گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
3 اسفند» آقای دوستخواه! اگر بتوانيد صدای ما را خفه کنيد، با جبر تاريخ چه میکنيد؟ شکوه ميرزادگی24 بهمن» عشق در آزادی جان میگيرد، بهمناسبت والنتاين، روز جهانی عشق، شکوه ميرزادگی 12 بهمن» وقت برون شد از برزخ، شکوه ميرزادگی 27 دی» اينترنت دولتی يا فاجعهای انسانی در ايران، شکوه ميرزادگی 19 دی» مخالفين ۱۷ دی لطفا لباس مردها را هم عوض کنند! شکوه ميرزادگی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! استفاده ابزاری از فرهنگ ايرانی! بهمناسبت نوروز، شکوه ميرزادگیاز چنين فرهنگی نمیتوان به نفع هيچ امری که بيرون از ضد تبعيض بودن، سکولار بودن، و ضد خشونت بودن باشد استفاده کرد و توفيقی همگانی بهدست آورد. بهخصوص در زمانهای که همهی راههای حقوق بشری، و ذهنهای آزادیخواه و انسانمدار مردم جهان نيز برای رسيدن به چنين اهدافی هموار میشوندويژه خبرنامه گويا نوروز، دوباره آمد، زيبا و سربلند و آزاد؛ با آتش جاودان اش، با بوسه های آشتی جوی مهربان اش، و با شادمانی زلال و طبيعی اش؛ آمد تا دوباره سرزمين هزاران ساله ی خويش را به رنگ بهار بيارايد، و ديگرباره به ياد مردمان اش بياورد که «هرگز نميرد آن که دلش زنده شد به عشق». اما امسال نيز، همچون سی و سه سال گذشته، لشگريانی عبوس و مرگ انديش و شادی گريز در مقابل اش صف کشيده و در تلاش اند که راه او را به سوی شادمانی مردمان ببندند. به راستی در اين سنت ها و مراسم فرهنگی چه گوهری نهفته است که می تواند اين گونه از بستر سخت ترين فشارها و بحران ها، حتی جنگ ها و اشغال ها بگذرد، همواره به پا خيزد، نو و نوتر شود، و ـ در همان حال ـ عمری به بلندای تاريخ داشته باشد؟ ترديدی نيست که سنت های فرهنگی، از سال های اول کودکی در ذهن و جان ما می نشينند و به مرور جا خوش می کنند و سرچشمه ی راه و روشی می شوند که شکل دهنده ی همه ی زندگی ما است. البته برخی از اين سنت ها، مثل هر روش و عادتی، به خصوص اگر دست و پاگير آزادی و خوشی ما باشند، از سنين جوانی به بعد، با تغييرات فکری و روحی ما، يا با رشد و تکامل ما، رنگی متفاوت بخود می گيرند؛ حتی گاه، به دلخواه يا به اجبار، کنار گذاشته می شوند اما فراموش شدن آن ها از ذهن ما تقريباً ناممکن است. سنت های ملی، برخلاف سنت های مذهبی، معمولاً با اجبار در آميخته نيست و حتی آموزش آنها برای همه و به خصوص کودکان در هر سنی مطبوع است. به همين دليل سنت های ملی در جان آدميان به مراتب ماندگار تر از سنت های مذهبی اند و کارايی بيشتری دارند و اين واقعيت درست برخلاف نظريه ی کهنه شده ای است که سنت های مذهبی را ريشه ای تر می بييند. به سرزمين خودمان نگاه کنيم؛ سرزمينی با قدمتی چندين هزارساله که در طول تاريخ خود مذاهب زيادی را در خود پرورانده و يا بخود ديده است ـ چه با زور و چه به دلخواه. زمانی ميترايی بوديم، زمانی مهری، زمانی، مزدکی، و زمانی زرتشتی، زمانی سنی مسلمان و زمانی شيعه مسلمان. و ده ها مذهب کوچک و بزرگ در حوزه ی باورها و اعتقادات ما آمده و رفته اند اما، در هر مذهب و مرامی که داشته ايم، نوروز ما، بعنوان يک سنت ملی همچنان با ما مانده است. و چنين است که سی و سه سال است شاهد اين بوده ايم که حکومت مذهبی ناچار شده که برای هر جشن و عيد و سنت و مراسم مذهبی اش رقم هايی سرسام آوری از بودجه ی کشور را خرج نموده و تجار و کسبه را نيز مستقيم و غير مستقيم وادار به پرداخت هزينه هايی برای برگزاری عيدهای مذهبی کند، حال آنکه عيدهای ملی، با اين که پشتوانه ی حکومتی ندارد، و حتی برگزاری شان از سوی حکومت ممنوع اعلام می شود، ميليون ها ميليون انسان را بخود جذب کرده و به همت داوطلبانه ی آنان برگزار می شوند؛ حال چه به صورت اعتراض در بيرون از خانه باشد و چه از ترس در پستوی خانه. از چنين فرهنگی نمی توان به نفع هيچ امری که بيرون از ضد تبعيض بودن، سکولار بودن، و ضد خشونت بودن باشد استفاده کرد و توفيقی همگانی به دست آورد. به خصوص در زمانه ای که همه ی راه های حقوق بشری، و ذهن های آزادی خواه و انسانمدار مردم جهان نيز برای رسيدن به چنين اهدافی هموار می شوند. نوروز ۱۳۹۱ خورشيدی ـ مارچ ۲۰۱۲ Copyright: gooya.com 2016
|