پنجشنبه 10 آذر 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

حمله به سفارت بريتانيا، فرار به جلو، نشانی غلط و چاره جويی نابخردانه، العربيه

دبی- العربیة.نت - روز گذشته، چهارشنبه ۳۰/۱۱/۲۰۱۱، منابعی به وضوح و با استدلال نشان دادند که حمله ی روز سه شنبه به سفارت بريتانيا در تهران نه تنها با رضايت، بلکه با هدايت دست کم بخشی از حاکميت ايران صورت گرفته است.

تا کنون روشن شده است که اين تهاجم را دفتر رهبر جمهوری اسلامی تدارک ديده و رضا نقدی فرمانده ی بسيج، ميدانداری کرده است. عکسهايی که از مشارکت بعضی از چهره های سپاهی، بسيجی و حتی نيروی قدسی (شاخه خارج از کشور سپاه) به جهان مخابره شد و نيز عکسهايی که حاکی از حضور رضايت آميز و توام با سکون و سکوت نيروی انتظامی است، نياز به منابع خاص را نيز برطرف کرده است.

ديدن بعضی از بارزترين فرماندهان "قدس" در چنين رويدادی، وقتی شک را به يقين تبديل می کند که می بينيم اصل رويداد را دو کانال مهم ايرانی "العالم، به زبان عربی" و "پرس تی وی، به زبان انگليسی" در سطح جهان پخش می کنند. حال آنکه اساساً خروج فيلمبردار با وسايلش برای پوشش ساير حوادث ايران و موضعگيريهای ايرانيان، عبور از هفت خان رستم می طلبد.

به عبارت ديگر، هم برنامه از قبل تدارک چيده شده و هم اصرار بر رسانه ای کردن آن وجود داشته است، هم مهاجمان "رخصت" گرفته اند و هم محافظان سفارت و پاسبانان امنيت، راه را هموار کرده اند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


آيا ايران دوباره می خواهد افکار عمومی دنيا را عليه خود بشوراند؟ آيا سابقه ی حمله به سفارت امريکا در تهران در اوايل انقلاب و گرونگيری ۴۴۴ روزه و دهها ندانم کاری و تشنج و تهاجم ديگر عليه کشورهای مختلف طی اين سالها، کافی نبوده است تا بر پرونده ی ديپلماسی ايران علامت سوال بزرگ ديگری نقش بربندد؟

واقعيت اين است که وقتی چنين اقدام حساسی از بالا تصميم گيری می شود، مصالح حياتی و مهمی بايد بر اين تصميم اثر گذاشته باشد. اما به نظر می رسد مصالح بزرگ را سرانی در ايران در اين ديده اند که نه برای منافع مردم ايران، بلکه برای خارج کردن رژيم اسد از ضربات افکار عمومی جهانچاره جويی کنند. زيرا می دانند اين ضربات شايد با اقدامات شديدتر و عملی تری همراه شود و تغيير حاکيت در دمشق را موجب گردد.

اين چاره جويی با فرار به جلو و نمايش اقدامات تند، دادن نشانی غلط به اين معنی که "دشمن شما در تهران است نه دمشق" و نيز برپاکردن هياهويی فرعی برای جلب حمايت و همدلی "توده هايی مسلمان" صورت گرفته است.
تهران می داند که "بهترين راه دفاع، حمله است" و طبق يک پند نظامی قديمی "پيش از آنکه مجبور شوی در خانه ات با دشمن بجنگی، بايد پيشاپيش به مصاف دشمن بروی". لذا سعی می کند، سنگر دمشق را برای خود نگهدارد تا بتواند حزب الله و حماس را هم تغذيه ی مالی و تسليحاتی کند و خود نيز در موقعيت امن تری قرارگيرد.

اين سنگر برای تهران از آن رو اهميت بيشتری يافته است، که اکنون جمهوری اسلامی نگران آن است که اخوان المسلمين مصر و ياران اسلامگرای تونسی و امثالهم اينک با تزهای جديدشان نه در قامت "رفيق" بلکه در قامت "رقيب" قد علم کنند.
قاعدتاً برنامه ريزان اين حرکت گمان کرده اند که واکنش تند غربی ها در برابر اين اقدام تهران، جهان را به دو دستگی دوران جنگ سرد برمی گرداند و در جهان اسلام و شايد بخشی از امريکای جنوبی عده ای را به حمايت از تهران "ضد استکباری" و مهمترين هم پيمان منطقه ای اش "رژيم اسد" وادار کند.

در پيامد حمله افرادی به نام "دانشجو" به سفارت بريتانيا، ديپلمانهای ايرانی در لندن اخراج شدند و سفارتخانه های هر دو طرف تعطيل گشتند. سفارتخانه ی نروژ در تهران نيز تعطيل شد و ساير کشورهای اروپايی نيز در صدد اقداماتی کمابيش مشابه اند.

در حالی که سفارتخانه ها در تهران يکی يکی بسته می شوند، برنامه ريزان اين حمله فراموش می کنند که اکنون سی و چند سال از تجربه اندوزی ملل از اوضاع ايران، افغانستان و نقاطی ديگر گذشته است. لذا می بينيم اين اقدام، نه تنها از سوی کسی در خارج از مرزهای ايران حمايت نمی شود، بلکه حتی تجربه اندوختگان درون ايران را می شوراند.

به هر حال اکنون شوای امنيت سازمان ملل متحد اين اقدام تهران را محکوم کرده است و اين سومين محکوميت جهانی ايران پس از موضوع "طرح اتمی ايران" و مساله "ترور سفير سعودی در واشنگتن"، طی هفته های اخير است.

علی لاريجانی رئيس پارلمان ايران محکوميت شورای امنيت را محکوم نموده و آن را برای امنيت جهانی خطرناک دانسته است! او می گويد: پليس ايران به وظايف خود عمل کرده است. حال آنکه تصاوير مخابره شده چيز ديگری را می گويند.

از سوی ديگر دولت احمدی نژاد نگران موقعيت خويش است و احتمال می دهد که اين اقدام نيز پست خربزه ای است که زير پايش انداخته اند. علی اکبر صالحی حمله به سفارت را "اقدامی نامناسب" ارزيابی کرده و وزارتخانه اش بيانيه داده و می گويد ۲۲ نفر در اين رابطه بازداشت شده اند.

شايد اين تهاجم بتواند واکنشی تند از سوی غرب را موجب گردد و آن واکنش، مثل يک حمله به سکوی نفتی، يا حتی بخشی از تاسيسات اتمی، صفوفی را در ايران دوباره منسجم کند، اما به هر حال مردمی که زمانی برای اشغال سفارت امريکا در تهران هورا کشيدند، اکنون غالباً اصلاح طلب و مداراگرا شده اند، از "خرج شدن" برای ديگران ابا دارند و می خواهند آغوش بر جهانيان بازکنند.

آنان نيز که سفارتخانه شان مورد حمله قرارگرفته است، اگر زيرک تر از امريکايی ها نباشند، کم هوشتر از آنها نيستند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016