چهارشنبه 2 آذر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آن‌چه بايد اپوزيسيون بداند، بيژن صف‌سری

بيژن صف‌سری
از خواسته‌های معقول که می‌توان در ياری جستن از مجامع بين‌المللی و حتی از ابرقدرتی چون آمريکا انتظار داشت، بهره‌گيری از نفوذ اين ابر قدرت برای قطع اساسی‌ترين شاهرگ حياتی نظام ديکتاتوری ايران است؛ يعنی قطع خريد نفت که تاکنون تنها دليل بقا و دوام نظام جمهوری اسلامی بوده است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


بيژن صف‌سری ـ ويژه خبرنامه گويا

جنگ بد است ، و به صد دليل و برهان هيچ وطن پرستی ، حتی به صرف نا اميدی از مبارزه با استبداد حاکم بر اب و خاکش، باور ندارد که برای تنفس درهوای ازادی ، بايد تن به هجوم بيگانگان داد ، حتی اگر يورش کنندگان به مام وطن به هزار قسم و ايه متو سل شوندو بگويند قصد و نيت شان ازحمله فقط کمک به مردم گرفتاردراستبداد است.

آنچه گفته آمد برای روشن شدن مواضع صاحب اين قلم از جنگ و حمله کشور های خارجی به قصد ازادی مردم استبداد زده در هر نقطه ازجهان است ، چه رسد در مورد وطنم ايران ، و با اين نيت چنين توضيح واضحاتی را در اول اين مقال اوردم تا راه هر گونه اتهام و انگ بر صاحب اين قلم را از کج فهمی اين وجيزه ، مسدود سازم. طرفه انکه امروز با نشانه هايی که حکايت از وقوع تحميل جنگ برکشور مان دارد بازار مخالفان و موافقان و جنگ های قلمی بين اصحاب سياست و فرهيحتگان ، داغ است وتماشايی و از اين رواز سر احتياط هم که باشد بايد برای مصون ماندن ازهر انگ و بر چسبی مهيا بود .

اينکه می گويم هيچ وطن پرستی حاضر به قبول حمله بيگانگان به خاک کشورش نيست ،با قيد يک تبصره می تواند وجود هم وطنانی که امروز با قلم فرسايی های خود حمله بيگانگان به مام وطن را، توجيح می کنند و آن را عين وطن پرستی می دانند ، قابل تفسير باشد ، تا باور کنيم که شور بختانه در ميان ما هستند کسانی که بزرگترين و مهمترين تفاوت آنها با اکثريت غالب درجامعه ايرانی ،بی باور بودن به تعريفی است که ازوطن پرستی در فرهنگ ما ايرانی ها وجود دارد ، تعريفی که نشان از آزادگی و عزت ايرانی دارد اگر چه اطلاق وطن فروش به يک ايرانی ، انگ بی مسمايی ا ست چرا که به قول دکتر فرهنگ رجايی استاد دانشگاه شهيد بهشتی که در کنفرانسی بنام مدرس ، تاريخ و سياست می گفت " بسياری از نخبگان و يا سياست پيشگانمان اينطور نبود ه که نوکرو يا جاسوس اجنبی باشند بلکه اغلب از روی ساده انديشی گمان می کردند دولت های خارجی خير و صلاح ما را می خواهند، و در بخشی ديگر از سخنان خود از قول يک ديپلمات غربی که در باره ايرانيان جمله ای قابل تعمقی دارد ، اضافه کرد " ايرانيان ظاهر وطن فروشی دارند ، اما هيچکدام جنس را تحويل نمی دهند و بر همين اساس اگر در طول تاريخ اين اب و خاک پرونده کسانيکه انگ خائن و يا وطن فروش به آنها خورده است ،مطالعه کنيم خواهيم ديد که اکثرا جنس را تحويل نداده اند ، ضمن انکه ظاهرشان به نظر می آمد وطن فروش بوده اند ".

الغرض امروزو درچنين برهه ازتاريخ کشورمان ، ازادی ورهايی ازشربلای استبدادی که هم اکنون بدان گرفتاريم ، موضوعيتی برای افتراق دربين برخی ازمخالفان جمهوری اسلامی گرديده که اگر چه دربهره گيری ازحمايت بين المللی وجه اشتراک دارند اما برسر نوع طلب کمک ازدول خارجی با يکديگر در تضاد بسر می برندبه ديگر سخن برخی از سر دغدغه ی ازادی خواهی، تنها چاره را درحمايت از سياست جنگ طلبانه کشور های امريکا و اسرائيل می بينند ومدام دست به دعا يند تا در ما به ازای کشته شدن چندين ميليون نفر ازهم وطنان خود به وصال چنين توهمی از ازادی دست يابند که نمونه اينگونه از خواستگاه ها رااخيرا در مقاله آقای مجيد محمدی به نمايش گذاشته شد و ازقضا در اين اشفته بازار " نجات وطن " مطاع بی خريداراست که بی اغراق بهترين و مستدل ترين پاسخ به آن هم مقاله خواندنی با قلمی شيوا بيژن حکمت بود ، اما اينکه چرا اين گروه از سياست پيشگان دست به قلم تنها راه نجات از شر حکومتی فاسد را در گروحمله بيگانگان می دانند ياد اور حکايت ملاو فروش الاغ چموش او ست که نقل است روزی ملا برای فروش الاغ خود به بازار می رود ، اما از بخت بد به محض جمع شدن گروهی خريدار به دور الاغ ، خر ملا شروع به جفتک پرانی می کند و از جلو ده دوازده نفر را گاز می گيرد و از عقب تعداد زيادی را با لگد ناکار می سازد ، بهر روی با هر مشقتی که بود ملا افسار الاغ خود را مهار می سازد و از بازار بدر می رود ولی رندی که شاهد قضايا بود به قصد نصيحت نزد ملا می رود و می گويد ای مومن خدا تو که ميدانی چنين الاغ چموشی را هيچ کس خريدار آن نيست چرا آن را برای فروش به بازار آوردی ؟ ملا که شرمنده حرکات الاغش بود گفت ، من که آن را برای فروش به بازار نياورده بودم بلکه آمده بودم تا همگان ببينند که من چه ها از اين الاغ چموش می کشم ، حال حکايت گروه مدافعان دخالت نظامی و ازاد سازی ميهن توسط بيگانگان است که در خوش باور ترين نگاه به چنين خواستگاه های غير اصولی بايد گفت تنها از سر استيصال در مبارزه با حکومت جابر حاکم بر کشورمان است که اين دسته و يا گروه با علم به اينکه کالايشان خريداری ندارد تن به نوشتن چنين وجيزه ای می دهند که فرياد اعتراض هر ايرانی ازاده ای را باعث می گردد اما با اين همه بايد جانب احتياط را در مورد اين گونه قلم بدستان و يا سياست پيشگان نگهداشت و از هرگونه انگ وطن فروشی به اين گروه پرهيز کرد چرا که بقول آن استاد دانشگاه شهيد بهشتی بايد به اين اميد باشيم که اگر چه اين گروه ظاهر وطن فروش را دارند اما اصل جنس را انشا الله تحويل نمی دهند.

و اما گروه دوم ضمن قائل بودن به ياری گرفتن از مجامع بين المللی نه تنها هر گز خواهان يورش بيگانگان به اسم کمک به ازادی مردم تحت ستم کشور خود نيستند بلکه خواست و انتظار آنها از جامعه بين المللی و ايضا حتی کشور هايی چون آمريکا ، حمايت غير لجستيکی و نرم افزاری از جنبش ملت ايران است مانند تحريم نفت که تنها منبع ارتزاق نظام بوده وتا کنون نه تنها با اتکا از فروش اين ثروت ملی به بقای خود تداوم داده بلکه ، با باج دادن به سران ديکتاتورديگر کشور های چون خود ،وايضابا صرف هزينه های گزاف برای داشتن سلاح هسته ای ، خواب جهانيان را اشفته ساخته است .

ولی با اين همه خواستگاه گروه دوم هم نيز با همه تفاوت هايی که با گروه اول نسبت به مداخله دولت های خارجی برای ازادی سازی ميهن شان دارند، ازمنظر برخی از صاحب نظران و سياست پيشگان و مردم امی ، آنها هم متهم به بيگانه پرستی بوده که بی شک بايد آن را حاصل کج فهمی ازنفس ياری طلبيدن از جامعه بين المللی در فرهنگ ما ايرانيان دانست که آن را با "مداخله بشر دوستانه " جامعه بين الملی اشتباه فرض می گيرند ، سياستی که با نام پر طمطراق مداخله بشر دوستانه تا کنون برای اشغال کشور های چون عراق و افغانستان کاربرد های فراوانی داشته است و اين در حالی است که باورمندان گروه دوم صراحتاهرگونه مداخله در امور کشور های ديگر را تحت هر نامی که منجر بر سيطره و اشغال کشور توسط بيگانگان گردد مخالف بوده و تنها کمک هايی که تسهيل کننده رسيدن به اهداف جنبش مردمی باشد ، مشروح می دانند که چنين خواسته ای ، عين درايت هرعقل سليم در جهان می تواند باشد خاصه در عصرو زمانه ای که به دليل وابستگی ها و داشتن منافع مشترک ،در بين ملل جهان ، سحن از دهکده جهانی هم در ميان است .

بی شک برای چنين موضوعی که امکان ايجاد سوء تفاهم وجود دارد مصداقی کردن اينگونه از بحث ها الزامی به نظر می ايد و در اين مقال بهترين مصداق برای روشن شدن خواستگاه گروه دوم ، ماجرای سخنان خانم کلينتون وزير خارجه امريکادر مورد کمک به جنبش مردم ايران نمونه و مصداق خوبی است، الغرض چندی پيش اين بانوی سياست پيشه در مصاحبه ای با تلويزيون فارسی زبان صدای امريکا صراحتا اعلام می کند دولت امريکا قصد کمک به جنبش مردم ايران را داشته اما از سوی رهبران جنبش پذيرفته نمی گردد که درست پس از اين مصاحبه آنهائيکه ادعای رهبری خيزش مردمی در ايران را دارند از خواب بر خاسته و برای توجيح همه انفعالی که تا کنون در تهيج ملت داشته اند،از اين اقرار وزير خارجه امريکا سود برده و بعنوان سند افتخار به نمايش گذاشتند اگر چه در مقابله با تهمت های نظام که همواره جنبش مردم ايران را وابسته به بيگانگان می داند، اين گفته از سخنان وزير خارجه آمريکا ، پاسخ مناسبی بر ياوه گويی های سران نظام جمهوری اسلامی بوده اما در توجيح انفعال مدعيان رهبری نه تنها افتخار نيست بلکه عدم درايت و فرصت سوزی مدعيان رهبری جنبش هم می تواند باشد ، چرا که حداقل گفتگو بر سر نوع کمک گرفتن از چنين دولتهائ خارجی که تا کنون به صرف ادعای حمايت از جنبش ، مستمسکی برای نظام جمهوری اسلامی ساختند تا صد ها مبارزو روز نامه نگاررا به جرم واهی همکاری با شيطان بزرگ زندانی کنند ، محک امتحانی می شد تا صحت و سقم ادعايشان بر ملت ايران روشن گردد و در چنين حالتی کمترين خواسته ازدولت آمريکا هماهنگ ساختن سياست های خبری رسانه فارسی زبان اين دولت خارجی در راستای اهداف جنبش بود ، که يکی از دو منبع آگاهی مردم داخل کشورهمين صدای دولت امريکا ست که امروز به دليل اتخاذ سياست های غلط توسط مدير ويا مديران بی درايت اين رسانه ، پايگاه خود را در نزد ملت ايران از دست داده است .

و يا خواسته های معقول ديگراز اين دست که می تواند در ياری جستن از مجامع بين المللی و حتی از ابر قدرتی چون امريکا انتظار داشت بهره گيری از نفوذ اين ابر قدرت درمجامع بين المللی، برای قطع اساسی ترين شاهرگ حياتی نظام ديکتاتوری ايران است ،يعنی قطع خريد نفت که تا کنون تنها دليل بقا و دوام نظام جمهوری اسلامی بوده است ، کسب قدرتی که از فروش اين ثروت خدا دادی مردم ايران حاصل می گردد تا وسيله ای برای سرکوب خواسته ايرانيان باشد اما در صورت قطع اين شاهرگ حياتی نظام آن هم به گونه قانونمند وتصويب شده در مجامع بين المللی ، اثر آن به مراتب، موثر تر از همه تحريم هايی خواهد بود که تا امروزبرمردم ايران تحميل گرديده و اثر چشمگيری در وضعيت نظام کنونی حاکم بر کشورمان نداشته و ده ها خواسته معقول ديگری که همه اين فرصت ها با رد پيشنهاد از سوی سران جنبشی که معلوم نيست چه کسانی هستند ، از دست می رود اگر چه سخنگوی شورای رهبری جنبش در واکنش به اظهارات وزير خارجه ايران قبل از هر چيز از اعلام چنين خبری اظهار بی اطلاعی می کند که اين خود عذر بدتر از گناه را می ماند اما بهر تقدير از اين دست انتظارات در قالب ياری جستن ازدولت های خارجی خواستگاه گروه دوم است که با توجه به انچه گفته آمد کمترين فايده از اين نوع قبول کمک ها برای تسهيل کسب اهداف جنبش ، حداقل تکليف ملت ايران را نسبت به ادعا های دول بيگانه روشن می سازد تا دست کم در بزنگاه های سرنوشت ساز ديگر انتظاری از اجنبی جماعت نداشته باشند تا با فريادی از خشم بگويند اوبا ما با اينهائی يا با ما ؟

بيژن صف سری
http://bijan-safsari.com/


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016