرمودند که انقلاب فرهنگی را مديريت کنند. اين شورا با حضور ۶ نفر از نخبگان علمی و فرهنگی کشور تشکيل و بدين ترتيب ستاد انقلاب فرهنگی تأسيس شد. اعضای ستاد انقلاب فرهنگی در تاريخ ۱۶ مرداد ۱۳۵۹ برای امور اجرايی و پيگيری امور انقلاب فرهنگی در دانشگاه​ها نهادی را تشکيل دادند به نام جهاد دانشگاهی. فی الواقع جهاد دانشگاهی برای عملياتی کردن و پيگيری مصوبات ستاد انقلاب فرهنگی در دانشگاه​ها تشکيل شد. البته در طی اين سال‌ها فراز و نشيب‌های زيادی در وظايف، تشکيلات و حضور جهاد در عرصه علم و فرهنگ کشور رخ داده است. گاهی اين تغييرات تحميل شد و گاهی هم اين تغييرات در جهت رشد و بلوغ بود.

شما ادوار مختلف جهاد را چگونه تقسيم بندی می​کنيد ؟ خصوصيت هر کدام چيست؟

در يک تقسيم‌بندی کلی می‌توان ادوار مختلف حيات جهاد دانشگاهی را به شرح زير تقسيم‌بندی کرد:

۱- ۱۶ مرداد سال ۱۳۵۹ (سالروز تشکيل) تا اواسط سال ۱۳۶۱ (زمان بازگشايی دانشگاه​ها). در اين دوره عمده فعاليت جهاد دانشگاهی به نوعی مديريت فضای بحران و حواشی ناشی از انقلاب فرهنگی بود. در اين دوران، عمدة فعاليت​های آماده‌سازی دانشگاه​ها برای حضور مجدد دانشجويان در دانشگاه​ها و همچنين ورود دانشجويان جديد بعهده جهاد دانشگاهی بود.

۲- از بازگشايی دانشگاه​ها تا سال ۱۳۶۴ که مختص حضور جدی جهاد دانشگاهی در مديريت دانشگاه​ها است. در اين دوران شوراهای مديريت جهاد دانشگاهی مرجع رسمی مديريت دانشگاه​ها بودند.

۳-از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۰ که خروج تدريجی جهاد دانشگاهی از مديريت دانشگاه​ها و شکوفايی فعاليت​های فرهنگی و پژوهشی بود. اين دوره دورة خاصی در حيات جهاد دانشگاهی است که اميد است در مجال مناسبی بدان بپردازيم. پايه بسياری از فعاليت​های ممتاز علمی و فرهنگی جهاد دانشگاهی در اين دوران رقم خورده است.

۴-از اوايل سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ که با توجه به تغيير اساسنامه جهاد دانشگاهی مديريت شورايی در جهاد دانشگاهی به مديريت فردی تبديل می‌گردد. در اين دوران تشکيلات جهاد دانشگاهی مطابق وظايف آن در اساسنامه مصوب باز تعريف شد و بسياری از ملزومات تشکيلاتی برای شمايل جديد جهاد دانشگاهی در اين دوران شکل گرفت. در اين دوران مشکلات عديده‌ای گريبانگير جهاد دانشگاهی شده بود. حفظ نهاد جهاد دانشگاهی در اين دوران سخت، از عمده ويژگی‌های اين مقطع تاريخی در حيات جهاد دانشگاهی تلقی می‌شود.

۵- از ۱۳۷۶ تا پايان ۱۳۸۵ : اين دوران مصادف است با رشد و شکوفايی و بالندگی فعاليت​های پژوهشی و فرهنگی جهاد دانشگاهی. در همين ايام است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی جهاد دانشگاهی را يکی از ستون​های نظام می‌نامند و آن را گلستانی می‌خوانند که کشور از مواهب آن برخوردار گشته است.

۶- از سال ۱۳۸۵ تا کنون: مهمترين ويژگی اين دوران اين است که دولت بسيار علاقمند به نوعی حضور در جهاد دانشگاهی است! پرداختن به جزييات اين دوره و دستاوردهای آن را به وقت ديگری حواله می‌دهيم.

جدای از بحث اصلی که به آن باز خواهيم گشت به نظر شما تعطيلی دانشگاه​ها در آن زمان کار صحيحی بود؟

صد در صد. چون دانشگاهی وجود نداشت بلکه ميدان منازعه بود. ميدان جنگ بود کلاسی تشکيل نمی‌شد.

همين فضای سياسی قبل انقلاب باعث پديد آمدن بسياری از جريان​ها پسنديده در سال​های بعد شد؟

پيش از پيروزی انقلاب اسلامی فضای سياسی دانشگاه​ها يک فضای يکپارچه و در جهت مبارزه با نظام شاهنشاهی بود. اما پس از پيروزی انقلاب گروه​ها به دنبال سهم‌خواهی بودند و فضای دانشگاه را به ميدان منازعه تبديل کرده بودند. مگر گروه​ها باعث پيروزی انقلاب شده بودند؟! اما سهم‌خواهی می‌کردند و تهمت و افترا می‌زدند. جذب نيرو می‌کردند برای گروه​های آمريکايی و وابسته به امپرياليسم آمريکا. خوب شما می‌گوييد نيروهای انقلاب و مسلمان می‌نشستند و تماشا می‌کردند؟! اينها جذب نيرو می‌کردند برای گروه​هايی که در کردستان و در خوزستان و سيستان و بلوچستان و.... برای مقابله با انقلاب مردم ايران صف‌آرايی کرده بودند. اينها از دانشگاه جذب نيرو می‌کردند. لذا دانشگاهی وجود نداشت و اتفاقاً انقلاب فرهنگی به وقوع پيوست تا ما دانشگاه داشته باشيم. اين نکته را هم فراموش نکنيد تعداد دانشگاه​ها و دانشجويان در آن زمان بسيار محدود بود. شما فکر نکنيد وقتی می‌گوييم دانشگاه تعطيل بود يعنی يک بخش عظيمی از کشور تعطيل بود .الان چون حوزة آموزش عالی بسيار گسترده است اين تصور در ذهن بوجود می‌آيد که گويی بخش عظيمی از کشور تعطيل بوده. نه اينطور نبود تعدادی از مراکز علمی کشور به طور موقت تعطيل بودند و آن هم به اين معنی نبود که هيچ فعاليتی در آن انجام نمی‌شد بلکه فعاليت آموزشی آن تعطيل بود تا آنکه در اواسط سال ۱۳۶۱ دانشگاهها بازگشايی شدند و فعاليت​های آموزشی هم مجدداً آغاز شد.

جهاد دانشگاهی تا چه حد به اهدافی که برای خود تعيين کرده بود رسيده است؟

هدف اصلی همان انقلاب فرهنگی بود. شعار اصلی آن هم تحقق تلفيق ايمان و علم بود. ما خوشبختانه به بسياری از اين اهداف دست پيدا کرده‌ايم. توسعه و پيشرف علمی کشور که مورد قبول و اذعان همه هست محصول همان بذری است که در انقلاب فرهنگی کاشته شد و از دست آوردهای انقلاب فرهنگی است. در واقع بانی اصلی آن هم امام امت بودند. ما در بسياری از اهداف بزرگی که برای انقلاب فرهنگی در نظر گرفته شده بود به نتيجه رسيده‌ايم و البته در بعضی از آن‌ها هم به نتيجه نرسيده‌ايم. به عنوان مثال نظر ما اين بوده که دانشگاه اسلامی ظاهرش هم بايد اسلامی باشد. باطن آن که اسلامی است هيچ، ظاهر آن هم بايد اسلامی باشد. خوب متاسفانه به تدريج و در گذر زمان ما در اين جهت افول می‌بينيم. يکی از دلايل اين افول اين است که نيروهای انقلابی و اسلامی ودلسوز به تدريج از مديريت دانشگاه حذف شدند. اگر اين نيروها را حفظ می‌کردند و حفظ می‌کرديم ما همانطور که در صحنه‌های علمی توفيق پيدا کرديم در صحنه فرهنگی و در صحنه ترويج و تبليغ و معرفی اسلام و مبانی اسلام و انقلاب هم موفق می‌شديم. منتهی متاسفانه ما در اين جهات دقت نداريم. يعنی حاضر نيستيم هزينه تصميماتی را که می‌گيريم بپردازيم. اگر ما نيروهای انقلابی را حذف می‌کنيم تا به اصطلاح مديريت‌ها يک دست بشوند خوب اکنون بايد تبعات آنرا هم بپذيريم! البته الان رويکرد به نحوی است که می‌گويند برگرديم به تجربه‌های قبلی. الان اگر برگرديم و دوباره اين افراد را هم مشارکت بدهيم ديگر کار از کار گذشته است.آن اتفاقی که نبايد می‌افتاد افتاده. حالا آمدن اينها بد نيست اما موثر نيست.

خلاصه اينکه من معتقدم در بسياری از موارد اهداف انقلاب فرهنگی و جهاد دانشگاهی محقق شده و در برخی موارد ديگر هم بايد تلاش بکنيم که محقق بشود و توجه کنيم که انقلاب فرهنگی يک جريان مستمر است. اينکه برخی شعار می‌دهند ما به انقلاب فرهنگی دوم و سوم نياز داريم، اينها شعارهای انحرافی است. انقلاب فرهنگی يک جريان مستمر است که پايان ندارد و هميشه هست. اينکه ما بخواهيم تجربه‌های گذشته را دوباره تکرار کنيم چندان با درايت وتدبير سازگار نيست.

برخی معتقدند که دولت قبلی نگذاشت که جهاد دانشگاهی دولتی بشود اما در اين دولت جريان​هايی هستند که در پی دولتی کردن جهاد هستند. اين ها چه کسانی هستند؟ آيا موفق شده​اند؟

به نظر من در اين بحث بهتر است به جريان تاريخی جهاد نگاه کنيم. ما مبنای تقسيم‌بندی را دولت‌ها قرار ندهيم بلکه ادوار تاريخی خود جهاد را مبنا و ملاک قرار دهيم. ما می‌گوييم از سال ۱۳۸۵ شاهد تمايل شديد دولت برای حضور و اعمال سليقه و نظر در جهاد هستيم. به اعتقاد بنده اين تمايل به شدت استقلال جهاد را دچار خدشه می‌کند.

متاسفانه وقتی استقلال جهاد دچار خدشه شود، روحيه جهادی هم دچار ضربه خواهد شد و می‌شود. اين تمايل دولت ممکن است در نهايت منجر به از دست رفتن و از هم گسيختن نظام عاطفی و ايمانی جهاد هم بشود. مديرانی که با اراده دولت​ها مسئوليت می‌يابند هر چند که انسان​های شايسته و وارسته‌ای باشند اما چون فضای جهاد و فرهنگ جهاد را تجربه نکرده‌اند و بهتر بگويم از عرض و طول و ارتفاع جهاد دانشگاهی خبر ندارند بعد از يک مدتی اين نهاد را دچار مشکل خواهند کرد. اين از ويژگی‌های اين دوره است.

ما و مجموعه دوستان در جهاد دانشگاهی فکر می‌کنيم که نبايد طوری عمل کنيم که خدای ناکرده از عمل ما عدم پايبندی به ضوابط و مقررات استنباط شود. همة دوستان در سطح جهاد را دعوت کرديم که در چهارچوب‌های قانونی و رعايت مسايل انقلابی کارشان را انجام بدهند . اين هم يک دوره‌ای است در جهاد که شايد بايد تجربه می‌شد ولی من مطمئن هستم که بيش از دوسال به طول نخواهد انجاميد.

چرا اين اتفاقات در دولت​های قبلی نتيجه نداشت و يک مقاومتی در جهاد بود اما الان اينگونه نيست؟

اولاً فضای عمومی کشور و مسايل ديگر دست به دست هم داده است که ما نخواهيم عملی انجام دهيم که بهانه به دست دشمنان دهد و مشکلی برای کشور و نظام ايجاد بشود. ثانياً در سال ۱۳۸۵ دولت برای حضور در جهاد از خود جهادگران استفاده کرد.

در نتيجه موضع‌گيری و مقاومت در مقابل دوستان جهادی چندان شايسته نبود. در دوره‌های گذشته دوستان به محض اينگونه فشارها و تعدی‌ها به جهاد، موضع گرفته و مقاومت می‌کردند ولی الان با توجه به مسايلی همچون توطئه‌های دشمنان، جريان‌هايی که خواسته يا ناخواسته، انقلاب و نظام را دچار مشکلاتی کرده‌اند باعث شده است که صبر پيشه کنيم. دوستان جهادی معتقدند بايد با صبر و تدبير اين دوره را پشت سر گذاشت. البته دوستانی که هم اکنون آمده‌اند صادقانه و با نيت خير و برای خدمت آمده‌اند و لازم است بدانند که کجا آمده‌اند، کجا هستند و در چه جايگاهی قرار گرفته‌اند.

می​توانيم اينطور نتيجه بگيريم که مساله تمايل دولت برای حضور در جهاد مهمترين مساله​ای است که هويت جهاد را به مخاطره انداخته است؟

مهمترين تهديد برای جهاد به عنوان يک سازمان ممکن است همين تمايل دولت​ها باشد اما اين در بخش تشکيلاتی و سازمانی است اما در حوزه ديگر که حوزه فرهنگی است اين است که ما خود به عنوان اعضای جهاد آرمان‌های جهاد را فراموش کنيم. يعنی يک زمانی انقلابی بوده‌ايم اما الان انقلابی نيستيم. لذا رهبر فرزانه انقلاب فرمودند که انقلابی بودن مهم نيست بلکه انقلابی ماندن مهم است.

انقلابی ماندن هم شرط و شروطی دارد از جمله اينکه تلاش کنيم در جهاد روحيه ی جهادی را حفظ کرده و گسترش دهيم. بايد به يک نکته‌ای هم اشاره کنم و آن اينکه وقتی ما می‌گوييم مداخله دولت در جهاد، خدای نکرده منظور اين نيست که ما تافته‌ی جدا بافته‌ای از دولت هستيم. شعار جهاد از سال ۱۳۷۰ تا امروز خيلی صريح و روشن اين بوده است: تبعيت از رهبری و حمايت از دولت‌ها. هر دولت قانونی که در کشور بود ما از آن حمايت می‌کنيم لذا از دولت فعلی هم حمايت می‌کنيم. يعنی اگر دولت فعلی امری را به ما واگذار کند و کاری را از ما بخواهد با کمال ميل انجام می‌دهيم. ما خود را موظف می‌دانيم که به حل مشکلات دولت کمک کنيم. اشتباه نشود که فکر کنيم فاصله‌ای هست. بلکه ما می‌گوييم جهاد بايد جهادی باقی بماند و دولتی نشود.

گفتمان جهاد گفتمان رهبری است نه گفتمان دولتی و دولتی‌ها. اين ربطی به اين دولت و دولت گذشته و آينده ندارد. اين تهديد بزرگی برای جهاد است که گفتمانش از گفتمان رهبری به گفتمان دولتی‌ها تغيير پيدا کند. ما اين را خطر می‌بينيم نه اينکه خدای ناکرده ما نبايد با دولت رابطه داشته باشيم. ما بايد بيش از همه در خدمت دولت باشيم. فهم اين موضوع خيلی مهم است که برخی گمان نکنند ما يک مجموعة ضد دولتی هستيم. ما يک مجموعه‌ای هستيم که خود را حامی همة دولت‌ها می‌دانيم و دوست هم داريم که در خدمت دولت‌ها باشيم و به حل مشکلات آنها کمک کنيم. اگر چيزی از ما بخواهند ما نه تنها پاسخ می‌دهيم بلکه در اسرع وقت و با کمترين هزينه پاسخ می‌دهيم. ما نقش انقلابی خود را در اين تعريف می‌کنيم.

آيا رهبری در اين بحث وارد نشده​اند؟

نه هيچ​گاه. در طول اين سال​ها ايشان با هدايت معنوی خود مجموعه را حمايت و پشتيبانی فرموده اند. در موقعيت های مختلف رهنمودهای لازم را ارائه کرده اند. اصولاً بدون حمايت و بدون پشتيبانی رهبر فرزانه انقلاب، جهاد دانشگاهی نمی‌توانست در جايگاه و سپهر فعلی قرار گيرد.

سی و يک سال از تاسيس جهاد می‌گذرد. آن چيزی که هويت جهاد را شکل داده است انسان​های درون آن و فضا و روحيه​ای است که ما آن را روحيه جهادی می​دانيم. آينده جهاد چگونه خواهد بود؟ آيا اين روحيه در نسل جوان هم بازتوليد شده است؟

بله. ما در جهاد متناسب با فرصت ها و امکاناتی که در اختيار ما بوده چه در حوزه های علمی و پژوهشی و چه در حوزه​های فرهنگی به تربيت نيرو اقدام کرده ايم. ما با تاسيس پژوهشکده​ها و مراکز علمی و تخصصی بستری را فراهم کرده ايم که نيروهای جديد در چهار چوب های شناخته شده علمی ولی با روحيه جهادی پرورش پيدا کنند. الان در حدود بيست پژوهشکده در جهاد دانشگاهی داريم. ما ده​ها مرکز علمی و فرهنگی تاسيس کرده​ايم که اين ها توسط جوانان و دانشجويان اداره می شود.

اين اقدامات برای تربيت نيرو بوده است. نه تنها برای تربيت آن حوزه تخصصی و علمی که کار کنند بلکه تا نوعی مديريت و فعاليت اجتماعی را تجربه کنند که در آينده در هر کجای کشور چه در داخل جهاد و چه بيرون از آن مفيد باشند. ما در اين زمينه بسيار دقيق عمل کرده ايم. يعنی آمده ايم نهاد هايی را توسط خود جوانان و دانشجويان تاسيس کرده ايم بدون اينکه دخالت بيش از حد در آنها بکنيم. البته نظارت و حمايت ما در کناراين سازمان ها بوده وشرايطی را بوجود آورده ايم تاباگذر زمان ، انتقال تجربه وروحيه ی جهادی به اين نسل صورت بگيرد. منتها درک اين ظرافت ها و نکات باريک تر از مو کار هرکسی نيست و کسانی که همه ی مسايل را از دريچه ی ماديات نگاه می کنند و به در آمد و سود و اينگونه مسايل می انديشند طبعا قدرت درک چنين ظرافتی را ندارند.

من به صراحت عرض می کنم اين نوع نگاه های کاسب کارانه و تاجر مآبانه در جهاد دانشگاهی مخل و مضر است و نمی​تواند استمرار حرکت جهاد را تضمين بکند. بلکه آن نگاهی که نشات گرفته از وجه فرهنگی جهاد دانشگاهی است ضامن بقای جهاد است و می تواند مستمر باشد و به تربيت کادر فعال و با ارزشی بپردازد که اين جهاد را و حرکت جهادی را استمرار ببخشند. نگاه تاجر مآبانه فوق العاده خطرناک هست و بايد به شدت با آن مبارزه بشود. من و امثال من مخالف فراهم کردن حد اقل امکانات و شرايط زندگی برای افراد و محققان نيستيم بلکه نگاه کاسب کارانه و روحيه ی سودجويی و زياده خواهی و رفاه زدگی است که برای جهاد مضر است. من معتقدم که بهترين رهنمودها در اين زمينه را رهبر معظم انقلاب به جهاد هديه داده​اند. جا دارد که آن رهنمودها هر روز مرور شود. برای مثال ايشان خطاب به مديران ارشد جهاد فرمودند کار شما شرکت داری نيست، به کار اصلی خود بپردازيد.

اولويت​های جهاد در اين سال ها را چه می​دانيد؟

ما در جهاد دانشگاهی يک سند چشم انداز داريم و يک برنامه سه ساله. به دليل تغيير مديريت​ها به لحاظ زمانی عقب هستيم. اما راه ما مشخص است و اهداف هم معلوم است. ما منتظريم که اين دو سال بگذرد. چاره ديگری هم نداريم. ما نمی خواهيم کشور ، دانشگاه و مسئولين را دچار مشکل بکنيم. ما نمی​خواهيم ذهن مسئولين را درگير مسايلی کنيم که ممکن است برای آنها اهميت نداشته باشد. ما حق نداريم برای خوش آمد خويش وقت ديگران و کشور را بگيريم. ما می توانيم دو سال صبر کنيم. صبر هم خود يک اقدام انقلابی است. در نيت خير برادرانی که اکنون ميهمان ما در جهاد هستند ترديد نمی‌کنيم و اميدواريم اين فرصت را مغتنم بدانند و در ارتقاء جايگاه و فعاليت​های جهاد دانشگاهی تلاش کنند، ما هم در کنار آن ها هستيم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016