دوشنبه 15 اسفند 1390   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

بازگشت خاتمی به خاتمی، حميد فرخنده

حميد فرخنده
خاتمی با حضور خود در حوزه رأی‌گيری البته بسياری دل‌ها را آزرد اما شايد عمل‌اش اين مزيت را داشت که با خويشتن خويش آشتی کرد و به راه و روش هميشگی خود بازگشت. مردی که با انداختن رأی‌اش در صندوق خود را بازيافت حق داشت که از همان آغاز زمزمه‌ی عدم شرکت در انتخابات مجلس از سوی دوستان خويش، هيچ قيد و شرطی را نپذيرد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


[email protected]


شرکت محمد خاتمی در انتخابات مجلس نهم نه تنها بسياری از هواداران جنبش سبز را در بهت و حيرت فرو برد؛ بلکه بسياری از چهره های شاخص اصلاح طلب و جنبش سبز را نيز شگفت زده کرد. برخی سراغ مصلحتی در اين کار گرفتند و بعضی توضيخات روشنگرانه رئيس جمهور پيشين را به انتظار نشستند.

هواداران جنبش سبز که ماهها تدارک تحريم انتخابات ديده بودند. يکصدايی اکثريت قريب به اتفاق اصلاح طلبان و سبزهای داخل و خارج کشور همراه با پيام سران جنبش از حصر و بيانيه های زندانيان مقاوم جنبش در حبس، بعلاوه اعلام شروط محمد خاتمی برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات باعث شور و شوقی برای نشان دادن توان خود برای خلوت کردن حوزه های رای گيری و خيابان ها در روز انتخابات بود. قرار شده بود يک روز حصر خانگی به نشانه احترام به رهبران در حصر جنبش را تحمل کنند و حتی برای انجام کارهای روزانه در حد امکان از خانه بيرون نروند.

با چنان پيش زمينه ای بود که اقدام خاتمی در بعد از ظهر ۱۲ اسفند شگفتی ساز شد. بسياری تاسف خوردند و برخی برآشفتند. گفتند آزاديخواهان در بنداند و خاتمی دربند نيست. از خلف وعده رهبر اصلاحات گفتند و عقب نشينی های پی در پی او از وعده های خويش را در دوران هشت ساله رياست جمهوری بياد آوردند که حسرت ها و خون دل خوردن ها با خود داشت.

هنگامی که ميرحسين موسوی سرانجام در روزهای پايانی سال ۸۷ پا در عرصه دهمين انتخابات رياست جمهوری گذاشت، باری سنگين از دوش خاتمی که ظاهرا عليرغم ميل شخصی اش زير فشار زياد حلقه دوستان خود را کانديد کرده بود، برداشته شد. با آغاز جنبش سبز، حضور ميليونی مردم معترض به روند انتخابات و بويژه با آشکار شدن عزم موسوی و کروبی بر ايستادگی، محمد خاتمی که به عدم صراحت کلام در مواضع سياسی خود عليه اقتدارگرايان مشهور بود، واضح تر از مردمسالاری سخن و انتخابات عادلانه گفت و شجاعانه تر از حقوق معترضان دفاع کرد.

هميشه اما اينجا و آنجا از خلال برخی اظهارنظرها، بيانيه ها و مصاحبه ها می شد اختلاف ميان روش و منش موسوی و کروبی به مثابه رهبران جنبش سبز از يکسو و خاتمی در قامت رهبر اصلاحات از سوی ديگر مشاهده کرد.

يکسال پيش هنگامی که بحث راهکار جنبش سبز در انتخابات نهمين دوره انتخابات رياست جمهوری مطرح شد، محمد خاتمی از شرکت اصلاح طلبان در اين انتخابات استقبال کرد. هنگامی که چهره های شاخص جنبش سبز از داخل و خارج زندان شرکت اصلاح طلبان و سبزها در انتخابات مادام که رهبران جنبش در حصراند، احزاب عمده اصلاح طلب غيرقانونی اعلام شده اند و از مطبوعات آزاد خبری نيست را منتفی اعلام کردند، محمد خاتمی نير بنوبه خود شرکت اصلاح طلبان را مشروط به آزادی رهبران جنبش سبز و ديگر زندانيان سياسی، گشايش فضای سياسی و آزاد و عادلانه بودن انتخابات کرد. اين موضگيری خيال فعالان اصلاح طلب زندانی مانند مصطفی تاج زاده، عيسی سحرخيز، بهزاد نبوی و فعالان جنبش دانشجويی را آسوده کرد که محمد خاتمی قصد تکروی انتخاباتی ندارد.

بعدازظهر روز ۱۲ اسفند اما محمد خاتمی نشان داد که جنس او با ميرحسين موسوی و مهدی کروبی فرق دارد. خاتمی با حضور خود در حوزه رای گيری البته بسياری دل ها را آزرد اما شايد عملش اين مزيت را داشت که با خويشتن خويش آشتی کرد و به راه و روش هميشگی خود بازگشت. مردی که با انداختن رای اش در صندوق خود را بازيافت حق داشت که از همان آغاز زمزمه عدم شرکت در انتخابات مجلس از سوی دوستان خويش، هيچ قيد و شرطی را نپذيرد. خاتمی می دانست که هنوز گرايشی درميان اصلاح طلبان هست که خواهان شرکت در انتخابات عليرغم حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ و نوعی تبری جويی از رهبران زندانی جنبش سبز است. اتفاقا ورود فعال محمد خاتمی به صحنه انتخابات می توانست هم اين دسته از اصلاح طلبان مانند مصطفی کواکبيان و دوستانش را از سرگشتگی نجات دهد، بخش قابل توجهی از هواداران اصلاحات را به پای صندوق های رای بياورد و چه بسا زمينه ورود مجدد اقليتی از اصلاح طلبان به مجلس نهم را فراهم کند.

طبيعتا اين حق رئيس جمهور پيشين و رهبر اصلاحات بوده و هست که قبل از اعلام وفاداری به رهبران جنبش سبز يا همبستگی و همصدايی با فعالان زندانی با خواست قلبی خويش آشتی کند. از ماهها قبل اما وعده عدم شرکت اصلاح طلبان در انتخابات دادن، شروط سه گانه خويش برای شرکت اصلاح طلبان را تکرار کردن، به مثابه سومين رهبر نمادين جنبش سبز در جامعه زخم خورده و ملتهب حضور داشتن و نهايتا جام اميد در ميان بخش بزرگی از مردم بويژه نسل جوان و تحول خواه کشور ساختن ولی به ناگاه در روز انتخابات جام بر زمين سياست زدن و اميد شکستن نه برازنده سياستمردی است و نه رسم سياستمداری. چنانکه برگزاری انتخابات مجلس هفتم و به وعده خود عمل نکردن در پی عدم تصويب لوايح دوقولوی اختيارات رياست جمهوری نبود.

بر جايگاه اخلاق سياسی در کشور ما چه رفته است؟ چگونه می توان بر زخم های جامعه ای که تا مرض فروپاشی اجتماعی پيش رفته و اعتماد عمومی و سرمايه اجتماعی آن بشدت مستهلک شده است با چنان وعده ها و چنين خلف وعده هايی مرهم نهاد و اعتماد آفريد؟

البته بايد منتظر بود و روايت محمد خاتمی از شرکت اش در انتخابات را شنيد. اما شرکت محمد خاتمی در انتخابات تا اينجا نشان داده است اگر سبز يک رنگ است، اصلاح طلبی دو رنگ است، رنگ سبز و سبز روشن. ازجمله درس های ۱۲ اسفند ۹۰ برای سبزها اين بود که نبايد از محمد خاتمی بيش از اين انتظار داشته باشند، بلکه برای او آرزو کنند توان آن داشته باشد در تلخ و شيرين سياست کشور همواره خودش باشد. شايد آقای خاتمی نيز به خود يادآوری کرده باشد عهد نبستن و اميدوار نساختن بسيار بهتر از عهد شکستن و نااميد کردن است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016