چهارشنبه 15 شهریور 1391   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

هدیه چند میلیارد دلاری جمهوری اسلامی به محمد مرسی، مجتبی واحدی

مجتبی واحدی
محبوب شدن در میان ملت‌های عرب و مسلمان و گروهی از ایرانیان سنی مذهب، تنها دستاورد رئیس جمهور مصر از سخنرانی خود درتهران نبود؛ بلکه آزادیخواهانی از سراسر جهان محمد مرسی را ستودند زیرا او در پایتخت جمهوری اسلامی که بزرگ‌ترین حامی سیاسی و مالی بشار اسد است لزوم سرنگونی هرچه سریع‌تر او را فریاد زد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


منبع: بی بی سی فارسی

از سخنرانی رئیس جمهور مصر در تهران زمان زیادی نمی‌گذرد، اما بدون تردید حجم اظهار نظر‌ها، ابراز شگفتی‌ها و تحلیل سازی‌ها در این مورد به مراتب بیشتر از اغلب خبرهای مرتبط با جمهوری اسلامی است که در ماههای گذشته منتشر شده است.

در این میان، تریبون‌های جمهوری اسلامی وضعیت ویژه‌ای داشتند. آنها ابتدا سعی کردند از کنار موضوع بگذرند یا بخش‌های خاصی از سخنرانی مرسی را بزرگ نمایی کنند. اما‌‌ همان تریبون‌ها نیز عاقبت دست به دامان سر‌شناسترین سخنگویان رهبری چون روزنامه کیهان شدند تا بار دیگر با تحلیل ها یا خبرهای جعلی، مخاطبان نه چندان پرشمار تریبون‌های داخلی را به نحوی سرگرم یا دلخوش نماید. اما نحوه مواجهه گروهی از مقامات ایرانی و رسانه‌های ایشان با سخنرانی رئیس جمهور مصر و نیز نتایج داخلی و جهانی آن نشان داد که هیچ‌کس نمی‌تواند نسبت به این تحول مهم بی‌تفاوت باشد.

برای تحلیل دقیق این موضوع باید مسیر تحولات و اقدامات منتهی به تشکیل اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران مورد بررسی دقیق قرار گیرد. از چند ماه قبل، تبلیغات نظام بر این امر متمرکز بود که «تشکیل اجلاس تهران وحضور فعال سران کشور‌ها و مدیران مجامع منطقه‌ای و جهانی، بهترین نشانه برای اثبات شکست امریکا و اروپا در منزوی ساختن جمهوری اسلامی است.» به عبارت دیگر، از ابتدا هم مشخص بود که اجلاس پرخرج تهران، هدفی جز رجز خوانی در برابر تلاش قدرت‌های جهانی برای منزوی ساختن جمهوری اسلامی ندارد. نیاز سران جمهوری اسلامی به این تبلیغات، رسانه‌های حکومتی را تشویق می‌کرد تا حتی برای ساعات یا روزهایی در میان «مخاطبانِ باورمند به خود» دلخوشی ایجاد نمایند.

مثلاً آنها از ابتدا می‌دانستند «رئیس جمهور روسیه» در اجلاس تهران حضور نخواهد داشت، اما تا حدود ده روز قبل از افتتاح اجلاس که «عدم حضور پوتین در تهران» رسماً اعلام شد آنها به تبلیغات دروغین خود در مورد مشارکت پوتین در اجلاس ادامه دادند. سه روزقبل از ورود میهمانان به تهران، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی مجدداً مدعی مشارکت پوتین در اجلاس تهران شد و به دنبال آن، تعدادزیادی از سایت‌های خبری حکومتی، این خبر جعلی را منتشر کردند. مشابه همین وضعیت در خصوص امیر کویت و برخی مقامات خارجی دیگر نیز وجود داشت. برگزار کنندگان کنفرانس تهران می‌دانستند نه امیر کویت به تهران می‌آید نه روسیه و برخی کشورهای دیگر در سطح قابل قبول در اجلاس تهران شرکت خواهند کرد. اما کلافگی ناشی از غلبه اخبار مربوط به انزوای جمهوری اسلامی، مقامات سیاسی و تبلیغاتی نظام را وادار به استفاده از «مُسکّن»‌هایی می‌کرد که خود آن‌ها نیز می‌دانستند تأثیر آن بیش از چند ساعت نیست.

در کنار این سرگرم سازی و دلخوش کردن‌های بی‌حاصل که نتیجه آن از بین رفتن باقیمانده اعتبار رسانه‌های نظام بود، سران حاکمیت هزینه‌های سنگین مالی را به کشور تحمیل کردند تا اجلاس تهران را بسیار مؤثر و نشانه «عدم انزوای جمهوری اسلامی» جلوه دهند. در مقابل، اقداماتی از سوی مخالفان سر‌شناس جمهوری اسلامی در دنیا آغاز شد که برخی ابعاد آن هنوز برای نگارنده مبهم است. مثلاً هنوز نمی‌دانم اخبار مربوط «فشار بر ‌بان کی مون و محمد مرسی برای انصراف آنها از سفر به تهران» تا چه حد مبتنی بر واقعیت بود و تا چه میزان در راستای سناریوی از پیش تعیین شده برای جلب توجهات جهانی به اقدامات واظهارات آن دو در تهران.

اما هرچه بود اکنون کسانی که از ابتدا با سفر این دو مقام خارجی به تهران مخالف بودند یا تظاهر به مخالفت می‌کردند به این باور مشترک رسیده‌اند که حضور «مون» و «مرسی» در اجلاس تهران، انزوای سیاسی جمهوری اسلامی را بیش از گذشته به نمایش گذاشت. زیرا تا قبل از نهم شهریور ماه، تنهایی سران جمهوری اسلامی در پیگیری سیاست‌های خود، در خارج از مرزهای ایران به نمایش گذاشته می‌شد اما محمد مرسی با سخنرانی افتتاحیه خود در کنفرانس غیر متعهد‌ها، انزوای نظام را از تریبونی که در پایتخت جمهوری اسلامی برپا شده بود فریاد زد. همین سخنرانی نشان داد جمهوری اسلامی حتی در میان کشورهایی که به میهمانی نظام آمده‌اند فقط یک متحد دارد و آنهم نظام سوریه است که هیئت نمایندگی آن جلسه سخنرانی مرسی را ترک کرد.

سران نظام که حضور مقامات خارجی در تهران را یک موفقیت می‌دانستند یا تلاش می‌کردند در تبلیغات خود، آن را یک «بُرد بزرگ» ‌نشان دهند در پایان سفر چند ساعته «مرسی» به تهران، یک باخت بزرگ را به جان خریدند. اما آیا این باخت پُر هزینه، هیچ برنده‌ای نداشت؟

پاسخ به این پرسش، بی‌تردید مثبت است و باید رئیس جمهور مصر را «برنده» اصلی این اجلاس دانست. در واقع میلیارد‌ها دلار هزینه اجلاس سران جنبش عدم تعهد که از جیب ملت ایران تأمین شد هدیه‌ای بود که مقامات جمهوری اسلامی به صورت ناخواسته، آن را به محمد مرسی تقدیم کردند. مرسی در جریان سخنرانی تهران از سراسر جهان و از جمله از داخل ایران برای خود یارگیری کرد. این یاران، طیف گسترده‌ای از سنی مذهبان ـ اعم از معتدل یا بنیاد گرا ـ آزادیخواهان ضد اسرائیلی، سکولارهای ضد جمهوری اسلامی وسران کشورهای عربی را شامل می‌شود.

در داخل ایران بسیاری از مسلمانان اهل سنت که سالهاست در آرزوی داشتن یک مسجد در تهران و سخن گفتن از پیشوایان خویش هستند با شنیدن نام خلفای راشدین از قلب تهران، احساس خوبی پیدا کردند و به کسی که پخش این عناوین و القاب از رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی را به سران نظام تحمیل کرد آفرین گفتند. مرسی با این اقدام، قطعاً‌ محبت خود را به دل بسیاری از مسلمانان سُنی در ایران انداخت. همچنین دفاع منطقی رئیس جمهورمصر از حقوق تضییع شده فلسطینیان، آرزوی بسیاری از ملت‌های عرب را محقق ساخت که سالهاست در حسرت شنیدن چنین دفاعی از زبان سران کشورهای بزرگ عربی بودند. محمد مرسی با این کار، ضمن جلب توجه حامیان ملت فلسطین در کشورهای عرب و حتی کشورهای غیر عربی، به رقابت با احمدی‌نژاد پرداخت که با طرح شعارهای رادیکال، در میان همه ملت‌هایی که از جنایت علیه فلسطینی‌ها آزرده هستند طرفدارانی پیدا کرده است.

اما محبوب شدن در میان ملت‌های عرب و مسلمان و گروهی از ایرانیان سنی مذهب، تنها دستاورد رئیس جمهور مصر از سخنرانی خود درتهران نبود؛ بلکه آزادیخواهانی از سراسر جهان محمد مرسی را ستودند زیرا او در پایتخت جمهوری اسلامی که بزرگ‌ترین حامی سیاسی و مالی بشار اسد است لزوم سرنگونی هرچه سریع‌تر او را فریاد زد. مرسی با سخنان خود در خصوص سوریه، هم حکام عرب و دولتمردان ترکیه را از خود خشنود ساخت و هم موجب رضایت دولت‌های غربی شد که این خشنودی و رضایت قطعاً بر استحکام موقعیت مصر و رئیس جمهور آن در منطقه و جهان خواهد افزود.

در داخل ایران هم، تنها مسلمانان سنی نبودند که ازاظهارات مرسی احساس شادمانی کردند و او را ستودند. پیش از سفر رئیس جمهور مصر، اغلب منتقدان و مخالفان حکومت جمهوری اسلامی، از تصمیم او برای مشارکت در اجلاس سران جنبش عدم تعهد به خشم آمده بودند زیرا تبلیغات گسترده جمهوری اسلامی، بسیاری از ایرانیان را قانع کرده بود که حضور مرسی می‌تواند سه هدف سران نظام را محقق سازد. این سه هدف «‌شکستن انزوای بین المللی»، «القای همراهی منتخبان مردم در کشورهای تازه آزاد شده عربی با جمهوری اسلامی» و «‌بازیابی مشروعیتِ زایل شده نظام در داخل» بود.

اما سفر کوتاه مدت رئیس جمهور مصر به تهران، عدم ملاقات او با رهبر جمهوری اسلامی، استفاده حداکثری از تریبون اجلاس برای نفی سیاست جمهوری اسلامی در سوریه و پرهیز از اظهار نظر در خصوص برقراری رابطه دیپلماتیک میان دو کشور، نه تنها نگرانی همه آزادیخواهان ایرانی نسبت به سوء استفاده از حضور مرسی در تهران را بر طرف ساخت بلکه اکنون بسیاری از آنها خود را مدیون رئیس جمهور مصر می‌دانند، زیرا سخنی که هیچ‌یک از فعالان سیاسی ایرانی نمی‌توانستند از تریبونهای داخلی بیان کنند به برکت حضور مرسی در ایران به صورت مستقیم از شبکه‌های گوناگون رادیو تلویزیونی جمهوری اسلامی پخش شد.

پس از این سخنرانی، محمد جواد لاریجانی مدعی شد ایراد سخنرانی مرسی در ایران و موضع گیری او در قبال سوریه، نشانه سعه صدر نظام جمهوری اسلامی است! اما کدام ایرانی است که نداند یک طنزگوی محبوب ایرانی، به خاطر سرودن اشعاری چون «این قدر نگویید اهر زلزله شد --- فعلا که گرفتار دمشق و حلبیم» در زندان جمهوری اسلامی است؟ یقین دارم آن شاعر زندانی هم در میان کسانی است که اکنون «‌مرسی» ‌را می‌ستاید.

همه آنچه گفته شد نشان می‌دهد کنفرانس چند میلیارد دلاری تهران، هدیه نظام جمهوری اسلامی به رئیس جمهور برخاسته از «بهار عربی» در مصر بود. تنها چند دقیقه بعد از سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی و تأکید مجدد او بر عنوان «بیداری اسلامی»، مرسی با صراحت پایبندی خویش به بهار عربی را آشکار ساخت. هدیه گران قیمت جمهوری اسلامی، هم اکنون از محمد مرسی چهره‌ای ساخته که هم تحسین ده‌ها میلیون آزادیخواه مسلمان، غیر مسلمان وحتی غیر مذهبی را بر انگیخته و هم او را به شخصیتی قابل احترام در ایران تبدیل کرده است. همچنین پس از سخنرانی تهران، جایگاه مرسی از شخصیتی که هنوز ابعاد وجودی او برای بسیاری از سیاستمداران و متفکران مستقل غربی ناشناخته بود به یک مسلمان عملگرا، فرصت ساز و هوشمند ارتقا پیدا کرد که از فرصت‌ها به خوبی استفاده می‌کند.

بسیاری از دولتمردان عرب و مسلمان هم که علیرغم اختلاف نظر شدید با جمهوری اسلامی تا کنون از رودر رویی علنی با سران نظام ایران پرهیز کرده‌اند اکنون مرسی را در کنار نخست وزیر ترکیه می‌بینند و بر روی او به عنوان سیاستمداری قابل اتکا در تحولات آتی منطقه و جهان حساب می‌کنند.

اینکه رئیس جمهور جدید مصر تا چه حد بتواند موقعیت ممتازی را که به دست آورده، حفظ نماید، به تدبیر او در تحولات پرشتاب منطقه بستگی دارد؛ اگرچه هنوز نمی‌توان برخی زد و بند‌های پشت پرده و ریخت وپاش‌های میلیاردی سران نظام جمهوری اسلامی و تأثیر آنها بر این تحولات را نادیده گرفت.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016