یکشنبه 24 اردیبهشت 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

احضار نسرين ستوده، وکيل زندانی، برای محاکمه دوباره در پرونده ای جديد

کلمه- زهرا صدر: رضا خندان همسر نسرين ستوده از دريافت احضاريه ای در زندان توسط همسرش خبر می دهد که بر اساس آن يکشنبه ۳۱ ارديبهشت ساعت ۱۱ صبح بايد در شعبه ی يک دادگاه انتظامی وکلا حاضر شود.

همسر اين وکيل دربند در زندان اوين در گفتگو با کلمه تصريح می کند که اين دادگاه در ادامه ی محاکمه ای است که از حدود يک سال پيش بنا به درخواست مرجع قضايی مبنی بر تعليق پروانه وکالت اش، آغاز شده است.

سال گذشته اوايل خرداد بود که عکس دستبند زده شده ی نسرين ستوده بر گردن همسرش مقابل دادگاه انقلاب موجی از احساس خشم از اين حد از ستم و تحسين از اين حجم از مقاومت را در هر بيننده ای برانگيخت، تصويری که در اين يک سال تبديل به نماد مقاومت مادری شده است که ۲۱ ماه است به جرم پافشاری در دفاع از موکلانش محبوس است. نيمای سه ساله ی آن روزها ديگر برای مدرسه رفتن آماده می شود و مهراوه ی ۱۲ ساله نقش مادری را خوب برای پدر و برادر بازی می کند.

آن روزها خبر آمد که بعضی مقام های قضايی خواهان ابطال پروانه وکالت نسرين ستوده هستند که کانون وکلای دادگستری با ورود به اين پرونده اعلام کرده است که با تشکيل دادگاهی درباره اين موضوع تصميم خواهد گرفت.

اين دادگاه به رياست بتول کيهانی، عضو هيات مديره کانون وکلای دادگستری، و با حضور چند عضو ديگر اين کانون برگزار شد اما در نهايت تصميم در اين باره به جلسه ديگری موکول شد. جلسه ی ديگری که بعد از يک سال مشخص شد.

نسرين ستوده سال گذشته همين روزها در نامه ای به نيمای سه ساله اش نوشته بود: “چگونه برايت توضيح دهم که آمدنم به خانه دست خودم نيست تا به سويت پر بکشم، تو که به پدرت گفته بودی به مامان بگو کارش را تمام کند و به خانه برگردد. چگونه برايت بگويم که هيچ «کاری» نمی‌تواند مرا از تو اين همه دور کند، در واقع هيچ «کاری» حق ندارد مرا اين همه از تو دور کند. هيچ «کاری» حق ندارد اينقدر حقوق کودکانم را ناديده بگيرد که طی ۶ ماه بازداشت به من يک ساعت ملاقات با تو را بدهد. با تو چه بگويم که هفته‌ی گذشته از من پرسيدی مامان با ما به خانه می آيی؟ و من در مقابل چشم ماموران بازداشتگاه به تو گفتم: «کارم طول می کشد و ديرتر می آيم». آن وقت تو با سر تکان دادنت گفتی باشد و دستم را کشيدی و با لب‌های کوچک‌ات بوسه‌ای کودکانه بر دست هايم زدی…

در طول ۶ ماه گذشته دو بار به شدت گريستم. بار اول در سوگ پدرم بود که از عزاداری و سوگواری نيز محروم بودم و بار دوم همان روز بود که نتوانستم با تو به خانه برگردم و وقتی به سلولم برگشتم بی اختيار بلند بلند گريستم.”

نسرين ستوده از ۱۳ شهريور ۱۳۸۹ در بازداشت است و در دادگاه به جرم “اقدام عليه امنيت ملی، تبانی و تبليغ عليه نظام و عضويت در کانون مدافعان حقوق بشر” به تحمل ۱۱ سال حبس تعزيری، ۲۰ سال محروميت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعيت خروج از کشور و به جرم تظاهر به بی حجابی به ۵۰ هزار تومان جريمه نقدی محکوم شده است.

گفتگوی رضا خندان همسر اين وکيل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر که نزديک به دو سال است در بند زنان زندان اوين محبوس است را با هم می خوانيم:

آقای خندان ماجرای احضاريه ی جديد برای نسرين ستوده چيست؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


خبردار شديم که نسرين در زندان احضاريه دريافت کرده است که بر اساس آن يکشنبه ۳۱ ارديبهشت ساعت ۱۱ صبح بايد در شعبه ی يک دادگاه انتظامی وکلا حاضر شود.

شما از دليل اين احضاريه ی جديد هم خبر داريد؟
بله در واقع اين دادگاه در ادامه ی دادگاهی است که از حدود يک سال پيش شروع شده بود و سال گذشته هفتم يا هشتم خردادماه هم اولين و آخرين جلسه ای بود که تشکيل شده بود و بنا به دلايلی در آن شعبه تشکيل نشد و قرار شد وقت بعدی تعيين شود، ولی عملا مدت ها طول کشيد. که البته ظاهرا احضاريه را دادگاه فرستاده بود اما برای ما نياورده بودند و به خود همسرم هم در اين ابلاغ نکرده بودند.
طی چند روزگذشته در زندان برای ايشان احضاريه ای فرستادند که آخر ماه برای محاکمه بايد به دادگاه انتظامی کانون وکلا مراجعه کند که البته بايد مسئولين آنجا ببرندشان .
اين محاکمه برای اين است که مرجع قضايی از کانون انتظامی وکلا درخواست کرده که پروانه وکالت نسرين ستوده را به دليل پرونده ای که در دادگاه انقلاب تشکيل و در آن محکوم شده است به حالت تعليق دربياورند و يا ابطال کنند و همچنان اين موضوع ادامه دارد تا حال که الان اعلام کردند که بايد ۳۱ ارديبهشت در دادگاه حضور پيدا کند.

نظر خود خانم ستوده درباره ی اين دادگاه و فلسفه ی تشکيل آن چيست؟
همسر من به هيچ وجه نه در اين پرونده که اصلا موضوعيت ندارد که حتی در پرونده ای که حکم برای آن صادر شده حکم صادره را عادلانه نمی داند، در واقع ايشان اصلا بازداشت خودش را عادلانه نمی داند. او هيچ خلافی نکرده و هيچ جرمی مرتکب نشده است. کسی را برای چهار تا مصاحبه ۵۱ سال حکم نمی دهند.
خانم من در حکم اوليه ش ۵۱ سال حکم داشت ۲۰ سال محروميت از وکالت، ۲۰ سال ممنوعيت از خروج از کشور و يازده سال هم حبس تعزيری. همسر من خودش را مجرم نمی داند و چون معتقد است حکم غير عادلانه است حق خودش می داند که بتواند به وکالتش در هر حالت ادامه دهد.

پس در جلسه ی دادگاه حاضر می شوند.
در جلسه ی دادگاه حاضر خواهد شد اما مشکلی که وجود دارد اين است که وکيل ايشان در اين پرونده جناب آقای سلطانی هستند که خودشان در اين مدت بازداشت شده اند و ما بايد در اين فرصت کوتاه دنبال وکيل ديگری باشيم و تمام مراحل قانونی را طی کنيم.

فکر می کنيد بعد از اين دادگاه بتوانند بالاخره به مرخصی بيايند؟
خيلی مرخصی دادن به همسر من به اين پرونده ارتباطی ندارد و اساسا ممکن است که نتيجه ی قطعی هم در اين جلسه گرفته نشود. در نتيجه نه من هيچ ارتباطی نمی بينم بين تشکيل اين دادگاه و مرخصی ايشان.

وضعيت روحی خانم ستوده بعد از نزديک به دوسال چطور است؟
والا به لحاظ روحی وضع خوبی دارد. اما شما تصور کنيد يک مادر ناغافل و ناگهانی ۲۱ ماه ارتباطش از خانواده و بچه ها و دنيا و همه چيز يکهو قطع شود. بخصوص بچه های کوچک که خود شما بهتر از هر کسی درک می کنيد برای هر کس چقدر سخت و غير قابل تحمل و خرد کننده است. اما با اين وجود او همچنان روحيه ی خوبی دارد.

امروز روز مادر بود، از حال و هوای فرزندانتان در اين روز و در اين جدايی بگوييد.
از اين قسمت خيلی نپرسيد که قاعدتا حرف خوشحال کننده ای برای شما ندارم. من از اين فرصت فقط ميتوانم استفاده کنم و به شما و همه زنان و مادران تبريک بگويم.
خب ما در چنين مناسبت هايی سعی می کنيم حال و هوای اين روزها در خانواده و فضای خودمان خيلی پررنگ نشود که بچه ها اذيت نشوند و دلتنگی هايشان پررنگ تر نشود. البته همسر من در روزهايی مثل روز جهانی زن هميشه برنامه هايی داشت و سخنرانی و سفر و اين ها و خيلی هم در خانه نبود اما الان توصيه اش به ما سفر رفتن و فاصله گرفتن از جو اين روزهاست که بچه ها کمتر اذيت شوند. به هر حال ما که هميشه به يادش هستيم، چنين روزهايی بيشتر به يادش هستيم.
اميدوارم نه تنها همسر من بلکه همه ی زنان و مردانی که به ناحق بازداشت شده و در حبس و در شرايطی آن چنانی هستند، رهايی پيدا کنند و همه دوباره طعم آزادی را بچشند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016