پنجشنبه 13 بهمن 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پدر حسين رونقی: آقای قاضی القضات! دارند پسرم را می کشند، کلمه

کلمه - زهرا صدر - فشارها همچنان بر حسين رونقی وبلاگ نويس منتقد ادامه دارد و اين بار پدرش از فشار بر وی برای مصاحبه و اعتراف می گويد.

احمد رونقی پدر حسين رونقی با تشريح وضعيت پسرش که اخيرا عمل کرده و پزشکان هم گفته اند که بايد تحت درمان قرار گيرد، به “کلمه” گفت: اخيرا آقای دادستان يک نامه فرستاده بود برای آقای پير عباسی که وضعيت پسر من وخيم است و نياز به مرخصی دارد. خود من هم بارها در مورد مرخصی حسين به دفتر آقای پير عباسی مراجعه کرديم که متاسفم حتی اجازه ندادند ما قاضی پسرمان را ببينيم.

گفتند پسرت را خواهيم کشت، دارند به حرف خود عمل می کنند

حسين رونقی ٢۶ ساله و اهل شهرستان ملکان می باشد که پس از حوادث انتخابات رياست جمهوری ٨٨ بازداشت و توسط شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب تهران به ١۵ سال حبس محکوم شد.

حسين رونقی در حين بازداشت ضرب و شتم و در طول مدت بازجويی ها از سوی ماموران سپاه به شدت شکنجه شده و بر اثر ضربات متعدد به پهلو کليه هايش آسيب ديد. عدم توجه و رسيدگی درطول بيش از يکسال که دربند ٢الف سپاه نگهداری می شد سبب بروز ناراحتی جدی کليه هايش گشت.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


پدر اين فعال حقوق بشر با اشاره به اينکه در قانون اساسی آمده که هيچ کس حق ندارد فردی را شکنجه کند و با تحت فشار قرار دادن از او اعتراف بگيرد ابراز تاسف کرد: بازجو ها هم اسم خودشان را گذاشتند کارشناس و پسر من را هرچه دلشان خواسته شکنجه و آزار و اذيت کرده اند، آمپول های مرفين غير مجاز به او تزريق کرده اند در حالی که می دانستند باعث می شود کليه پسر من از بين برود. به منزل ما زنگ زده و گفته بودند ما حسين را خواهيم کشت و الان دارند به گفته هايشان عمل می کنند.

به قاضی پسرم گفتم: ميز قضاوت از علی مانده؛ عدالت را رعايت کنيد

احمد رونقی با اشاره به آموزه های دينی و آنچه از اميرمومنان علی (ع) به ما رسيده است، گفت: من به قاضی پسرم گفتم شما بر ميز قضاوت نشسته ايد. ميز قضاوت از علی مانده. علی هميشه عدالت را رعايت می کرد.

پدر اين وبلاگ نويس منتقد که بيش از دو سال و نيم است تحت فشارهای شديد برای همکاری با ارتش سايبری سپاه قرار دارد از آخرين ملاقات خود با پسرش گفته و تشريح کرد: چند روز پيش که حسين را ديدم مطالبی گفت من واقعا متاسفم. بازجويان از يک نفر به نام وحيد اصغری تحت فشار اعتراف گرفته اند. و حالا آمده اند به حسين گفته اند که شما بايد مصاحبه کنی و اسم دوستانت را بگويی. حتی به پسر من گفته اند ما می دانيم که حکمت در واقع ۱۵ سال نبوده اما چون با ما همکاری نکرده و به گفته های ما عمل نکرده ای ما اين حکم را صادر کرده ايم. حسين هم جواب داده که “من دوستی ندارم چه بايد بگويم؟” من هم بلافاصله آمدم بيرون به دفتر آقای دادستان زنگ زدم گفتم آيا اگر چوپانی که در کوهستان گوسفند می چراند بگويند چندتا چوپان با من دوست و همکار بوده اند آيا حرف اون ملاک است که بقيه چوپان ها را هم بازداشت و شکنجه کنند و اعتراف بگيرند؟ اين خلاف قانون است. اطلاعات بايد طبق مدارک عمل کند. اول مدارک را بدست بياورد. بعد از آن عليه فرد اقدام کند. کليه های پسر من را زير شکنجه از بين برده اند حالا دوباره بيايند بگويند مصاحبه و اعتراف کن.

زليخا موسوی مادر اين فعال حقوق بشر نيز چند ماه پيش در گفتگو کلمه گفته بود “به من گفتند حق نداری به کسی بگويی که بچه هايت را دستگير کرده ايم. بازجو به من گفت اگر اطلاع رسانی کنی ديگر آن ها را نميبينی. گفت بچه هايت را ميکشيم، خاک بر سرشان شده است. من هم جواب دادم حق نداری اين حرف ها را بزنی. من نميترسم با اين تهديدها.”

و اين بار احمد رونقی با بيان اينکه الان که من با شما صحبت می کنم حرف های من در سايت های شما منتشر می شود دوباره سراغ حسين می روند و او را آزار می دهند که “چرا به پدرت گفتی ماجرا را و چرا پدرت مصاحبه کرد و به اطلاع مردم رساند.” ادامه داد: به پدرش نگويد پس به چه کسی بگويد؟ رييس قوه قضاييه نشسته آنجا آيا می بيند که چه اتفاق هايی دارد می افتد؟ من از رهبری آقای خامنه ای خواهش می کنم جلوی اين بی قانونی ها را بگيرد و نگذارد که اين همه مردم را اذيت کنند. همينطور اين درخواست را از رياست دادگستری و از رياست قوه قضاييه دارم.

در سازمان ملل متحد گفته اند که شکنجه وجود ندارد. پسر من انسان نيست؟

جراحان، پزشکان متخصص و پزشکی قانونی بارها نسبت به وضعيت رونقی هشدار داده و خواستار درمان وی در خارج از زندان شدند. ولی مقامات دادستانی تهران عنوان می کردند که اطلاعات سپاه با اعطای مرخصی استعلاجی به ايشان مخالفت می کند.

پدر حسين رونقی با اشاره به پيگيری دادستان برای درمان پسرش افزود: من از آقای دادستان قدردانی می کنم که در مورد درمان فرزندم اقدام کرده است. اما از آنهايی که دست اندر کارند مانند وزير اطلاعات و نيروهای امنيتی خواستارم با دقت بيشتری بررسی کنند و اجازه ندهند که بعضی از افراد سوء استفاده کنند.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: اينکه مردم را تحت فشار و شکنجه قرار دهند که پرونده سازی کنند خلاف قانون است. قانون می گويد که هيچ کسی حق ندارند تحت فشار قرار بدهند و شکنجه کنند. طبق ماده ۲۹۱ قانون به پسر من که نياز به درمان دارد بايد مرخصی بدهند. اينها می خواههند فرزند مرا بکشند. قبلا هم گفته بودند و من هم از اين چند نفری که ايشان را بردند شکايت دارم.

احمد رونقی همچنين با درخواست رسيدگی رييس حقوق بشر قوه قضاييه آقای لاريجانی گفت: ايشان در سازمان ملل متحد گفته اند که هيچ گونه شکنجه ای وجود ندارد. اين شکنجه نيست؟ پسر من کليه هايش از بين رفته. آيا پسر من انسان نيست؟ آيا پسر من يک فرد مسلمان نيست. چه کرده؟ جرمش چيست؟ چرا آمپولهای غير مجاز بهش تزريق کردند؟ خودشان هم اطلاع داشتند کليه های پسر من از بين می رود چرا هيچ اقدامی نکردند. چرا به بيمارستان نبردند؟ اينها درد جامعه ايران است که بايد مورد توجه مسئولين قرار بگيرد.

با گرفتن و زدن و کشتن مردم مشکل حل نمی شود

وی تاکيد کرد: با گرفتن و زدن و کشتن مردم هيچ وقت مشکل حل نمی شود. ما در زمان طاغوت انقلاب کرديم تا عدالت و قانون اجرا شود. ما انقلاب کرديم که اين مسايل نباشد.

پدر اين فعال حقوق بشر با اشاره به اينکه ۴ سال در شورای شهر ملکان انجام وظيفه کرده است تصريح کرد: در شهرداری ملکان تخلف های زيادی انجام دادند جعل اسناد و کار های غير قانونی. عده ای هستند که هر کار غير قانونی که دلشان می خواهد در شهرداری انجام ميدهند. پرونده هايش در تهران است. بازرس آمد روپوشی کرد و رفتند. چرا جلوی آنها را نمی گيرند؟ اين همه نيرو و انرژی به جای اينکه پسر بيگناه من را که ۲ سال است بردند و نگه داشتند بگذارند روی اين پرونده ها و جلوی آنها و اين تخلفات را بگيرند که مردم روز به روز بد بين تر می شوند. هر روز تورم ميرود بالا. يک فردی می آيد در کشور در بانک مرکزی ۳۰۰۰ ميليارد تومان را بر می دارد و می رود کسی هم نيست که چيزی بگويد.

انقلاب کرديم که عدالت و قانون داشته باشيم

وی همچنين با ابراز تاسف از اينکه به پسرش گفته اند پول دريافت کرده و سر گروه است تاکيد کرد: اگر چنين چيزی وجود دارد خب مدارکش را بياورند. قرار بوده در دادگاه من و وکيلش باشيم. اما وکيلش حتی نمی تواند به حسين نزديک شود.

احمد رونقی در ادامه با اشاره به اينکه پسرش دو وکيل داشته گفت: خانم صباغيان را بازداشت کردند وآنقدر اذيتش کردند که دنبال پرونده اش هم نمی تواند برود. آقای دادخواه را هم که آن بلاها را بر سرش آوردند و۱۰ سال زندان برايش بريدند و از وکالت محرومش کردند. کسی هم از مسوولين نيست که ما برويم بگوييم دردمان اين است. می گوييم عدالت خدا در کشور ما اجرا ميشود، قانون الهی در کشور ما اجرا ميشود و ان وقت احوالمان چنين است.

وی پرسيد: اگر قانون کشور ما عدالت اسلامی اجرا می شود چرا فرزند بيگناه مرا نگه داشتند و اجازه درمان هم نمی دهند؟

احمد رونقی در پايان گفت: می گويند که حسين فرار می کند می رود خارج. اگر پسر من اهل فرار کردن بود که الان دست آنها نيفتاده بود. همان اول فرار می کرد و می رفت. پسر من يک وطن دوست است. جوانی است که به درد کشور می خورد. ما بايد از چنين افرادی حمايت کنيم. از چنين افرادی در کشور استفاده شود نه اينکه در زندان باشد و با دست خودشان نابودش کنند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016