سه شنبه 19 مهر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

حکومت منحصربه‌فرد و دروغ چهار هزار و ۲۷۵ ميلياردی، مجتبی واحدی

مجتبی واحدی
برخی افراد که هم‌چنان بر طبل "قابليت اصلاح رژيم" می‌کوبند آيا تاکنون به توسعه روزافزون فريب و دروغ‌پردازی که بخشی از آن ناشی افزايش مستمر "حس تملق‌خواهی ديکتاتور ايران" است انديشيده‌اند؟ آيا حکومت منحصربه‌فردی که دروغ در همه‌ی ارکان آن نفوذ کرده قابل اصلاح است؟

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ویژه خبرنامه گویا

امروزه در دنيا کشورهای زيادی به روش ديکتاتوری اداره می شود. در برخی از اين کشورها اگرچه مردم از آزادی های سياسی محروم هستند اما مديرانی بر آنها حکمرانی می کنند که از کفايت نسبی برخوردارند و ثمره مديريت ايشان ، پيشرفت و افزايش رفاه برای شهروندان است . در همان کشورها انسجام در داخل حاکميت موجب هم افزايی توان های مديريتی شده و اين امکان فراهم آمده است تا فرصت های موجود به بهترين وجه ممکن مورد استفاده قرار گيرد وتهديد های احتمالی به حداقل برسد . ناگفته پيداست اگردر آن کشورها ، دموکراسی برقرار شود برخی نخبگان که از دايره خانواده يا گروه حاکم بيرون هستند قادر خواهند بود تا با ارائه توانمندی های خويش ، بر پيشرفت های کشور بيفزايند و رفاه بيشتری برای شهروندان آن کشورها به ارمغان بياورند. اين ضعف حتی در پيشرفته ترين کشورهايی که به روش های غير دموکراتيک اداره می شود وجود دارد و لذا گمان می رود روند تغييرات به آن کشورها نيز خواهد رسيد. برخی کشورها ی کوچک و بزرگ که با حکومت های پادشاهی يا شبه سلطنتی در اطراف ايران وجود دارد مثال هايی از اين نوع حکومت هستند
.
در همين دوران، کشورهای ديگری نيز وجود دارد که از نظر عدم پايبندی به مبانی دموکراسی ، شباهت زياد به گروه اول دارند اما به دليل بی کفايتی مديران و خودخواهی های ايشان ، از همان پيشرفت ها نيز در آنها خبری نيست . برخی از آن کشورها مانند زيمبابوه ، به دليل محروميت از منابع ثروت ساز همچون نفت و گاز ، روز به روز فقير تر شده اند و به موازات آن ، برای حاکم ديکتاتور کاخ های آن چنانی ساخته شده است . برخی ديگر مانند سوريه ،به دليل موقعيت سوق الجيشی يا با بهره گيری از برخی مانورهای سياسی و امتياز گيری از کشورها ی ديگر ، شرايط بهتری دارند و مانند زيمبابوه با فقر علنی مواجه نيستند اما در عين حال با همسايگان پيشرفته خود نيز شباهتی ندارند .اما دسته سوم ، کشورهايی مانند ايران هستند که منابع غنی طبيعی و موقعيت سوق الجيشی ، آنها را در رديف کشورهايی قرار داده که اگر با مديريت علمی و دلسوز اداره می شد قطعاً به پيشرفت های بزرگ نائل می آمد . البته ثروت هنگفت خدادادی ، تا کنون مانع نمايش علنی فقر گسترده در خيابان های ايران شده است اما مقايسه آن با دو گروه از کشورها که دارای ثروت های مشابه می باشند- برخی کشورهای غير دموکراتيک و پيشرفته در منطقه و کشورهای ثروتمند که به روش دموکراتيک اداره می شوند- نشان می دهدکه حاکمان ايران تا چه حد بی کفايت هستند. در ايران، که بهترين نام برای حاکمان آن « ديکتاتور حقير » است وجود ثروت های کلان طبيعی و برخی زير ساخت های به جا مانده از سابق ، امکان مخفی نگهداشتن برخی ضعف ها و بی کفايتی ها را برای حاکمان کشور فراهم نموده است اما نگاهی به کشورهای همسايه يا کشورهايی که در ساير نقاط دنيا از امکانات طبيعی يا موقعيت جغرافيايی مشابه بر خوردارند نشان می دهد که وجود حاکمان با کفايت در ايران ، تا چه حد می توانست در اين کشور ثروتمند تحول ايجاد نمايد .

حاکمان ايران مانند سران بسياری از کشورهای همسايه ، به حاکميت مادام العمر و غير پاسخگو در برابر ملت های خود علاقمند هستند اما از لحاظ توان مديريتی از برخی ديکتاتورهای همطراز خويش عقب افتاده اند . نتيجه اين وضعيت ، عقب ماندن ايران در سر مايه گذاری و در برخی موارد بهره مندی بيشتر همسايگان از ذخاير مشترک نفتی و گازی بوده است . علاوه بر اين ضعف ، عدم وجود انسجام در سيستم ديکتاتوری ايران ، موجب هدر رفتن بخش های ديگری از ثروت ملی ايرانيان شده و بر مجموعه « زيان ديدگی های ايرانيان » افزوده است .

متأسفانه در ماههای اخير ، جلوه ديگری از خودخواهی ديکتاتور حاکم بر ايران در حال علنی شدن است . او ظاهراً معتقد است هيچ قدرت ديگری نبايد به صورت مستقل از ولی مطلق ، به اظهار وجود بپردازد و همين خصلت ، تحمل او در برابر رئيس جمهور دست ساز خويش را به شدت کاهش داده است. علنی شدن حملات بی سابقه عليه احمدی نژاد در ماههای اخير و فعال شدن سايت های حکومتی و حتی سران دو قوه قضائيه و مقننه در پروژه « برخورد با رئيس دولت » بهترين نشانه از عزم ديکتاتور ايران برای مقابله با « خود مستقل بينی احمدی نژاد » است . اما مشکل رهبر جمهوری اسلامی ، تنها با احمدی نژاد نيست بلکه او مايل است همه اظهار نظر های حکومتی و اقدامات حاکميتی ، تحت کنترل او باشد . او در اين زمينه هيچ استثنايی قائل نيست وحتی ميزان حمله به احمدی نژاد وعباراتی که برای تسويه با رئيس دولت به کار می رود را مشمول اين حکم می داند ! ظاهراً برخی افراد عليرغم نزديکی با رهبر جمهوری اسلامی ، هنوز به اين خصلت وی پی نبرده اند و در موضرع « برخورد با احمدی نژاد » به جای آنکه در حدود تعيين شده توسط رهبری ، انجام وظيفه کنند برخی کينه های قبلی خويش را نيز داخل نمودندکه اين موضوع برای رهبر جمهوری اسلامی قابل تحمل نبود . لذااو در تريبون علنی به توبيخ افرادو رسانه هايی پرداخت که «حد نگه نداشته اند.»

پس از واکنش توأم با عصبانيت رهبر جمهوری اسلامی، ويژگی ديگری از حکومت منحصر به فرد ايران، بر همگان عيان شد . اين ويژگی ، « تملق خواهی رهبر » است . بلا فاصله پس از آن که سخنرانی آقای خامنه ای در مورد « کش ندادن ماجرای اختلاس سه هزار ميليارد تومانی »‌ در رسانه های عمومی منتشر شد همان کسانی که تا ساعاتی قبل از آن ، برای لجن مال کردن احمدی نژاد ودولت او مسابقه گذاشته بودند روی ديگر سکه را به نمايش گذاشتند تا «حس تملق خواهی رهبر» را ارضا نمايند . در اين ميان ، احمد خاتمی امام جمعه کم اطلاع وپُر مدعای تهران ، گوی سبقت را از ديگران ربود . او برای آنکه خود را بيش از ديگران ، تابع رهبر نشان دهد نه تنها از « کش دادن موضوع » خودداری کرد بلکه تلاش نمود به گونه ای سخن بگويد که گويی موضوع اختلاس و حيف و ميل سه هزار تومانی به صورت کامل ، « فيصله» يافته است . بر اساس گزارشی که خبر گزاری های حکومتی از اظهارات احمد خاتمی مخابره نموده اند او در خطبه های نماز جمعه هفته گذشته تهران گفته است :«مردم بايد مطمئن باشند که يک رالب از بيت المال در دست مفسدان باقی نخواهد ماند. مبلغ ۴ هزار و ۷۰۰ ميليارد تومان از اموال متهمان ضبط شده است .» اظهارات احمد خاتمی در حالی توسط رسانه های حکومتی منتشر شد که وزير اقتصاد با صراحت تنها از بازگشت « بيست وپنج در صد مبلغ اختلاس شده » خبرداده است . او به طور ناگهانی ، مبلغ اختلاس اخير را بيش از چهل در صد کاهش داده و به جای سه هزار ميليارد تومان - که تاکنون بارها توسط رسانه های حکومتی به آن اشاره شده است - مبلغ مورد نظر را هزار و هفتصد ميليارد تومان اعلام و مدعی شده که « بيست و پنج در صد مبلغ از متهمان مسترد شده است.»

تفاوت ميان ادعای امام جمعه متملق تهران و اظهارات وزير اقتصاد ، معادل چهار هزار و دو يست و هفتاد وپنج ميليارد تومان است که نمونه آن را تنها در حکومت يک «ديکتاتور حقير و تملق خواه» می توان مشاهده نمود . (اين رقم ، معادل يارانه دو ماهه برای پنجاه ميليون نفر از ايرانيان است) برخی افراد که هم‌چنان بر طبل «قابليت اصلاح رژيم» می کوبند آيا تاکنون به توسعه روزافزون فريب ودروغ پردازی که بخشی از آن ناشی افزايش مستمر « حس تملق خواهی ديکتاتور ايران »است انديشيده اند ؟ ايا حکومت منحصر به فردی که دروغ در همه ارکان آن نفوذ کرده ، قابل اصلاح است؟


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016