شنبه 19 فروردین 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هیچ ملتی هرگز جنگ نمی خواهد، الاهه بقراط، کیهان لندن

الاهه بقراط
احزاب و گروه‌های سیاسی ایرانی مدافع دمکراسی نتوانسته‌اند تا کنون یک جنبش صلح فراگیر را سازماندهی کنند که در آن هم به تمامی جنگ افروزان از جمله جمهوری اسلامی «نه» گفته شود، و هم بتواند رابطه بین سیاست رژیم‌های غیردمکراتیک را با بروزِ گاه ناگزیر یک جنگ توضیح دهد. تلاش مبتکرانه و مستقل شهروندان ایران و اسراییل در مخالفت با سیاست‌های جنگ افروزانه اگر نتواند مانع وقوع یک جنگ احتمالی شود، ولی بی‌تردید به گسترش فرهنگ دمکراتیک و ضد جنگ در جامعه و هم چنین در منطقه یاری می‌رساند.

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


www.alefbe.com

www.kayhanlondon.com


جنگ به راستی پدیده‌ای زشت و ضدانسانی است به ویژه آنکه قربانیان آن همواره کسانی هستند که نه از ایشان درباره آن جنگ نظرخواهی شده و نه قرار است از آن جنگ، سودی به آنان برسد. البته می‌توان بر سر پیامدهای جنگ جهانی دوم و یا، امروز، جنگ افغانستان و عراق به مباحثه پرداخت و نکات مثبت و منفی آنها را در برابر هم ردیف کرد درست همان گونه که می‌توان به مجادله بر سر جنگ‌های دورتر پرداخت که یکی از راه‌های تأمین نیازهای زندگی و ابزاری برای «تنازع بقا» جوامع به شمار می‌رفت. این همه اما چیزی از دامنه دهشتناک آن و کشتاری که به ناگزیر در جبهه‌ها روی می‌دهد، نمی‌کاهد. جنگ حتا فراتر از مرگ است زیرا علاوه بر فقدان و اندوه سهمگین آن، که رهاورد مرگ به مثابه یک پدیده طبیعی است، سبب ویرانی‌ها و فجایع فراگیری می‌شود که به دست و اراده انسان حاصل می‌شوند. جنگ بر خلاف مرگ، یک پدیده طبیعی نیست و از همین رو، مرگ را نیز در طول خود به یک پدیده غیرطبیعی، به فاجعه، به ویرانی، به عمق فروپاشی انسان، تبدیل می‌کند! جنگ، جز برای حکومت‌های خودکامه و انسان‌ستیز، برکت نیست و نمی‌تواند باشد.

جنگ میان دولت‌ها...

مدتی است طرفداران و لابیئیست‌های جمهوری اسلامی که نه تنها در طول سی و سه سال فلاکتی که رژیم جمهوری اسلامی، کشور را بدان دچار کرد، بلکه حتا پس از رویدادهای 22 خرداد 88 نتوانستند جایگاه خود را بین حکومت و مردم ایران مشخص کنند، بر خلاف جنگ‌طلبی‌های پایان‌ناپذیر رژیم، ناگهان «صلح دوست» شده و در شهرهای مختلف جهان با پرچم جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان به تظاهرات علیه جنگ می‌پردازند بدون اینکه به روی خود بیاورند که دلیل اصلی یک جنگ احتمالی، چیزی جز سیاست‌های ماجراجویانه حکومت اسلامی در ایران نیست.

در این میان، طرفداران صلح و فعالان «جنبش صلح» در رخوتی که پس از فروپاشی بلوک شرق و پایان جنگ سرد آنان را فرا گرفته است، تنها تماشا می‌کنند بدون آنکه بتوانند به خود تکانی داده و به افشای جنگ طلبانی بپردازند که اتفاقا زیر شعار «صلح» به طور مستقیم و نامستقیم تدارکات یک جنگ را فراهم می‌آورند چرا که همزمان، علاوه بر تهدیدهای اتمی، عاملان تروریسم صادراتی رژیم مورد دفاع آنها، در کشورهای مختلف جهان لو می‌روند و دستگیر می‌شوند.

این است که می‌بایست بین شعارها و فعالیت‌های جنگ طلبانه دولت‌ها، اعم از جمهوری اسلامی، اسراییل، آمریکا و دیگر حکومت‌های جهان، و هم چنین محافلی که چه بسا زیر نام «صلح» نیرو و انرژی خود را صرف ادامه شرایط جنگ‌افروزانه می‌کنند، با مردمان و ملت‌هایی که هیچ جنگی هرگز برای آنان سودی در بر نخواهد داشت، تفاوت قائل شد و به توضیح روشن این تفاوت پرداخت. تنها از این راه می‌توان افراد و گروه‌هایی را که به نام صلح برای بقای رژیم‌هایی مانند جمهوری اسلامی تلاش می‌کنند و حتا در خارج کشور با امکاناتی که از هر سو، از جمله رژیم کنونی ایران، دست و دلبازانه در اختیار آنان قرار می‌گیرد، به تهدید و ارعاب ایرانیان آزادی‌خواه می‌پردازند، افشا کرد.

متأسفانه احزاب و گروه‌های سیاسی ایران، که مدعی دمکراسی و حقوق بشر هستند، نتوانسته‌اند تا کنون یک جنبش صلح فراگیر را سازماندهی کنند که در آن به همه جنگ افروزان از جمله جمهوری اسلامی «نه» گفته شود، و در عین حال بتواند رابطه بین سیاست رژیم‌های غیردمکراتیک را با بروزِ گاه ناگزیر یک جنگ توضیح دهد.

...جنگ بین ملت‌ها نیست!

هنر و ادبیات ایران هنوز نتوانسته است در زمینه جنگ ایران و عراق، اثری انسانی، شایسته و سزاوار تأمل ارائه دهد که برای نمونه مانند «جنگ و صلح» از تولستوی نویسنده بزرگ روس، یا رمان مشهور «در غرب خبری نیست» نوشته «اریش ماریا رمارک» نویسنده آلمانی، و یا «دُن آرام» از شولوخوف، ورای دولت‌هایی که جنگ‌ها را به راه می‌اندازند، و ایدئولوژی‌هایی که بر زمینه چنین جنگ‌هایی به قدرت می‌رسند و یا از قدرت ساقط می‌شوند، به رابطه بین انسان و مردمانی بپردازد که خشونت و ویرانی جنگ را در جبهه‌ها با پوست و گوشت خود احساس می‌کنند و پاسخی برای این پرسش مهم نمی‌یابند که چرا باید دشمن یکدیگر باشند، چرا باید با همدیگر بجنگند و چرا هر یک باید تلاش کند تا دیگری را از میان بردارد!

به راستی که جنگ، چپ و راست و دین و مذهب و قوم و نژاد و عقیده و اندیشه نمی‌شناسد. تر و خشک را با هم و یک جا می‌سوزاند. یکی از نخستین کشته‌شدگان جنگ هشت ساله ایران و عراق، پسر جوان خانواده زرتشتی کوچه ما در تهران بود! جنگی که برای صدور انقلاب اسلامی ادامه یافت ولی قربانیان خود را از جمله از میان مخالفان سیاسی و پیروان ادیان دیگر می‌گرفت! سران حکومت در ایران و عراق اما نه تنها متحمل هیچ زیان‌ جانی و مالی نشدند، بلکه پایگاه‌های اقتصادی آنان، با استفاده از شرایط جنگی، مردم دو کشور را چاپیدند و به ثروت‌های بادآورده دست یافتند. کشورهای دیگر نیز، از شوروی و آمریکا تا اسراییل و آلمان تا جایی که ‌توانستند، تسلیحات و ابزار جنگی به هر دو طرف فروختند! هم رژیم صدام و هم رژیم خمینی، هر دو، موقعیت خود را با تکیه بر همان شرایط، بیشتر تثبیت و تحکیم کردند. صدام آنگاه حمله به کویت را تدارک دید و خمینی در نامه مشهور خود با تأکید بر تلاش برای دست یافتن به «ابزاری» که بتوان پیروزی صدور انقلاب اسلامی را تضمین کرد، معضل برنامه اتمی را به مثابه ارثیه‌ای خطرناک و سرنوشت‌ساز بر جای گذاشت.

اگرچه امروز، صدام و رژیم‌اش دیگر نیستند و توهم «اقتدار» جمهوری اسلامی، حبابی است که دیر یا زود خواهد ترکید، ولی با این همه جنگ، محل مناسبی برای رشد نیروهای ضد آزادی به وجود می‌آورد زیرا آنها هستند که به هیچ معیار انسانی پایبند نیستند و برای کسب قدرت و حفظ آن، درست مانند جمهوری اسلامی، به هر کاری دست می‌زنند به ویژه در شرایطی که توازن قوای اجتماعی به سود نیروهای آزادی‌خواه و پایبند به دمکراسی نباشد.

بر چنین زمینه‌ای، تلاش مستقل شهروندان ایران و اسراییل اگر نتواند مانع وقوع یک جنگ احتمالی شود، ولی بی‌تردید به گسترش فرهنگ دمکراتیک و ضد جنگ در جامعه و هم چنین در منطقه یاری می‌رساند. زوج اسراییلی که در فیس بوک جبهه دوستی «ایرانیان، ما شما را دوست داریم!» را گشود، پس از یک روز با ابتکار یک شهروند ایرانی روبرو شد که در همان فیس بوک، کارزار «اسراییلی‌ها، ما هرگز از شما متنفر نیستیم!» را به راه انداخت. با وجود محدودیت اینترنتی در ایران، تا کنون دهها هزار اسراییلی و ایرانی صلح‌جو از سراسر جهان به همراه شهروندهای دیگر کشورها، با این کمپین‌ ابراز همبستگی کرده‌اند.

روشن است که وقوع یک جنگ دیگر در منطقه را قطعا سیاستمدارانی رقم خواهند زد که ظاهرا با صلح نمی‌توانند به اهداف خود دست یابند، لیکن باید تلاش کرد تا ایران، چه با جنگ و چه بدون جنگ، تجربه نوینی را پس از سه دهه حکومت دینی، برای برپایی یک نظام دمکراتیک در اختیار کشورهای منطقه بنهد، وگرنه با تلاش خزنده‌ای که از سوی حزب حاکم ترکیه به پشتوانه «بهار عربی» برای اسلامی کردن ساختار حقوقی و آموزشی آن کشور صورت می‌گیرد و هم چنین با توجه به تجربه عراق و افغانستان و بهارِ هنوز بی طراوتِ عربی، آینده نزدیک کشورهای منطقه چیزی جز تکرار تجربه خونبار ایران در سه دهه پیش نخواهد بود.

------------------------------------------------------

لینک‌های کمپین صلح بین شهروندان اسراییل و ایران:

https://www.facebook.com/pushpin

https://www.facebook.com/pages/Iran-Loves-Israel/326301454094205

https://www.facebook.com/israellovesiran


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016