پادوهای اجاره ای! يادداشت روز حسين شريعتمداری در کيهان عليه روزنامه ايران

صبح شنبه هفته جاری- ۲۲/۵/۹۰- ويژه نامه ۲۶۰ صفحه ای روزنامه ايران، بلافاصله پس از انتشار با موج گسترده ای از خشم توأم با اعتراض مردم و مجامع علمی و دينی روبرو شد و در همان حال، استقبال همراه با ذوق زدگی دشمنان بيرونی و رسانه های وابسته به آنها را در پی داشت. در اين ويژه نامه ۲۶۰ صفحه ای آموزه های اسلامی حجاب و عفاف به گونه ای موهن و شرم آور، و صد البته، ناشيانه، مورد هجوم قرار گرفته بود. درباره محتوای موهن و دم دستی اين ويژه نامه، اگرچه گفتنی های بسياری هست ولی اين وجيزه، ضمن ارج نهادن بر غيرت دينی مردم و تقدير از برانگيختگی آنان عليه دست اندرکاران تهيه و انتشار ويژه نامه ياد شده، در پی اشاره به نکته ديگری است. بخوانيد؛
۱- طی چند دهه گذشته، ده ها پروژه استعماری با صرف هزينه های هنگفت و نجومی برای مقابله با عفاف و حجاب طراحی شده و به اجرا درآمده است که تقابل خونين رضاخان، برخورد موذيانه و غيرمستقيم محمدرضاخان و مخصوصا پروژه های پرهزينه آمريکا و متحدانش طی ۳۲ سال گذشته، از جمله آنهاست ولی به گواهی شواهد موجود، تمامی اين طرح ها و پروژه ها نه فقط ناکام مانده، بلکه به قول مايکل لدين و کنت تيمرمن، نتيجه معکوس نيز داشته است. بنابراين بسيار ساده انديشانه است اگر تصور شود جريان انحرافی و عوامل ميدانی آن با تهيه و انتشار ويژه نامه «خاتون» به دنبال ترديدافکنی در اعتقاد مردم به آموزه های حجاب و عفاف بوده اند. اين عده، اگرچه بارها نشان داده اند از قدرت تفکر و تحليل اندکی برخوردارند- و اساسا به همين علت نيز از سوی عوامل پشت پرده جريان انحرافی به کار گرفته شده اند- ولی به يقين می دانند وقتی از آمريکا و متحدانش برای مقابله با حجاب و عفاف کاری ساخته نيست، اقدام اين عوامل دست چندم نيز آب در هاون کوبيدن است. پس ويژه نامه ياد شده، چرا و با چه انگيزه ای تهيه و منتشر شده است؟!

۲- ممکن است گفته شود- گفته نيز شده است- که جريان انحرافی از انتشار اين ويژه نامه، اهداف انتخاباتی داشته و در پی جذب آرای طيف بی اعتقاد به آموزه های اسلامی بوده است! اين نظريه نيز قابل قبول نيست، زيرا به يقين می دانند که وقتی آشکارا، عليه آموزه های اسلامی حجاب و عفاف موضع می گيرند، آرای احتمالی خيل عظيم و چند ده ميليونی مردم مسلمان را از دست می دهند. بنابراين با يک حساب ساده و سرانگشتی می توان گفت که جذب آرای طيف اندک و کم شمار مورد اشاره نيز نمی تواند انگيزه اصلی جريان انحرافی در تهيه و انتشار ويژه نامه موهن «خاتون» باشد.
اکنون بايد گفت اگر «تضعيف اعتقاد مردم به حجاب و عفاف» و يا «جذب آرای طيف بی اعتقاد يا کم اعتقاد به حجاب و عفاف» انگيزه انتشار ويژه نامه ياد شده نبوده است- که نبوده و نيست- پس انگيزه اصلی جريان انحرافی از اين هنجارشکنی چيست؟
۳- جريان انحرافی به گواهی اسناد و شواهد موجود که کيهان بارها به آن پرداخته است، تنها در قد و قواره و حد و اندازه پادوهای اجاره ای سرويس های اطلاعاتی بيگانه و در پيوند پنهان- و امروزه آشکار- با جريان فتنه ۸۸ قابل ارزيابی است. آيا می توانيد يک نمونه
- تاکيد می شود که فقط يک نمونه- از مواضع و عملکرد چند ساله جريان انحرافی را آدرس بدهيد که با فتنه ۸۸ و مديران بيرونی فتنه ياد شده، هماهنگ و همسان نبوده است؟! حمايت از اشغالگران قدس در پوشش اعلام برادری با «مردم اسرائيل»!، ادعای پايان دوران «اسلامگرايی»!، غارت بيت المال و هزينه کردن آن برای جذب مخالفان داخلی و بيرونی نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران، روابط پنهان با ديکتاتورهای منطقه، قرائت موهن و بی اثر از ولايت فقيه که به گفته «فرانتس فوکوياما»، «کانون اصلی اقتدار و ماندگاری ايران اسلامی است»، تلاش برای حذف نيروهای وفادار به نظام و مهره چينی افراد بی اعتقاد و بعضا مجرم در بدنه اجرايی کشور و... در اين باره گفتنی های ديگری هست که در اين وجيزه نمی گنجد.
مروری گذرا بر مواضع و عملکرد جريان انحرافی به وضوح نشان می دهد که اين جريان وابسته و متاسفانه لانه کرده در کنار رئيس جمهور محترم، فعاليت خود را عمدتا روی سه محور متمرکز کرده است.
الف: تفرقه افکنی و ايجاد شکاف در صف يکپارچه اصولگرايان. اين همان نکته ای است که رهبر معظم انقلاب بعد از انتصاب مشايی
- که او نيز فقط يک پادوی دم دستی است- به معاون اولی رئيس جمهور در نامه ای کوتاه و گويا خطاب به آقای احمدی نژاد، نسبت به آن هشدار دادند و انتصاب وی را «موجب اختلاف و سرخوردگی ميان علاقمندان» به رئيس جمهور دانستند، که اين تذکر- بخوانيد دستور قانونی- با تاخيری غيرقابل توجيه از سوی رياست محترم جمهوری جامه عمل پوشيد، اگرچه، اختصاص بيش از ۱۸ پست کليدی به نامبرده با دستورالعمل ياد شده همخوانی نداشت. ايجاد شکاف و نهايتا انشعاب در برخی از تشکل ها و جمعيت های اصولگرا، از جمله نمونه های ديگری از اين دست است که می گذاريم و می گذريم.
ب: «موازی کاری» با هدف اخلال در اقتدار بين المللی و داخلی نظام اسلامی، که دور زدن وزرا در چرخه امور جاری و اختصاصی وزارتخانه ها- نظير وزارت نفت، وزارت اطلاعات، وزارت ارشاد، وزارت اقتصاد و دارايی و...- از جمله آنهاست و نيز حرکت موازی و بيرون از ضوابط تعريف شده در مناسبات بين المللی، مانند تعيين نمايندگان ويژه و اعزام آنها به کشورهای خارجی، بدون نظارت وزارت خارجه و... که اين ماموريت جريان انحرافی نيز با هوشمندی الهی رهبر معظم انقلاب مورد اعتراض ايشان قرار گرفت ولی جريان ياد شده با بهره گيری از اعتماد- غيرقابل توجيه- رئيس جمهور محترم، فقط واژه «نماينده ويژه» را به «مشاور ويژه» تغيير داده و حرکت انحرافی خود را متوقف نکرد.
ج: حاشيه سازی با هدف تنش آفرينی، که عزل غيرقابل انتظار و توجيه ناپذير وزير اطلاعات و سپس خانه نشينی رئيس جمهور محترم و نهايتا تنش آفرينی در جامعه اسلامی يکی از بارزترين نمونه های آن است. گفتنی است که اين حاشيه سازی دقيقا هنگامی صورت پذيرفت که خيزش ها و انقلاب های اسلامی در منطقه خاورميانه با الگو گرفتن از ايران اسلامی آغاز شده بود و قدرت های استکباری در رسانه های خود با استناد به اين حاشيه سازی، اصرار داشتند به مردم مسلمان منطقه بقبولانند که ايران اسلامی نمی تواند الگوی خيزش شما باشد، چرا که خود- به زعم آنها- با مشکلات ساختاری در قدرت و «حاکميت دوگانه»! روبروست! اين رخداد در کنار تماس ها و مسافرت های پنهان برخی از عوامل حلقه انحرافی به خارج از کشور، مفهوم و معنای خاصی دارد که پرداختن به آن بيرون از محدوده اين وجيزه محدود است.
۴- با توجه به شاخصه های جريان انحرافی که به مواردی از آن اشاره شد، انتشار ويژه نامه موهن «خاتون» را فقط می توان در بستر ياد شده به ارزيابی نشست.
آيا به جريان انحرافی ماموريت جديدی ديکته شده است که با حاشيه سازی از طريق ويژه نامه خاتون در پی انحراف اذهان عمومی از ماموريت ياد شده است؟! آيا عوامل بازداشت شده جريان انحرافی، اعترافاتی کرده و اسنادی را فاش ساخته اند که ويژه نامه خاتون با هدف تحت الشعاع قرار دادن اين اعترافات تهيه و منتشر شده است؟! آيا به دنبال بن بست شکننده آمريکا و اسرائيل و متحدان اروپايی آنها در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا، ماموريت جديدی به جريان انحرافی ديکته شده است و قرار است آمريکا و متحدانش با استناد به ويژه نامه ياد شده که تهيه کنندگان آن تابلوی نزديکی با رئيس جمهور را يدک می کشند، الگوی جمهوری اسلامی را در نگاه مردم مسلمان منطقه مخدوش جلوه دهند؟! آيا انحراف اذهان از درماندگی انگليس که حياط خلوت و يکی از کانون های وابستگی جريان انحرافی است، انگيزه انتشار ويژه نامه خاتون بوده است؟ آيا سرنخی از سوءاستفاده های چندصد ميلياردی جريان انحرافی فاش شده است که...
۵- جريان انحرافی برخلاف آنچه اصرار به تبليغ آن دارد، بسيار حقيرتر و دم دستی تر از آن است که بتواند در مقابل اقتدار نظام اسلامی و هوشمندی توده های عظيم مردم مسلمان اين مرز و بوم، قدرت عرض اندام داشته باشد. اين جريان با نفوذ و لانه کردن در کنار رئيس جمهور محترم به حيات انگلی خود ادامه می دهد و در همان حال از نجابت مردم و ملاحظات آنها نسبت به جايگاه رياست جمهوری سوءاستفاده می کند. اما، سؤال اين است که آيا دستگاه محترم قضايی می تواند در قبال اين هنجارشکنی که آشکارا و بدون کمترين ترديدی در بستر پادويی برای بيگانگان صورت می پذيرد، بی تفاوت باشد؟ براساس کدام منطق قانونی، شرعی، اخلاقی و يا ملی می توان به عده ای نظير گردانندگان روزنامه دولت اجازه داد که بيت المال مسلمين را برای مقابله با آموزه ها و باورهای دينی مردم مسلمان اين مرز و بوم و به نفع دشمنان تابلودار بيرونی هزينه کنند؟! آيا، هرکس با هر انگيزه و هويتی خود را به رئيس جمهور محترم نزديک کند می تواند از حاشيه امن برخوردار باشد؟!
حسين شريعتمداری