گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
6 دی» پديده هراسانگيز "ديکتاتور شيفتگی"، شکوه ميرزادگی28 آذر» جشنهای ملی ما، زير تيغ بیدادگر تبعيض، بهمناسبت يلدا، شکوه ميرزادگی 15 آذر» ۱۶ آذر و جوانی که هميشه حق با اوست! شکوه ميرزادگی 7 آذر» زنان مراکش و پيروزی اسلاميستها: برندهاند يا بازنده؟ شکوه ميرزادگی 30 آبان» برهنگی: پورنوگرافی يا آزادیخواهی، شکوه ميرزادگی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! مخالفين ۱۷ دی لطفا لباس مردها را هم عوض کنند! شکوه ميرزادگیچرا کسی از ميان روشنفکرانی که همچنان و هر ساله بخاطر تغيير لباس زن ها به زورگويی رضاشاه معترض اند سخنی از زورگويی رضاشاه برای تغيير لباس مردها به ميان نمی آورند؟ آيا از نظر آنها فقط زورگويی به زن ها ايراد دارد و زورگويی به مردها مهم نيست؟ يا چون زورگويی به مردها به نفع شکل و ظاهر آن ها تمام شده بايد نديده گرفته شود ولی زن ها بی جا می کنند که به فکر اين توع تغييرات باشند؟به عنوان يک کوشنده ی فرهنگی و يک مدافع حقوق زنان، من روز هفده دی را يکی از مهمترين روزها در ارتباط با جنبش زنان ايران می دانم و معتقدم که، با داشتن هر مرام و عقيده ای، اگر ما به برابری حقوق زن و مرد باور داشته باشيم نمی توانيم روز هفده دی را از جنبش برابری خواهانه ی زنان ايران ـ که از قبل از انقلاب مشروطيت شروع شده و تا کنون ادامه دارد ـ حذف کنيم و، در عين حال، به عنوان يک جمهوری خواه، فکر می کنم که به دلايل روشن نمی توان اثرات مثبت اين روز، و قانونی کردن حضور زنان در اجتماع، و قوانين عمده ی وابسته به آن را، به دليل اجرای بد و «زورگويانه ی» آن، نديده گرفت؛ زيرا ـ چه بخواهيم و چه نه ـ اين روز در تاريخ تحولات سرزمين مان به عنوان روز قانونی شدن (يا عرفی شدن) برخی از اساسی ترين حقوق زنان ايران ـ برای اولين بار در تاريخ پس از اسلام ـ ثبت شده است. کشف حجاب يا تغيير لباس زن ها با نگاهی به تاريخ تغيير پوشش در ايران در زمان رضا شاه، می توان ديد که تغيير لباس مردها همان اندازه بخشی از نوسازی جامعه ايرانی بوده که تغيير لباس زن ها؛ و همان گونه که تغيير لباس مردها ربطی به مذهب نداشته، تغيير لباس زن ها هم نمی توانسته ربطی به قوانين مذهبی در مورد حجاب داشته باشد. چرا که در اين روند تحول زنان، در واقع، فقط «چادر» شان را از دست دادند و حتی، برخلاف نظر رايج و تبليغات متعصبين مذهبی، کسی کاری به «حجاب» شان نداشت.
کافی است نگاهی کنيد به حجاب در کوچه و بازار ايران کنونی تا نکته روشن شود. توجه داشته باشيد که من از حجاب زنان و دختران مخالف حجاب و مخالف حکومت اسلامی در ايران کنونی سخن نمی گويم، بلکه منظورم حجاب زنان طرفدار آقايان احمدی نژاد و خامنه ای است که در روزنامه های حکومتی مثل فارس و مهر هم اجازه انتشار دارند. به دو نمونه از اين عکس ها توجه کنيد. سکوت عمدی در برابر تغيير اجباری لباس مردها در واقع، با توجه به همه ی نشانه های تاريخی مانده از آن زمان، روشن است که رضا شاه در چارچوب دانش و منطق خودش و به خصوص به توصيه ی افراد پيشرفته و بسيار روشنی که دور و برش بودند (و برخی شان بعداً مورد غضب او قرار گرفتند) صميمانه می خواست که ايران را از زشتی و عقب ماندگی قرن ها، و به خصوص دوران قاجار، به در آورد، و تغيير لباس زنان و مردان هم يکی از ظواهر آن زشتی و عقب ماندگی تلقی می شد. هيچ انسان معتقد به پيشرفتی نمی تواند به رضا شاه صرفا برای اينگونه تغييرات ايرادی بگيرد، اگر چه می توان، به درستی، نسبت به شيوه ی«زورگويانه» ی اجرای اين کار معترض بود. اما همه ی سخن من در اين مطلب طرح اين پرسش است که: چرا آن ها که (چه از ديدگاه مذهبی و چه از ديدگاه مخالفت با «زورگويی») نزديک به هشتاد سال است که بخاطر تغيير دادن پوشش زنان به رضا شاه می تازند، بابت تغيير لباس مردها از او ايراد نمی گيرند؟ در حالی که اگر تغيير لباس زن ها همزمان بود با رفتن آن ها به دانشگاه، و به طور کلی ورود به اجتماع، و يا مصادف بود با حذف قوانين غير انسانی ازدواج کودکان در نه سالگی، و يا اجباری کردن داشتن شناسنامه و يافتن هويت انسانی ـ اجتماعی، و .. تغيير لباس مردها چيزی نبود جز بيرون آمدن از آن شکل و شمايل قرون وسطايی و شبيه مردم ديگر جهان شدن. چرا کسی از ميان روشنفکرانی که همچنان و هر ساله بخاطر تغيير لباس زن ها به زورگويی رضاشاه معترض اند سخنی از زورگويی رضاشاه برای تغيير لباس مردها به ميان نمی آورند؟ آيا از نظر آنها فقط زورگويی به زن ها ايراد دارد و زورگويی به مردها مهم نيست؟ يا چون زورگويی به مردها به نفع شکل و ظاهر آن ها تمام شده بايد نديده گرفته شود ولی زن ها بی جا می کنند که به فکر اين توع تغييرات باشند؟ چرا متعصبين مذهبی که هشتاد سال رضا شاه را بابت برداشتن چادر مورد حمله قرار داده اند، اکنون که صاحب حکومت و دم و دستگاه زور شده اند و، با اعمال فشاری به مراتب بدتر و خشن تر از رضاشاه، به تغيير لباس زنان پرداخته اند نه تنها کاری به لباس مردها ندارند بلکه خودشان و فرزندان و مردان خانواده شان همچنان از همان لباس های رضاشاه آورده استفاده می کنند و هيچ هم به روی خودشان نمی آورند که اين لباس ها را هم رضا شاه به زور تن آنها کرده است؟ چرا در اين سی و سه سال حکومت يکی از سران و آيت الله ها و حتی روضه خوان ها و امام جمعه هايی که بيشتر از حکايت کربلا از برداشتن اجباری چادر زنان به وسيله رضا شاه مظلوميت خريده اند حتی يک بار هم نگفته اند که مردها نيز بايد همگی عرق چين و لباده بپوشند؟ مگر نه اين که در اسلام حتی ديدن پستی و بلندی های بدن مردها نيز کراهت دارد؟ لابد لباده و داشداشه هم برای همين بوده که اين پستی و بلندی ها را بپوشاند. و بالاخره اينکه قطعاً استبداد و ديکتاتوری نه قابل دفاع است و نه قابل حمايت؛ اما شايد شناخت و نگاه دقيق به پديده های اجتماعی، و به خصوص پديده هايی که به نوعی هم فردايی اند و هم در رفع تبيض های جنسيتی و فرهنگی نقشی اساسی دارند، بيشتر بتواند ما را از شر ديکتاتوری در هر شکل و نوع آن، کمک کند. دو مطلب از همين نويسنده در ارتباط با هفده دی Copyright: gooya.com 2016
|