گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
22 اسفند» نه چلبی سازان، نه حلبی سازان! احمد وحدت خواه20 بهمن» اگر! احمد وحدت خواه 30 دی» آه شاه! احمد وحدت خواه 17 دی» نامه ندهید، برنامه بدهید! احمد وحدت خواه 9 دی» چنين گفت پروين! احمد وحدتخواه
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! ز بهارش پیداست! احمد وحدت خواهبا آنکه نوروز روز نو گشتن و زایش است، اما همه ما ایرانیان در این روز لباس کهن تاریخمان را بر تن می کنیم و در آیینه زمان به خود می نگریمویژه خبرنامه گویا تئودور روزولت گفته است این مهم نیست که یک انسان در مسیر حوادث زندگی و در پی دست یافتن به آرزوهای خود چند بار در اثر شکست به زمین خورده باشد. مهم آن است که چند بار پس از هر شکست دوباره بپا خاسته است. آرزوهای ملت ما در روزگارهای یک صد سال گذشته از پستی و بلندیهای گوناگونی گذشته و به فراخور زمان خود ابعاد و مفاهیم مختلفی داشته است. زمانی داشتن یک عدالتخانه فکسنی و ساده که به عرضحال یک رعیت ستمدیده از مظالم ارباب خود برسد به انقلابی عظیم و اجتماعی برای رساندن ایران به کاروان تمدن جهانی ختم می شود و هفتاد سال پس از آن و در حالیکه در میان ملل متمدن سهمی برای خود آفریده ایم انقلابی بنام آزادی و دموکراسی ما را به قهقرای استبدادی می رساند که داشتن یک عدالتخانه برایمان به رویا تبدیل می شود. این زمین خوردنهای تاریخی ما چرا پایانی ندارد؟ مقصر کیست؟ مشکل کجاست؟ امروز چگونه می توان در مواجهه با انبوهی از مصائبی که رژیم حاکم بر میهن ما بر جسم و جان ملت ایران وارد کرده است و تهدیدهای ویرانگری که از هر سو خاک وطن و آینده آن را به زیر سئوال برده است مقابله کرد و دوباره بپا خاست؟ پاسخ به این پرسشهای عمیق تنها از عهده یک تلاش و همبستگی ملی بر می آید و هیچ بستری مناسب تر و سازنده تر از فرا رسیدن نوروز باستانی برای به راه انداختن این مهم در اختیار ملت ما نیست. با آنکه نوروز روز نو گشتن و زایش است، اما همه ما ایرانیان در این روز لباس کهن تاریخمان را بر تن می کنیم و در آیینه زمان به خود می نگریم. این درازای این تاریخ و زنده نگاه داشتن نام ایران و ایرانی در سراسر آن است که به یکایک ما همزمان هویت و امید به فرداها می بخشد. به عبارتی، ما در نوروز خود و آرزوهایمان را جستجو و می یابیم و در یک همبستگی نانوشته برای بقای میهن و تاریخ و فرهنگ آن شریک می شویم، اگرچه این شراکت شاید کوتاه مدت و موقتی باشد. و شگفتی آورتر آنکه سفره ای کوچک و آراسته به هفت سینی در دسترس «گدا و پادشاه» همانند منشوری زنده برای پاسداری از میراث نیاکانمان به ما یادآوری می کند که برای دوباره بپا خاستن آماده شویم. با هم به پیشواز نوروز و بهار آزادی برویم. با هم! Copyright: gooya.com 2016
|