پنجشنبه 22 دی 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

عدالت خواهد آمد، مطمئن باشيد، پرويز داورپناه

نسرين ستوده
نسرين ستوده، نامی آشنا برای تمام فعالان زن به‌شمار می‌رود. نسرين ستوده، جز دفاع از شرف انسانی جرمی مرتکب نشده است. جرم او دفاع از کودکانی است که تلخی زندگی آنان را به زندان فرستاده است. جرم نسرين ستوده تلاش در جهت گسترش عدالت در نظام قضايی است. تلاش‌های نسرين ستوده شايسته تقدير است نه مجازات

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


«وقتی نمی توانم برای موکلانم کاری کنم ترجيح می دهم با آنها اعدام شوم»
(نسرين ستوده)

تلخ ترين کابوس برای يک زندانی اين است که تصور کند ، فراموش شده است.
اين نخستين بار نيست که موضوع زندانيان سياسی به مسئله ای حاد تبديل می شود. در دوره حساس کنونی، ارتجاعِ حاکم از هيچ گونه اقدام غير انسانی و بی رحمانه در زندان ها به ويژه در حق زندانيان سياسی ابايی نداشته است.
نسرين ستوده، نامی آشنا برای تمام فعالان زن بشمار می رود. نسرين ستوده، جز دفاع از شرف انسانی جرمی مرتکب نشده است. جرم او دفاع از کودکانی است که تلخی زندگی آنان را به زندان فرستاده است. جرم نسرين ستوده تلاش در جهت گسترش عدالت در نظام قضايی است. تلاش های نسرين ستوده شايسته تقدير است نه مجازات.
نسرين ستوده بايد فوراً آزاد شود، زيرا مردم به مبارزات او نياز دارند و وظيفه ماست که با جديت مطالبات ستوده را بيرون از زندان پيگيری کنيم.
زنان ايرانی در شرايط خطرناکی هستند، هيچ کس امروز با حس امنيت زندگی نمی کند. هر لحظه ممکن است عده ای به خانه ات بريزند و تو را ببرند.
ما می توانيم به نسرين بگوئيم که تو مال همه ی ما هستی، اين مردم در اين شرايط به وکلايی نظير تو نياز دارند.

نسرين ستوده کيست …
نسرين ستوده، نامی آشنا برای تمام فعالان زن بشمار می رود. نسرين ستوده (زاده ۱۳۴۲) حقوقدان، وکيل دادگستری و فعال اجتماعی است. او عضو کانون مدافعان حقوق بشر، کمپين يک ميليون امضا برای تغيير قوانين تبعيض آميز عليه زنان، و انجمن حمايت از کودکان بوده و وکالت پرونده‌های بسياری از فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان، کودکان قربانی ِ کودک آزاری و کودکان در معرض اعدام را برعهده داشته‌است.
ستوده در سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۸ ميلادی) برنده جايزه حقوق بشر «سازمان حقوق بشر بين‌الملل» شد.
ستوده از سال ۱۳۷۰ مدتی نيز به فعاليت مطبوعاتی در نشريه «دريچه گفتگو» پرداخته‌است. همچنين مقالاتی در روزنامه‌های جامعه، توس، صبح امروز و مجله آبان منتشر کرده‌است.
ستوده در سال ۱۳۷۳ با رضا خندان ازدواج می کند و هم اکنون دارای دو فرزند به نام مهراوه و نيما می باشد.سال ۱۳۷۴ موفق به قبولی در آزمون وکالت شد اما نزديک به ۸ سال طول کشيد تا توانست پروانه وکالتش را دريافت کند.
نسرين ستوده، در يک خانواده متوسط که دارای چهار فرزند (دو دختر و دو پسر) بود در سال ۱۳۴۳ در تهران به دنيا می آيد.

نسرين ستوده از زبان خودش
او در مصاحبه با جلوه جواهری و ناهيد کشاورز در تير ماه ۸۷ می گويد:
«از ابتدا مذهب آزادی در خانواده ما در جريان بود. به ويژه مادرم خيلی پايبند به اعتقادات مذهبی بود اما هميشه ما را آزاد می گذاشت. جوانی را مادر من که مقارن با کودکی من بود با روشنفکری و يک ديد کاملا باز نسبت به مذهب ما را بزرگ کرد. اما فکر می کنم به هر حال نحوه تربيتم و تاثيری که از مادرم داشتم در گرايشات مذهبی ام موثر بوده. من هنوز هم خودم را آدم مذهبی می بينم و همواره از اعتقادات مذهبی متاثر بودم.
پدر و مادر من هر دو تصديق ۶ داشتند يعنی ۶ کلاس درس خوانده بودند. مادرم خانه دار بود پدرم فروشگاه داشت يعنی کاسب بود. درآمد متوسطی داشت. در خانواده از ابتدا پدرم خيلی تمايلات مردسالارانه داشت. از جوانی اش دوست داشته که بچه پسر داشته باشد. اتفاقا اولين بچه اش هم پسر می شود. دومين بچه اش دختر می شود که خواهر من بود. مادر من تعريف می کند که وقتی خواهرم به دنيا آمده پدرم خيلی ناراحت شده به مادرم با ناراحتی گفته که دختر زاييدی؟ بعد که بزرگ شديم، ما دخترها خيلی پيشرفت داشتيم در زندگی شخصی و پسرا نداشتند. از اين بابت پدرم هميشه می گفت که خدا من را تنبيه کرد که پسر دوست نداشته باشم. وقتی ما بزرگ شديم کمی طرز فکر پدرم تغيير کرده بود. ولی هميشه جنبه های مردسالانه را داشت.»

فعاليت مطبوعاتی نسرين ستوده
ستوده از سال ۱۳۷۰ مدتی نيز به فعاليت مطبوعاتی در نشريه «دريچه گفتگو» پرداخته‌است. او خود در خصوص چگونگی کار در دريچه گفتگو می گويد:
«از سال ۷۰ من به همراه تعدادی از هم فکرانم، نشريه دريچه گفتگو را شروع کرديم. اما همه کسانی که در دريچه گفتگو کار می کردند ملی مذهبی نبودند. از جريانات چپ هم در آن حضور داشتند اما نقطه مشترک کار ما اين بود که همه از اپوزوسيون بودند. من عضو هيات تحريريه بودم که در واقع بالاترين رکن آن نشريه بود. هفت يا هشت نفر عضو هيات تحريريه بوديم که من تنها عضو زن در آن بودم و مسئوليت سرويس اجتماعی را بر عهده داشتم. در آن نشريه سعی ما براين بود که راه گفتگو را باز کنيم. برای همين با همه ی طرز فکرها وقت می گرفتيم و صحبت می کرديم. گاهی يک موضوع را انتخاب می کرديم مثلا يادم است بحث هويت ملی آن موقع بالا گرفته بود. تا سال هفتاد گفتمان مسلط برای هويت افراد، هويت اسلامی-مذهبی بود و حالا از سال ۷۰ به بعد کم کم می خواست فضا باز بشود برای اينکه ما درباره هويت ملی مان حرف بزنيم. من يادم است راجع به هويت ملی با چند نفر از جمله دکتر پيمان، دکتر بشيريه و ... گفتگو کرديم. يا در سالگرد طالقانی با مهندس بازرگان خود من مصاحبه کردم. اولين مصاحبه سياسی بود که بعد از سال های سخت دهه ۶۰ با مهندس بازرگان صورت گرفت. حتا من يادم است که به افراد دولتی هم مراجعه می کردم. ولی افراد دولتی تا خط مشی مجله را می ديدند به ما وقت مصاحبه نمی دادند»
«در هر جمعی که شرکت می کردم، متوجه می شدم که مراجع تصميم گيرنده آقايان هستند. در دريچه گفتگو مرجع تصميم گيری آقايان بودند، در گروه های سياسی که با آنها همکاری داشتم مرجع تصميم گيری آقايان بودند، يادم می آيد که در دريچه گفتگو مجموعه مقالات و مصاحبه ها که در زمان خودش مجموعه خوبی محسوب می شد، به مناسبت روز جهانی زن تهيه کرده بودم، سال ۷۰ را می گويم که هنوز اين روز شناخته نشده بود. مقاله ای از شيرين عبادی، مهرنگيز کار، مصاحبه با پروانه اسکندری (فروهر)، مصاحبه با نوش آفرين انصاری و ... در اين مجموعه بود. به مناسبت روز جهانی زن اسفند ماه می خواستم که شماره دريچه گفتگو اختصاص داده شود به موضوع زن. اما مرجع تصميم گيری در دريچه گفتگو اين را اصلا نپسنديد و آن شماره سرنوشت ديگری پيدا کرد که منجر به تعطيلی نشريه شد.»
«کم کم من گرايش پيدا کردم به اينکه بايد راجع به حقوق خودم صحبت بکنم. بنابراين وقتی شروع کردم به موضوع زنان، اول همه همکاران مرد من با تعجب من را نگاه می کردند. برای اينکه همه از من يک تصور چريکی و سياسی داشتند. گاهی حتا مسخره می کردند. يعنی دوستان درجه يک هرگز برخورد تمسخر آميز نداشتند. چون ما شناخت داشتيم از هم بنابراين سعی می کردند گوش دهند. ولی من می ديدم که تمام سياسی ها ادبی ها و و فعالينی که يک درجه از من دورتر بودند به خودشان جرات می دادند که اين حرف ها را مسخره بکنند. حتا بسياری از زنان به من می گفتند که بی خود دنبال اين حرفها رفتی، اگر دموکراسی تحقق پيدا بکند، حقوق زنان متحقق خواهد شد. من به آنها جوابم اين بود که اگر حقوق زنان تحقق پيدا بکند حتما دموکراسی به جامعه می آيد.»

ازدواج ستوده در فعاليت هايش تاثير نگذاشت.
«من در سال ۷۳ ازدواج کردم ازدواج من در فعاليت هايم تاثير نگذاشت شايد دليل اش اين بود که همسرم با من همکاری داشت. من و همسرم در مجله دريچه گفتگو با هم آشنا شديم آن موقعی که به من پيشنهاد ازدواج داد وارد جنبش زنان شده بودم و بنابراين به رويکرد من آشنا بود. هميشه همراهم بوده. نگاهش به فعاليت هايم محترمانه بوده و کمک و همدلی داشته. طی سال های اخير، همراهی مردها با زنانشان و احترام برای فعاليت های آنها و همچنين حقوق مختص به زنان خيلی افزايش پيدا کرده در قشر روشنفکر. اين مختص من نيست و خيلی ها را می بينم که از اين بابت همراهی با زنان شان دارند.
اما اول يک تاثير عينی دارد. زمانی که من می خواهم بروم بيرون احتياج دارم کسی مسئوليت بچه را قبول کند. که در اين مورد مشکلی نيست و همسرم مسئوليت بچه را بر عهده می گيرد و من دنبال کارم می روم. دوم يک تاثير روانی دارد برای آدم. مثلا زمانی که قرار بود احضاريه برای من در هفته گذشته بيايد وقتی به من گفتند ماموران ما پشت در شما ايستادند من گفتم که من در را باز نمی کنم شما حق نداشتيد به من زنگ بزنيد مامورها اگر آمدند احضاريه را بندازند و بروند. بعد احضاريه شان جنبه رسمی تری پيدا کرد و به دفتر آوردند و تحويل دادند. همسر من بيش از من مقاومت نسبت به کار آنها نشان داد مثلا به او گفتند که در اينجا بنويسيد که ساعت هشت و نيم صبح خانمم مياد گفت من نمی توانم روزی ده تا از اين احضاريه ها مياد من که نمی توانم برای همه آنها انشاء بنويسم. دوست داريد بدهيد من امضاء کنم دوست نداريد من انشاء نمی توانم بنويسم. خوب اين برای من يک جور حمايت روانی بود. خيالم راحت است که اگر مساله ای پيش بيايد کسی هست که به درستی مسئول بچه ها باشد و من نگران نباشم. ناامنی روانی از طرف بچه هايی است که عقل شان می رسد. از نظر نيما (۹ماهه) نگران نيستم اما دخترم کمی از اين بحث ها می ترسد و طبيعی است وقتی بحث بازداشت و اين مسائل پيش ميايد احساس ناامنی می کند واين خطر را حس می کند.»

نسرين ستوده می گويد:
« سال ۷۴ در آزمون وکالت شرکت کردم قبول هم شدم قبل از آن امتحانی نبود و کانون وکلا از بعد از انقلاب تا آن زمان حالت تعطيلی پيدا کرده بود. کانون وکلا يک سازمان مستقل است که هيات مديره آن را وکلا اداره می کنند زيرا هزينه آن به عهده وکلا است. از دولت ريالی پول نمی گيرد. بعد از انقلاب اساسا آن هيات مديره را تعطيل کردند کانون وکلا دست قوه قضائيه بود. و رئيس کانون را رئيس قوه قضائيه تعيين ميکرد تا تقريبا سال های ۷۲ و۷۳ يعنی حدود ۱۵ سال و تنها يک رئيس داشت نه هيات مديره. انتخابات از سال ۷۲ و يا ۷۳ بود که برگزار شد من سال ۷۴ امتحان دادم در امتحان علمی قبول شدم ولی اطلاعات هربار نامه می نوشت که ايشان به دليل ارتباطات سياسی اش رد است. از سال ۷۴ يک چيزی حدود ۸ سال طول کشيد تا توانستم پروانه وکالتم را بگيرم. کسی هم که باعث شد تا من پروانه ام را بگيرم خانم فريده غيرت بود.»

قتلهای زنجيره ای سعيد امامی؛ جرم سياسی چيست؟
نسرين ستوده می گويد:
« در همان سال ها بود که احضار همکارانم در دريچه گفتگو اتفاق افتاد. آنها تحت بازجويی های طولانی همراه با رعب و وحشت و تهديد قرار گرفتند، يادتان باشد سال هايی بود که بعدها ما فهميديم در آن سال ها قتل های زنجيره ای سعيد امامی صورت گرفته. هم دوستانم در دريچه گفتگو و هم دوستان ملی-مذهبی که در ارتباط با آنها قرار داشتم، خيلی در آن سال ها احضار می شدند و ذهن من مشغول شد به اينکه من به عنوان يک فرد حقوقی می توانم درباره جرم سياسی صحبت بکنم. بنابراين جلسات متعددی را با دوستان گذاشتم و حتا جزوه ای با عنوان جرم سياسی تهيه کردم و در اختيار دوستان قرار دادم که اگر شما را بخواهند احضار کنند بايد اين تشريفات رعايت شود، بايد برگه احضاريه بيايد، بايد بازجويی توسط مقام قضايی صورت بگيرد و حتا اينکه حقوق شما بعد از دستگيری به عنوان متهم در دوران گذراندن زندان چيست و آن اصل ۱۶۸ که به جرايم سياسی بايد با حضور هيات منصفه رسيدگی بشود همه اينها در آن جزوه مطرح شده بود. اينها باعث شد که کم کم ذهن من مشغول به اين شود که حقوق مجرمان سياسی چيست؟
شايد اولين کسی بودم که گفتم کسانی که مرتکب قتل های زنجيره ای شدند خودشان از مصاديق محاربه هستند. و گفتم آنهايی که قانون محاربه را علی رغم همه مخالفت ها تصويب کردند، حالا خودشان در کوزه افتادند. چون اينها برای ايجاد رعب و وحشت نسبت به دولت خاتمی اين کار را کرده بودند.
زمانی که من پروانه ام را گرفتم بسياری از کارهای رايگان خودم را در زمينه حقوق بشر حقوق کودکان و حقوق متهمان سياسی شروع کردم. يک سال از پروانه من گذشته بود که اولين موکلی که در زمينه زنان داشتم خانم رويا طلوعی بود که هنوز اتهامش به طور جدی مطرح نشده بود. دفاع از او را در دادگاه سنندج به عهده گرفتم که خيلی کار سختی بود. خانم طلوعی سردبير نشريه راسان بودند و می گفت برای تهيه خبر به تجمعی که در سنندج بوده رفته است.
بعد از آن با بالاگرفتن فعاليت های جنبش زنان در ايران و کمپين يک ميليون امضاء که ما اصلا فکر نمی کرديم به همچين قائله حقوقی گسترش پيدا کند، خوب طبيعی است من با فعالان اين جنبش سال ها آشنا بودم، و در دفاع از آنان وارد اين قضيه شدم. پروانه وکالتم را که گرفته بودم و به عنوان وکيل وارد دفاع شدم که تا به امروز هم با کمپين در حال همکاری هستم.»

دفاع از فعالان حقوق بشر
نسرين ستوده وکالت پرونده‌های فعالان حقوق بشر و کشته شدگان و اعدام شدگان حوادث پس از انتخابات خرداد ۱۳۸۸ را نيز بر عهده داشته است.
يکی از همکاران نسرين ستوده گفته است:
«نسرين ستوده همواره کارش در چارچوب قوانين موجود بود. من به ياد دارم که او مرتبا از ورود به مسائل سياسی انجمن را منع می کرد و صرفا اصلاح قوانين را درخواست می کرد.
وقتی ما کار برای بچه های کودکان کار در دروازه غار را آغاز کرديم، نسرين ستوده از همان ابتدا مجانی و بدون هيچ چشمداشتی به بچه های دروازه غار که مشکلات حقوقی بسيار داشتند، مشاوره های حقوقی می داد. برای همين است که امروز اين کودکان کار دروازه غار در انتظار و چشم به راهش هستند.
نسرين ستوده آنقدر پرونده های مختلف در رابطه با همين کودکان کار داشت که من گاهی به او می گفتم چرا دفتر وکالت گرفته چون او عمدتا پرونده های حقوقی داشت که رايگان انجام می داد، از پرونده ها و مشاوره های حقوقی به کودکان کار، تا بچه های اعدامی زير ۱۸ سال تا بقيه پرونده های فعالان مدنی و جنبش زنان و...»
يکی ديگر از همکاران ستوده گفته است:
«من می خواستم اين نکته را يادآور شوم که اگر فشار و دستگيری نسرين ستوده به خاطر موکلانش بوده است، پس چگونه است که در سيستم قضايی اساسا «وکيل» به رسميت شناخته شده است؟ اگر وجود وکلا در سيستم قضايی ضروری شناخته شده است، پس چرا بايد وکيلی را به جرم آن که وکالت افراد را برعهده گرفته است بازداشت کنند؟ حال حتا اگر موکلی بدترين جرم ها را مرتکب شده باشد باز هم در سيستم قضايی برعهده گرفتن وکالت آن فرد، امری ضروری اعلام شده است حال بايد پرسيد واقعا جرم نسرين ستوده که کل فعاليت هايش در چارچوب پرونده هايی است که وکالت شان را پذيرفته است چيست؟»

نسرين ستوده، برنده جايزه ۲۰۱۱ انجمن قلم آمريکا وزنبق طلايی شهرفلورانس ايتاليا
انجمن آمريکايی قلم (پن) روز چهارشنبه ۲۴ فروردين (۱۳ آوريل) اعلام کرد که جايزه آزادی قلم باربارا گلداسميت سال ۲۰۱۱ خود را به نسرين ستوده، وکيل، فعال حقوق بشر و روزنامه نويس ايرانی اختصاص داده است.
کوآمه آنتونی آپيا، رييس انجمن قلم آمريکا گفته است: «نسرين ستوده نه تنها مظهر روح جايزه انجمن قلم/جايزه آزادی برای نوشتن باربارا گلداسميت است، بلکه مظهر روح اين سال استثنايی نيز هست.»
وی افزود: «به عنوان يک نويسنده، به عنوان يک فعال و به عنوان يک وکيل، او خود را وقف يک ايده ساده و نيرومند کرده است؛ اين اصل که حقوق تضمين‌شده توسط قانون مطلق هستند و متعلق به همگان می‌باشند. با تقديم اين جايزه، ما احترام خود را به او ادا می‌کنيم و همراه با ميليون‌ها ايرانی که وی از حقوق آن‌ها دفاع می‌کند، از افراد و دولت‌های سراسر جهان می‌خواهيم تا در درخواست برای آزادی فوری وی به ما بپيوندند.»
لاری سيمز، مدير برنامۀ آزادی برای نوشتن، در زمان اعلام جايزه در نيويورک «روحيه سازش‌ناپذير نسرين ستوده را در مبارزه برای عدالت، تساوی و حکومت قانون در ايران» ستود.
در سال ۲۰۰۸ کميته بين‌المللی حقوق بشر ايتاليا که سازمانی غير دولتی در زمينه حقوق بشر است، نخستين جايزه خود را به نسرين ستوده اهدا کرد. مراسم اهدای اين جايزه ۱۰ دسامبر (۲۰ آذر)، روز تصويب اعلاميه جهانی حقوق بشر و روز جهانی حقوق بشر در شهر ميرانو در ايتاليا برگزار شد.
شورای شهر فلورانس در اطلاعيه‌ای با اشاره به فعاليت‌های نسرين ستوده در«مخالفت با تبعيض قانونی عليه زنان، پذيرفتن وکالت کودکان زير ۱۸ سال محکوم به اعدام و تلاش برای برابری حقوقی زن و مرد در ايران»، اين فعاليت‌ها را دليل اهدای جايزه زنبق طلايی به وی اعلام کرده است.

۱۱ سال حبس تعزيری و ۲۰ سال محروميت از وکالت و خروج از کشور
در تاريخ ۱۳ شهريور ۱۳۸۹ نسرين ستوده به اتهام اقدام عليه امنيت ملی و تبليغ بر عليه نظام بازداشت شده و به زندان اوين منتقل شد. او پيش از بازداشت، بارها به‌خاطر فعاليت‌های حقوقی‌اش مورد تهديد قرار گرفته بود. گروه‌های فشار از وی خواسته بودند که از وکالت دست بردارد. ستوده، اوايل مهرماه ۸۹ در زندان اوين دست به اعتصاب غذا زد.
پس از آن گروهی از فعالين مدنی و برخی از موکلين او با انتشار نامه‌ای خواستار شکستن اعتصاب غذای او شدند. در ۴ آبان ۱۳۸۹ نسرين ستوده پس از ۲۸ روز اعتصاب غذا بعد از ملاقات با يکی از اعضای خانواده‌اش اعتصاب خود را شکست.
شادروان واتسلاو هاول رئيس‌جمهور پيشين جمهوری چک و فعال حقوق بشر، در همايش بين‌المللی «فوروم ۲۰۰۰» که در اکتبر ۲۰۱۰ در پراگ برگزار شد، ضمن پشتيبانی از نسرين ستوده، خواستار آزادی فوری او از زندان شد.
نسرين ستوده، حقوقدان و فعال حقوق بشر به ۱۱ سال حبس تعزيری و ۲۰ سال محروميت از وکالت و خروج از کشور در دادگاه بدوی محکوم شده است.

"مسؤولان زندان ما را به سر کردن چادر مجبور می کنند"*
نسرين ستوده در اکتبر ۲۰۱۱ از سر کردن چادر امتناع ورزيد. در عوض مسؤولان زندان نيز او را به مدت ۳ هفته از ملاقات هفتگی محروم کردند. نسرين ستوده در نامه ای به پسر ۴ ساله اش نيما و دختر ۱۱ ساله اش مهراوه دلايل امتناع خود را توضيح داده است: "از اينکه ماههاست شما را در آغوش نکشيده ام رنج می کشم. امروز مسؤولان زندان مرا مجبور کردند چادر به سر کنم. من اين را قبول نکردم، چون نمی خواستم که فرزندانم فکر کنند که من تحت فشارهای روانی تحقيرآميز قرار دارم. نمی خواهم فرزندانم فکر کنند که ديگران می توانند با زير پا گذاشتن قانون، هر چيز ناعادلانه ای را تحميل کنند."
نسرين ستوده تاکنون سه بار عليه شرايط حبس اش اعتصاب غذا کرده.است. او در مارس ۲۰۱۱ جايزه "آوارد" را به خاطر پای بندی اش به دفاع از آزادی به خود اختصاص داد. در آن زمان نامه ديگری برای دخترش مهراوه نوشت: "من وکالت پرونده های مشکلی را برعهده داشته ام و همچنان نيز به خاطر رعايت حقوق مردم، ازجمله فرزندانم، چنين پرونده هايی را به عهده خواهم گرفت. من مطمئنم که رنج های خانواده ام و خانواده های موکلانم طی سال های اخير بيهوده نخواهد بود. عدالت خواهد آمد، درست در زمانی که همه اميد را ازدست داده اند. عدالت خواهد آمد، من مطمئنم."
منبع: *روزنامه لوموند، ۱۲ دسامبر ۲۰۱۱

نسرين ستوده بايد بدون قيد و شرط آزاد گردد
هادی قائمی، سخنگوی کمپين بين المللی حقوق بشر درايران گفت: “نسرين ستوده يکی از شجاع ترين و صريح ترين مدافعان حقوق بشر در ايران است و خانوادۀ وی به صورت خستگی ناپذيری برای آزادی وی تلاش کرده اند. برماست که به مناسبت روز جهانی حقوق بشر، به تلاشهای خويش برای معرفی جهانی ستوده و افزايش فشار بر دولت ايران برای آزادی وی بيفزاييم. همچنين افراد می توانند نامه ای به وزرای امور خارجۀ ۲۵ کشور در سراسرجهان ارسال کنند و از آنان تقاضا کنند تا خواستار آزادی نسرين ستوده شوند.»

مبارزه برای نجات جان همه ی زندانيان سياسی و برپايی نهضتی وسيع، ملی، و بين المللی، برای آزادی آنان، وظيفه فوری تمام نيروها و سازمان های ميهن دوست و آزادی خواه ايران است.

دکتر پرويز داورپناه


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016