گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
22 دی» عدالت خواهد آمد، مطمئن باشيد، پرويز داورپناه19 آبان» به ياد دکتر حسين فاطمی، مردی به استواری کوه، پرويز داورپناه 19 مهر» نگاهی به زندگی هنری مرضيه، چهره شهير و دوستداشتنی، پرويز داورپناه 18 تیر» ۱۸ تير، روز افتخار دانشجـويان ايرانی، پرويز داورپناه 1 تیر» اشرف علیخانی، ستارهی شبهای تار اوین را آزاد کنید، پرویز داورپناه
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نوع برخورد دکتر مصدق با انتحابات*، پرویز داورپناهمسأله اصلاح قانون انتخابات و انتخابات آزاد به حدی برای دکتر مصدق اهميت داشت که هميشه بر آن تأکيد داشت و به محض تشکيل دولت هم برنامه خود را چنين اعلام کرده بودای مردم آزاده کجاييد کجاييد روز هجدهم مهرماه ۱۳۲۸ دکتر مصدق چند تن از ياران و مديران جرايد را به خانهً خود واقع در شمارهً ۱۰۹ خيابان کاخ تهران دعوت کرد تا «برای جلوگيری از دخالت دولت در انتخابات دورهً شانزده تقنينيه، تبادل نظر نموده و تصميمی اتخاذ نمايند.» وقتی اعلاميهً مصدق در جرايد منتشر می شود، بلافاصله ادارهً کل شهربانی هم به رياست سرتيپ محمد علی صفاری اعلاميهً تهديد آميزی منتشر می کند با اين مضمون که عده ای اخلال گر می خواهند در امور مملکت اختلال ايجاد کنند. دکتر مصدق به هيچ وجه توجهی به اعلاميهً مذکور نکرده و با حال ناتوانی و کسالت سه ساعت قبل از ظهر از منزل خود برای رفتن مقابل کاخ سلطنتی حاضر می شود. بعد ها دکتر مصدق با شرح اين ماجرا خطاب به نمايندگان دورهً شانزدهم مجلس شورای ملی گفت: «اگر عرض کنم شبی که فردای آن می خواستيم به کاخ سلطنتی برويم بر من چه گذشت و آنی از فکر خونريزی و کشتار، که احتمال داده می شد واقع شود، راحت نبوده ام خلاف عرض نشده، ولی چون شروع به يک مبارزهً ملی شده بود عقب نشينی مورد نداشت و به خود می گفتم که تا من و يک عده ای در راه آزادی از بين نرويم ملت ايران روی آسايش را نخواهد ديد و به استفاده از حق ملی و حياتی خود نايل نخواهد شد؛ ولی با اين حال راضی نمی شدم که دعوت من منجر به خون ريزی و قتل عده ای بی گناه بشود و سعی می کردم حتی المقدور پيش آمدی نکند که مخالفين آزادی آن را وسيلهً پيشرفت مقصود خود قرار دهند و به جای اين که ما می خواستيم از محدوديت هايی که برای ما درست کرده اند خلاص شويم دچار محدوديت های بيش تری شويم و روزگار مردم از اين هم که هست سياه تر شود.»[۱] آن چه ساعتی قبل از حرکت دکتر مصدق و دوستانش به طرف کاخ به نگرانی و دل شورهً او افزود ملاقات سرهنگ سياسی، يکی از افسران شهربانی، با مصدق بود که می گويد: «چنان چه از اين کار منصرف نشويد، ممکن است امروز در اين خيابان، مقابل خانهً خودتان، حوادثی روی دهد و عدهً زيادی از بين بروند.» و مصدق که در موقعيتی قرار داشته که راه بازگشت نداشته پاسخ می دهد: «هر چه پيش آيد تحمل می کنيم و از دعوتی که شده است صرف نظر نمی شود؛ زيرا مردم مملکت از انتخاباتی که شده راضی نيستند و ما غير از اين که شکايت مردم را به دربار برسانيم چارهً ديگری نداريم.» دکتر مصدق می گويد: «من وقتی برای رفتن مقابل کاخ از خانه خارج شدم به وسيلهً بلندگو از مردمی که دعوتم را اجابت کرده و ابلاغيهً رييس شهربانی در آن ها ايجاد خوف و وحشت نکرده بود درخواست نمودم که بالاترين فداکاری اين است که از کسی صدا بلند نشود.» همدلی مردم موجب خرسندی مصدق و دوستانش می شود: «واقعا مردم از خود شايستگی بسيار نشان دادند و ثابت کردند که مردمی هستند فداکار و دارای رشد ملی در آن موقع از کسی صدايی در نيامد که موجب دخالت پليس بشود. اگر عرض کنم که در آن معبر غير از صدای کفش صدای ديگری شنيده نشد بيان واقع است و سکوت سبب شد که نتوانند ما را ماجراجو قلمداد کنند و موفقيت نصيب ما بشود. فقط به تحريک ماًموران شهربانی شخصی به نام لارودی در مقابل کاخ سلطنتی فرياد می کشد: «دکتر محمد مصدق بايد رييس جمهور بشود» به اشارهً مصدق مردم او را محاصره می کنند و مانع شعارهای او می شوند. ماًمورين شهربانی وقتی متوجه می شوند که با اين شگردها نمی توانند مردم را از کوره در ببرند، لارودی را کت بسته به شهربانی می برند و وقتی دوستان مصدق به شهربانی می روند او را نمی يابند؛ در پاسخ آنان درباره ی هويت وی گفته می شود که لارودی خُـل مزاج است و به آسايش گاه منتقل شده است. موقعی که مصدق و يارانش و پشت سر آنان، مردم به طرف دربار می رفتند، عبدالحسين هژير که در آن زمان وزير دربار بود به استقبال دکتر مصدق آمد و از او دعوت نمود تا وارد کاخ سلطنتی گردد تا همانجا مذاکره نمايند. دکتر مصدق امتناع کرد و گفت: «شما به من بگوئيد انتخابات آزاد است يا نه؟» هژير بی آن که جواب بدهد دعوت خود را با اصرار زياد تکرار نمود. دکتر مصدق نيز سئوال خود را دوباره مطرح ساخت و با صدای بلند گفت: «عبدالحسين خان، اينجا در حضور مردم اگر شرف داری بگو انتخابات آزاد است يا نه ؟» هژير که قادر به جواب مثبت يا منفی نبود سکوت اختيار می کند. همانجا ۱۹ نفر برگزيده شدند که با دکتر مصدق وارد تحصن شوند. اين ۱۹ نفر عبارت بودند از: آيت الله غروی، مشار اعظم، محمود آيتی، حايری زاده، دکتر بقايی، دکتر شايگان، حسن صدر، عباس خليلی، ابوالحسن عميدی نوری، ارسلان خلعتبری، شمس الدين اميرعلايی، مهندس احمد زيرک زاده، دکتر کريم سنجابی، دکتر کاويانی، عبدالقدير آزاد، احمد ملکی، جلالی نايينی، دکتر حسين فاطمی و حسين مکی. اما طرح تشکيل جبهه ملی با مشارکت احزاب و گروههای موجود در آن زمان پس از تبعيد دکترمصدق به احمد آباد پی ريزی شد و در۲۱ آبان ماه ۱۳۲۸جبهه ملی ايران رسما تشکيل شد. دکتر مصدق در مجالس قبلی هم به شدت به دنبال اصلاح قانون انتخابات بود تا به عنوان مثال حداقل کسی بتواند رای دهد که نام کانديدای مورد نظر خود را بر برگه بنويسد نه اينکه اربابان رعايای خود را به پای صندوق بياورند و ... به اين لحاظ بود که دکتر مصدق بعداً هم طرح اصلاح قانون انتخابات و تقسيمات کشوری را به مجلس ارائه کرده بود که در اين مورد هم مشکل پيش آمد. حتی دولت او در صدد اعطای حق رای به زنان هم بود اما با مخالفت شديد روحانيون روبرو شد واين اقدام نيز ناتمام ماند و با توجه به شرايط بحرانی کشور و ابعاد اعمال نفوذ گستردهً ارتش و عدم توفيق قانون اصلاح انتخابات کار به مرحلۀ عمل نرسيد. جالب است بدانيم مساله اصلاح قانون انتخابات و انتخابات آزاد به حدی برای دکتر مصدق اهميت داشت که هميشه بر آن تاکيد داشت و به محض تشکيل دولت هم برنامۀ خود را چنين اعلام کرده بود: ۲ ـ اصلاح قانون انتخابات مجلس شورای ملی و شهرداریها. و اجرای اين دو اصل هم در حقيقت ضامن تامين استقلال و برقراری دموکراسی در ايران بود. زيرا با ملی شدن نفت، گام بسيار بزرگی در راه استقلال برداشته می شد، و با انتخابات آزاد و مناسب، ملت به يکی از مهم ترين شرايط دموکراسی دست می يافت. روز ۲۶ آذرماه ۱۳۳۰(۱۷دسامبر۱۹۵۱) دکتر محمد مصدق نخست وزير وقت در آستانه انتخابات دوره هفدهم قانونگذاری در يک نطق مهم سياسی ـ آموزشی خطاب به ايرانيان تاکيد کرد: «اين انتخابات، نخستين انتخابات پس از مشروطيت خواهد بود که در آن نفوذ خارجی و دخالت ارباب قدرت و سياست وجود نخواهد داشت. اين انتخابات، کاملا آزاد خواهد بود و رای دهندگان بايد با درنظرگرفتن وجدان و منافع ملی (وطن) هرکس را که مايلند و به شايستگی، دلسوزی و درستی او اطمينان دارند انتخاب کنند و تحت نفوذ و تلقين هيچکس نبايد باشند جز اراده و خواست خودشان و باچشم باز؛ و فلسفهً دادن رای مخفی هم همين است.» وی خطاب به ملت افزود: «شما با ورقه ای که به صندوق می اندازيد برای دو سال سر نوشت خود و کشور را در اختيار وکيل خويش می گذاريد، لذا بايد قبلا اين فرد يا افراد را به خوبی بشناسيد که امانت دار باشند. وطن امانتی است که شما به دست ايشان می سپاريد. وظيفه دولت درجريان انتخابات تنها اين است که از صندوقها محافظت شود و آراء شما محفوظ بماند و خوانده شود و روز رای گيری آرامش و امنيت برقرار باشد. از سر و صداها در جريان مبارزات انتخاباتی واهمه نکنيد که دمکراسی همين است، همان طور که نبايد از قهر و آشتی های نمايندگان و اظهارات تند و تيزشان در مجالس نگران نشويد که اينها هم از جزئيات دمکراسی هستند و از آن جدا نيستند. بايد توجه داشته باشيد با کارهايی که شده است، وطن ما ايران اينک زير ذره بين جهانيان قرار دارد، بايد رشد سياسی و فرهنگی خود را در اين انتخابات آزاد به ثبوت برسانيد تا سلطه گران در اراده و رشد شما منفذی نيابند تا دوباره از آنجا وارد شوند و رخنه خودرا شروع کنند که اخراج مجدد شان نياز به زحمت و مرارت فراوان و صرف وقت دارد.» انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی در دورهً نخستوزيری دکتر محمد مصدق بود و در همين دوره بود که مصدق درصدد برآمد تا اصلاح قانون انتخابات را جهت کم کردن دخالتهای دربار به اجرا بگذارد. او که قصد داشت اين قانون را در مجلس شانزدهم به سرانجام برساند به دليل اهميت پرداختن به موضوع نفت ايران، نتوانست اقدامی در مورد اين قانون انجام دهد، بنابراين علیرغم تمايل وی، انتخابات مجلس هفدهم به همان ترتيب گذشته انجام گرفت و همان قانون انتخابات پيشين در مورد انتخابات مجلس دوره هفدهم مجلس شورای ملی نيز به اجرا درآمد. انتخابات دوره هفدهم مجلس در حال برگذاری بود که مصدق به دليل شرکت در دادگاه لاهه مجبور به ترک ايران شد و به همين سبب برای اين که نظارت دولت را بر روند انتخابات از دست ندهد دستور توقف رأیگيری را داد و ادامه انتخابات را به بعد از بازگشت خود از لاهه موکول کرد و اين در حالی بود که ۸۰ نفر از نمايندگان انتخاب شده بودند. در واقع اين عمل مصدق مبنی بر توقف انتخابات در نبود خود او، میتوانست به دليل ترس مصدق از اعمال نفوذ طبقه حاکمه دربار و منتفذان کشور باشد.[۴] اکنون نيز، چهل و پنج سال پس از درگذشت دکتر مصدق، سلب حقوق و آزادیهای اساسی ملت ايران، کودتاگران حاکم را در معرض بحرانهای جدی سياسی و اجتماعی در عرصههای داخلی و بينالمللی قرار میدهد. از اين رو بايد به ملت ايران هشدار داده، خاطر نشان کرد که مجموعهً سرکوب ها و تضييقاتی که پس از کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ صورت پذيرفته است، مانند نقض حاکميت ملت از سوی کودتاگران که به بازداشت فعالان سياسی، حقوق بشری، جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانشجويی، معلمان و شکنجه ها و اعدام های معترضان ... انجاميده است، دارای منشاء و هدفی مشترک بوده است. مصدق می گفت: گرسنه می مانيم و آزادی و استقلال خود را از دست نمی دهيم. مصدق خود را خدمتگزار مردم می دانست. اما منبع اصلی نيروی مصدق، نيروی شکست ناپذير مردم بود. او فقط به اين نيرو تکيه می کرد، فقط به اين نيرو اعتماد داشت و فقط از اين منبع نيرو می گرفت و ايمان داشت که بالاخره مردم روزی پيروز می شوند. دکتر پرويز داورپناه *به مناسبت ۱۴ اسفند ۱۳۹۰، سالروز درگذشت دکتر محمد مصدق منابع: [۱] نطق های دکتر مصدق در دورهً شانزدهم مجلس شورای ملی، چاپ اوّل ۱۳۴۸، انتشارات مصدق(پاريس). Copyright: gooya.com 2016
|