جمعه 4 آذر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

سخنی با اکبر گنجی: اپوزیسیون جنگ طلب؛ واقعی یا خیالی؟، مجتبی واحدی

سید مجتبی واحدی
مخالفان جنگ، باید برای افکار عمومی در داخل و خارج از ایران توضیح دهند که مقامات جمهوری اسلامی در به راه افتادن جنگ، به همان اندازه مقصرند که متجاوزان احتمالی. من حمایت اپوزیسیون از حمله نظامی به ایران را بسیار ضعیف می دانم اما با کمال تأسف بر این باورم که برخی از سرکوبگران رانت خوار در ایران که عمر سیاسی خود را بسیار کوتاه می دانند تلاش می کنند در آخرین فرصت های تسلط بر منابع مالی دولتی، شرایط اضطراری بر کشور تحمیل کنند تا بتوانند به بهانه تأمین ضروریات جنگ، باز هم میلیاردها دلار به جیب بزنند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


ویژه خبرنامه گویا

در هفته های اخیر، اظهار نگرانی در خصوص احتمال حمله نظامی به ایران، به عنوان مهم ترین بحث در محافل سیاسی ذهن فعالان سیاسی ایرانی را به شدت مشغول نموده است. در این مدت، اکبر گنجی، یکی از فعال ترین نویسندگان و تحلیل گرانی بوده که اظهارات او جنجال های فراوان بر انگیخته است. او در آخرین اظهار نظر خویش، اپوزیسیون ایران را دعوت کرده تا «مخالفت با حمله به ایران» را از رضا پهلوی بیاموزد. این سخن، می تواند نخستین تجلیل اکبر گنجی از فرزند آخرین پادشاه ایران به شمار آید در عین حال، این توهم را در اذهان ایجاد می کند که گویی دفاع رضا پهلوی از تمامیت ارضی ایران، امری بی سابقه است و حال که حتی او به مخالفت با جنگ پرداخته، از سایر عناصر اپوزیسیون نیز توقع می رود همین رویه را در پیش بگیرند.

اما نکته مهم تر این است که سخن گنجی به صورت عام، خطاب به اپوزیسیون بیان شده است. او مشخص نکرده کدام عنصر شناخته شده اپوزیسیون، خواهان حمله به ایران بوده و اگر چنین کسی در میان اپوزیسیون وجود دارد ، نقش او در طیف گسترده مخالفان حکومت ایران چیست و تأثیر گذاری او در چه حد است؟ او همچنین تا کنون نگفته افراد ی که خواستار براندازی حکومت فاسد ایران هستند و به ادعای گنجی ، از حمله به ایران دفاع می کنند چند نفرند و آیا شمار آنها به اندازه تعداد مقالاتی هست که اکبر گنجی در هفته های اخیر نوشته و اکثر آنها ، سوالات فراوانی ایجاد کرده است؟او چندی قبل ، با اظهار نگرانی از لیبیایی شدن ایران در گفتگو با رادیو فردا چنین گفت: «لیبیایی سازی آگاهانه یعنی این که یک گروهی مثل لیبی بروند بسازند به نام اپوزیسیون و بعد آنها یک منطقه در ایران درگیری ایجاد کنند و درگیری که ایجاد شد و طبعا خشونت شد رژیم بزند سرکوب کند و بعد بگویند آقا بیا این ها دارند ما را می کشند بیایید نجات دهید. و فکر نکنید  این یک چیز خیالاتی است.»

گنجی چند بار مشابه این سخن را گفته بود و هنگامی که با اعتراضاتی مواجه شد اعلام کرد این سخن وی ، پاسخ به یکی از گروههای کُرد ایرانی بوده که چندی پیش بیانیه ای در خصوص « لزوم دفاع کشورهای خارجی از حقوق اقلیت سرکوب شده ایرانی » صادر کرده است . البته این ، ادعای گنجی بود اما سخن او ، می توانست و می تواند حربه ای در دست حکومت ایران باشد. زیرا او موضوع را به صورت کلی بیان کرده بود لذا می توانست و می تواند هرگونه درگیری مخالفان با نیروهای نظامی و امنیتی حکومتی را در بر گیرد به طوری که اگر در آینده ای دور یا نزدیک « مردم خسته و سرکوب شده ایرانی » بتوانند در گوشه ای از کشور با سرکوبگران در گیر شوند ، حکومت ایران آنها راقلع و قمع خواهد نمود واحتمالاً این ادعا را مطرح خواهد کرد که «بنا بر اذعان عناصر شناخته اپوزیسیون ، دشمنان جمهوری اسلامی از قبل برنامه ریزی کرده بودند تا ‪"‬ یک گروهی مثل لیبی بروند بسازند به نام اپوزیسیون و بعد آنها یک منطقه در ایران درگیری ایجاد کنند و درگیری که ایجاد شد و طبعا خشونت شد رژیم بزند سرکوب کند و بعد بگویند آقا بیا این ها دارند ما را می کشند بیایید نجات دهید‪".

حقیقت آنست که من هم مانند گنجی معتقدم هیچ دولتی نباید در اندیشه حمله به ایران باشد ، هیچکس هم حق ندارد سخنی بگوید که طمع حمله به ایران را در دولت های دیگر بر انگیزد. اما از سوی دیگر ، هیچکس هم نباید برای تبلیغ دیدگاههای خود ، سخنانی بگوید که حاکمیت فاسد و ضد بشری ایران با استناد به آن ، کلیت اپوزیسیون را تحت فشار تبلیغاتی قرار دهد و عناصر سرشناس اپوزیسیون در داخل را بیش از گذشته سرکوب کند . اکبر گنجی و همفکران او به درستی می گویند که نباید با برخی اظهار نظرها ، شمشیر « دولت های خارحی » را برای حمله به ایران تیز کرد . اما ایا تکرار اظهار نظر های کلی که هیچ شاهد واقعی برای اثبات آن وجود ندارد و تنها بر اساس توهمات یا نگرانی های برخی تحلیل گران ضدجنگ ، مورد بحث و تحلیل قرار می گیرد کاری خردمندانه است؟ آیا تاکنون به نتیجه اینگونه سخنان اندیشیده شده است ؟ متأسفانه همین تحلیل های مبتنی بر هیچ ، تا همین مرحله نیز مورد بهره برداری های تبلیغاتی حکومت ایران قرار گرفته تا مجموعه اپوزیسیون ایران » را به ناحق ، مدافع حمله به کشور معرفی کند! این روزها بر منبر خطابه نشستن و سخن از مخالفت با حمله به ایران ، کاری ساده والبته ضروری است اما اینگونه توصیه ها ،آنگاه به حال ملت و کشور مفید است که با مبهم گویی ها ، ماشین تبلیغاتی حکومت را برای بدنام کردن اپوزیسیون حکومت، تجهیز نکند .به صراحت می گویم در میان عناصر شناخته شده اپوزیسیون ، حتی یک نفر را نمی شناسم که موافق حمله نظامی به مردم ایران باشد البته ممکن است برخی افراد که گفتار و رفتار ایشان ، بر روند مبارزات ضد دیکتاتوری مردم ایران ، تأثیری ندارد در مقاله ای یا اظهار نظری ، از حمله به ایران دفاع کرده باشند همانگونه که برخی از حامیان نه چندان ناشناس حکومت ایران ، از ساخت بمب اتمی توسط جمهوری اسلامی حمایت می کنند. کسانی که حاضر نیستند دفاع آن افراد از بمب سازی را به حساب حکومت ایران بگذارند به طریق اولی ، حق ندارند در مورد اپوزیسیون متعهد ایران ، به گونه ای سخن بگویند که گویی « حمله به ایران»‌ یک ایده قابل توجه در میان مخالفان حکومت فاسد ایران است.

نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد آنست که جنگ ، به خودی خود مذموم است و برای مخالفت با آن نیازی به ارائه برخی آمار و ارقام اثبات نشده از تلفات جنگ در لیبی وسایر کشورها نیست.اما اگر کسی نگران ورود خسارت به منابع ملی ایران است و از احتمال قربانی شدن بیگناهان ، بر خود می لرزد بایستی به سایر عوامل تلفات انسانی نیز بپردازد و از اتلاف منابعی که متعلق به نسل های امروز و فرداست احساس نگرانی کند.آن کس که احتمال بسیار ضعیف حمله نظامی ، او راوادار می کند پیامدهای منفی جنگ را یادآوری کند ـ که اقدام او قابل تقدیر است ـ در عین حال باید خطرات تداوم روند فعلی حاکمیت و خسارات انسانی و مالی ناشی از آن را نیز به مردم یاد آوری نماید. امروز بر همگان ثابت شده که به دلیل بی کفایتی های رایج در ارکان حکومت و عدم استفاده بهینه ازدرآمدهای کلان نفتی ، سالانه دهها هزار نفر در حوادث جاد ه ای ، زلزله ، بیماری های ناشی از آلودگی هواوسایر حوادث قابل پیشگیری جان می بازند ، به دلیل همین بی کفایتی ها ، بسیاری از منابع نفتی و گازی ایران ، روز به روز بیش از گذشته توسط کشورهای همسایه مورد بهره بردای یک طرفه قرار می گیرد ، هزاران جوان نخبه ایرانی ناچار به ترک وطن می شوند ودر واقع بخشی از سرمایه معنوی و فکری کشور در اختیار کشورهایی قرار می گیرند که برخی مخالفان جنگ ،آن کشورها را دشمن ایران می شمارند.

نکته دیگر اینکه، مخالفان جنگ، باید برای افکار عمومی در داخل و خارج از ایران توضیح دهند که مقامات جمهوری اسلامی در به راه افتادن جنگ، به همان اندازه مقصرند که متجاوزان احتمالی. من حمایت اپوزیسیون از حمله نظامی به ایران را بسیار ضعیف می دانم اما با کمال تأسف بر این باورم که برخی از سرکوبگران رانت خوار در ایران که عمر سیاسی خود را بسیار کوتاه می دانند تلاش می کنند در آخرین فرصت های تسلط بر منابع مالی دولتی، شرایط اضطراری بر کشور تحمیل کنند تا بتوانند به بهانه تأمین ضروریات جنگ، بازهم میلیاردها دلار به جیب بزنند. این نکته ای است که روشنفکران ایرانی و مدعیان روشنفکری، بایستی همزمان با اعلام مخالفت با حمله کنندگان خارجی، به آن نیز بپردازند. به خصوص کسانی که حمایت احتمالی یک عنصر ناشناس از جنگ را بیش از حد بزرگ نمایی می کنند وبه همان بهانه، زبان به نصیحت تمام عناصر اپوزیسیون می گشایند بایستی نسبت به جنگ طلبی و جنگ افروزی عناصر فاسد حکومت هم هشدار دهند نه آنکه سخن آنها، بی گناهی حاکمان زور گوی ایران را القا نماید.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016