دوشنبه 10 مرداد 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آقای خ"آمنه"ای از "آمنه" بیاموزید، مجتبی واحدی

مجتبی واحدی
آمنه که ظاهرأ یک شهروند معمولی است و ادعای الگوسازی برای جامعه ندارد کسی را که به ناحق او را از بزرگ‌ترین نعمت‌های خدادادی محروم کرده، می‌بخشد تا زیبایی "عفو" و "عشق" به دیگران را به هم‌نوعان خویش یادآوری کند. آمنه، جفاکننده‌ی واقعی به خود را "عفو" کرد در حالی که آقای خامنه‌ای به فرض آزادی زندانیان، تنها دست از "انتقام‌گیری جفاکارانه" برداشته است

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مجتبی واحدی - خبرنامه گویا

روز گذشته بسیاری از خبرگزاری‌های در داخل و خارج از ایران اعلام کردند آمنه، عامل اسیدپاشی به صورت خود را عفو کرده و مجید موحدی می تواند تا آخر عمر از نعمتی استفاده کند که آمنه با جنایت مجید از آن محروم شده است.

آمنه‌ هم‌اکنون «چشمِ سر»‌ ندارد تا دنیا را ببیند اما از بصیرتی مثال‌زدنی برخوردار است. او آن‌قدر بصیر است که با «چشمِ دل» آینده را می‌بیند.

آمنه حتی با گذشت از حق شخصی، برای اصلاح رفتار کسانی هم‌چون مجید، دو راه در پیش رو داشت. نخست آن‌که با اصرار بر اجرای حکم دادگاه، ترس در دل کسانی بیندازد که هم‌چون مجید، دچار خصلت‌های حیوان شده‌اند. دومین انتخاب برای آمنه، عفو مجید بود تا همگان بدانند روح انسانی، بزرگ‌ترین ویژگی یک انسان است و کسانی که از انسانیت فاصله بگیرند به درنده‌خویان بزرگ تبدیل می‌شوند.

آمنه که هفت سال است با رنج فراوان زندگی می‌کند به این تنیجه رسید که اقدام بزرگوارانه و زیبا در عفو کسی که او را برای همه‌ی عمر از دیدن زیبایی‌ها محروم کرده، تأثیری بزرگ در توسعه‌ی انسانیت و حاکمیت اخلاق در جامعه دارد و این تأثیر صدها بار بزرگ‌تر از اثر بازدارنده احتمالی است که مجازات مجید می‌توانست به‌دنبال داشته باشد.

اما کشور ما ، تنها در خانه‌ی کوچک آمنه و دادگاه مجید محدود نمی‌شود.

در همین کشور فرد دیگری حضور دارد که چهره‌ی او هر روز بیش‌تر از دیروز برای ایرانیان و ملت‌های آزدی‌خواه جهان آشکار می‌شود. او در دو سال اخیر، اکثر قریب به اتفاق سیاستمداران و فعالان سیاسی ایران را به نداشتن «بصیرت» متهم کرده و آن‌ها را به دیدن واقعیت‌ها دعوت می‌کند. این در حالی است که بی‌تردید «دعوت‌کننده‌ی دیگران به بصیرت»، بیش از سایرین نیازمند «بصیرت» است. او نه تنها برای دیدن آینده، چشم بصیرت ندارد بلکه از دیدن آثار کوتاه‌مدت اقدامات خود نیز عاجز است.

رهبر جمهوری اسلامی که ترجیع‌بند اظهارات او گلایه از بی‌بصیرتی‌هاست چشم خود را بر این حقیقت آشکار بسته که اکنون بسیاری از جوانان حق‌جو و گروهی از پیران دل‌سوز، تنها به جرم اهانت به رهبری در زندان هستند. البته در قاموس کودتاگران، هرگونه حق‌خواهی و انتقاد از آن‌چه که محبوبِ رهبری است گناهی نابخشودنی تلقی می‌شود. فرقی هم نمی‌کند که منتقد چه کسی است: سیاستمداران سال‌خورده هم‌چون مهدی کروبی، میرحسین موسوی و بهزاد نبوی، روزنامه‌نگاران جوان مانند مسعود باستانی، فعالان دانشجویی هم‌چون بهاره هدایت یا وکلای شرافتمند همچون نسرین ستوده؛ هرکس که به رهبری یا علائق او انتقادی داشته باشد جای او در زندان است و خانواده‌ی او مستحق انواع رنج و مصیبت.

در ایران ما، آمنه که ظاهرأ یک شهروند معمولی است و ادعای الگوسازی برای جامعه ندارد کسی را که به ناحق او را از بزرگ‌ترین نعمت‌های خدادادی محروم کرده، می‌بخشد تا زیبایی «عفو» و «عشق» به دیگران را به هم‌نوعان خویش یادآوری کند اما رهبر پُرمدعای جمهوری اسلامی که اطرافیان‌اش به او چهره‌ی آسمانی می‌بخشند به دنبال «انتقام» از کسانی است که با انگیزه‌ی شرافتمندانه و بدون هیچ‌گونه «منفعت‌جویی» شخصی، به انتقاد از کسی پرداخته‌اند که وضعیت امروز ایران، آئینه‌ی تمام‌نمای رفتار و خصلت‌های شخصی اوست.

رهبر جمهوری اسلامی می‌داند که هیچ‌گونه جفایی در حق او نشده است اما اگر بخشی از بصیرت و آگاهی آمنه را داشت حتی اگر گمان می‌کرد جفایی بر او رفته، زندانبانان و زندان‌سازان را مورد عتاب قرار می‌داد و آزادی منتقدان زندانی را خواستار می‌شد. آقای خامنه‌ای هنوز هم می‌تواند با شاگردی در مکتبِ «آمنه» بساط ظلمی را که به بهانه‌ی اهانت به او به‌راه افتاده برچیند و بیش از این اجازه‌ی ظلم به شریف‌ترین انسان‌های ایرانی را ندهد . البته حتی اگر همین امروز هم آقای خامنه‌ای برای آزادی زندانیان قدم بردارد اقدام او به‌هیچ‌وجه با درس بزرگی که آمنه به همگان داد قابل مقایسه نخواهد بود.

آمنه ، از ستمی که بر او رفته گذشت تا «انتقام‌گیری» به سکه‌ی رایج در کشور تبدیل نشود در حالی که آقای خامنه‌ای در حال انتقام‌گیری از کسانی است که تنها گناه ایشان، اعتراض به حاکمیت زشتی‌ها و پلیدی‌ها در جامعه ایران است.

آقای خامنه‌ای که هیچ‌کس توان «جفا» به او ندارد در سال‌های اخیر هرگاه که مایل بوده، از تریبون‌های پُرخرج حکومتی علیه منتقدان خود لجن‌پراکنی کرده و آن‌گاه که با کوچک‌ترین انتقادی مواجه شده دستور سرکوب معترضان و منتقدان را صادر نموده است. اما آمنه که هیچ‌گاه قدرت «جفا» به کسی را نداشته، دربرابر جفای بزرگی که او را تا آخر عمر از دیدن زیبایی‌ها محروم کرده، زیبایی «عفو» را بر لذت احتمالی «انتقام» ترجیح داد.

اقدام آمنه اگر به درستی مورد توجه قرار گیرد درس «عشق به همه، حتی کسی که به ما جفا کرده» را در جامعه‌ی «انتقام‌زده»ی ایران، نهادینه خواهد کرد. آمنه با این کار خود نشان داد چه کسانی «بصیرت» واقعی دارند؛ همان‌طور که جفای کودتاچیان ایرانی به هم‌وطنان دل‌سوز خودشان، ثابت کرده «بی‌بصیرتانِ حقیقی» چه کسانی هستند.

می‌دانم هنوز برخی از هم‌وطنان من به آقای خامنه‌ای ایمان دارند. از این گروه می‌خواهم فرصت ماه رمضان را غنیمت بشمارند و از خدا بخواهند بخشی از بصیرت واقعی که «آمنه»های ایران از آن برخوردارند نصیب آقای خامنه‌ای هم بشود شاید در ماه‌های باقی‌مانده از عمر و حکومت تغییری در رفتار خود ایجاد نماید.

البته برای نگارنده این سطور، کوچک‌ترین تردیدی وجود ندارد که در آینده‌ای نه‌چندان دور، کسانی بر ایران حکومت خواهند کرد که رفتار ایشان با الگوی «انتقام‌محور» آقای خامنه‌ای تفاوت فراوان دارد اما ایکاش خداوند بزرگ این مهلت را به آقای خامنه‌ای بدهد تا با اراده‌ی خویش، «انتفام‌گیری کور» را از رأس حاکمیت ایران حذف کند.

این درسی است که اگر به تعبیر قرآنی چشمان حاکمان ایران «مُهروموم» نشده باشد می‌توانند از رفتار زیبای آمنه بگیرند؛ اگرچه باز هم می‌گویم آمنه، جفاکننده‌ی واقعی به خود را «عفو» کرد در حالی که آقای خامنه‌ای به فرض آزادی زندانیان، تنها دست از «انتقام‌گیری جفاکارانه» برداشته است.

مجتبی واحدی


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016