پنجشنبه 13 بهمن 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

زاکانی، نماينده تهران: مدعيان‌ امروز در رسيدگی به ‌حوادث کوی و کهريزک کجا بودند؟ فرارو

در مورد آقای قاليباف هم که اين دوستان مطرح می‌کنند که در دوران فتنه مواضعی نداشته‌اند، صحيح نيست. ما سئوال کرديم مواضع وی را در يک زونکن از چند روز بعد از انتخابات سال ۸۸ جمع کرده بودند و به ايشان گفته شد اين مواضع را برويد و اطلاع رسانی کنيد. در خصوص آقای لاريجانی تاخير در موضعگيری مشخص است ولی ايشان بعدا مواضع شفافی را گرفتند و نقاط ضعف و قوت آن ها معلوم است اما در جبهه متحد اکثريت قاطع در فتنه فعال بوده اند اين در حالی است که در مرکزيت جبهه پايداری نيز حداقل دو سه نفر هستند که درباره فتنه موضع نگرفته و سکوت کرده‌اند بنابر اين اينها هم متهم هستند که کسانی را در جبهه‌شان دارند که به تعبيری ساکت فتنه هستند.

نکته دوم اينکه علاوه بر اين ما سکوت نکرديم دانشگاه به دانشگاه ‌رفتيم و از انقلاب دفاع کرديم، آيا کدام يک از اين دوستان صحبتی در آن ايام در دانشگاهها داشته‌اند؟ قضيه کوی دانشگاه که اتفاق افتاد سه نفر از جبهه متحد از همان صبح وارد کوی دانشگاه شديم و مانع سوء استفاده از اين فاجعه که در آنجا اتفاق افتاده بود و می‌توانست مثل يک بمب انفجار اساسی ايجاد کند، پيشگيری کنند و نگذاشتند فتنه از اين حادثه سود ببرد. کدام يک از اينجاها دوستان ما حضور داشتند؟ يک مورد را بگويند تا ما هم بدانيم.

در حادثه کهريزک دو نفر انتخاب شدند تا اين موضوع را پيگری کنند؛ يکی آقای دهقان و ديگری آقای سروری بودند که مادر آنجا هم اصل قضيه را محکوم کرديم. واقعيت اين بود که آقا مانع شدند وگرنه درآنجا با خطايی که صورت گرفته بود حادثه و فاجعه ای بسيار بزرگتر را می‌آفريد. آقا جلوی اين ظلم و فاجعه را گرفتند و اين در حالی بود که عده‌ای در دوران فتنه می‌خواستند چنين القا کنند که قضيه کهريزک کار نظام اسلامی است، در صورتی که هيچ ربطی به نظام نداشت و ۴ تا آدم خطا و ظلم کردند و آقا دستور دادند جلوی اين خطا را بگيرند. در اين قضيه هم اين دوستان يک کدامشان پيدا نبودند.

اين بخشی از سخنان زاکانی است در جلسه هفتگی انصار حزب الله.

گزيده‌ای از سخنان عليرضا زاکانی نماينده تهران در مجلس شورای اسلامی و دبيرکل جمعيت رهپويان انقلاب اسلامی در اين جلسه به شرح زير است:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


بررسی آرايش اصلاح‌طلبان
-کسانی که گرايش‌های فکری در چارچوب گفتمان اصلاحات دارند. يک سرطيف اينها که خودشان فتنه‌گرند مرتبط به عناصر فتنه و ضدانقلاب هستند يعنی اينها کسانی هستند که تحريم را در دستور کار خودشان قرار داده‌اند و به صورت مشخص خواستار کاهش حضور مردم در پای صندوق‌های رأی بوده و در مسير خواست دشمنان در حرکت هستند. يک قسمت ديگر از اين طيف در عرصه رقابت وارد شدند و در فتنه سال ۸۸ هم موضع‌شان، موضع حرکت در مسير قانون بوده است. لذا اينها توسط نظام پذيرفته شده هستند و امروز در عرصه رقابت حضور دارند که بالغ بر ۲۰ درصد از نامزدهای انتخاباتی را تشکيل می‌دهند. يک قسمت وسط از عناصر اصلاحات هم هستند که اينها متوجه‌اند که اگر در انتخابات مشارکت نکنند و فعال نباشند عملاً دچار انحطاط و شکست‌ غيرقابل برگشتی خواهند شد و از طرفی حضورشان را در انتخابات يک حضور پرخطری می‌بينند؛ به خاطر اينکه در نظرسنجی‌ها اقبالی از طرف مردم به آنها مشاهده نمی‌شود، آن هم به خاطر نوع اشکالاتی است که در راستای قانون‌شکنی و پايمالی حقوق مردم در پرونده سياه آنها در سال ۸۸ وجود دارد.

- عناصر شاخص اين افراد که افراد دانه درشت مجموعه اصلاحات هستند هم در انتخابات بويژه در تهران شرکت نکرده‌اند چرا که تحمل شکست را ندارند و هم احساس می‌کردند که اگر شرکت کنند ما اصولگراها همه يکپارچه می‌شويم و اين منجر به شکست مضاعف آنها می‌شود. البته آنها دنبال هدف ديگری هستند تا با القايی که بين جبهه اصولگرايی و ساير مجموعه اصولگرايان می‌کنند، ما را به سمت و سويی ببرند تا تن به يک رقابت درونی بدهيم. لذا اينگونه يک بازی برد- بردی را برای خويش طراحی کرده‌-اند تا عناصر دست دوم‌شان در انتخابات شرکت کنند، اگر پيروز شدند بگويند ما با همين افراد تيم دسته دوم پيروز شديم و اگر شکست هم بخورند، بگويند عناصر دست اول¬مان شرکت نکرده بودند و اينگونه حيثيتشان را کاملاً محفوظ نگه دارند.

- سر جمع اگر بخواهيم بررسی راجع به اين طيف داشته باشيم، طيف اصلاحات در مقام‌نظر و در مسير عمل خويش با اينکه انقلاب بتواند گام چهارم خويش را برای تشکيل جامعه اسلامی بردارد مخالفت جدی دارند؛ چرا که نه در مقام انديشه اين مسير را قبول دارند و نه پايبند به انديشه امام و تدابير مقام معظم رهبری هستند و در مقام عمل هم‌چون عناصری قدرت‌طلب هستند بر نمی‌تابند که قدرت در دست غير آنها باشد.گر چه بخشی از اينها توسط نظام پذيرفته شده‌اند و حق طبيعی آنهاست که در انتخابات شرکت داشته باشند، اما بخش زيادی از آنها مسيری را دنبال می‌کنند که نظام سلطه دقيقاً همين مسير را از آنها انتظار دارد.

اصولگرايان، رقيب جريان اصلاحات و جريان انحرافی
- امروز هم به نوعی هم جريان انحراف و هم جريان اصلاحات يک جنگ قدرت را به راه انداخته‌اند و اتفاقاً رقيب هر دوی اينها جريان اصولگراست تا جايی که يکی از افراد مطرحشان در جلسه‌ای گفته بود که اگر جايی باشد که بين ما و اصولگرايان و جريان اصلاحات رقابت شود، ما حتماً ميدان را برای جريان اصلاحات خالی می‌کنيم تا جريان اصولگرايی به پيروزی نرسد!

- اينها به دنبال اين هستند که مدل دو قطبی فقر و غنا را در جامعه دنبال کنند و خروجی آن را به سمت و سويی ببرند که ماحصل آن اين باشد که گفتمان اصولگرايی در کشور رخت بربندد و يک مجموعه قدرتمندی برخلاف اهداف گام چهارم انقلاب اسلامی يعنی تشکيل جامعه اسلامی را در جامعه حاکم کرده و مسير خودشان را بروند. لذا هم فعاليت‌های سياسی‌شان و هم فعاليت‌های اعتقادی و فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی‌شان همه در مسيری هست که نگذارند گفتمان اصولگرايان استمرار يابد و بتوانند جامعه را مبتنی بر ارزش‌ها بسازند؛ جامعه‌ای که هم در آن عدالت به معنای واقعی متجلی شود و هم پيشرفت و سازندگی مادی و معنوی کاملاً قابل مشاهده باشد و عطر معنويت در آن به مشام ‌رسد.

جريان اصولگرايی راهی جز وحدت ندارد
- بی ترديد در مقابل دشمن يعنی نظام سلطه و اين دو رقيب يعنی عناصر اصلاحات و جريان انحراف، جريان اصولگرايی راهی ندارد الا اينکه وحدت را در کنار انگيزه الهی و خلوص خودش رعايت کند. برای تقريب به ذهن مثالی ميزنم و آن اينکه جريان اصولگرا و جريان اصلاحات، قبل از وضعيت فعلی مثل دو تيم بودند که با هم رقابت می‌کردند. در واقع جبهه انقلاب به هر اسمی يازده نفر در صحنه داشت و تيمی را تشکيل داده بود و در مقابل هم يازده نفر بودند که با همديگر رقابت می‌کرديم. الان بخشی از تيمی که به عنوان جبهه انقلاب بودند تحت عنوان انحراف بدون اينکه لباس عوض کنند، به نفع رقيب‌بازی می‌کنند که اتفاقاً اثر آن بسيار بدتر از کسی است که رنگ پيراهنش متفاوت است و در مقابل ما رقابت می‌کند.

- در کنار اين، بخشی از دوستان خودمان که جزء تيم انقلابند، داعيه اين را دارند که الان بايد وزن‌کشی کرده و با همديگر رقابت کنيم! در صورتی که ما می‌گوييم اين سمّ مهلکی است و در واقع‌فرش قرمز انداختن زير پای کسانی است که با آنها رقابت می‌کنيم! بايد همه دست به دست هم بدهيم و مسير رسيدن به گام چهارم انقلاب را تسهيل کنيم آن هم فعلاً از طريق تشکيل مجلسی کارآمد، خدمتگزار، پاکدست، متعهد، ولايی و بيگانه ستيز و استقلال طلب و با تمام آن مشخصه‌ها و مولفه‌هايی که مجلس خوب می‌تواند داشته باشد و از طريق انتخاب خوب نمايندگان شايسته‌ای که در اين مجلس حاضر می‌شوند.

- خودمان بايد با يک دعوت عمومی و پيام اجتماعی از مردم بخواهيم پای صندوق‌های رای بيايند تا دشمن ناکام بماند اين در حالی است که کار ما بسيار سختر از گذشته است چرا که شيب زمين بازی به سمت و به ضرر ماست؛ چرا که ما در سال ۸۲ که برای مجلس هفتم رقابت می کرديم، بيان می کرديم و مطالبه می‌کرديم که مجلس ششم چه کار کرد؟ يا دولت هشتم و هفتم چه اقدامی انجام دادند؟ ولی امروز در مقام پاسخگويی هستيم؛ ۸ سال مجلس و ۷ سال دولت از گفتمان اصولگرايی برخاست؛ فارغ از اينکه در بسياری از جاها در همين مجالس و همين دولت از گفتمان اصولگرايی فاصله گرفتند و به اسم اصولگرايی کارهايی شد که اصلاً سنخيتی با اصولگرايی نداشت. لذا شرايط رقابت، شرايط سختی است؛ چرا که هم بايد در مقام پاسخگويی باشيم و در کنار آن در جبهه‌های مختلف به رقابت بپردازيم. با اين حال در همين وضعيت آن چه که مهم است اين است که داشته‌ها و اندوخته‌هايمان را در کنار هم ببينيم و يک فعاليت و حرکت جهادی را با انگيزه الهی شروع کنيم تا بتوانيم هم بر خواست دشمن غلبه کرده و هم بر اين رقبا و خواسته‌های نادرست آنها چيره شويم.

- اگر اين اتفاق بيفتد که آنچه که از جانب اصولگرايان القاء می‌شود، جنگ قدرت است، دقيقا مثل همان اتفاقی که برای جريان اصلاحات در شورای دوم افتاد و احساس کردند که يک خبری نيست بايد با هم رقابت کنند و در روزنامه‌هايشان اعلام کردند که ديگر کرکره‌های طرف رقيب پايين کشيده شده و امروز بايد خودمان وزن‌کشی کنيم.

- اگر چنين چيزی به جامه القاء شود و تضادهای فرضی که بعضی‌ها برای جريان اصولگرايی می‌سازند، باعث گسل‌ها جدی شود، نبايد شک کنيم که انتخابات را واگذار خواهيم کرد و محصول اين واگذاری آن خواهد بود که وقتی مجلس از دايره گفتمان اصولگرايی خارج شود، گفتمان اصولگرايی روی زمين خواهد ماند. لذا پذيرفته نيست که به نام گفتمان اصولگرايی خودمان زمينه آسيب‌پذيری اصولگرايی را مهيا کنيم.

خواست دشمن و رقبای ما اين است که در درون تفرقه داشته باشيم
- اگر ما در اين مسير بی‌تدبيری کنيم، به جای آن گفتمانی می‌آيد که اتفاقاً مانع رسيدن به اهداف دهه عدالت و پيشرفت است و مانع تشکيل شرايطی خواهد شد که جامعه اسلامی به عنوان يک جامعه الگو برای آينده جوامع و خيزش‌های اسلامی معرفی شود. لذا خواست دشمن و رقبای ما اين است که ما در درون تفرقه داشته باشيم.

- الان در نظرسنجی‌هايی که از سراسر کشور صورت می‌گيرد اصولگرايان با فاصله چشم‌گيری پيشتاز هستند يعنی يک فاصله کاملاً معنا‌داری بين آنها و سايرين وجود دارد؛ به طوری که بالغ بر بيش از ۴۰ درصد اقبال به اصولگرايان هست و عناصر اصلاحات يک دوم اين درصد را به خود اختصاص می‌دهند و عناصر انحراف دارای درصد بسيار پايينی هستند.

- لذا اگر ما به يک رقابت درونی تن بدهيم ضريب آسيب‌پذيری ما بالا می‌رود و ديگر نمی‌توانيم جبران کنيم. ما به بعضی از دوستان که داعيه کار جدا را دارند، هميشه عرض کرديم که با دست خودمان فرش قرمز زير پای ديگران پهن نکنيم؛ چرا که در قبال امام وولايت، شهدا و ايثارگران و جانبازان و عموم مردم شريفمان بدهکار هستيم و از طرفی اين مسير که همانا رقابت درون‌گروهی است خواسته دشمن و رقبای ما است و تعهد ما را به ولايت زير سوال می‌برد.

پرسش و پاسخ
به نظر شما آقايان لاريجانی و قاليباف اصولگرای واقعی هستند؟ آيا شما علت سکوت آنها در حوادث سال ۸۸ را از آنها جويا شده‌ايد؟

- اصولگرايی يک طيف است و جبهه متحد يک جبهه است يک حزب و جمعيت نيست. بطور مثال ما در جمعيت رهپويان انقلاب اسلامی چارچوبی داريم که اگر افراد در آن چارچوب قرار گرفتند، پذيرش می‌شوند و با اساسنامه و مرامنامه مشخص هم حرکت می‌کنيم. ولی الان ما راجع به يک جبهه صحبت می‌کنيم؛ طيفی که مشترکاتشان بيشتر از نکات افتراق آنهاست. تفاوت هم الی الابد وجود دارد و آنچه مهم است تشتت نبايد وجود داشته باشد تا ديگران سوء استفاده کنند و گرنه در مجموعه اصولگرايی افراد و گروه‌های مختلف فعال هستند که کاملاً هم با يکديگر متفاوت هستند و پرونده‌های مشخص هم دارند حالا ممکن است در بحث شناخت هم بين آنها تفاوت‌های جدی باشد.

- ما وقتی وارد جبهه متحد اصولگرايی شديم بنا شد يک بخش به عنوان حکم قرار بگيرند و بخش ديگر کار اجرا و فعاليت‌ها را به عهده بگيرند. اين مدل با کمی تفاوت در مورد انتخابات مجلس قبلی نيز بود. به تدبير حضرات آيات مهدوی کنی و يزدی مقرر شده بود که همان ۳ گروهی که در مجلس گذشته کار اجرا را می‌کردند، اينها در اجرای اين دوره هم فعال شوند. و در کنار آنها از مجلس هم يک نفر به عنوان نماينده رئيس مجلس باشد و از طرفی قرارشده بود که چون در تهران با توجه به شرايطی که شهردار تهران دارد ،‌ظرفيت اجتماعی ايشان نيز به کار گرفته شود و نماينده ايشان هم شرکت کنند.

- دو نفر از جبهه پيروان خط امام و رهبری، دو نفر از رهپويان و ايثارگران انقلاب اسلامی، دو نفر از سوی اخراجی‌های دولت که در اين زمينه از صفارهرندی هم دعوت شد ولی ايشان به خاطر شرايط و موقعيت شغلی‌شان قبول نکردند. بعداً جبهه پايداری تشکيل شد و بنا شد دو نفر از جبهه پايداری هم در اين جمع حاضر شوند. آقای جلالی از طرف آقای لاريجانی و آقای خاموشی از طرف آقای قاليباف معرفی شدند. و ۷ نفر هم حکم معرفی شدند. آقايان حداد عادل، ولايتی و عسکر اولادی، دو نفر از جامعه مدرسين آقای کعبی و آقای حسينی بوشهری و دو نفر از جامعه روحانيت آقای تقوی و آقای ابوترابی بودند.

- در اين مسير دوستان پايداری که تشکيل شدند، گفتند ما بايد در حکميت هم حضور داشته باشيم و آقای آقاتهرانی را مطرح کردند که بعد از پذيرش اين موضوع، دوستان تاکنون نه حکم را فرستادند و نه دو نفری که در بحث اجرا معرفی کرده بودند و طی دو نامه نقطه نظرات سلبی خود را راجع به برخی افراد و همچنين انتظار خود را برای سهم بيشتر در هيات اجرايی و تغيير فرد پيشنهادی برای حکميت اعلام کرده اند. لذا ما فعلاً ۶نفر در بخش اجرايی هستيم و ۷ نفر هم بخش حکم هستند و تا امروز که موضوع پيگيری می‌شود نماينده آقای قاليباف آقای خاموشی - که به تعبير خودش نماينده اسلام و مسلمين است. در جلسه شرکت می‌کند و آقای جلالی شاهرود هم به نمايندگی از آقای لاريجانی شرکت می‌کند و به هيچ وجه شخص آقايان قاليباف و لاريجانی در جلسه شرکت نمی‌کنند.

- اما اينکه اين دو نفر آيا اصولگرا هستند بله هستند، اما بايد بگوييم همه ما دارای نقص هستيم. آقا در ۲۱/۱۰/۸۸ در ديدار با بخشی از نمايندگان مجلس فرمود که در مورد افراد و گروه ها اگر بحث می‌کنيم سر جمع آنها را در نظر بگيريد و جز از معصومين انتظار نداشته باشيد که خطا نداشته باشد. حالا با اين ملاک اين آقايان قطعاً در جبهه اصولگرايی جای دارند. اما بعضی از دوستان به جبهه متحد خرده می‌گيرند که ما به اين جبهه نخواهيم رفت؛ چرا که در اينها ساکتين فتنه وجود دارند.

- ما ۱۳ نفر هستيم. آقايان حداد عادل، ولايتی و عسگراولادی که موضع کاملا شفاف در مورد فتنه داشته‌اند، آقايان کعبی و بوشهری هم در مواضعشان موضعگيری عليه فتنه وجود دارد و آقای تقوی هم موضع داشت، آقای ابوترابی هم موضع داشت و هم يک ماموريت‌هايی را از سوی نظام به او می‌ دادند که در پشت پرده انجام می‌گرفت. آقای فدايی و بنده هم که مواضع‌مان مشخص است و ساکت فتنه نبوديم. مواضع آقای متکی هم دچار ابهامی نبود.

- آقای جلالی هم که در دوران فتنه فعال بودند و آقای خاموشی نيز مسئوليت های مختلف را در گره گشايی از فتنه برعهده داشتند و مواضعشان هم معلوم است. فقط آقای باهنر می‌ماند که با تاخير موضع گرفت ولی قبل از ۹ دی اين موضع را داشت و حتی در اعتراضی که ما قبل از اين روز در مجلس انجام داديم مشارکت داشت.

- در مورد آقای قاليباف هم که اين دوستان مطرح می‌کنند که در دوران فتنه مواضعی نداشته‌اند، صحيح نيست. ما سئوال کرديم مواضع وی را در يک زونکن از چند روز بعد از انتخابات سال ۸۸ جمع کرده بودند و به ايشان گفته شد اين مواضع را برويد و اطلاع رسانی کنيد. در خصوص آقای لاريجانی تاخير در موضعگيری مشخص است ولی ايشان بعدا مواضع شفافی را گرفتند و نقاط ضعف و قوت آن ها معلوم است اما در جبهه متحد اکثريت قاطع در فتنه فعال بوده اند اين در حالی است که در مرکزيت جبهه پايداری نيز حداقل دو سه نفر هستند که درباره فتنه موضع نگرفته و سکوت کرده‌اند بنابر اين اينها هم متهم هستند که کسانی را در جبهه‌شان دارند که به تعبيری ساکت فتنه هستند.

- نکته دوم اينکه علاوه بر اين ما سکوت نکرديم دانشگاه به دانشگاه ‌رفتيم و از انقلاب دفاع کرديم، آيا کدام يک از اين دوستان صحبتی در آن ايام در دانشگاهها داشته‌اند؟ قضيه کوی دانشگاه که اتفاق افتاد سه نفر از جبهه متحد از همان صبح وارد کوی دانشگاه شديم و مانع سوء استفاده از اين فاجعه که در آنجا اتفاق افتاده بود و می‌توانست مثل يک بمب انفجار اساسی ايجاد کند، پيشگيری کنند و نگذاشتند فتنه از اين حادثه سود ببرد. کدام يک از اينجاها دوستان ما حضور داشتند؟ يک مورد را بگويند تا ما هم بدانيم.

- در حادثه کهريزک دو نفر انتخاب شدند تا اين موضوع را پيگری کنند؛ يکی آقای دهقان و ديگری آقای سروری بودند که مادر آنجا هم اصل قضيه را محکوم کرديم. واقعيت اين بود که آقا مانع شدند وگرنه درآنجا با خطايی که صورت گرفته بود حادثه و فاجعه ای بسيار بزرگتر را می‌آفريد. آقا جلوی اين ظلم و فاجعه را گرفتند و اين در حالی بود که عده‌ای در دوران فتنه می‌خواستند چنين القا کنند که قضيه کهريزک کار نظام اسلامی است، در صورتی که هيچ ربطی به نظام نداشت و ۴ تا آدم خطا و ظلم کردند و آقا دستور دادند جلوی اين خطا را بگيرند. در اين قضيه هم اين دوستان يک کدامشان پيدا نبودند.

- همين دوستانی که امروز مدعی هستند که بخشی از ادعايشان هم صحيح است به آنها می‌گوييم فتنه فقط فرياد کشيدن نبود گرچه آن هم درجای خودش قابل تقدير است اما بايد تن به حادثه می‌داديد و در درون معرکه می‌رفتيد و ماجرا را حل و فصل می‌کرديد. کدام يک از اين دوستان حرکت کوچکی در اين زمينه انجام دادند؟ از طرفی آقا می‌فرمايد فتنه يک ريشه ۱۰ ساله دارد، در دوره اصلاحات که همه آمده بودند که ريشه انقلاب را بکنند، بعضی از همين دوستان داشتند کار اقتصادی می‌کردند و يک قدم در راه مخالفت با اصلاحات برنداشتند و الان نقش محوری در اين جبهه دارند به نظر بنا به فرمايش آقا در خصوص خالص سازی گروه ها اين عزيزان بايد از خودشان اصلاح را شروع کنند بعد به ديگران بپردازند لذا ايشان ديگر نمی‌تواند با اين وضعيت ملاک و محور قرار گيرد.

بنده به خود اين دوست عزيز گفتم شما در دوره اصلاحات در هيچ جايی نبوديد و مشغول کار اقتصادی بودی، نوش جانت ولی حالا از هر مدعی ادعايتان بيشتر است. گفت: من خيرات و جهيزيه می‌دادم. گفتم: در آن دوران فقط جامعه جهزيه لازم نداشته است.

- نکته ديگر اينکه ما را متهم می‌کنند که گروهی مصلحت‌گرا هستيد. من جمله‌ای از آقا می‌خوانم:« بايد توجه کرد که اين مجموعه اصولگرا، انقلابی که بحمدالله در کشور اکثريت قاطعی دارند به دليل همين انتخاب که می‌بينيم انجام گرفته است. اين نشانه‌ای است که مردم دوست اين جهت‌گيری را دوست دارند و اين را حتی‌المقدور نگذاريد متشتت شود. اين وحدت مهم است. حالا ما در سطح کشور هم معتقد به وحدت هستيم. در اين مجموعه معتقد به ارزشها و اصول هم معتقد به وحدت هستيم اين را بايد حفظ کرد ولو با يک اغماض‌هايی و لو با يک اغماض-هايی. بعضی از اين اغماض‌ها ممکن است اعتراض برخی ديگر را متوجه انسان کند ولی خوب بکند آدم بايد حق را ببيند چيست ، يک جاهايی بايد برخی از اغماض‌ها را انجام داد برای يک مصلحت بزرگتری که حالا در اين مورد مصلحت اتحاد و اتفاق و باهم بودن و يک حرف بودن و يکصدا داشتن است." در بخش ديگری از فرمايش آقا در همين سخنرانی هست، آقا می‌فرمايند:« اما اينکه شما چه کار کنيد... اين اشکالاتی که شما گفتيد ممکن است وارد باشد، حالا يا بعضی‌هايش يا همه. بايد جمع‌بندی کرد. من اين را بارها گفته‌ام. ما اثبات و نفی‌مان نسبت به اشخاص ناشی از جمع‌بندی است. شما هم تذکرتان را بدهيد، نهی از منکر کنيد اگر منکری می‌بينيد و اگر معروفی زمين مانده امر به معروف کنيد. اما اين موجب اين نشود اين نقطه منفی را آدم بهانه قرار بدهد و راهش را جدا کند يا فرض کنيد که فاصله‌ای ايجاد بشود يا تعارض يا تخريب کند. کما اينکه بعضی‌ها همين جور هستند. ... اين اشکالات برخی ممکن است بزرگ هم باشد، منتها در عين حال بايد جمع‌بندی ملاحظه کرد و ديد که اين جمع‌بندی نتيجه‌اش چه می‌شود. بالاخره در اين جمع‌بندی ما نکات مثبت غلبه دارد." علت اينکه ما با افراد کار می‌کنيم اين است که جمع‌بندی می‌کنيم و مبتنی بر فرمايش حضرت آقا مصلحت بزرگتری هست که در نظر می‌گيريم. اگر بنا باشد که ادعا کنيم، ادعای ما که خيلی بيشتر است.

اگر راجع به انحراف، کسی سکوت کرد و اگر آقای احمدی‌نژاد به منزل رفت و خانه‌نشين شد و آن اشکال جدی به او وارد شد؛ چرا يک عده از دوستان گفتند آقای احمدی‌نژاد رجايی است؟ در مقابل اين خطای بزرگ ديگر رجايی کجا و احمدی‌نژاد کجا؟ چرا شهيد رجايی را خراب می‌کنيد؟

-يک عده از دوستان گفتند که هيچ فرقی باگذشته نکرده، ايشان ولايی ولايی است! گفتيم اين چه حرفی است ايشان تعارض کرده است. يک عده از دوستان ديگر گفتند که برخی از حرفهای ايشان حق است. اين چه تحليلی است؟ به اين عزيزان نيز اشکالات جدی است که ما نيز نسبت به آن برای وحدت بايد اغماض کنيم و به فرموده ولايت عمل کنيم.

چرا حضرت آقا تا به حال يک بار از جريان انحرافی سخنی به ميان نياورده‌اند؟
- آقا در سال ۸۴ که هيات دولت به خدمت ايشان رسيدند، بحث از انحراف را مطرح کردند؛ برويد بخوانيد. همچنين در ارديبهشت امسال در ديدار با مردم شيراز هم فرمودند تا زنده هستم نمی‌گذارم اين انقلاب از مسير خود منحرف شود. مابين اين دو مورد هم تذکرات جدی برای اصلاح و ضرورت پيگيری شعارها و ميزان ها به دستگاه اجرايی داده شده است که ” در جبهه متحد اکثريت قاطع در فتنه فعال بوده اند اين در حالی است که در مرکزيت جبهه پايداری نيز حداقل دو سه نفر هستند که درباره فتنه موضع نگرفته و سکوت کرده‌اند بنابر اين اينها هم متهم هستند. "


-می توانيد مراجعه کنيد البته يکی از دوستان پايداری گفت که تا آقا صحبت نکنند ما راجع به انحراف صحبت نمی کنيم با او گفتم مگر آقا راجع به آقای هاشمی و آقای جاسبی فرمايشی کردند که همه ما نسبت به آنها معترضيم بلکه آقا ملاک فرمودند و ما با ملاک به آقايان هاشمی و جاسبی معترضيم و حتی بعضی از شما دوستان برخلاف نظر رسمی و اعلام شده ايشان در سخنرانی عمومی در بعضی امور تندروی می کنيد و آسيبزايی می نمائيد. توصيه ما به دوستان حرکت در مسير اهداف انقلاب با موازين و براساس فرمايشات امام و آقا می باشد.

راجع به ديدار خود با آيت‌الله مصباح يزدی لطفا توصيح دهيد.
- البته از ملاقات ما با آيت‌الله مصباح نقل قول‌های فراوانی مطرح شد. بنده و‌ آقای فدايی از محضر آيه ا.. مصباح درخواست کرده بوديم تا جلسه‌ای با ايشان داشته باشيم و توفيقی نصيبمان شد که به خدمت ايشان رسيديم. ما ايشان را مثل خورشيد تابانی می‌دانيم و خودمان را موظف به بهره‌گيری از ايشان می‌دانيم. ما همه اين بزرگان را استوانه‌های مورد نياز برای اتکای نيروهای انقلاب می‌دانيم. ما که به خدمت آيت‌الله مصباح رسيديم، آنجا صبحت مبسوطی شد که قريب به ۲ ساعت و نيم اين بزرگوار وقت گذاشتند و ۳ نکته را به ما فرمودند:
۱- وحدت آنقدر مهم است که نياز به اثبات ندارد. ۲- بحث وحدت هميشه وحدت‌‌شکنانی به عنوان يک واقعيت داشته است. ۳- باتوجه به واقعيت‌ها ما راهی جز وحدت نداريم و همچنين فرمودند من ليدر جبهه پايداری نيستم و ممکن است چيزی بگويم که آقايان قبول نکنند. و ادامه دادند من از پايداری حمايت کرده‌ام و می کنم، به ايشان مشورت داده و می‌دهم به اين عنوان که اين ظرفيتی که ايجاد شده، دست عناصر انحرافی نيفتد و بعد هم فرمودند: شما با ايشان بنشينيد و صحبت کنيد. از آن موقع به بعد ما به تهران آمديم و از آقای آقا تهرانی مکرر درخواست کرديم که باهم نشستی داشته باشيم؛ ولی امکان چنين جلسه‌ای تا به حال فراهم نشده است. زيرا آيه ا.. مصباح فرمودند با ايشان بيشتر ارتباط دارند ولی تا حالا نتوانسته‌ايم جلسه ای بعد از ديدار با آيه ا.. مصباح با دوستان داشته باشيم.

جلسه که با آيه ا.. مصباح برگزار شد بعدها در رسانه ها منعکس شد، در سايت‌ مشرق خبری درج شده بود که ناقص بود. بعد از آن هم فارس خبری را کار کرد که بخشی از آن اشتباه بود و با خبر مشرق متناقض بود و بعدا عيناً در سايت رجاء موضوع منعکس شد البته متاسفانه ما را متهم کردند که شما رفته‌ايد با مشرق صحبت کرده‌ايد بعدها با آقای جلالی صحبت کردم و ايشان گفت که منبع همه اين ۳ خبر خود ايشان بعنوان مسئول محترم دفتر آيت‌الله مصباح بوده ‌است. اخيرا هم جزوه‌ای ۸۰ صفحه‌ای عليه ما منتشر شده است که درآن تناقضات جدی وجود دارد که آدم متاثر می‌شود و نکاتی را به ما منتسب کرده‌اند، در صورتی که ما اصلا چنين حرفهايی نزده‌ايم.

نظر شما در مورد همايش جبهه بصيرت و پايداری که آقای صدر در راس آن هستند چيست؟ آيا اين همايش دارای مجوز است؟
- اين حرکت را نادرست و وحدت شکن ميدانم و نمی‌‌دانم که مجوز دارند يا خير ولی صحبتهای جدی راجع به کمک های برخی عناصر خاص و انحرافی در دولت به جريانات است برای راه انداختن يک حرکت ويژه برای تفرقه بين اصولگرايان که بايد نسبت به آن حساس بود.

آيا جبهه پايداری همان حاميان احمدی‌نژاد می‌باشند؟

- آقای الهام در نشستی که با دانشگاهيان داشتند اين ادبيات را به کار بردند، اما بعدا توسط برخی ديگر از دوستانش تکذيب شد و بعضی‌ها که می‌گفتند جبهه پايداری را مشايی راه انداخته است، بنده جايی ‌گفتم اين واقعيت ندارد و حضرت آيت‌الله مصباح هم به ما فرمودند که فقط و تنها فقط دليلی که ايشان از حمايت و مشورت دادن به جبهه پايداری دارند به خاطر اين است که اين ظرفيت دست گروه انحراف نيفتد. حالا سئوال اساسی اينجاست که چطور دوستان پايداری راضی می‌شوند به جبهه متحد که تنها مجموعه‌ای که می‌خواهد در مقابل فتنه و انحراف بايستد بيشترين هجمه را وارد کنند؟ آيا سود اين حمله کردن و تفرقه را انحراف و فتنه نمی برند.؟

آقای مهدوی‌کنی فرمودند همه خوبان را بايد جمع کنيم و آقای مصباح هم فرمودند بايد به فکر اسلام باشيم و نه افراد، نظر شما چيست؟

- هم حضرت‌آيت‌الله مهدوی کنی کاملا صحيح گفته‌اند و هم حضرت آيت‌الله مصباح کاملا راست گفته‌اند. چرا که دو روی يک سکه هستند ما همه خوبان را بايد جمع کنيم و به فکر اسلام باشيم و اين حرف کاملا درستی است و اين تعارضی که بين اين دو بزرگوار يک عده می‌اندازند به اعتقاد من يکی از دسيسه‌های اساسی دشمن است که علما را که محل اتکای همه هستند در مقابل هم قرار دهند و يکی از آفت‌های جدی که برای ما خواهد ماند همين است که بعد از انتخابات نيز ادامه خواهد داشت. لذا در اين جهت بايد هوشيار باشيم که اين خيانت بزرگ اتفاق نيفتد که علما را رو به روی هم قرار دهند.

نظر شما درباره آقای هاشمی چيست؟

- آقای هاشمی دارای سوابقی در انقلاب هست اما ايشان واقعا در حق انقلاب جفا کردند به ويژه در فتنه ۸۸ به تعبير حضرت آقا اين اشخاص غلتيدند.

علت عدم تعامل جبهه پايداری با جبهه متحد چيست؟
- به نظر من اينها نظر به رياست جمهوری آينده دارند و اين اعتقاد بنده است چون ما در جلسه‌ای که در سايت بی‌باک خدمت آقای جلالی مسئول دفتر آقای مصباح بوديم، ايشان نقلی کردند و فرمودند ما دل‌نگرانيم از انتخابات رياست جمهوری آينده که اين ساز و کار اگر بخواهد ادامه پيدا کند اين آدم‌ها را برای رياست جمهوری مطرح کنند. من گفتم: اينها نسبتی باهم ندارند رئيس جمهوری ساز و کارش متفاوت از مجلس است. شما بياييد دست به دست هم بدهيم کار مجلس را دنبال کنيم بعدا برای رياست جمهوری ساز و کارهای خودش را دنبال می‌کنيم.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016