گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
26 آذر» خبرهای حقوق بشری شنبه: انور مسلمی شهروند بهایی ساکن ساری به زندان منتقل شد25 آذر» خبرهای حقوق بشری روز جمعه: شکایت پیمان عارف از وب سایت رجا نیوز و بولتن نیوز 12 آذر» دو فعال سیاسی کرد کرد با قید وثیقه آزاد شدند، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی 11 آذر» اقدام ِمجدد مامورانِ امنیتی جهت بازداشت سیمین روزگرد، هرانا 11 آذر» افزایش یک ساله محکومیت رضا جوشن و انتقال وی به بند ویژه رجایی شهر، کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! خبرهای حقوق بشری یکشنبه: صدور حکم هفت سال زندان برای زهره نیکآیین شهروند بهاییخبرهای این صفحه مرتبا به روز می شوند صدور حکم هفت سال زندان برای زهره نیکآیین شهروند بهایی، خانه حقوق بشر ایران زهره نیک آیین شهروند بهایی از سوی دادگاه انقلاب شهر سمنان به هفت سال زندان محکوم شد. زهره نیک آیین شهروند بهایی از سوی دادگاه انقلاب شهر سمنان به اتهام راه اندازی کلاس درس اخلاق برای کودکان بهایی، عضویت در گروه طرح روحی، احتفالات و علوم و فنون و ضیافت نوزده روزه و نیز تبلیغ علیه نظام از طریق دریافت پیامهای بیت العدل و اجرای آن به هفت سال زندان تعزیری محکوم شد. به گزارش «خانه حقوق بشر ایران» حکم هفت سال زندان نیکآیین در دادگاه بدوی بود و وی ۲۰ روز مهلت دارد تا نسبت به حکم صادره اعتراض کند. زهره نیکآیین در اسفند ماه ۱۳۸۹ همراه چند شهروند دیگر بهایی بازداشت وو در تاریخ ۱۴ فروردین ماه ۱۳۹۰ با تودیع وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
فرزاد اسلامی و اسماعیل سلمان پور دو فعال سابق دانشجویی دانشگاه های آزاد و پلی تکنیک، که آذرماه سال گذشته بازداشت شده بودند، به ترتیب به ٣ و ١ سال حبس تعزیری محکوم شدند. دادگاه فرزاد اسلامی و اسماعیل سلمانپور تابستان امسال در شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد. به گزارش «خانه حقوق بشر ایرن» طی حکم صادره از سوی قاضی مقیسه، فرزاد اسلامی به دو سال حبس تعزیری محکوم شده، که یک سال آن به اتهام تبلیغ علیه نظام و یک سال آن به اتهام توهین به رهبری است. با احتساب اجرا شدن حکم یک سال حبس تعلیقی این دانشجوی حقوق دانشگاه آزاد تهران مرکز، محکومیت وی به ٣ سال افزایش خواهد یافت. اسماعیل سلمان پور نیز به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است. فرزاد اسلامی دانشجوی رشته ی حقوق دانشگاه آزاد تهران مرکز و دبیر سابق کانون دانشجویان مسلمان این دانشگاه، در مدت تحصیل خود تاکنون به ٣ ترم محرومیت از تحصیل و ٣ ترم تبعید به دانشگاه های آزاد خارج از تهران محکوم شده است. اسماعیل سلمان پور عضو اسبق شورای مرکزی و شورای عمومی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، در طی دوران تحصیل خود در دانشگاه امیرکبیر به دلیل فعالیت در انجمن اسلامی این دانشگاه جمعاً به مدت ۴ ترم از تحصیل محروم شد و سپس با دستور مستقیم علیرضا رهایی رئیس انتصابی دانشگاه به بهانه اتمام سنوات تحصیلی از دانشگاه اخراج شد. وی اولین بار در بهمن ماه ٨٧ به همراه سه دانشجوی دیگر پلی تکنیک بازداشت شد و طی پروژه امنیتی وزارت اطلاعات علیه انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر در اواخر سال ٨٧ و اوائل ٨٨ ، به همراه نه فعال دانشجویی دیگر حدود سه ماه را در سلولهای انفرادی بند های ٢۴٠ و ٢٠٩ تحت فشارهای گوناگون جسمی و روحی گذراند و سرانجام با وثیقه ٢٠٠ میلیونی آزاد شد. بار دیگر در آستانه ١۶ آذر سال ٨٩ توسط نیروهای سپاه بازداشت شد و پس از دو هفته حبس انفرادی به قید وثیقه آزاد شد.
محمدرضا پورشجری که در سلولهای انفرادی زندان رجاییشهر دو بار به صورت نمایشی اعدام شده، روز چهارشنبه به اتهام سنگین «محاربه و سبالنبی» محاکمه خواهد شد. مجتبی سمیعنژاد: میترا پورشجری فرزند محمدرضا پورشجری وبلاگنویس زندانی میگوید: «تا چند روز دیگر پدرم به اتهام “محاربه و سبالنبی” محاکمه میشود و ممکن است وعدهها و تهدیدهای اعدام به واقعیت تبدیل شود. قبل از محاکمه پدرم بارها تهدید به اعدام و صدور این حکم شده و میترسم از اینکه آن اعدامهای نمایشی دوران انفرادی مقدمهای برای صدور این حکم باشد.» بازداشت، انفرادی طولانی مدت، شکنجه و در پی آن آسیب جسمی وعدم رسیدگی پزشکی، اتهامهای سنگین و حکمهای شدید روند نام آشنایی است که بیشتر زندان سیاسی در ایران آن را تجربه کرده میکنند. روندی که محمدرضا پورشجری وبلاگنویس ۵۱ ساله و نویسنده وبلاگ «گزارش به خاک ایران» آن را با سختیهای مضاعفی تحمل کرده است. پورشجری بعد از تحمل هفت ماه سلول انفرادی در دادگاه اول خود که دادگاهی غیرعلنی و بدون حضور وکیل برگزاد شد به اتهام «توهین به رهبری» و «اقدام علیه امنیت ملی» به سه سال زندان محکوم شد. در دادگاهی که در چند روز آینده نیز برگزار خواهد شد این وبلاگنویس با اتهام «محاربه» و «سبالنبی» محاکمه خواهد شد. متیرا پورشجری دختر این این وبلاگنویس در این مورد برگزاری این دادگاه به «خانه حقوق بشر ایران» گفت: «روز چهار شنبه آخرین دادگاه پدرم به اتهام «سبالنبی» و «محاربه» در شعبه ۱۰۹ دادگاه انقلاب کرج برگزار خواهد شد. قرار بود این دادگاه در تاریخ یکم تیر ماه امسال برگزار شود که قاضی دادگاه آقای غلام سرابی آن را به ۳۰ آذر ماه موکول کرد.» وی در مورد وضعیت پدرش در این مدت زندان گفت: «در این ۱۶ ماه بازداشت خیلی بلا بر سر پدرم آمده و خیلی آزار دیده است که بسیاری از رسانهها حتا از آن اطلاع نیز نداشتهاند. بدون هیچ دلیلی چند ماه قبل پدرم از از زندان رجاییشهر به زندان قزلحصار منتقل کردهاند و ایشان الان در این زندان هستند. وضعیت جسمی پدرم بسیار بد است، از بیماری کلیه و ناراحتی گوارشی رنج میبرد. به خاطر شکنجههایی که شد و ضربهای که به سرش زده شده، از ناحیه سر آسیب دیده است. به طوری که چندین بار در زندان بیهوش شده و به سختی قادر به حرکت کردن بود. با این وضعیت از امکانات پزشکی و رسیدگی پزشکی لازم هم برخودار نیست.» میترا پورشجری با نقض حقوق پدرش اشاره میکند و اینکه از حقوق قانونی خود مثل داشتن وکیل محروم بوده است: «از ابتدای بازداشت ایشان از داشتن وکیل محروم بوده است و هر کدام از وکلا مثل آقایان شریف و دادخواه برای گرفتن وکالت ایشان به دادگاه مراجعه کردهاند، اجازه گرفتن پرونده را پیدا نکردند. قاضی دادگاه حتا به پدرم گفت که نمیتواند این وکلا را داشته باشد و باید وکیل تسخیری بگیرد، اما او حاضر نشده که وکیل تسخیری داشته باشد. این در حالی است که اتهام پدرم یک اتهام سنگین است که حکم اعدام در پی دارد، حکمی که مسئولین قضایی او را به آن تهدید هم میکنند. اما با این وجود او حق داشتن وکیل ندارد.» از میترا پورشجری در مورد نحوه بازداشت پدرش سوال کردم که وی پاسخ داد: «پدرم، محمدرضا پورشجری در تاریخ ۲۱ شهریور ماه ۱۳۸۹ در منزلش در کرج بازداشت شد. او را بعد از بازداشت به سلولهای انفرادی زندان رجاییشهر منتقل کردند. مدت هفت ماه پدرم در سلول انفرادی مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفت. آنقدر فشار این شکنجهها شدید بوده که وی یکبار در زندان با شیشه عینکش دست به خودکشی میزند. این شکنجهها موجب آسیب به سرش شد که وضعیت جسمی بدش در زندان به همین خاطر است. حتا او را دو بار میبرند و به صورت نمایشی اعدام میکنند. وی در زندان مدام به خاطر همین ضربهای که سرش وارد شده بیهوش میشود. چند ماه قبل به هوای اینکه او را به بیمارستان منتقل می کنند، از زندان رجاییشهر بیرون آوردند، اما بعد فهمیدیم که به جای بیمارستان پدرم را به زندان قزلحصار منتقل کردهاند و اصلا هیچ وقت به بیمارستان منتقل نشده است.» پورشجری در مورد شکنجهها و اعدام نمایشی بیشتر توضیح داد و گفت: «پدرم را هر روز در دوران هفت ماه انفرادی به بازجویی میبردند و مورد بازجویی و فشارهای جسمی و روحی شدید قرار میدادند. پدرم تعریف کرد که نزدیک به ۲۰ بار او را به جایی شبیه دادگاه که چهار روحانی در آن حضور داشتند بردند. در بازجوییها مدام به او فحاشی میکردند. خودش میگفت که آنقدر سیلی و شوکر به او زدند و فشارهای روانی به او تحمیل شد که در ماه دوم بازداشت دست به خودکشی زده است. چون شنیده بود که اگر دست به خودکشی بزند فشارها و شکنجهها نسبت به زندانی کمتر میشود. بعد از خودکشی وی را به بهداری منتقل میکنند و او را از مرگ نجات میدهند. حتا او را با ضرب و شتم در همان حال از بیهوشی در میآورند و به او می گویند که تنها به این دلیل تو را نجات دادیم که میخواهیم خودمان اعدامت کنیم و صندلی را از زیر پایت بکشیم. این مساله هست که برای ما لذت بخش است. قبل از دو بار اجرای حکم نمایشی اعدام حتا به او میگویند که برای دخترت وصیتنامه بنویس. این اعدام نمایشی بسیار او را از نظر روحی تحت فشار قرار داده بود.» میترا پورشجری با اشاره به اینکه تا مدتها بعد از بازداشت پدرش از وضعیت و محل نگهداری وی مطلع نبوده، گفت: « بعد از چند روز غیبت پدرم و خاموشی چراغهای خانهاش، همسایهها که از غیبت او به خاطر تنها زندگی کردنش شک میکنند، وارد خانه میشوند و میبینند که خانه به هم ریخته است. بعد از اینکه من از مشهد به تهران آمدم و وضعیت خانه را دیدم، متوجه شدم که بازداشت شده، اما تا هفت ماهی که وی در سلولهای انفرادی زندان رجاییشهر بود، هیچ اطلاعی از وضعیت او نتوانتسیم به دست بیاوریم. در تمام آن هفت ماه به هر جایی که میشد مراجعه کردیم، حتا بارها به زندان رجاییشهر مراجعه کردیم، اما میگفتند نام چنین زندانی در لیست زندان نیست، این در حالی بود که ما فهمیده بودیم که او در زندان رجاییشهر است، اما کسی پاسخ ما را نمیداد. من زمانی از وضعیت پدرم اطلاع پیدا کردم که خود من را به ستاد خبری اطلاعات مشهد احضار کردند. آنجا بود که من فهمیدم پدر کجا است و در چه شرایطی به سر میبرد.» پیگیریهای دختر این وبلاگنویس اما نتیجهای تاکنون در برنداشته و به جای آن خود مورد تهدید قرار گرفته است. وی در این خحصوص میگوید: «من به همه جا مراجعه کردهام، پیش دادستان کرج، قاضی دادگاه، دادیار و اجرای احکام زندان و هر جایی که لازم بوده برای پدرم رفتهام بسیاری از مسئولین پدرم را به گرفتن حکم اعدام تهدید کردهاند. میگویند اتهامش محاربه است و حکمش اعدام است. چنین آدمی حق هیچ چیزی را ندارد. حتا خود من نیز بارها تهدید شدهام که اعدام میکنند. میگویند تو هم مثل پدرت هستی. حتا یکبار به من اتهام زدند که بهایی هستم. چند بار در ستاد خبری اطلاعات در مشهد مورد بازجوییهای سه چهار ساعته قرار گرفتم. میگفتند که نباید به هیچ عنوان با رسانهها صحبتی کنم. حتا میگفتند که پدرت اعدام خواهد شد و تو بهتر است که از ایران بروی.» میترا پورشجری در مورد وضعیتش پدرش در زندان قزلحصار به خبرنگار «خانه حقوق بشر ایران» گفت: «پدرم در حال حاضر در یک اتاق چهل نفری همراه با زندانیان معتاد نگهداری میشود، قبلا اعتراض کرده بود که چرا باید در بندی باشد که زندانیان آنجا قاتلان و اشرار هستند. بعد از این اعتراضها او را به اینجا منتقل کرده و حالا در کنار زندانیان معتاد به سر میبرد. هفته پیش نیز مأمورین زندان پدرم را در زندان قزلحصار مورد ضرب و شتم قرار داده و به او شوکر زده بودند. دلیلشان هم این بوده که در زندان نماز نمیخواند. این ضرب و شتم برای پدرم با آن وضعیت جسمی بسیار خطرناک است و حال او را بدتر کرده است.» میترا پورشجری در پایان به «خانه»ی ما گفت: «در این ۱۶ ماه به من و پدرم خیلی سخت گذشته است، من از بسیاری از گروهها و رسانهها درخواست کمک کردم، اما در این مدت خیلی کم در مورد وضعیت پدرم اطلاعرسانی شد و گروههای مدافع حقوق بشر پیگیری کردند. من از آنها میخواهم که به پدرم کمک کنند. تا چند روز دیگر پدرم به اتهام «محاربه و سبالنبی» محاکمه میشود و ممکن است وعدهها و تهدیدهای اعدام به واقعیت تبدیل شود. قبل از محاکمه پدرم بارها تهدید به اعدام و صدور این حکم شده و میترسم از اینکه آن اعدامهای نمایشی دوران انفرادی مقدمهای برای صدور این حکم باشد از همه گروهها و مدافعان حقوق بشر میخواهم که به وضعیت پدرم توجه کنند و ما را تنها نگذارند.» برگزاری دادگاه کامران رحیمیان و انتقال وی به زندان رجاییشهر، خانه حقوق بشر ایران کامران رحیمیان، شهروند بهایی پس از برگزاری دادگاهاش به زندان رجاییشهر منتقل شد. عصر امروز کامران رحیمیان، شهروند بهایی به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد. به گزارش «خانه حقوق بشر ایران»، امروز دادگاه کامران رحیمیان در حالی برگزار شد که هنوز خبری از نتیجهی آن در دست نیست. وی پس از برگزاری دادگاهاش به زندان رجاییشهر منتقل شد. کامران رحیمیان در تاریخ ۲۲ شهریور ماه سال جاری به همراه همسر خود فاران حسامی، برادرش کیوان رحیمیان و همچنین شکیب نصرالله، همگی از مدرسین موسسه علمی بهاییان در زمینه روانشناسی، بازداشت شده بودند. این درحالیست که کامران رحیمیان و فاران حسامی دارای یک کودک خردسال هستند که در طول این مدت در وضعیت بلاتکلیفی به سر میبرد. زندان سنندج ؛ گم شدن هارد باعث قطع ملاقات و تلفن زندانیان شد، آژانس خبری موکریان گم شدن هارد جانبی در زندان سنندج باعث قطع ملاقات و تلفن زندانیان این زندان شده است. براساس گزارش رسیده به آژانس خبری موکریان، در پی گم شدن یک هارد جانبی کامپیوتر در زندان سنندج، مأمورین زندان اقدام به بازرسی بندهای زندان کرده و ملاقات و تلفن زندانیان را از روز چهارشنبه هفته گذشته قطع نمودند. گفته می شود تا لحظه تنظیم خبر هارد مذکور پیدا نشده وبازرسی و جستجوی وسائل شخصی زندانیان در زندان مرکزی سنندج همچنان ادامه دارد. Copyright: gooya.com 2016
|