نامه سرگشاده زندانی سياسی سابق پژمان ظفرمند خطاب به مهدی خزعلی

با عرض درود فراوان بر دکتر مهدی خزعلی
دکتر خزعلی عزيز در شروع بايد خدمت شما عرض کنم که بنده اين حق را برای شما وديگر هموطنان ملت سبز ايران قائل هستم که ازحق فردی وشهروندی خود استفاده کرده تا در انتخابات شرکت کنيد . اما امروز وظيفه خود ميدانم تا از اشتباهی ديگر در غلب جنبش سبز جلوگيری کنم .

اقای خزعلی امروز نزديک به سه سال است که از انتخابات سال ۸۸ ميگذرد و آتشفشان سبز همچنان در دست گروها و باندهای مختلفی است که در غالب جنبش آزادی خواهی ايران برای دفاع از حق گنجانده شده اند. اما آن گروه و باندها نه تنها از حق دفاع نميکنند بلکه خود عامل ظلم هستند .

اين افراد و اين گروها از کجا آمدند؟ ايا انها فعاليتی در راستای پيشبرد جنبش سبز داشتند ؟ چه کسانی آنها را در ميان مردم قهرمان جلوه داد ؟ کسانی که حتی گامی برای اين جنبش بر نداشته اند ميشوند اسطوره ملی و در داخل و بيرون زندان نقض حقوق انسانی ميکنند و کسانی که حقايق را بازگو ميکنند در افکار عمومی آنها را منافق می نامند .

اقای خزعلی اينها تنها گوشه ای از ناگفته هاست . اين مسائل را عنوان کردم که بدانيد که ما با بزرگ کردن افرادی مثل اقای مطهری باعث ظلم می شويم . ما اگر به دنبال حق و حقانيت هستيم بايد از طرفداران ظلم هم فاصله بگيريم .

آيا بعد از گذشت چندين سال هنوز جهانيان نميدانند ما بيشماريم . آيا حتما بايد از ظلم دفاع کنيم تا به حقانيت برسيم . اقای خزعلی خواهش ميکنم شکافی که آقای خاتمی ايجاد کرد را شما بيشتر نکنيد . يادتان هست که قبل از انتخابات سال ۸۸ در شور و هيجانی که وجود داشت مردم چه شعاری سر ميدادند ؟ يادتان هست که ميگفتند از بد و بدتر کداميک را انتخاب ميکنيد ؟ آری ان مردم از بد و بدتر بد را انتخاب کرده بودند و به کمترين راها برای نجات خود و کشور بسنده کرده بودن . تقلب در انتخابات باعث شد تا مردم با تمام وجود پشت بد به ايستند و در اين راه کشته زخمی و زندانی شوند . اما در حال ميبينيم همان افراد اين مردم را بيگانه ميبينند و خود با در دست گرفتن رسانه ها برای مردم تصميم گيری ميکنند و برای رسيدن به اهداف خود افرادی را گزينشی انتخاب کرده و بيانيه هايی را که فقط منفعت شخصی دارد را به انتشار می رسانند .

آری ما بدون تفکر کسانی را بت ساختيم که امروزه موجب معضلی بزرگ برای جامعه سبز ايران گشته اند . ما از درون ضربه خورديم و شکستيم وبارها رو به نابودی رفتيم . حال جناب دکتر خزعلی چگونه شما از ما ميخواهيد بتی ديگر بسازيم برای ضربه زدن به خود .

مهمترين ضربه ای که ما در اين راه خواهيم خورد بی اعتمادی مردم نسبت به ما خواهد بود . چگونه ميشود بدون مردم در اين راه پر پيچ و خم پيروز بود . بهتر نبود به جای دعوت مردم برای شرکت در انتخابات تظاهرات سکوت ديگری که کمترين هزينه را دارد برگزار ميکرديم . به نظر شما کدام يک تاثير گذار تر خواهد بود .کداميک صدای ما را به جهانيان خواهد رساند .

اگر قرار بود ما از اين طريق بيشمار بودن خود را به رخ بکشيم از اول نماينده ای معرفی ميشد تا اينکه در اواخر رياست احمدی نژاد بگوييم اقای مطهری بهترين گزينه برای مبارزه با دولت است .

اقای دکتر خزعلی مگر مشکل امروز ما دولت است که بخواهيم برای آن هزينه پرداخت کنيم . بنده منکر دروغ و پولشويی در دولت نيستم اما امروز آيا بايد از طريق دولت به آزادی برسيم. آيا اهداف ما در داخل دولت گنجانده شده اند آن هم دولتی که خود دست نشانده فرد ديگريست .

اقای خزعلی نمايندگان مجلس در طول مدت پس از انقلاب چه کارهای مثبتی توانسته اند بکنند. شخصی مثل دکتر قاسم شعله سعدی که از حق و حقانيت دفاع ميکرد امروز پشت ميله های زندان است و در خطر فلج شدن است . اندک نمايندگان ديگر هم هر زمان برای دفاع از حق بلند شدند تحت فشارها وتهديدها قرار گرفتند وسکوت اختيار کردن و به بدنه نظان چسبيدن . حال فردی که خود در بدنه نظام است چه منفعتی ميتواند برای مردم ايران داشته باشد.

امروزه ما نمايندگان مردم هستيم که بدون هيچ ترسی در برابر ظلم می ايستيم و از حق و حقانيت دفاع ميکنيم و بر ميله های زندان و طناب دار بوسه ميزنيم تا وجدان خفته را بيدار کنيم .

بياييد دست در دست هم گره کنيم و خدا را فرياد بزنيم و نه بنده خدا را بياييد تا برای آزادی بتها را بشکنيم و به هيچ ظالمی دست دوستی ندهيم تا بتوانيم کشوری آزاد و آباد را بسازيم .

دکتر خزعلی عزيز در پايان از شما تقاضی دارم نسبت به شرکت در انتخابات تجديد نظر کنيد و در بيانيه ای مجدد انصراف خود را جهت شرکت در انتخابات اعلام نماييد.