گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
15 تیر» وصف العيش نصف العيش، عبدالحسين طوطيايی2 تیر» محيط زيست قربانی بزرگ جدال صاحبان قدرت، عبدالحسین طوطیایی 6 آبان» نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی درباره وضعيت کشاورزی در ايران، عبدالحسين طوطيايی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! وجدان هايی که هنوز بيدارند، عبدالحسين طوطيايیدر امتداد زنجيره تخريبی که کانون های منابع طبيعی و توليد کشاورزی کشورما را فرا گرفته است با خبر شديم سرانجام معاونت منابع طبيعی وزارت موسوم به جهاد کشاورزی در زير ضربات وجدان آگاه خود نتواست بيش ازاين شاهد فاجعه رو به گسترش نابودی باشد و برای پايبندی به پيمانی که آفريدگار هستی بخش بر گردن دانايان هر سرزمينی نهاده است تا راضی بر سيری ستمگرو گرسنگی مظلوم نشوند سرانجام توسط وزير جهاد کشاورزی سلب مسئوليت گرديد. وزيری که همچون سلف خود تنها افتخارش اين خواهد بود که هزاران ميليارد بودجه کشور را بين کشاورزان ديروز و صدقه بگيران امروزتوزيع می کند تا اگرکه اين بريز و بپاش ها، آبی بر کشتزارهای گذشته آنها نيفزايد چه بسا نانی برسفره توزيع کنندگان صدقه فراهم آورد. خبر برکناری معاونت منابع طبيعی اين وزارت گرچه در پايانه اين تخريب از دير هنگام بودنش حکايت می کند اما نشان می دهد رمق های حيات وجدان های آگاه، کاملا بپای جاذبه های ناپايدار ميزهای مديريت قربانی نشده و هنوز هستند کسانی که به بهای دريافت خشم ما فوق و برکنار شدن توسط وزير اما از اين پس در قلب مردم و آرامش وجدان خود زندگی کنند. وزير يا وزيرانی که چه بسا همچون بعضی سوداگران آماده باشد نا يک فيل دو تا سه تنی را تنها برای بهره ناچيز عاجش از پای درآورند. بی ترديد اوج ملودی و آهنگ چندش آور تخريب محيط زيست و منابع طبيعی را در شمال کشور می توان ديد. عرصه های در حال احتضار اين خطه، آماج يورش بی توقف از هزاران هزار اتومبيلی هستند که سرنشينان آنها به نام تفريح آخرين لکه های سبز موجود را به توبره نادانی مورد دستبرد قرار می دهند . در اين هجوم بی امان کارخانه های سيمان ، کشتی های واردات آهن ، کوره های آجر پزی که مرگ آفرين تر از کوره های آدم سوزی نازی ها هستند ، انبوه شهرداری های صدور جواز مرگ ، سخاوت شرکت های دولتی توزيع آب ، برق ، گاز و تلفن در زير زوزه های شب خيز ماشين آلا ت تخريب و سرانجام خريدارانی که تازه از گرد راه زندگی به اين دوران رسيده اند در اتحادی نا مقدس از زيبا ترين های گذشته تنها تخم مرگ و نيستی می کارند تا آيندگان ستمديده ، نيستی درو نمايند و به تلخی برای نسل فراموشکار ما داوری کنند. بی ترديد محکمه نظام هستی سهم هر يک از ما را بر ديواره چارسوق آيندگان خواهد آويخت. مسافرانی که در جستجوی زيبايی و لطافت طبيعت شمال به سفر می آيند بناگزير و از فرط نوميدی پرنده خيالشان را به گذشته پرمی دهند. آخرين تازيانه های وجدان برای آنها هنگامی با شرمساری آميخته می شود که سرانجام به گردنه حيران برسند. اين گردنه اگر در گذشته خود از کثرت زيبايی بر شگفتی ها می افزود تا که نام حيران بخود گيرد امااکنون نه در مقايسه با گذشته که با حال حاضر آنسوی جاد ه از کشورآذر بايجان چه بسا بايد که نام شرمساری بر تابلويش نگاشت. مسافران شرمزده ما درد آلود از زخم ضربات وجدان می بينند که غده بد خيم ويلاسازی گستاخانه تا بلندای اين گردنه نيز گسترش يافته است تا ثابت شود که ديگر در دادگاه وجدان عمومی نفس کشی برای شکوه و شکايت نيست و برای اين بيمار محتضر نيز چاره ای جز تسليم به مرگی محتوم نخواهد بود . از اين پس به آنانی که از گذشته ريبای شما ل کشور تصاويری در آلبوم های عکس و فيلم خود ذخيره دارند بايد پيشنهاد کرد که خاطره های بجا مانده در اين آلبوم ها را حفظ نمايند تا که در پايان اين غفلت عمومی آيندگان ما به ديدار آن بيايند همانگونه که ما برای درک بزرگی خود قرن هاست در خرابه های تخت جمشيد و اشعار شاهنامه به کاويدنی بی نتيجه سرگرم هستيم. عبدالحسين طوطيايی Copyright: gooya.com 2016
|